31 Days of Learning English - DAY 17 - improve your English - EXTREMES / HYPERBOLE - 17th October

we are on baby

ما در عزیزم هستیم

oh what a lovely day it is today it really does feel quite nice in fact

اوه چه روز دوست داشتنی است امروز واقعا احساس خوبی دارد در واقع

welcome today 17 of 31 days of October in 2019 yes it's time to improve your English

امروز 17 روز از 31 روز اکتبر سال 2019 خوش آمدید بله وقت آن است که زبان انگلیسی خود را تقویت کنید

hmm are you going to 'stan' mr. Duncan?

. دانکن؟

apparently this is the trendiest word at the moment if you 'stan' someone

ظاهراً این مرسوم‌ترین کلمه در حال حاضر است، اگر کسی را «ایست» کنید

it means you are a loyal fan of someone so apparently all the young people on

، به این معنی است که شما طرفدار وفادار کسی هستید، بنابراین ظاهراً همه جوان‌های

the internet nowadays say 'stan' and that means they are a steady fan or they

امروزی در اینترنت می‌گویند «stan» و این به این معنی است که آنها یک طرفدار ثابت هستند یا

support a certain person so please stan mr. Duncan I want to turn this into a

از یک طرفدار حمایت می‌کنند. شخص خاصی پس لطفا آقای استن. دانکن من می‌خواهم این را به

hashtag I want to see this trending all over the Internet by the end of today

هشتگ تبدیل کنم، می‌خواهم تا پایان امروز شاهد این روند در سراسر اینترنت باشم

okay stan mr. Duncan that's me by the way

. دانکن این من هستم

hi everybody this is mr. Duncan in England how are you today?

سلام به همه این آقای است. دانکن در انگلیس امروز چطوری؟

are you okay? I hope so are you happy? I hope so

حالت خوبه؟ امیدوارم شما هم خوشحال باشید؟ امیدوارم

here we go then what day is it today what day is it

اینجا برویم، پس امروز چه روزی است، چه روزی

it's Thursday

است، پنج شنبه است

thank you bbbbb out the way go on move out the way hello everybody it's nice to

متشکرم بببب بیرون راه برو ادامه راه برو بیرون برو به راه سلام به همه خوشحالم که

see you it's Thursday and can I just say the weather is absolutely glorious today

شما را می بینم پنجشنبه است و می توانم فقط بگویم امروز هوا کاملاً باشکوه است

I suppose I should have gone outside however it would have taken too much

فکر می‌کنم باید بیرون می‌رفتم، اما تنظیم آن زمان زیادی

time to arrange and sometimes I am a very busy man so let's have a look

می‌برد و گاهی اوقات من مردی بسیار شلوغ هستم، پس بیایید به بیرون نگاهی بیندازیم،

outside oh my goodness look at that so that is a live view out of the window

خدای من به آن نگاه کنید تا در حال حاضر یک نمای زنده از پنجره باشد.

right now and as you can see it is looking very nice the Sun is out and

همانطور که می بینید بسیار زیبا به نظر می رسد خورشید بیرون آمده است و

already you can see many of the leaves on the trees have started to turn we are

در حال حاضر می توانید ببینید که بسیاری از برگ های درختان شروع به تبدیل

now into autumn and there is an actual view right now so that isn't recorded

شدن به پاییز کرده اند و در حال حاضر یک منظره واقعی وجود دارد که ثبت نشده

that is the actual view out of the window right now looking across the

است. نمای واقعی از پنجره در حال حاضر به

beautiful landscape in the area in which I live I am in England for those

مناظر زیبای منطقه ای که من در آن زندگی می کنم نگاه می کنم من در انگلیس هستم برای کسانی

