It's February 20th / 28 days of Learning English / LIVE chat from England - THINGS

oh

اوه

mr duncan why do you keep playing that music come on mr duncan get on with it we've been

آقای دانکن چرا این موسیقی را ادامه می دهید بیا آقای دانکن ادامه بده ما

waiting for you to arrive come on quickly don't hang around stop keeping us waiting

منتظر آمدن تو بودیم سریع بیا این طرف و آن طرف نرو و ما را منتظر نگه دار

okay then here i am yes hello there welcome to a very wet miserable grey saturday here

خب پس من اینجا هستم بله سلام خوش آمدید به یک شنبه خاکستری بسیار خیس و بدبخت اینجا

in england we are back together again yes it is once more another day of fab you weary

در انگلیس ما دوباره با هم برگشتیم بله این یک روز دیگر است که شما خسته شده اید

we are going to have a fabulous time how are you today

ما قرار است لحظات شگفت انگیزی داشته باشیم امروز چطوری

we are back together it only seems like yesterday when i was here with you in fact oh it was

ما دوباره با هم هستیم فقط به نظر می رسد دیروز است که من اینجا بودم شما در واقع اوه

yesterday when i was here with you hi everybody this is mr duncan in england how are you today

دیروز بود که من اینجا با شما بودم سلام به همه این آقای دانکن در انگلیس است امروز چطور

are you okay i hope so are you happy are you i hope so here we are again yes i'm back on

هستید خوب هستید امیدوارم پس خوشحال باشید آیا امیدوارم دوباره اینجا هستیم بله دوباره به

youtube the place where i spend most of my time these days i don't know if you've noticed

یوتیوب برگشتم جایی که این روزها بیشتر وقتم را در آن می گذرانم، نمی دانم متوجه شده اید یا

but i'm here every day during this month every day during february we have 28 days of fab

نه، اما من هر روز در این ماه اینجا هستم، هر روز در ماه فوریه، ما 28 روز فاب

yuary you see can you see what i did there can you see what i did instead of february

یواری داریم، می بینید می توانید ببینید چه کار کردم در آنجا می توانید ببینید که من به جای فوریه چه کار کردم،

i say fab yueri we call that a play on words when you make a play on words it means you

من می گویم فوق العاده است. شما با کلمات بازی می کنید به این معنی است که دارید

are changing a word in a sentence for a humorous response you see to to bring a little bit

یک کلمه را در یک جمله برای پاسخی طنزآمیز که می بینید تغییر می دهید تا

of joy and sunshine into everyone's lives i'm trying my best i really am am i the only

کمی شادی و نور خورشید را به زندگی همه بیاورید من تمام تلاشم را می کنم من واقعا هستم من تنها

person who is bored completely bored hearing about mars am i the only person who is really

کسی هستم که از شنیدن در مورد مریخ حوصله ام سر رفته است من تنها کسی هستم که واقعاً از

bored with mars

مریخ حوصله

it's mars this mars that matt damon this matt damon on mars i'm really sick and tired of

ام

hearing about mars what about all the other planets what about the russians the russians

سر رفته است. روس‌ها روس‌ها

went to venus they even took some photographs on venus before their little spaceship melted

به زهره رفتند، حتی قبل از ذوب شدن سفینه فضایی کوچکشان چند عکس از زهره گرفتند،

but they did they went to venus something original everyone wants to go to mars to be

اما آن‌ها به سمت زهره رفتند، چیزی اصلی که همه می‌خواهند به مریخ بروند تا

honest with you i'm really bored uh what about the other planets what about jupiter i think

با شما صادق باشند، من واقعاً حوصله‌ام سر رفته است، سیارات دیگر چه در مورد مشتری من فکر می کنم

jupiter is a wonderful planet what about saturn with its wonderful rings i know what you're

مشتری یک سیاره شگفت انگیز است چه در مورد زحل با حلقه های شگفت انگیزش می دانم چه می

going to say mr duncan they have already been to saturn and they did take some photographs

خواهید بگویید آقای دانکن آنها قبلاً به زحل رفته اند و چند عکس

of the rings it turns out that they are just giant crumbs from someone's breakfast floating

از حلقه ها گرفته اند ، معلوم می شود که آنها فقط جی هستند خرده مورچه از صبحانه کسی که در اطراف شناور است

around and then uranus you see no one i don't know why i think of all the planets i think

و سپس اورانوس را می بینید نمی دانم چرا به تمام سیارات فکر می کنم فکر می کنم

uranus must be the most interesting but no one wants to go to uranus why it seems that

اورانوس باید جالب ترین باشد اما هیچ کس نمی خواهد به اورانوس برود چرا به نظر می رسد که

for some reason people want to avoid uranus they don't want to go anywhere near it i don't

به دلایلی مردم می‌خواهند از اورانوس دوری کنند، آنها نمی‌خواهند به جایی نزدیک به آن بروند،

know why but for me i think i think we should explore uranus you we should we should get

نمی‌دانم چرا، اما برای من فکر می‌کنم که باید اورانوس را کشف کنیم، باید تا

as far and as close to it as possible and look at it very closely take lots of photographs

آنجا که ممکن است دورتر و نزدیک به آن برویم و به آن نگاه کنیم. خیلی نزدیک تعداد زیادی عکس

maybe

just make sure you don't get sucked into a black hole here we go then it's live english

بگیرید شاید فقط مطمئن شوید که در سیاهچاله مکیده نشوید اینجا ما می رویم پس از آن به انگلیسی زنده

it's a little bit different though because my name is duncan i'm mr duncan i am duncan

است کمی متفاوت است اما چون اسم من دانکن است من آقای دانکن هستم من دانکن

my mum called me duncan because she couldn't think of anything else to call me and that's

هستم مادرم با من تماس گرفت دانکن چون او نمی‌توانست به چیز دیگری فکر کند که با من تماس بگیرد و

the story it's a very interesting story so here we are we've made it all the way to the

این داستان بسیار جالب است، بنابراین ما اینجا هستیم تا

weekend yes i hope you have your feet up i hope you are taking it nice and easy because

آخر هفته را طی کرده‌ایم، بله، امیدوارم که پاهایتان را بالا ببرید، امیدوارم که در حال گرفتن باشید. خوب و آسان است زیرا

guess what it's saturday

حدس بزنید شنبه

yes mr duncan we know what day it is we all have calendars that's all right then as long

چه روزی است بله آقای دانکن ما می دانیم چه روزی است همه‌ی ما تقویم‌هایی داریم که همه چیز درست است، تا زمانی

as you know yes it is saturday how is your saturday it feels very strange don't forget

که بدانید بله شنبه است، شنبه شما چقدر عجیب است، فراموش نکنید

this is the last well almost the last weekend of february because next week it all ends

که این آخرین چاه تقریباً آخر هفته فوریه است، زیرا هفته آینده همه چیز به پایان می‌رسد،

so next sunday will be the last day of february and also my special month of live streams

بنابراین یکشنبه بعد. آخرین روز فوریه خواهد بود و همچنین ماه ویژه پخش زنده

it will all end next sunday so only one more weekend so i will be with you during the week

من، همه اینها یکشنبه آینده به پایان می رسد، بنابراین فقط یک آخر هفته دیگر، بنابراین من در طول هفته و همچنین آخر هفته آینده با شما خواهم بود،

and also next weekend but then that's it no more as we enter the month of march and unfortunately

اما پس از ورود به ماه دیگر اینطور نیست. از مارس و متأسفانه

i can't make any funny words from march march oh no does that have something to do with

من نمی توانم هیچ کلمه خنده داری از راهپیمایی پیاده کنم اوه نه این ربطی به

mars does it oh i just can't get away from mars come on if if there is anyone out there

مریخ دارد، اوه من نمی توانم از مریخ دور شوم اگر کسی وجود دارد

who owns a spaceship maybe elon musk perhaps you are watching at the moment hello elon

که صاحب سفینه فضایی باشد. شاید ایلان ماسک شاید شما در حال تماشا هستید سلام ایلان

nice to see you here today i don't know why you're here but it's nice to see you here

خوشحالم که امروز شما را اینجا می بینم، نمی دانم چرا اینجا هستید، اما خوشحالم که شما را اینجا می بینم،

what about uranus not enough people are traveling to that mysterious planet that's tucked away

چه در مورد اورانوس افراد کافی به آن سیاره مرموز سفر نمی کنند.

in the deep dark galaxy

در کهکشان تاریک عمیق

it's just a thought just a little thought that's all hello to the live chat nice to

این فقط یک فکر است یک فکر کوچک که تماماً به چت زنده سلام می کنم خوشحالم که

see you here as well oh oh guess what now this is very unusual i i i don't know what

شما را اینجا می بینم، اوه اوه حدس بزنید که اکنون این بسیار غیرعادی است من

to do here wow i can't believe it i'm slightly stunned i'm surprised i'm shocked i'm flabbergasted

نمی دانم اینجا چه کار کنم وای من نمی توانم باور کنم که کمی مبهوت هستم. متعجب شدم من شوکه شدم

because luis mendes is here today but but also you are first on today's live chat so

چون لوئیس مندز امروز اینجاست اما همچنین شما اولین نفر در چت زنده امروز هستید بنابراین

congratulations to you luis mendes because you are first here today

به شما تبریک می گویم لوئیس مندز زیرا شما امروز اولین بار اینجا هستید

i just wonder how many people are going to say mr duncan where is your beard come on

فقط تعجب می کنم که چند نفر می خواهند بگویند آقای دانکن کجاست. آیا ریش شما بیا بیا

come on bring it on bring it on come on okay no no more no more questions about my beard

بیا آن را بیاور بیا خوب نه دیگر هیچ سؤالی در مورد ریش

i will refuse from now on to to answer any questions concerning my beard or should i

من وجود ندارد از این به بعد از پاسخ دادن به هر سؤالی در مورد ریش ام خودداری می کنم یا باید

say the lack of my beard the lack of something if there is a lack of something it means there

بگویم کمبود ریش من کمبود است از چیزی اگر کمبود چیزی وجود داشته باشد به این معنی

is not enough of something or maybe something has disappeared or vanished or maybe you've

است که چیزی به اندازه کافی وجود ندارد یا شاید چیزی ناپدید یا ناپدید شده باشد یا شاید شما

used all of it up there is nothing left we have the lack of something you can have a

از همه آن استفاده کرده باشید چیزی باقی نمانده است ما کمبود چیزی داریم که شما می توانید

lack of knowledge you can have a lack of experience in the world that means you are unqualified

کمبود داشته باشید دانش شما می توانید کمبود تجربه در جهان به این معنی است s شما فاقد صلاحیت

you see so the lack of something hello also christina hello also vitas hello also valentin

هستید می بینید بنابراین کمبود چیزی سلام کریستینا سلام همچنین vitas سلام همچنین ولنتین

i could do this all day hello anna kobe hello also to mohsen nice to see you here as well

من می توانم این کار را تمام روز انجام دهم سلام آنا کوبه سلام به محسن نیز خوشحالم که شما را اینجا می بینم و همچنین

on the live stream yes everyone is going up into space but most people seem very interested

در پخش زنده بله همه به سمت بالا می روند فضا اما به نظر می رسد که بیشتر مردم

in mars between you and me can i just now i'm not an expert on space or planets but

بین من و شما علاقه زیادی به مریخ دارند آیا می توانم در حال حاضر در زمینه فضا یا سیارات متخصص نیستم اما

i have a strange feeling that there is no life on mars

احساس عجیبی دارم که در مریخ زندگی وجود ندارد

they keep going back they keep spending billions and billions of dollars going to mars i have

آنها به عقب برمی گردند و میلیاردها و میلیاردها خرج می کنند دلاری که به مریخ می رود

a feeling that there is no life on mars i think it's safe to say that mars is completely

من احساس می کنم که هیچ زندگی در مریخ وجود ندارد، فکر می کنم به جرات می توان گفت که مریخ کاملاً

devoid of all life i think so so can you please spend your money on something else maybe build

عاری از همه زندگی است، فکر می کنم بنابراین می توانید پول خود را برای چیز دیگری خرج کنید، شاید

some new hospitals or maybe send some of the money to me to my paypal you see instead of

چند بیمارستان جدید بسازید یا شاید مقداری از پول را برای من به پی پال من بفرست که می بینی به جای

flying around in space hello also ricardo hello alessandro nice to see you here hershid

پرواز در فضا سلام ریکاردو سلام الساندرو خوشحالم که شما را اینجا می بینم

is here yes mr duncan i agree jupiter is really beautiful i think jupiter is is is one of

هرشید اینجاست بله آقای دانکن موافقم مشتری واقعا زیباست فکر می کنم مشتری یکی

the planets that is often missed out probably because you can't land on it so that might

از سیارات است که o است احتمالاً به دلیل اینکه نمی توانید روی مشتری فرود بیایید،

have something to do with it you can't actually land on jupiter you would just you would just

نمی توانید روی مشتری فرود بیایید، فقط

sink into it you see maybe maybe that's the reason why hello beatrice hello also voices

در آن فرو می روید، می بینید شاید به همین دلیل است که سلام بئاتریس سلام نیز صداهای

hello moises i haven't seen you for a long time i have fascinations for falling stars

سلام مویسز من مدت زیادی است که شما را ندیده ام من شیفتگی به ستاره های در حال سقوط

it is one of the most amazing things even now now living here i have seen many shooting

دارم این یکی از شگفت انگیزترین چیزها است حتی اکنون که در اینجا زندگی می کنم ستاره های تیرانداز زیادی را دیده ام که

stars many meteorites falling past going past the earth and sometimes they fall into our

شهاب سنگ های زیادی از کنار زمین می افتند و گاهی اوقات سقوط می کنند در

atmosphere they actually come into our atmosphere and then they burn up they disappear completely

اتمسفر ما در واقع وارد جو ما می شوند و سپس می سوزند و کاملاً ناپدید می شوند،

so there is something wonderful about watching shooting stars falling stars meteorites small

بنابراین چیزی شگفت انگیز در مورد تماشای ستاره های در حال تیراندازی وجود دارد که در حال سقوط شهاب سنگ ها

pieces of rock and dust falling through the earth's atmosphere yes i agree with you it

قطعات کوچک سنگ و غبار در جو زمین هستند بله با شما موافقم

is very nice hello palmyra oh we also have belarusia hello belarusian nice to see you

خیلی خوب است سلام پالمیرا اوه ما بلاروسی هم داریم سلام بنگل خوشحالم که

back i hope everything is okay with you are you back to work how is how is your father

برگشتم امیدوارم همه چیز با تو خوب باشد سر کار برگشتی چطور پدرت

now is he okay i hope he's doing well my best wishes to you hello also rosa valentin mars

الان خوب است امیدوارم حالش خوب باشد من بهترین آرزوها را برای شما دارم سلام همچنین

is way more positive than covid19 i suppose so i suppose it is a good change of subject

روزا ولنتین مریخ بسیار مثبت تر از کووید19 است، بنابراین فکر می کنم تغییر موضوع خوبی است،

so instead of talking about bugs and viruses we are talking about flying all the way to

بنابراین به جای صحبت در مورد اشکالات و ویروس ها، ما در مورد پرواز تا

distant planets to have a look to see if there is anything there we can destroy or break

سیاره های دور صحبت می کنیم تا داشته باشیم. نگاهی به اینکه آیا چیزی وجود دارد که بتوانیم آن را نابود کنیم یا بشکنیم

now my advice would be shall we just take care of this planet first before we start

اکنون توصیه من این است که آیا ابتدا از این سیاره مراقبت کنیم قبل از

going to other planets before we start flying around the galaxy trying to land on other

اینکه به سیارات دیگر برویم قبل از شروع پرواز در اطراف کهکشان برای فرود روی

planets how about now here's a thought why don't we try to sort this planet out first

سیارات دیگر چگونه است؟ حالا این یک فکر است که چرا ما سعی نمی کنیم این سیاره را مرتب کنیم اول

let's get all the problems that are here sorted out and then we can go somewhere else and

بیایید همه مشکلاتی را که در اینجا وجود دارد حل کنیم و سپس می توانیم به جای دیگری برویم

have a look around what do you think of that is it a good idea or am i just talking rubbish

و نگاهی به اطراف بیندازیم که نظر شما در مورد آن چیست که آیا این ایده خوبی است یا آیا من طبق معمول حرف مفت می زنم

as usual hello also sanja nice to see you here today a lot of people joining me now

سلام سانجا همچنین خوشحالم که امروز شما را اینجا می بینم بسیاری از مردم اکنون به من ملحق

saturday i know saturday a lot of people have things to do you have your own thing to do

می شوند، شنبه می دانم که شنبه افراد زیادی کارهایی برای انجام دادن دارند.

by the way we are talking about the word thing today you see

کلمه کلمه امروز می بینید

it's almost as if i plan this it's almost as if i rehearsed all of this but i didn't

که آن ال است به نظر می رسد که من این را برنامه ریزی می کنم، تقریباً انگار همه اینها را تمرین کرده ام اما من این را تکرار نکرده ام،

luis mendes says well bitcoin

لوئیس مندز می گوید خوب بیت کوین

i still don't understand bitcoin i don't understand it is it me am i stupid am i thick i don't

من هنوز بیت کوین را نمی فهمم، نمی فهمم این من احمق هستم، من ضخیم هستم.

know but i still don't quite understand bitcoin i don't know how it actually works if you

نمی دانم اما هنوز کاملاً بیت کوین را درک نمی کنم، نمی دانم اگر بیت کوین دارید واقعاً چگونه کار می

have bitcoins does that mean you could you can go to the supermarket and buy some baked

کند، به این معنی است که می توانید به سوپرمارکت بروید و مقداری

beans can you buy baked beans with bitcoins because if you can't i'm not interested i

لوبیا پخته بخرید، آیا می توانید لوبیا پخته را با بیت کوین بخرید، زیرا اگر شما نمی توانم من علاقه ای ندارم،

must be able to buy my baked beans my jaffa cakes and also my lovely potatoes so i can