wondering yes I am actually in England there is another live view oh isn't it

که می دانند بله من در واقع در انگلیس هستم نمای زنده دیگری وجود دارد آه

nice a little bit of cloud in the sky now during the night I actually woke up

خوب نیست کمی ابر در آسمان در حال حاضر در طول شب در واقع از خواب بیدار

I felt very Restless last night I don't know why please don't ask me why I felt

شدم احساس کردم ry بی قرار دیشب نمی دانم چرا لطفاً از من نپرسید چرا احساس

Restless but I did so I got up I got out of bed and I wondered around the house

بی قراری کردم اما من این کار را انجام دادم از رختخواب بلند شدم و در اطراف خانه

and I looked out the window in the moon was out twinkling in the sky and there

حیرت کردم و از پنجره به بیرون نگاه کردم که ماه چشمک می زد. در آسمان و

were lots of stars as well in the sky because there was very little cloud last

همچنین تعداد زیادی ستاره در آسمان وجود داشت، زیرا دیشب ابر بسیار کمی وجود داشت

night which might explain the reason why it was so cold so as I was walking

که ممکن است دلیل سرد بودن هوا را توضیح دهد به طوری که من

around the house at around about 4 o'clock this morning I realized that the

حدود ساعت 4 صبح امروز در اطراف خانه قدم می زدم. متوجه شدم که

temperature at night has really dropped so I think last night it was around 3

دما در شب واقعاً کاهش یافته است بنابراین فکر می کنم دیشب حدود 3

degrees which is quite cold for nighttime because normally at night

درجه بود که برای شب کاملاً سرد است زیرا معمولاً در شب

you have no heating in the house so everything was very chilly so I stayed

شما در خانه گرمایش ندارید بنابراین همه چیز بسیار سرد بود بنابراین من

up for a while however I did come up with some very good ideas for today's

برای مدتی بیدار ماندم. ایده های خیلی خوبی برای پخش

livestream so as I was sitting in a semi sleepy states I wrote some ideas for

زنده امروز به ذهنم رسید، بنابراین همانطور که در حالت نیمه خواب آلود نشسته بودم، ایده هایی را برای

today's livestream for example today we will be talking about this word

پخش زنده امروز نوشتم، به عنوان مثال امروز درباره این کلمه صحبت خواهیم کرد

hyperbole a great word it is a word that describes the behavior of many people

ابربولی یک کلمه عالی، کلمه ای است که رفتار را توصیف می کند. بسیاری از مردم

nowadays so when we look at this word hyperbole what does it mean to you so

امروزه پس چه en ما به این کلمه hyperbole نگاه می کنیم که برای شما چه معنایی دارد،

that is one of the words we'll be looking at today also I have received a

بنابراین یکی از کلماتی است که امروز به آن نگاه خواهیم کرد، همچنین من سؤالی دریافت کرده

question which I am more than willing to answer mr. Duncan can you tell us what

ام که بیشتر از آن حاضرم به آن پاسخ دهم. دانکن می توانید به ما بگویید

this phrase means the phrase is miss the boat what does it mean if you miss the

این عبارت به چه معناست عبارت is miss the boat به چه معناست اگر شما

boat well this is a very interesting phrase the meaning of this phrase is to

قایق را خوب از دست بدهید این یک عبارت بسیار جالب است معنی این عبارت این است

miss an opportunity or perhaps your chance to do something has passed

که فرصت را از دست بدهید یا شاید شانس شما برای انجام کاری گذشته است

unfortunately you have missed your opportunity you have missed your chance

متأسفانه شما فرصت خود را از دست داده اید، شانس خود را

to do something sadly you have missed the boat or we might say that someone

برای انجام کاری از دست داده اید متأسفانه قایق را از دست داده اید یا ممکن است بگوییم که شخصی

has missed the boat so if you miss the boat it means you have lost your

قایق را از دست داده است، بنابراین اگر قایق را از دست دادید به این معنی است که فرصت خود را از دست داده اید، شانس خود را از دست داده اید.

opportunity your chance has sailed away just like Titanic I do do do do do do do

تایتانیک انجام

do do do do do do do

I'll never let you go I'll never let you go oops I've let you go bye-bye

می‌دهم، انجام می‌دهم، انجام می‌دهم، انجام می‌دهم، انجام می‌دهم، انجام می‌دهم، هرگز نمی‌گذارم بروی، هرگز اجازه نمی‌دهم بروی اوه، اجازه دادم بروی خداحافظ

hello to the live chat Oh a lot of people on the live chat I always get

سلام به چت زنده آه بسیاری از مردم در چت زنده من همیشه

very excited when there are lots of people on the live chat we had grace

خیلی هیجان زده می شوم وقتی افراد زیادی در چت زنده حضور دارند،

Julie and Cho all of you appeared at the same time so can I say hello to all

جولی و چو همه شما همزمان ظاهر شدند، بنابراین می توانم به هر

three of you and congratulations for being first on today's live chat

سه شما سلام کنم و به خاطر اولین بودن در امروز به شما تبریک بگویم. چت زنده

you see all the emotions all of the emotions that were going across my face

شما تمام احساسات را می بینید همه احساساتی که بود در

during those applause I was really excited so this is a word we're going to

حین آن تشویق ها به صورتم می گذرد، من واقعا هیجان زده بودم، بنابراین این

look at today hyperbole also we are going to look at

types of words that show the most and the least of something extremes is the

word so today we will look at extremes so things that are the most and the

کلمه ای است که امروز به آن خواهیم پرداخت. ما به افراط‌ها نگاه می‌کنیم تا چیزهایی که بیشترین و