باید بتوانم لوبیا پخته ام را بخرم کیک یافا و همچنین سیب زمینی های دوست داشتنی ام،

make some chips in my airfryer if you can't get those things with bitcoins i'm not interested

بنابراین اگر نمی توانید آن چیزها را با بیت کوین تهیه کنید، می توانم چند چیپس در فریزر خود

not at all hello mr duncan from korea hello mona bop hello to you thank you for joining

درست کنم. اصلاً سلام آقای دانکن از کره سلام مونا باپ سلام به شما متشکرم که اینجا به من ملحق شدید

me here

hello valentin maybe mars will become a new settlement for humanity

سلام ولنتاین شاید مریخ تبدیل به یک سکونتگاه جدید برای بشریت شود

as i said just it would be a nice idea if we could just sort out this planet so everyone

همانطور که گفتم فقط ایده خوبی است اگر بتوانیم این سیاره را مرتب کنیم تا همه

isn't arguing and fighting and falling out and getting upset all the time over things

دعوا کردن و دعوا کردن و درافتادن و ناراحت شدن همیشه برای چیزهایی نیست

oh i can't believe he said that on the internet i can't believe she said that oh oh his opinion

اوه من نمی توانم باشم او گفت که در اینترنت من نمی توانم باور کنم او گفت اوه اوه نظر او

is different from mine oh i'm going to complain

با من متفاوت است اوه من می خواهم شکایت

stop it just stop it just cut it out hello marietta hello also to hiroco hello hiroko

کنم متوقفش کنید فقط قطعش کنید سلام ماریتا سلام همچنین به هیروکو سلام هیروکو

i like you without your beard

من شما را دوست دارم بدون ریش شما

i don't know why this is such a big thing i i really don't so i did decide to grow a

نمی دانم چرا این یک چیز بزرگ است ، من واقعاً نمی دانم، بنابراین من

beard about four months ago and then last week i decided to shave it off for various

حدود چهار ماه پیش تصمیم گرفتم ریش بگذارم و هفته گذشته تصمیم گرفتم آن را بتراشم به دلایل مختلف

reasons one of the reasons was my face was starting to dissolve i was getting all sorts

یکی از دلایل این بود صورتم در حال حل شدن بود، انواع

of strange rashes and things going on on my face so my skin was starting to suffer so

جوش های عجیب و غریب و چیزهایی روی صورتم می افتاد، بنابراین پوستم شروع به درد می کرد، بنابراین

that's one of the reasons why i decided to shave my beard off i needed to give my skin

این یکی از دلایلی بود که تصمیم گرفتم ریش خود را بتراشم، باید کمی به پوستم بدهم.

some some air and sunlight it was like one of those old forests where nothing grows so

هوا و نور خورشید مثل یکی از آن جنگل های قدیمی بود که در آن هیچ چیز رشد نمی کند،

the sunlight wasn't getting through to my skin so it wasn't nice so i decided to shave

بنابراین نور خورشید به پوست من نمی رسید، بنابراین خوب نبود، بنابراین تصمیم گرفتم

it off mr duncan i like you without your beard thank you very much someone said yesterday

آن را از پوست بتراشم آقای دانکن، من شما را بدون ریش دوست دارم، بسیار متشکرم یکی دیروز گفت

you look like a big baby

تو مثل یک بچه بزرگ به نظر می

thank you very much for that i take that as a compliment i think maybe

آیی خیلی ممنون از این کار به عنوان یک تعریف، فکر می کنم شاید

i think that nations spend this money on planet earth or planet research and that it has almost

فکر می کنم که ملت ها این پول را برای سیاره زمین یا تحقیقات سیاره خرج می کنند و تقریباً

become a competition between them that is true the same thing happened with the moon

به رقابتی بین آنها تبدیل شده است که درست است همان اتفاقی که در مورد ماه افتاد.

the moon you don't really get need to go to the moon you don't have to go to the moon

برای رفتن به ماه نیازی نیست به ماه بروید

because you can see it at night if you go outside and you have a very strong telescope

زیرا اگر بیرون بروید و تلسکوپ بسیار قوی

you can see the moon there it is in the sky there it is i can see it we don't need to

دارید می توانید آن را در شب ببینید و می توانید ماه را ببینید در آسمان آنجا است من می توانم ببینم ما نیازی به

spend millions and millions of dollars to go there because we can see it there it is

صرف میلیون‌ها و میلیون‌ها دلار نداریم تا به آنجا برویم، زیرا می‌توانیم آن را ببینیم

there is the moon that's it right there apparently we are going to start going to the moon again

، ماه است که همان‌جاست، ظاهراً ما دوباره شروع به رفتن به ماه خواهیم کرد،

because china are planning to go to the moon so now everyone wants to when china decides

زیرا چین قصد دارد به ماه برود. ماه، بنابراین اکنون همه می خواهند وقتی چین تصمیم می گیرد

to do something everyone else wants to do it as well you see so yes you are right it

کاری را انجام دهد، دیگران هم می خواهند آن را انجام دهند، شما هم می بینید، بله درست می گویید

is a little bit like a race very similar to what happened when the russians and the americans

، کمی شبیه به مسابقه ای است که زمانی که روس ها و آمریکایی

were trying to get to the moon you see so they called it the space race

ها در تلاش بودند انجام دهند. به ماه که می بینید بروید، بنابراین آنها آن را مسابقه فضایی نامیدند

it sounds like a cartoon it would make a great cartoon i think two spaceships trying to get

به نظر کارتون می‌آید کارتون عالی می‌شود ، فکر می‌کنم دو سفینه فضایی تلاش می‌کنند به

to the moon in time i think i think that's a good idea

موقع به ماه برسند، فکر می‌کنم این ایده خوبی است

jimmy from hong kong hello to you would you remind us how to describe this mindset of

جیمی از هنگ‌کنگ سلام به شما، آیا به ما یادآوری می‌کنید که چگونه این طرز فکر را برای مرتب‌سازی توصیف کنیم.

sorting out our earth as a priority over fantasizing about other planets is there a term for this

زمین ما به عنوان اولویت نسبت به خیال پردازی در مورد سیارات دیگر، اصطلاحی برای این

mindset well i suppose we often say that you should take care of your own home or maybe

طرز فکر وجود دارد، فکر می کنم ما اغلب می گوییم که شما باید مراقب خانه خود یا شاید

your your own place or maybe we should sort out our priorities so i think quite often

مکان خود باشید یا شاید ما باید اولویت های خود را مرتب کنیم، بنابراین فکر می کنم کاملاً اغلب

human beings do this all the time we all do it sometimes we forget what our priorities

انسان‌ها همیشه این کار را انجام می‌دهند، همه ما این کار را انجام می‌دهیم، گاهی اوقات فراموش می‌کنیم که اولویت‌هایمان چیست

are so your priorities quite often are the things that are the most important things

، بنابراین اولویت‌های شما اغلب چیزهایی هستند که مهم‌ترین چیزهایی هستند

you have to take care of or you have to sort out and i think just a little opinion from

که باید از آنها مراقبت کنید یا باید آنها را مرتب کنید و فکر می‌کنم فقط یک نظر کمی

from me just a tiny little insect on the planet but i think we should probably take care of

از من فقط یک حشره کوچک روی این سیاره است، اما فکر می کنم ما باید

this planet

before we start flying around the galaxy trying to find other planets you see that's all that's

قبل از شروع پرواز در اطراف کهکشان در تلاش برای یافتن سیارات دیگر، از این سیاره مراقبت

all so i think sometimes we don't get our priorities right the priority might be let's

کنیم. g و اولویت های ما درست است اولویت ممکن است این باشد که بیایید

take care of us let's take care of humanity and the planet before we start flying off

از ما مراقبت کنیم بیایید مراقب بشریت و سیاره باشیم قبل از اینکه پرواز

to other planets it's just a thought it's just a thought that my brain made you can

به سیارات دیگر را آغاز کنیم فقط یک فکر است فقط یک فکر است که مغز من ساخته است اگر می خواهید می توانید

ignore it if you want no problem hello to alfian nice to see you here today hello sam

آن را نادیده بگیرید بدون مشکل سلام به alfian خوشحالم که امروز شما را اینجا می بینم سلام سام

oh sam you have finished your run and now i have time for the live stream hello mr duncan

اوه سام شما کار خود را تمام کرده اید و اکنون وقت دارم برای پخش زنده سلام آقای دانکن

hello sam nice to see you here today we are talking about an interesting word today thing

سلام سام خوشحالم که امروز شما را اینجا می بینم. امروز در مورد یک کلمه جالب صحبت می

it seems like a very simple word doesn't it thing and yet we use this word all the time

کنیم. به نظر می رسد یک کلمه بسیار ساده کار نمی کند و با این حال ما همیشه از این کلمه

we use the word thing quite often we might even use it when we don't even realize that

استفاده می کنیم و اغلب از کلمه چیز استفاده می کنیم، حتی ممکن است زمانی از آن استفاده کنیم که حتی متوجه

we're using it so this is a word that has many uses and it might also be one of the

نیستیم که از آن استفاده می کنیم، بنابراین این کلمه ای است که کاربردهای زیادی دارد و همچنین ممکن است یکی از

most common words in the world that people use

رایج ترین کلمات در جهان باشد که مردم در زبان انگلیسی از آن استفاده می کنند

in the english language so thing we are looking at that in around about five minutes from

، بنابراین چیزی که ما به آن نگاه می کنیم تا حدود پنج دقیقه دیگر،

now yes i will be here tomorrow by the way for those wondering i am here tomorrow i am

بله، فردا اینجا خواهم بود برای کسانی که می خواهند بدانند فردا اینجا هستم

here with you tomorrow and don't forget of course we have mr steve here as well mr steve

فردا اینجا با شما هستم و انجام می دهم فراموش نکنید که البته ما آقای استیو را در اینجا داریم همچنین آقای استیو

will be joining us live also on the live chat he will be showing us another one of his birthday

به طور زنده به ما می پیوندد و همچنین در چت زنده یکی دیگر از هدایای تولدش را به ما نشان می

presents because the day after his birthday i actually gave him another prize another

دهد زیرا روز بعد از تولد او در واقع یک جایزه کوچک دیگر به او دادم.

little surprise present yes you see hello gigi khan hello also christina hello zuzika

سورپرایز هدیه بله می بینید سلام گیگی خان سلام همچنین کریستینا سلام زوزیکا

zuzika says quantum physics dark energy theory the oh sorry the theory of relativity yes

زوزیکا می گوید فیزیک کوانتومی نظریه انرژی تاریک اوه متاسفم نظریه نسبیت بله

i am here and you are there everything is relative in some way hmm einstein said that

من اینجا هستم و شما آنجا هستید همه چیز به نوعی نسبی است هوم انیشتین گفت

we also have

ما هم

oh i see zuzika says all of these things are very easy to understand from my point of view

اوه داریم ببینید زوزیکا می گوید همه این چیزها از دیدگاه من بسیار آسان قابل درک

very nice you are quite a brain box quite a clever clocks a person who seems to know

هستند.

many things might be described as a clever clogs oh clever clogs in fact you might also

همچنین ممکن است

say if i can find it

بگویم اگر بتوانم آن را پیدا کنم

you might also say fancy pants

شما نیز می توانید بگویید شلوار فانتزی

okay that's enough we can't have too much excitement on a saturday gaffari hello gafari

خوب است، کافی است ما نمی توانیم در یک شنبه هیجان زیادی داشته باشیم سلام gafari

apparently gaffari is looking for a woman

ظاهرا gaffari به دنبال یک زن است

interesting

it is amazing sometimes what happens here on my channel and also on youtube as well

جالب است شگفت انگیز است گاهی اوقات wh در اتفاقات اینجا در کانال من و همچنین در یوتیوب و

by the way last night i watched a documentary part of a documentary series by a man called

همچنین دیشب من یک قسمت مستند از یک سریال مستند توسط مردی به نام

Adam Curtis have you ever heard of Adam Curtis? he is a filmmaker he is a journalist he makes

آدام کورتیس را تماشا کردم آیا تا به حال نام آدام کورتیس را شنیده اید؟ او یک فیلمساز است، او یک روزنامه نگار است، او

documentaries about all sorts of things often relating to human behaviour and he has actually

در مورد انواع چیزهایی که اغلب مربوط به رفتار انسان است مستند می سازد و در

made a new series of documentaries that is being shown on the BBC and it's very interesting

واقع یک سری مستند جدید ساخته است که در بی بی سی نمایش داده می شود و

very interesting all about the reasons why humans do what they do and the way things

بسیار جالب است، همه چیز در مورد دلایل اینکه چرا انسان ها کاری که آنها انجام می دهند و روشی که

over the years have been changed the behaviour of human beings all very interesting stuff

در طول سال ها چیزها تغییر کرده است، رفتار انسان ها همه چیزهای بسیار جالبی است،

so i watched that last night and i must admit whenever i watch anything like that my brain

بنابراین من آن را دیشب تماشا کردم و باید اعتراف کنم که هر زمان که چنین چیزی را تماشا می کنم، مغز من

always becomes very excited all of the neurons and the synapses start to flicker like like

همیشه تمام نورون ها و نورون ها را بسیار هیجان زده می کند. سیناپس‌ها مثل درخت کریسمس شروع به سوسو زدن

a christmas tree

می‌کنند،

so that's what i did last night very interesting hello mukesh hello mukesh nice to see you

بنابراین این کاری است که من دیشب انجام دادم بسیار جالب سلام موکش سلام موکش خوشحالم که شما

here as well valentin instead of digging the dirt people look up in the sky sometimes to

را اینجا می‌بینم ولنتین به‌جای حفر کثیفی مردم گاهی اوقات به آسمان نگاه می‌کنند

have big dreams there is nothing wrong with having a dream nothing wrong with thinking

تا رویاهای بزرگ ببینند هیچ چیز وجود ندارد. داشتن رویا اشتباه است، بزرگ فکر کردن ایرادی ندارد،

big but sometimes you have to get your priorities right your priorities in order and we all

اما گاهی اوقات باید اولویت های خود را به ترتیب اولویت بندی کنید و همه

do this sometimes we spend money maybe we spend money on new clothes when we should

ما این کار را انجام می دهیم، گاهی اوقات ما پول خرج می کنیم. شاید زمانی که باید قبض‌هایمان را بپردازیم برای لباس‌های نو پول خرج

be paying our bills you see so that's the kind of thing i'm on about i'm on about people

می‌کنیم، بنابراین این همان چیزی است که من در مورد آن‌ها هستم در مورد افرادی

who do things that maybe they they don't have to do and maybe there are more important things

که کارهایی را انجام می‌دهند که شاید مجبور نباشند انجام دهند و ممکن است انجام دهند. چیزهای مهم‌تری

for them to actually do

برای آنها در واقع انجام

hello

hello

kumar learning english in english is quite good well one of the best ways to learn english

kumar یادگیری انگلیسی به انگلیسی بسیار خوب است و یکی از بهترین راه‌های یادگیری

is to listen to english you can look at english you can read english listen to english and

انگلیسی گوش دادن به انگلیسی است.

it's a great way of giving yourself an atmosphere or a world of english around you you are actually

برای خود یک جو یا دنیایی از انگلیسی در اطراف خود دارید، در واقع دارید

creating your own english environment and this is especially useful for those who live

محیط انگلیسی خود را ایجاد می کنید و این به ویژه برای کسانی که

in places where there are not many native speakers so what i do is actually quite useful

در مکان هایی زندگی می کنند که زبان مادری زیادی در آن وجود ندارد مفید است، بنابراین کاری که من انجام می دهم در واقع

for everyone who is learning english hello agent q hello agent q nice to see you today

برای همه کسانی که انگلیسی یاد می گیرند بسیار مفید است. سلام نماینده q سلام نماینده q خوشحالم که امروز شما را می بینم

what time is it mr duncan oh look it's 2 30. it's half past two here in the uk i don't

آقای دانکن ساعت چند است اوه ببینید ساعت 2 30 است. اینجا در انگلستان ساعت دو و نیم است من نمی

know what time it is where you are because i'm not there sadly unfortunately today we

دانم ساعت چند است که شما کجا هستید زیرا متأسفانه من آنجا نیستم متأسفانه امروز ما

can't play spot the white van because the weather is so bad my little camera can't even

نمی توانیم نقطه ای بازی کنیم ون سفید چون هوا خیلی بد است دوربین کوچک من حتی نمی‌تواند

see the road never mind the white van we can't even see the road in the distance so there

جاده را ببیند اصلا مهم نیست ون سفید ما حتی نمی‌توانیم جاده را در دور ببینیم، بنابراین

is the view looking out towards the area where we normally see the white vans driving but

منظره‌ای وجود دارد که به سمت منطقه‌ای است که معمولاً سفید را می‌بینیم. ون ها در حال رانندگی هستند اما

today sadly we can't because i can't see the road because the weather is so bad it is raining

امروز متأسفانه ما نمی توانیم زیرا من نمی توانم جاده را ببینم زیرا هوا بسیار بد است

today and it has been raining all night right up until this point so yes not a very nice

امروز باران می بارد و تا این لحظه تمام شب بارانی بوده است بنابراین بله

day today here in england if i was honest with you

امروز روز خیلی خوبی در اینجا در انگلیس نیست. اگر من با شما صادق بودم

hello to human being why can't can i not delete my messages is that you mr duncan i know what

سلام به انسان چرا نمی توانم پیام هایم را حذف نکنم این است که شما آقای دانکن می دانم چه

you're saying hello human being hmm are you making a reference to the fact that i don't

می گویید سلام انسان هوم آیا به این موضوع اشاره می کنید که من

have my beard anymore i think so yes it is raining we've had a lot of rain today it's

ندارم ریش من دیگر فکر می کنم بله باران می بارد ما امروز باران زیادی داشتیم در حال حاضر باران می

raining at the moment so that's the reason why the visibility outside the window is not

بارد بنابراین به همین دلیل است که دید بیرون از پنجره

very good i just wish it would stop raining i do we've had too much raining today too