least so when we talk about extremes we are talking about the furthest you can

کمترین را دارند، بنابراین وقتی در مورد افراط صحبت می‌کنیم، در مورد دورترین چیزی صحبت می‌کنیم که

go or maybe you go further than you should perhaps you go less or you do

می‌توانید بروید یا شاید فراتر از آنچه باید بروید شاید کمتر بروید یا

less than you should or the very least so when we talk about extremes we are

کمتر از آنچه باید انجام دهید یا بنابراین وقتی از افراط صحبت می کنیم در

talking about the most and the least and there are many words that describe

مورد بیشترین و کمترین ها صحبت می کنیم و کلمات زیادی وجود دارند که

various types of things and we can use extremes to describe them so that is

انواع مختلفی از چیزها را توصیف می کنند و ما می توانیم از افراط برای توصیف آنها استفاده کنیم، بنابراین این

something we are going to look at today and that is the idea that I came up with

چیزی است که ما امروز به آن نگاه خواهیم کرد . ایده ای که امروز

at four o'clock this morning when I was staggering around the house in a

ساعت چهار صبح به ذهنم رسید، وقتی که در حالت

semi-sleep in fact I think I was sleepwalking so this might be the first

نیمه خواب در خانه تکان می خوردم، در واقع فکر می کنم در خواب راه می رفتم، بنابراین این ممکن است

ever lesson that I've actually created in my sleep whilst sleepwalking can you

اولین درسی باشد که من واقعاً در خواب خلق کرده ام. در خواب راه رفتن می توانید

believe it so that coming up later here's an

آن را باور کنید به طوری که بعداً

interesting question this is something I thought of last night as well you never

این سؤال جالب است این چیزی است که من دیشب به آن فکر کردم همچنین شما هرگز

see blue food how come why don't you ever see blue food have

غذاهای آبی را نمی بینید چگونه

you ever wondered why you never see blue food it's a very interesting question I

چرا هرگز غذاهای آبی را نمی بینید آیا تا به حال فکر کرده اید که چرا هرگز غذاهای آبی را نمی بینید سؤال بسیار جالبی است

might answer that later on why do you never see blue food of course lots of

ممکن است بعداً پاسخ دهم که چرا شما هرگز غذای آبی نمی بینید، البته چیزهای زیادی

things to look at out of the window at this time of year Oh shall we have a

که باید در این زمان از سال از پنجره به آنها نگاه کنید، اوه باید به یک

look at something nice so first of all here are some of the flowers that are

چیز خوب نگاه کنیم، بنابراین اول از همه در اینجا تعدادی از گل ها هستند که

still growing in my garden you can see some lovely fuchsias so that particular

هنوز در باغ من رشد می کنند، می توانید چند فوشیا دوست داشتنی ببینید، به طوری که به آن گل خاص،

flower is called a fuchsia very nice also the sheep are still at the back of

فوشیا بسیار زیبا می گویند، همچنین گوسفندها هنوز در

the house and there so that is something that I filmed around about 10 minutes

پشت خانه هستند و در آنجا چیزی است که من حدود 10 دقیقه

before starting today's livestream so you can see the sheep are still at the

قبل از شروع پخش زنده امروز فیلمبرداری کردم. بنابراین می توانید ببینید که گوسفندها هنوز در

back of the house they look very comfortable now

پشت خانه هستند و اکنون بسیار راحت به نظر می رسند،

even though one or two of them have injured themselves it looks as if

حتی اگر یکی دو نفر از آنها خود را زخمی کرده باشند، به نظر می رسد که روی

they've fallen over some of the sheep are having difficulty walking but you

آنها افتاده اند، برخی از گوسفندها در راه رفتن مشکل دارند، اما می

can see the sheep look very comfortable very confident and even though I was

توانید ببینید گوسفندها بسیار راحت به نظر می رسند و با اعتماد به نفس و با وجود اینکه من