خیلی خوب نیست من فقط آرزو می کنم که باران متوقف شود. امروز باران خیلی زیادی بارید.

much rain has been falling hello n duo nice to see you here as well talking of words the

در مورد

english language is a very interesting thing indeed and one thing i love to do is talk

کلمات زبان انگلیسی واقعاً چیز جالبی است و چیزی که من دوست دارم انجام دهم این است که در

about different words different phrases different ways of saying things and here is an interesting

مورد کلمات مختلف صحبت کنم عبارات مختلف روش های مختلف بیان چیزها و اینجا یک

word here is a word there it is can you say that

کلمه جالب است اینجا یک کلمه وجود دارد می توانید بگویید

thing it is a word that we use quite often and a word that can be used in many different

آن چیزی است کلمه ای که ما اغلب از آن استفاده می کنیم و کلمه ای که می تواند به روش های مختلف

ways very common you see very common very often used so when we talk about thing we

استفاده شود بسیار متداول

can be describing or naming an item without actually saying what it is so maybe you ask

است. از

your friend to pass something to you can you pass me that thing over there no no not that

دوستت بخواه چیزی را به تو بفرستد می توانی آن چیز را به من منتقل کنی نه نه نه

the other thing that thing yes maybe you don't know what it's called maybe you can't remember

آن چیز دیگری که بله شاید اسمش را ندانی شاید اسمش را به

the name of it so you say please can you just pass me that thing the thing there on the

خاطر نداشته باشی پس بگو لطفا شما فقط آن چیزی را که روی

table just pass it to me so maybe you can't remember what the name of the thing is so

میز است به من بدهید فقط آن را به من بدهید تا شاید یادتان نرود اسم آن چیز چیست بنابراین

instead of the name of the object you just say thing a thing can be an item it can be

به جای نام شی فقط چیزی را بگویید که یک چیز می تواند یک آیتم باشد. می تواند

any item especially something that you can't identify or perhaps you have forgotten the

هر آیتمی باشد به خصوص چیزی که شما نمی توانید آن را شناسایی کنید بنویسید یا شاید

name of the the actual thing if you've forgotten the name of the thing then you just call it

نام چیز واقعی را فراموش کرده باشید، اگر نام آن چیزی را فراموش کرده اید ، آنگاه آن را چیزی بنامید

a thing that thing over there can you just pass me the thing that thing yes that one

که آن جا می توانید آن چیزی را به من بدهید

maybe you just want any item maybe you need something in a hurry yes just give me that

هر موردی ممکن است با عجله به چیزی نیاز داشته باشید بله فقط آن

thing just just pass it to me just give it to me now give give me that thing i want it

چیز را به من بدهید فقط آن را به من بدهید فقط آن را به من بدهید اکنون آن چیزی را بدهید که من می

give it to me

خواهم آن را به من بدهید

it can also be an object so a thing can be an item or an object it can be anything any

آن هم می تواند یک شی باشد بنابراین یک چیز می تواند باشد یک آیتم یا یک شی می تواند هر

thing at all an unnamed item so an item that hasn't been named or maybe something that

چیزی باشد، اصلاً یک مورد بدون نام، بنابراین یک مورد که نامی ندارد یا شاید چیزی که

cannot be identified something that is unnamed something that can't be identified something

قابل شناسایی نیست، چیزی که نامشخص است، چیزی که قابل شناسایی نیست چیزی

that is unnamed is a thing it is unknown it is a thing

که نامشخص است، یک چیز است ناشناخته است این چیزی است که

your belongings when we say belongings we mean things that belong to you your possessions

وسایل شما وقتی می گوییم متعلقات منظور ما چیزهایی است که متعلق به شما هستند دارایی های

your items the things you own are your belongings we can also say that they are your things

شما وسایل شما چیزهایی که دارید متعلقات شما هستند ما همچنین می توانیم بگوییم که آنها

your things so everything around you all of the things that you own are your things here's

چیزهای شما هستند ، بنابراین همه چیز در اطراف شما همه چیز است که شما صاحب چیزهای شما در اینجا است

another one oh perhaps you want to talk about something that you don't want to actually

یکی دیگر اوه شاید می خواهید در مورد چیزی صحبت کنید که واقعاً نمی خواهید

say yes i went to the park the other day and there was a man in the bushes and

بگویید بله من روز قبل به پارک رفتم و مردی در بوته ها بود و

he showed everyone his thing

او چیزی را به همه نشان داد

something that you don't want to mention something that you don't want to actually say maybe

که شما نمی خواهید. چیزی را ذکر کنید که واقعاً نمی‌خواهید بگویید شاید

you are embarrassed to say it yes he was he was in the bushes and he opened his coat and

از گفتن آن خجالت می‌کشید بله، او در میان بوته‌ها بود و کتش را باز کرد

you could see you could see his thing his thing it was there right in front of everyone

و می‌توانستید ببینید چیز او را می‌بینید، چیزی که او درست در مقابل همه بود.

we could all see it it wasn't very big it wasn't very scary but it was still a shark

همه ما می‌توانستیم ببینیم خیلی بزرگ نبود، خیلی ترسناک نبود، اما هنوز

your thing another word so something you are embarrassed to say something you are very

یک کوسه بود.

embarrassed or shy to mention we can say that it is unmentionable something you don't want

چیزی که شما نمی خواهید

to say a topic so when we say thing we can be talking about a certain topic what was

موضوعی را بیان کنید، بنابراین وقتی چیزی می گوییم می توانیم در مورد یک موضوع خاص صحبت کنیم

that thing you were talking about the other day what was that thing we were discussing

آن چیزی که شما در مورد آن روز صحبت می کردید چه چیزی بود که ما

last night that thing what thing shall we talk about today so the thing can also refer

دیشب داشتیم بحث می کردیم آن چیزی که چه چیزی باید صحبت کنیم در مورد امروز، بنابراین آن چیز همچنین می تواند

to a topic a conversation the topic of a discussion your thing the thing you talk about here's

به یک موضوع اشاره کند یک مکالمه موضوع بحث موضوع شما چیزی است که در اینجا در مورد آن صحبت می کنید

another one

an occurrence so when we say occurrence we mean an event situation something that happened

یک اتفاق دیگر است، بنابراین وقتی می گوییم رخداد منظور ما یک موقعیت رویداد است، چیزی که اتفاق افتاده است،

an occurrence is something that happened so if you want to actually talk about that occurrence

اتفاقی است که اتفاق افتاده است، بنابراین اگر می خواهید واقعاً در مورد آن اتفاق صحبت

you might say

کنید، ممکن است بگو

do you remember that thing that happened last week

آیا آن اتفاقی را که هفته گذشته رخ داد،

do you remember when we went to the park and there was a man in the bushes do you remember

به یاد می آوری، یادت هست وقتی به پارک رفتیم و مردی در بوته ها

that thing that happened so a thing can be an occurrence a moment of time that came and

بود، آن اتفاق را به خاطر می آوری که اتفاق افتاد، بنابراین یک اتفاق می تواند یک اتفاق در یک لحظه باشد که آمد و

went an occurrence do you remember that thing we used to do what was it that thing we used

رفت. اتفاقی یادت می‌آید آن کاری را که انجام می‌دادیم، کاری بود که انجام می‌دادیم و

to do something we used to sing a certain song but i can't remember what it was can

آهنگ خاصی را می‌خواندیم، اما یادم نمی‌آید که چه بود،

you remember what it was that thing you you know what i'm on about you know what i'm talking

می‌توانی به یاد بیاوری آن چیزی که می‌دانی چیست؟ من در مورد شما می دانید من در مورد چه صحبت می کنم

about

tomek says can we please drop the topic about a thing this isn't my thing ah if something

tomek می گوید آیا می توانیم لطفاً موضوع را در مورد چیزی رها کنیم که این موضوع من نیست آه اگر چیزی

is not your thing it means you don't like it it is unsuitable for you

مورد شما نیست به این معنی است که شما آن را دوست ندارید برای شما مناسب نیست

please yourself

لطفا خودتان

a feeling oh so if you have a feeling about a certain item or a person something you feel

یک احساس آه پس اگر شما h احساسی نسبت به یک مورد خاص یا شخصی دارید که احساس می کنید

drawn towards perhaps there is a person who you like you might have a thing for that person

به سمت آن کشیده می شوید شاید شخصی باشد که دوست دارید ممکن است برای

i have a thing for the girl that lives next door i have a thing for her it means that

آن شخص چیزی داشته باشید من برای دختری که همسایه زندگی می کند چیزی دارم من برای او چیزی دارم این بدان معنی است که این که

you have feelings you have maybe some intention to ask her out for a meal i want to i want

شما احساساتی دارید شاید قصد دارید از او برای صرف غذا بخواهید من

to ask the girl next door out because i i have a thing for her so if you have a thing

می خواهم از دختر همسایه بخواهم بیرون بیاید زیرا من چیزی برای او دارم بنابراین اگر چیزی

for something it means you have a desire for something you have a feeling towards something

برای چیزی دارید به این معنی است که میل دارید چیزی که شما نسبت به چیزی احساس می

you have a thing for something i have a thing for english i have a thing for talking to

کنید، چیزی برای چیزی دارید، من یک چیزی برای انگلیسی دارم، من چیزی برای صحبت کردن با

you i love doing it and i i wish i could do it all the time i wish i could stay here on

شما دارم، عاشق انجام آن هستم و ای کاش می توانستم همیشه آن را انجام دهم، کاش می توانستم اینجا در

youtube 24 hours a day just talking like this wouldn't it be amazing it would

یوتیوب 24 بمانم ساعت‌ها در روز فقط این‌طور صحبت کردن ، شگفت‌انگیز نیست،

tomek you are being very cheeky you are being very naughty today mr duncan was it you in

خیلی گستاخ هستید، امروز خیلی شیطون هستید، آقای دانکن، آیا شما

the bushes it was not me in the bushes definitely not i was the one sitting on the park bench

در بوته‌ها بودید، من در بوته‌ها نبودم، قطعاً من کسی بودم که روی آن نشسته بودم. نیمکت پارک

hello charlotte apparently in cameroon today it is sunny i wish it was sunny here it isn't

سلام شارلوت ظاهراً امروز در کامرون است آفتابی ای کاش اینجا آفتابی بود

so a feeling a feeling of emotion a feeling can be described as a thing

اینقدر احساس نیست احساس عاطفه یک احساس را می توان به عنوان یک چیز توصیف کرد

then we have words that contain thing something something so something can be anything something

سپس کلماتی داریم که حاوی چیزی چیزی چیزی است بنابراین چیزی می تواند هر چیزی باشد چیزی باشد

that you smell there is something in the air i can smell something i can hear something

که شما بو می کنید چیزی در هوا وجود دارد من می‌توانم چیزی را بو کنم، چیزی را می‌شنوم، می‌توانم

i can sense something so quite often we use the word something when we want to describe

چیزی را حس کنم، معمولاً وقتی می‌خواهیم چیزی را

a thing that we can feel or sense or see but we're not quite sure what it is something

توصیف کنیم که می‌توانیم آن را حس کنیم، حس کنیم یا ببینیم، اما کاملاً مطمئن نیستیم که چیزی است

that can't be identified can be described as something hmm mr duncan there is something

که نمی‌توانیم چیست، از کلمه چیزی استفاده می‌کنیم. شناسایی شدن را می توان به عنوان چیزی توصیف کرد، آقای دانکن، چیزی

about you there is something about your character there is something about you i'm not quite

در مورد شما وجود دارد، چیزی در مورد شخصیت شما وجود دارد، چیزی در مورد شما وجود دارد، من کاملاً

sure what it is but there is something about you

مطمئن نیستم که چیست، اما چیزی در مورد شما وجود دارد که

i think one of your smiley faces on your hat is going to fall thank you joe yes i have

فکر می کنم یکی از صورتک های شما روی شماست. کلاه می افتد متشکرم جو بله من

a lot of smiley faces on my hat

صورتک های زیادی روی کلاهم

don't worry we only have another week another week of this one more week and then the hat

دارم نگران نباش ما فقط یک هفته دیگر از این یک هفته دیگر فرصت داریم و بعد

is gone

کلاه رفت

no it was not me in the bushes how dare you how dare you how dare you yes you tell them

نه من در بوته ها نبودم چگونه جرات میکنی چطور جرات میکنی چقدر جرات میکنی بله تو ته به آنها می

gritter you tell them Greta Thunberg something in the way she moves attracts me like no other

خندی تو به آنها بگویید گرتا تونبرگ چیزی در نحوه حرکت او مرا جذب می کند مثل هیچ زن دیگری

woman

nothing nothing if you are without anything you have nothing nothing to be without

هیچ چیز اگر شما بدون چیزی هستید هیچ چیز برای بودن ندارید

to be without a certain thing maybe something you need maybe you have nothing going on maybe

بدون یک چیز خاص باشید شاید چیزی که نیاز دارید شاید شما هیچ چیزی در جریان نیستید شاید

your day is a bit boring you have nothing to do so we often describe nothing as zero

روز شما کمی خسته کننده باشد، کاری برای انجام دادن ندارید، بنابراین ما اغلب هیچ چیز را به عنوان خالی صفر توصیف می

blank there is nothing to see there is nothing there i have nothing to say

کنیم، چیزی برای دیدن وجود ندارد، چیزی برای گفتن وجود ندارد،

can you imagine that can you imagine me having nothing to say that's never going to happen

می توانید تصور کنید که می توانید تصور کنید من چیزی برای گفتن ندارم که هرگز نمی توانم بگویم اتفاقاً

hello alessandra yes you are a regular viewer i'm very pleased to know that and hear that

سلام الساندرا بله شما یک بیننده معمولی هستید من بسیار خوشحالم که این را می دانم و می شنوم که

everything ah yes you see so just we had nothing and now we have everything so quite often

همه چیز را آه بله می بینید بنابراین ما چیزی نداشتیم و اکنون همه چیز را داریم اغلب

when we say everything we mean all all so everything refers to all of something everything

وقتی می گوییم همه منظورمان همه است بنابراین همه چیز به آن اشاره دارد همه چیز همه

so the complete thing is everything everything about you makes me love you more each day

چیز است پس چیز کامل همه چیز در مورد توست باعث می شود هر روز بیشتر دوستت داشته باشم هر

everything about you everything you say means something to me everything so when we say

چیزی در مورد تو هر چیزی که می گویی برای من معنی دارد، بنابراین وقتی

everything we are talking about the whole thing all of the thing everything you might

همه چیز را می گوییم صحبت کردن در مورد همه چیز همه چیز هر چیزی که ممکن است

feel happy you might look out the window and say oh what a lovely day everything is beautiful

احساس خوشحالی کنید ممکن است از پنجره به بیرون نگاه کنید و بگویید آه چه روز خوبی است همه چیز زیبا است

everything looks great everything looks amazing

همه چیز عالی به نظر می رسد همه چیز شگفت انگیز به نظر می رسد

we are looking at uses of the word thing and then we have things generally speaking when

ما به کاربردهای کلمه چیز نگاه می کنیم و سپس داریم به طور کلی چیزهایی که

we say things we are talking about items and everything around us things things maybe your

می گوییم در مورد موارد صحبت می کنیم و همه چیزهای اطرافمان چیزهایی ممکن است

circumstances maybe how your life is going how are things hello mr duncan i haven't seen

شرایط شما ممکن است زندگی شما چطور پیش می رود سلام آقای دانکن من مدت زیادی است که شما را ندیده ام

you for a long time how are things how are things how is everything in your life so things

اوضاع چطور است. همه چیز در زندگی شماست، بنابراین همه

is a general way of saying things that concern you or maybe things that are going on in your

چیز یک روش کلی برای گفتن چیزهایی است که به شما مربوط می شود یا شاید چیزهایی که در زندگی شما می گذرد،

life maybe your health how are things with your health how are things with your health

شاید سلامتی شما وضعیت

how's your health these days how are things

سلامتی شما چگونه است.

hi mr duncan how are you mukesh is here i love your intro mr duncan thank you for teaching

سلام آقای دانکن چطوری موکش اینجاست من عاشق معرفی شما هستم آقای دانکن ممنون که به

us sir please mention and repeat this line if you don't mind which line is that i can't

ما آموزش دادید آقا لطفاً این خط را ذکر کنید و تکرار کنید اگر مشکلی ندارید کدام خط است که من

see any lines unfortunately thank you makesh i'm glad to hear that you like my lessons

هیچ خطی را نمی بینم متأسفانه متشکرم، من خوشحالم که می شنوم که درس های من را دوست دارید با

thank you alessandro as well hello agent q i can see the moon without a telescope yes

تشکر از شما الساندرو و همچنین سلام عامل q من می توانم ماه را بدون تلسکوپ ببینم بله

you can if you look out the window sometimes the moon appears to be very large sometimes

می توانید اگر از پنجره به بیرون نگاه کنید گاهی ماه بسیار بزرگ به نظر می رسد گاهی اوقات بسیار بزرگ

it's very close very near so you can see more of it but if you want to get a very good view

است. خیلی نزدیک ببندید تا بتوانید تعداد بیشتری از آن را ببینید، اما اگر می خواهید دید بسیار خوبی

of the moon i always suggest looking through a telescope or of course a pair of binoculars

از ماه داشته باشید، من همیشه پیشنهاد می کنم از طریق یک تلسکوپ یا البته یک دوربین دوچشمی نگاه کنید

and then you can see all of the details all of the small details of the moon all of the

و سپس می توانید تمام جزئیات را ببینید. جزئیات ماه

craters all of the marks left by the damage caused by meteors hitting the moon millions

همه دهانه‌ها همه نشانه‌های به جا مانده از آسیب ناشی از برخورد شهاب‌ها به ماه در

of years ago very nice

میلیون‌ها سال پیش بسیار زیبا

hello iso hello iso 9002 vn are you in vietnam i hope everything becomes normal in 2021 yes

سلام iso سلام iso 9002 vn آیا در ویتنام هستید امیدوارم همه چیز در سال 2021 عادی شود

i hope everything or i hope get back to normal so again you can use this word things you