standing very close to them at the back of my garden they they really didn't

در پشت باغم خیلی نزدیک آنها ایستاده بودم آنها واقعاً

care they took no notice of me and oh hello you can see my socks that I'm

اهمیتی نمی دادند که به من توجهی نکردند و اوه سلام می توانید جوراب های من را ببینید که

wearing today I was in the garden a few minutes before starting today's

امروز پوشیده ام. من چند دقیقه قبل از شروع پخش

livestream and you can see I have my colorful socks

زنده امروز در باغ بودم و می توانید ببینید که من جوراب های رنگارنگم را دارم

but something even more colorful of course are the autumn leaves you can see

اما چیزی رنگارنگ تر البته برگ های پاییزی هستند که می توانید

already on the grass there are many leaves that have fallen from the trees

از قبل روی چمن ها ببینید، برگ های زیادی از درختان افتاده است.

lots of different shades of yellow brown red one or two gold leaves as well so

با سایه‌های مختلف زرد قهوه‌ای قرمز یک یا دو برگ طلایی نیز، بنابراین

you can see at the moment everything is looking rather nice outside at the

می‌توانید در حال حاضر همه چیز را در خارج از خانه نسبتاً زیبا به

moment isn't it nice it really is it definitely feels as if autumn has

نظر می‌رسانید، خوب نیست واقعاً واقعاً احساس می‌شود که انگار پاییز فرا رسیده است.

arrived it really does so why don't you ever see blue food have you noticed that

چرا تا به حال غذای آبی نمی بینید آیا متوجه شده

when you go into a shop to buy some food you never see blue food apparently blue

اید که وقتی برای خرید مواد غذایی وارد مغازه می شوید، هرگز غذای آبی را نمی بینید، ظاهراً

is one of the most enticing colors so that is the reason why you never see

آبی یکی از جذاب ترین رنگ هاست، بنابراین به همین دلیل است که شما هرگز غذاهای آبی را نمی بینید،

blue food even certain cheese that has a little bit of blue can be quite

حتی برخی از آنها. پنیری که دارای یک کمی رنگ آبی می تواند بسیار

off-putting and the reason why people don't like to eat blue food is because

آزاردهنده باشد و دلیل اینکه مردم دوست ندارند غذای آبی بخورند این است

it all goes back to our early ancestors so if something was blue quite often it

که همه چیز به اجداد اولیه ما برمی گردد، بنابراین اگر چیزی آبی بود اغلب به این

meant that it was inedible something that had gone rotten or maybe something

معنی بود که چیزی غیرقابل خوردن بود که از بین رفته بود. فاسد یا شاید چیزی

that is poisonous so the reason why you never see blue food is because most

که سمی است، بنابراین دلیل اینکه شما هرگز غذای آبی را نمی بینید این است که اکثر

people find it repulsive to look at and they certainly don't want to put it in

مردم نگاه کردن به آن را نفرت انگیز می دانند و مطمئناً نمی خواهند آن را در

their mouths so that is the reason why you never see blue food blue food is

دهان خود بگذارند، بنابراین دلیل این است که شما هرگز غذای آبی را نمی بینید. غذای آبی

something that is an appetizing so that is why you often see food that is golden

چیزی است که اشتها آور است، به همین دلیل است که شما اغلب غذاهای طلایی

or colorful or of course green so we often see green food as being fresh and

یا رنگارنگ یا سبز را می بینید، بنابراین اغلب غذاهای سبز را تازه و

lovely and when we think of blue food we think of something that has gone rotten

دوست داشتنی می بینیم و وقتی به غذای آبی فکر می کنیم به چیزی فکر می کنیم که از بین رفته است. فاسد

or something that spoiled so that's the reason why did you

یا چیزی که خراب شده است، به همین دلیل است که می

know that probably I think so because you are also smart well you must be

دانید احتمالاً من اینطور فکر می کنم زیرا شما هم باهوش هستید، باید

because you're joining me today on the live chat yes it is 31 days of October

اینطور باشید زیرا امروز در چت زنده به من ملحق می شوید بله، 31 روز اکتبر است

and I am here with you every day during October the month of October 2019 Monday

و من اینجا هستم. شما هر روز در ماه اکتبر در اکتبر 2019 دوشنبه

to Friday 2 p.m. Saturday 12 p.m. just after midday sunday 2 p.m. UK time of

تا جمعه ساعت 2 بعد از ظهر. شنبه ساعت 12 ظهر درست بعد از ظهر یکشنبه ساعت 2 بعد از ظهر

course soon there are going to be some changes with the time so my times will

البته به زودی به وقت بریتانیا تغییراتی با زمان ایجاد خواهد شد، بنابراین زمان‌های من به

change well they won't change at all however the clocks towards the end of

خوبی تغییر خواهند کرد، آنها به هیچ وجه تغییر نخواهند کرد، اما ساعت‌های اواخر

October will actually go back is it back is it fall is it fall into water spring

اکتبر در واقع به عقب برمی‌گردند، اگر به عقب برمی‌گردد ، پاییز است یا سقوط می‌کند بهار آب

into summer spring forward and fall back yes so we go back one hour in a few

به تابستان به جلو می رود و به عقب برمی گردد بله، پس چند هفته دیگر یک ساعت به عقب برمی گردیم

weeks is it a few weeks or a few days oh no I

، چند هفته یا چند روز است اوه نه

think it's I think it's is it next week or the week after so I think it's two

فکر می کنم این است، فکر می کنم هفته آینده یا هفته بعد است، بنابراین فکر می کنم دو هفته است

weeks from now the clocks here in the UK will change and also many countries will

چند هفته بعد ساعت اینجا در بریتانیا تغییر خواهد کرد و همچنین بسیاری از کشورها

also change their times and that's when it gets very confusing so as we

نیز زمان خود را تغییر خواهند داد و این زمانی است که بسیار گیج کننده می شود، به طوری که ما به

officially say goodbye to British Summer Time what a shame what a pity hello to

طور رسمی با ساعت تابستانی بریتانیا

the live chatters lots of people want to say hello hello to Anna hello Anna

خداحافظی می کنیم. مردم می خواهند به آنا سلام کنند سلام آنا

Anna likes the Sheep as you know I love looking at the countryside and also the

آنا گوسفند را دوست دارد همانطور که می دانید من عاشق تماشای حومه شهر و همچنین

nature Green is a lovely color also if you see something that is green you will

طبیعت هستم سبز رنگ دوست داشتنی است همچنین اگر چیزی سبز ببینید

assume that you can eat it however blue things

تصور می کنید که می توانید آن را هر چند آبی بخورید. چیزهایی که

if you see something blue you don't want to eat it isn't it strange

اگر چیزی آبی می بینید نمی بینید مورچه خوردن آن عجیب نیست

Anna asks a very interesting question when you are in your garden can you

آنا وقتی در باغ خود هستید سوال بسیار جالبی می پرسد آیا می توانید

smell the odor from the Sheep do the sheep smell now it is true that the

بوی

sheep will do their wee wees and poo poos at the back of my house on the

گوسفندها را حس کنید؟ پشت خانه من در

field that is behind my garden however it is very strange that you can never

مزرعه ای که پشت باغ من است، اما خیلی عجیب است که شما هرگز بوی حیوانات را نمی توانید حس کنید

smell the animals so whatever animals are at the back of the house you can

، بنابراین هر حیوانی در پشت خانه است،

never smell them isn't that strange now you would think that we would be able to

هرگز نمی توانید آنها را بو کنید، عجیب نیست حالا فکر می کنید که ما می توانم

smell their poop but you can't it's very strange

مدفوع آنها را بو کنم اما نمی توانی خیلی عجیب است

maybe I have become accustomed to the smell perhaps maybe maybe not I don't

شاید من به این بو عادت کرده ام شاید شاید نه نمی

know really Shahryar says here in sweden it is very gloomy oh well I will try to

دانم واقعاً شهریار می گوید اینجا در سوئد خیلی غم انگیز است اوه خوب سعی می کنم

send you some of our beautiful sunshine because here it is absolutely marvelous

برایت بفرستم برخی از آفتاب زیبای ما چون اینجا کاملاً شگفت‌انگیز است

Patrick says maybe because when something is dead it will turn blue yes

پاتریک می‌گوید شاید به این دلیل که وقتی چیزی مرده آبی می‌شود، بله

if something goes rotten or if something goes bad quite often it will turn blue

اگر چیزی پوسیده شود یا اگر چیزی خراب شود اغلب آبی می‌شود،

as as the thing becomes moldy so lots of bacteria will grow on the fruit and

زیرا با کپک زدن آن چیز، باکتری‌های زیادی کپک می‌زنند. روی میوه و

quite often it will turn blue and that's the reason why we always avoid food that