بله امیدوارم همه چیز یا من امیدوارم که به حالت عادی برگردم، بنابراین دوباره می توانید از این کلمه استفاده کنید چیزهایی که می

see things everything all things the situation the everything that is going on around us

بینید همه چیز همه چیز وضعیت همه چیزهایی که در اطراف ما

things i hope things get back to normal soon i really do

می گذرد چیزهایی امیدوارم همه چیز به زودی به حالت عادی برگردد واقعاً

christina says the moon often appears as if it's smiling well i remember when i was a

کریستینا می گوید ماه اغلب به نظر می رسد که انگار این شکلک است خوب به یاد

child when i was a kid people used to say that there was a man living in the moon because

دارم وقتی بچه بودم وقتی بچه بودم مردم می گفتند که مردی در ماه زندگی می کند

it looked like a face so i think yes that is something that i used to be told as a child

زیرا شبیه یک چهره است بنابراین فکر می کنم بله این چیزی است که در کودکی به من می گفتند.

but there isn't there isn't a man living inside the moon thingy hmm so maybe if you are trying

هیچ مردی درون ماه زندگی نمی‌کند، اوهوم، پس شاید اگر می‌خواهید

to name something but you can't remember what it's called or maybe something that you don't

چیزی را نام ببرید، اما نمی‌توانید به یاد بیاورید که نام آن چیست یا شاید چیزی که

know the name of

نام

yesterday yesterday i went shopping and i saw you know what i'm on about that thingy

دیروز را نمی‌دانید، من رفتم. خرید کردم و دیدم که می‌دانی من در مورد آن چیز چه می‌دانم

that thingy a thingy is a way of saying something but you don't know what it's called you can't

که چیز یک چیز راهی برای گفتن چیزی است، اما نمی‌دانی اسمش چیست، نمی‌توانی

remember the name you can't identify it a thingy thingy so this is often used informally

نامش را به خاطر بیاوری، نمی‌توانی آن را تشخیص بدهی این اغلب به صورت غیر رسمی استفاده می شود،

so this particular word is used as an informal way of saying something but you're not sure

بنابراین از این کلمه خاص به عنوان روشی غیررسمی برای گفتن چیزی استفاده می شود، اما شما مطمئن

what it's called you can't recall the name of that item that thingy thingy we often use

نیستید که نام آن چیست، نمی توانید نام آن مورد را به خاطر بیاورید که ما اغلب از

it in british english we often say thingy another way of expressing this is thingamabob

آن در انگلیسی بریتانیایی که اغلب می گوییم استفاده می کنیم. چیزی که روش دیگری برای بیان این است thingamabob

this is a real word by the way i know it sounds strange i know it does sound a little bit

این یک کلمه واقعی است که من می دانم که به نظر می رسد عجیب است می دانم که کمی

made up but it isn't a thing me bob a thingamabob is something that you want to name but you

ساختگی به نظر می رسد اما چیزی نیست که من باب چیزی است که شما می خواهید نام ببرید اما

can't remember what it's called something you can't identify we often say that's thingamabob

نمی توانید به یاد بیاورید اسمش چیست چیزی که نمی توانید تشخیص دهید ما اغلب می گوییم که

maybe a tool maybe a certain tool that you use for a certain job but you can't remember

ممکن است چیز مابوب باشد یک ابزار ممکن است یک ابزار خاص که شما برای یک کار خاص استفاده می کنید، اما شما نمی توانید

the name of it so you say oh can you pass me the what's it called you know the the the

نام آن را به خاطر بسپارید، بنابراین می گویید آه، می توانید از من بگذرید که اسمش چیست، شما می دانید چیزهایی که

thingamabob i i need i need to use the thingamabob thingamabob it's a great word and it is a

من نیاز دارم، برای استفاده از thingamabob thingamabob نیاز دارم این یک کلمه عالی است و یک

real word it is very real yes outside the matrix hello to you outside the matrix

کلمه واقعی است، بله خارج از ماتریس، سلام به شما در خارج از ماتریس

is your name neo by any chance um i think so

، به هر حال نام شما نئو است.

we are getting some very interesting messages coming on today hello to laura hello laura

watching in vietnam nice to see you here today here's another word we are talking about uses

در حال تماشای ویتنام خوشحالم که امروز شما را اینجا می بینم اینجا کلمه دیگری است که ما در مورد استفاده

of the word thing oh now here's an interesting word things that go bump things that go bump

از کلمه چیز صحبت می کنیم oh now اینجا یک کلمه جالب است:

in the night

things that go bump or we often say things that go bump in the night perhaps you are

در شب شاید

lying in bed perhaps it is dark and suddenly you can hear strange sounds creaking

دروغ می گویی در رختخواب شاید هوا تاریک است و ناگهان می توانید صداهای عجیب و غریبی را بشنوید که می خرند،

maybe the sounds of footsteps walking

شاید صدای قدم هایی در راه رفتن،

maybe you can hear some strange rustling

شاید می توانید صدای خش خش عجیب

or some ghostly moans

یا ناله های شبح مانندی را بشنوید،

perhaps things that go bump in the night it means things that are heard whilst you are

شاید چیزهایی که در شب به هم می خورند به معنای چیزهایی است که در حالی که در رختخواب هستید شنیده می

in bed whilst you are alone normally in the dead of night things that go bump in the night

شود. در حالی که شما معمولاً در شب تنها هستید چیزهایی که اغلب در شب به

quite often they are things that you are maybe afraid of things that you don't know or you

هم می خورند، آنها چیزهایی هستند که ممکن است از چیزهایی که نمی دانید می ترسید یا

can't identify things that go bump in the night i like this one alessandro we are all

نمی توانید چیزهایی را که من دوست دارم در شب تشخیص دهید. این یکی الساندرو ما همه

here we have something in common we have the love of the english language

اینجا هستیم ما یک چیز مشترک داریم ما عشق به زبان انگلیسی داریم

yes perhaps you are like me you are an english addict don't forget to join me tomorrow from

بله شاید شما هم مثل من هستید شما یک معتاد انگلیسی هستید فراموش نکنید که فردا از

2 p.m uk time 2 p.m tomorrow i will be with you and mr steve will be here and yes we will

ساعت 14 به وقت انگلستان ساعت 14 فردا به من بپیوندید. با شما و آقای استیو اینجا خواهیم بود و بله ما

be here tomorrow for two hours every sunday two hours here's another phrase using the

فردا هر یکشنبه دو ساعت به مدت دو ساعت اینجا

word thing you're seeing things you're seeing things if you see things quite often it means

that you are having an hallucination you are hallucinating you are seeing things that aren't

خواهیم بود. داشتن توهم روی تو داری توهم می‌بینی چیزهایی می‌بینی که

there you are seeing things that don't exist you are seeing things ah i saw a shadow in

وجود ندارند چیزهایی را می‌بینی که وجود ندارند چیزهایی می‌بینی آه من سایه‌ای را

the corner of the room

در گوشه اتاق

there's nothing there you're seeing things you're just seeing things so it means that

دیدم، چیزی نیست آنجا چیزهایی را می‌بینی که فقط می‌بینی این بدان معناست که

you are having maybe uh hallucination or some sort of trick of the eye perhaps the light

شما ممکن است توهم یا نوعی ترفند چشم داشته باشید، شاید

is making it appear as if there is someone in your room but there isn't you are seeing

نور باعث می شود که انگار کسی در اتاق شما وجود دارد اما شما

things

چیزهای

another one you might tell someone to get your things get your things or take your things

دیگری را نمی بینید که ممکن است به کسی بگویید. وسایلتان را بگیرید یا چیزهایتان را

perhaps you have a person living with you and they are so annoying maybe there is a

بردارید شاید شخصی دارید که با شما زندگی می کند و آنها خیلی آزاردهنده هستند شاید

person living with you in your house or in your flat and you hate them they are so annoying

شخصی در خانه یا آپارتمان شما با شما زندگی می کند و شما از آنها متنفر هستید آنها خیلی آزاردهنده هستند

and you want them to leave and then one day you say i'm sorry i'm sorry i can't i can't

و آنها را می خواهید رفتن و بعد یک روز می گویی متاسفم متاسفم من نمی توانم دیگر نمی توانم

cope with you anymore you are so annoying please get your things and go get your things

با تو کنار بیایم تو خیلی آزار دهنده ای لطفا وسایلت را بگیر و برو وسایلت را بیاور

and go so if you get your things it means you collect your belongings the things that

و برو اگر وسایلت را گرفتی یعنی شما وسایل خود را جمع می کنید، چیزهایی که

belong to you are your things so as i said earlier things can be used to describe your

متعلق به شما هستند، چیزهای شما هستند همانطور که قبلاً گفتم، می توان از چیزهایی برای توصیف وسایل شما استفاده کرد

belongings the things that belong to you so please get your things and get out

، چیزهایی که متعلق به شما هستند، بنابراین لطفاً وسایل خود را بردارید و بیرون بروید،

oh now this is something a lot of people say to me when they are talking about my live