ق اغلب اوقات آبی می شود و به همین دلیل است که ما همیشه از غذاهایی که

is blue in color you never see blue food in fact the only

به رنگ

food I can think of that's blue is certain cheese so certain types of

cheese can have blue in them but it is true we never eat blue food Christina

آبی هستند اجتناب می کنیم. این درست است که ما هرگز غذای آبی نمی خوریم کریستینا

says mr. Duncan did you have an inspirational moment during the night

می گوید آقای. دانکن آیا لحظه ای الهام بخش در طول شب

yes I did I don't know what happened but I was wandering around the house in the

داشتی بله من این کار را کردم نمی دانم چه اتفاقی افتاد اما در تاریکی در اطراف خانه پرسه می زدم

dark and then suddenly my mind I started to wonder so I was moving

و ناگهان ذهنم شروع به تعجب کردم بنابراین در حال

around I was wandering around the house and also I was wandering in my mind

حرکت بودم و در خانه پرسه می زدم و همچنین در ذهنم پرسه می

and I came up with some really good ideas today so today we are talking

زدم و امروز ایده های بسیار خوبی به ذهنم رسید، بنابراین امروز در

about extremes how to express extremes in English hyperbole is a word that many

مورد افراط صحبت می کنیم که چگونه افراط ها را در انگلیسی بیان کنیم، کلمه ای است که

people are using at the moment and the reason is because we seem to live in an

در حال حاضر بسیاری از مردم از آن استفاده می کنند و دلیل آن این است که به نظر می رسد ما زندگی در

age where people are overstating things or exaggerating or maybe they say

عصری که مردم در مورد چیزها اغراق می کنند یا اغراق می کنند یا شاید چیزی می گویند

something that is overblown so maybe a small subject or a small thing is made

که بیش از حد غلو شده است، بنابراین شاید یک موضوع کوچک یا یک چیز کوچک

to seem more serious so hyperbole is something that is used a lot people seem

جدی تر به نظر برسد، بنابراین اغراق چیزی است که بسیار مورد استفاده قرار می گیرد به نظر می رسد مردم

to enjoy exaggerating or making things seem worse than they are something that

از اغراق کردن لذت می برند یا بدتر جلوه دادن چیزها ، چیزی

is overblown or exaggerated or a statement that is too forceful so maybe

بیش از حد مبالغه آمیز یا اغراق آمیز یا بیانی است که خیلی قاطعانه است، بنابراین شاید

something that is normal or something you should treat as being casual is made

چیزی که طبیعی است یا چیزی که شما باید آن را معمولی

to seem much more serious than it is so hyperbole is often used in politics I

تلقی کنید، بسیار جدی تر به نظر برسد. به من

have been told that I am NOT allowed to say to say this word so today apparently

گفته اند که من مجاز به گفتن این کلمه نیستم، بنابراین امروز ظاهراً

I am banned I have been censored from saying this so I am not allowed to say

من ممنوع شده ام از گفتن این حرف سانسور شده ام بنابراین امروز اجازه

this today but there is a lot of news taking place here in the UK about this

ندارم این را بگویم اخبار زیادی در انگلیس در این مورد در حال وقوع است

and apparently Europe has said yes unfortunately the Democratic Union Party

و ظاهرا اروپا گفته است بله متأسفانه حزب اتحاد دموکراتیک

the unionists have said no don't worry I will not mean

اتحادیه گرایان گفته اند نه نگران نباشید من

this word I promise it's gone it's gone apparently one or two people seem to

این کلمه را معنی نمی کنم قول می دهم که رفته است ظاهراً یکی دو نفر رفته است. به نظر می رسد

think that I have become a cult at least I think that's what they said apparently

فکر می کنم که من یک فرقه شده ام حداقل فکر می کنم این چیزی است که آنها گفته اند ظاهرا

one or two people have said mr. Duncan do you realize that you have a cult

یکی دو نفر گفته اند آقای. دانکن آیا متوجه شده اید که شما یک فرقه دارید که

following what does this mean what does it mean if you have a cult following

دنبال کننده فرقه هستید این به چه معناست اگر یک فرقه را دنبال می کنید به چه معنی

well if you have a cult following it means that people like watching you and

است اگر یک فرقه دارید به این معنی است که مردم دوست دارند شما را تماشا کنند و

maybe in some cases they want to be with you all the time so maybe they want to

شاید در برخی موارد می خواهند همه با شما باشند. زمان، بنابراین شاید آنها بخواهند

watch your lessons all the time however it doesn't necessarily mean that you

همیشه درس های شما را تماشا کنند، اما لزوماً به این معنی نیست که

have a large audience so maybe maybe this is correct

شما مخاطبان زیادی دارید، بنابراین شاید این درست باشد،

so maybe my audience is a small group but they are very keen they are very

بنابراین شاید مخاطبان من یک گروه کوچک باشند، اما آنها بسیار مشتاق هستند و به آنها علاقه زیادی

interested in what I do so apparently some people think that I I have a cult

دارند. کاری که من انجام می دهم ظاهراً برخی فکر می کنند که من یک

following I'm not sure about that I'm really not sure about that oh hello -

فرقه دارم. من مطمئن نیستم که واقعاً در مورد آن مطمئن نیستم سلام -

salad hello salad have you had fresh camel

سالاد سلام سالاد آیا شیر شتر تازه خورده اید به

milk I can safely say that I've never eaten or drunk camel milk no never I've

جرات می توانم بگویم که من هرگز شیر شتر را خورده یا نوشیده ام نه

never tried that ever in my life hello - Maria yes apparently it is the 26th of

هرگز هرگز در عمرم آن را امتحان نکرده ام سلام - ماریا بله ظاهراً 26

October so on day 26 of my 31 days of English the clocks will go back one hour

اکتبر است بنابراین در روز 26 از 31 روز انگلیسی من ساعت یک ساعت به عقب

and that of course will cause lots of confusion for many people and of course

برمی گردد و البته این باعث سردرگمی بسیاری برای بسیاری از مردم و البته

it makes some people late for my lessons however I will not be changing the times

باعث ایجاد سردرگمی می شود برخی از افراد برای درس‌های من دیر می‌کنند، اما من زمان را تغییر نمی‌دهم،

so the times for my lessons will be the same for the

بنابراین زمان درس‌های من برای برنامه یکسان خواهد بود،

schedule however your clocks might actually be different because we will be

اما ممکن است ساعت شما در واقع متفاوت باشد، زیرا

putting our clocks back here in the UK by one hour on the 26th of October hello

ما ساعت‌هایمان را یک ساعت به اینجا در بریتانیا برمی‌گردانیم. در 26 اکتبر سلام

vinamra thank you very much all the efforts and

vinamra از شما بسیار متشکرم تمام تلاش ها

hard work you invested to bring out the best in us can never be repaid in mere

و زحماتی که برای به نمایش گذاشتن بهترین ها در ما انجام دادید هرگز با کلمات قابل جبران نیست.

words well that's very kind of you to say we can only feel grateful for having

a teacher like you good evening from India hello to you as well did you see

مثل شما عصر بخیر از هندوستان سلام به شما هم آیا

my live lesson yesterday I was in the kitchen and I was talking about Indian

درس زنده من را دیدید دیروز من در آشپزخانه بودم و داشتم در مورد غذای هندی صحبت می کردم

food so one of the things I mentioned was Indian food because I liked it very

بنابراین یکی از چیزهایی که گفتم غذای هندی بود زیرا من آن را خیلی دوست داشتم

much Giovani likes my t-shirt this is rather

جیوانی از تی من خوشش می آید -این پیراهن نسبتاً

nice isn't it in fact I bought this from mr. Steve's colleague so one of mr.

زیباست، در واقع من این را از آقای خریدم. همکار استیو بنابراین یکی از آقای.