اوه اکنون این چیزی است که بسیاری از مردم وقتی در مورد پخش زنده من صحبت می کنند به من می

streams and they often say oh mr duncan your live streams they are all a thing of beauty

گویند و اغلب می گویند اوه آقای دانکن پخش زنده شما همه

a thing of beauty is something that is lovely nice something that is nice to listen to maybe

چیز زیبایی است.

something that is lovely to look at a thing of beauty is something to behold you see it

and your eyes can't believe what they are looking at that is so beautiful it is a thing

چشمان تو نمی توانند چیزی را که به آن نگاه می کنند باور کنند ، بسیار زیباست، این یک

of beauty i think it comes from shakespeare i'm sure shakespeare said it once when he

چیز زیبایی است، من فکر می کنم از شکسپیر می آید.

was having a cup of tea a close thing a close thing now here is an expression we often use

در اینجا عبارتی است که ما اغلب از آن استفاده می کنیم،

if you have just avoided disaster if you have just avoided or narrowly avoided an accident

اگر به تازگی از فاجعه اجتناب کرده اید، اگر به تازگی از یک تصادف یا یک بلایا یا جراحت جلوگیری کرده اید یا به شدت از آن اجتناب کرده

or a disaster or injury you can say ah that was a close thing that was a close thing something

اید، می توانید بگویید آه این یک چیز نزدیک بود که یک اتفاق نزدیک بود، چیزی

bad nearly happened but it didn't you managed to avoid it but afterwards you will say that

بد نزدیک بود اتفاق بیفتد، اما این اتفاق نیفتاد. تو موفق شدی از آن اجتناب کنی ب پس از آن خواهید گفت که

was a close thing it really was a close thing

این یک چیز نزدیک بود، واقعاً یک چیز نزدیک بود

hello oh glue glue 10 says yes a thing of beauty is a joy forever i'm sure it's shakespeare

سلام آه چسب چسب 10 می گوید بله یک چیز زیبایی برای همیشه شادی است من مطمئن هستم که شکسپیر است

i'm pretty sure someone will put me right no mr duncan yeah yeah mr duncan you're wrong

من مطمئن هستم که کسی مرا درست خواهد کرد نه آقای دانکن آره آره آقای دانکن تو اشتباه

it wasn't shakespeare uh you you stupid man that's almost it for me for today i hope you've

میکنی شکسپیر نبود اوه ای مرد احمق که امروز برای من تقریبا همینطور است امیدوارم

enjoyed today's thing the thing that i was doing the thing you were watching the thing

از کاری که امروز انجام میدادم لذت برده باشی از کاری که تو در حال تماشای چیزی که میگرفتی لذت برده

that you were taking part in you were doing your own thing and i was doing mine if you

باشی بخشی از این بود که تو کار خودت را انجام می‌دادی و من کار خودم را انجام می‌دادم اگر

do your own thing it means you are doing something your way you can do your own thing to do your

کار خودت را انجام می‌دهی به این معنی است که کاری را به روش خودت انجام می‌دهی، می‌توانی کار خودت را انجام دهی تا کار

own thing is to be an individual be unique do your own thing

خودت را انجام دهی این است که یک فرد منحصربه‌فرد باشی کار خودت را انجام بده.

sora says i like your thing mr duncan thank you very much that's very kind of you to say

می گوید من چیز شما را دوست دارم آقای دانکن بسیار متشکرم، خیلی لطف دارید که می گویید

i will be going in a few moments but don't forget i am back with you tomorrow back with

من چند لحظه دیگر می روم اما فراموش نکنید که فردا با شما برمی

you tomorrow from 2pm uk time

گردم از ساعت 2 بعدازظهر به وقت انگلستان با

thank you very much to edit oh edit says seeing things maybe this is the answer from a husband

شما بسیار متشکرم ویرایش اوه ویرایش می‌گوید دیدن چیزها شاید این پاسخ شوهر

to his jealous wife yes yes that's a very good good thought i like that one so maybe

به حسادت او باشد اگر بله بله این فکر خیلی خوبی است من آن را دوست دارم، بنابراین شاید

your wife sees you walking along the road with another woman another woman is walking

همسرتان شما را ببیند که در امتداد جاده با زن دیگری قدم می‌زنید زن دیگری

with your husband and your wife says who was that woman you were walking with the other

با شوهرتان راه می‌رود و همسرتان می‌گوید آن زنی که روز قبل با آن قدم

day you were with a woman is it your secretary are you having an affair and he will say oh

می‌زدید کی بود. با یک زن آیا منشی شما رابطه نامشروع دارید و او می گوید اوه

no you are you're seeing things i wasn't with a woman i was walking my neighbour's dog

نه شما دارید چیزهایی می بینید که من با یک زن نبودم داشتم قدم می زدم سگ همسایه ام خیلی

thank you very much for your company thank you very much yes a close thing can be a close

ممنون از همراهی شما خیلی ممنون بله یک چیز نزدیک می تواند یک تماس نزدیک باشد

call yes a close call can be something that you just narrowly avoided you narrowly avoided

بله یک تماس نزدیک می تواند چیزی باشد که شما فقط از آن اجتناب کردید شما با اندکی از

something you almost got hit by the car you almost fell out of the window but you didn't

چیزی اجتناب کردید که تقریباً با ماشین برخورد می کردید تقریباً از پنجره به بیرون می افتادید اما نتوانستید

you managed to save yourself it was a close call it was a close call thank you christina

خود را نجات دهید. یک تماس نزدیک، یک تماس نزدیک بود، متشکرم کریستینا

yes you can also say a close shave so if something bad nearly happened it almost happened you

بله، شما همچنین می توانید یک اصلاح نزدیک بگویید، بنابراین اگر اتفاق بدی نزدیک بود اتفاق افتاده باشد، می

can say that was a close shave something bad nearly happened something terrible almost

توانید بگویید که یک اصلاح نزدیک بود، چیزی بد تقریباً اتفاق افتاد، چیزی وحشتناک تقریباً

happened that was a close shave just like my face you see because my face has had a

اتفاق افتاد، یک اصلاح نزدیک بود. لی که صورت من را می بینید چون صورت من یک

close shave very close bye mr duncan thank you palmyra thank you also oh zuzika is preparing

اصلاح نزدیک داشته است خیلی نزدیک بای آقای دانکن متشکرم پالمیرا از شما متشکرم همچنین اوه زوزیکا در حال آماده سازی

meatballs

کوفته

are they spicy are they spicy meatballs i like the sound of that i must admit can you

ها هستند آنها تند هستند آنها کوفته های تند من صدای آن را دوست دارم باید اعتراف کنم می توانید

please send some of your meatballs to me and i will be very eager to try them

لطفاً مقداری بفرستید از کوفته های شما به من بدهید و من بسیار مشتاق خواهم بود آنها را امتحان کنم

there is no such thing as a free lesson well guess what there is here my lessons are free

چیزی به نام درس رایگان وجود ندارد خوب حدس بزنید اینجا چه چیزی وجود دارد درس های من رایگان هستند

i'm giving my time now to you for free thank you rosa thank you hiroko don't forget i'm

من اکنون وقتم را رایگان در اختیار شما می گذارم ممنون رزا ممنون هیروکو فراموش نکن من

back tomorrow many people still ask when are you on mr duncan i am with you tomorrow 2

فردا برگشتم خیلی ها هنوز می پرسند کی در آقای دانکن هستی من فردا با شما هستم

p.m uk time is when i'm here with you tomorrow it's been lovely it's been a lovely thing

ساعت 2 بعدازظهر وقت انگلستان زمانی است که من فردا اینجا با شما هستم خیلی دوست داشتنی بود در یک روز شگفت انگیز چیز دوست داشتنی بود

on a fabulous day thank you valentin that's very kind of you to say we are coming up to

متشکرم شما ولنتاین خیلی لطف دارید که می گویید ما

the end of today's live stream it's almost time to say goodbye but tomorrow i will be

به پایان پخش زنده امروز نزدیک می شویم، تقریباً زمان خداحافظی فرا رسیده است، اما فردا من

back and mr steve will be here as well thanks for your company today i hope you've enjoyed

برمی گردم و آقای استیو نیز اینجا خواهد بود با تشکر از شرکت شما امروز، امیدوارم که از

it i hope you've enjoyed today's live stream i hope it has been lovely and i will see you

آن لذت بردم امیدوارم از پخش زنده امروز لذت برده باشید، امیدوارم که دوست داشتنی بوده باشد y و من فردا شما را می بینیم شما

tomorrow you should know the time by now this is mr duncan in the birthplace of english

باید زمان را بدانید که این آقای دانکن در زادگاه انگلیسی است

saying thanks for watching thanks for joining me have fun with your thing whatever it happens

که می گوید متشکرم که تماشا کردید ممنون که به من ملحق شدید با چیزهای خود لذت ببرید هر اتفاقی که می افتد

to be and i will see you tomorrow and of course until the next time we meet here on youtube

و من فردا شما را می بینم و البته تا دفعه بعد که در اینجا در یوتیوب ملاقات می کنیم،

you know what's coming next

می دانید فعلاً چه چیزی در راه است

ta ta for now