Steve's colleagues was selling some t-shirts that he had bought from someone

همکاران استیو چند تی شرت می فروختند که او از شخص دیگری خریده بود،

else I hope they weren't stolen I hope I'm not wearing something that's been

امیدوارم دزدیده نشده باشند، امیدوارم چیزی که

stolen I really do anyway to cut a long story short this is

دزدیده شده

a t-shirt that I bought from one of mr. Steve's colleagues so now you know it

نپوشم. من از یکی از آقایان خریدم همکاران استیو پس اکنون می دانید

was very cheap as well hello - sorry cat hello winter is coming

که بسیار ارزان بود و همچنین سلام - متاسفم گربه سلام زمستان در راه

it certainly is it definitely felt like summer last night it definitely did

است، مطمئناً احساس می کنم تابستان دیشب است که قطعاً

politicians talk with hyperbole nowadays says Anna yes everything is always

سیاستمداران با هذل صحبت کردند امروزه می گویند آنا بله همه چیز همیشه

exaggerated everything is always overstated so if

اغراق آمیز است همه چیز همیشه اغراق شده است. اگر در

you overstate something if you exaggerate if you are trying to make a

مورد چیزی اغراق می‌کنید، اگر سعی می‌کنید

point and maybe you are trying to scare people or to make people more worried

نکته‌ای را بیان کنید و شاید می‌خواهید مردم را بترسانید یا مردم را بیشتر

than they need to be quite often people will use hyperbole

از آنچه نیاز دارند نگران کنید، اغلب مردم از هذل‌گویی استفاده می‌کنند

especially in politics if we leave Europe everything will be a disaster if

به خصوص در سیاست اگر اروپا را ترک کنیم، همه چیز درست می‌شود. یک فاجعه اگر

we stay in Europe everything will be a disaster so sometimes on both sides of

در اروپا بمانیم همه چیز فاجعه خواهد بود، بنابراین گاهی اوقات در هر دو

the argument you might find there is a lot of hyperbole a lot of exaggeration a

طرف بحث ممکن است متوجه شوید که

lot of overstating of things to get people worried or upset I think so

مبالغه زیادی وجود دارد.

hyperbole something you will see quite often hello Tamiko thank you once again

شما اغلب سلام تامیکو را خواهید دید یک بار دیگر از شما

for your lovely photographs of your trip that you had in Japan you can eat shaved

برای عکس های دوست داشتنی شما از سفر خود در ژاپن سپاسگزارم. می توانید

ice cream with blue colored syrup apparently this particular syrup is

بستنی تراشیده شده با رنگ آبی بخورید. شربت قرمز ظاهراً این شربت خاص

called blue Hawaii yes that is very interesting now I remember

اسمش هاوایی آبی است بله که خیلی جالب است الان یادم می آید

when I was little and we used to be able to get something called an ice lolly so

وقتی کوچک بودم و می توانستیم چیزی به نام

it was like a lollipop but it was made of ice and I remember there was one

آب نبات چوبی یخ بگیریم بنابراین مانند آبنبات چوبی بود اما از یخ درست شده بود و یادم می آید یک

particular type of ice lollipop that was blue and when you ate it it would make

نوع خاص از آبنبات چوبی یخی وجود داشت که آبی بود و وقتی آن را می

your mouth in your tongue turn blue and sometimes around the edge of your mouth

خوردید دهانتان در زبانتان آبی می شد و گاهی اوقات اطراف لبه ی

would also turn blue so yes sometimes you might see things that are colored

دهانتان نیز آبی می شد، بنابراین بله گاهی اوقات ممکن است چیزهایی ببینید که به خصوص آبی رنگ هستند.

blue especially dessert or ice cream but generally in life you won't see blue

دسر یا بستنی اما به طور کلی در زندگی غذای آبی نخواهید دید

food very strange

بسیار عجیب است

Luis makes a very interesting point people think that pigs are the dirtiest

لوئیس به نکته بسیار جالبی اشاره می کند که مردم فکر می کنند خوک ها کثیف ترین

animals but it is not true sheep are much dirtier yes a lot of people think

حیوانات هستند اما این درست نیست که گوسفندها خیلی کثیف تر هستند بله بسیاری از مردم فکر می کنند

that pigs are actually quite dirty but in fact I think well I've never seen a

که خوک ها واقعاً هستند. کاملاً کثیف است اما در واقع فکر می کنم خوب من هرگز یک

dirty pig I'll be honest with you although sometimes they do like

خوک کثیف ندیده ام با شما صادق خواهم بود اگرچه گاهی اوقات آنها دوست دارند

roll around in their own muck something I don't recommend

در غم خود غلت بزنند چیزی که من توصیه نمی کنم

hello also to Patrick again yes this t-shirt was not secondhand so it wasn't

دوباره به پاتریک سلام کنم بله این تی شرت بود دست دوم نبود، بنابراین

owned by another person so they were new but they were being sold off very

متعلق به شخص دیگری نبود، بنابراین آنها جدید بودند، اما آنها

cheaply by a shop so one of Steve's friends actually bought a lot of them

توسط یک مغازه بسیار ارزان فروخته می شدند، بنابراین یکی از دوستان استیو در واقع تعداد زیادی از آنها را خرید

and sold them but this wasn't very expensive it was very cheap I never buy

و آنها را فروخت، اما این خیلی گران نبود، بسیار بود. ارزان من هرگز

new clothing as you know I never buy new clothes unless I have to

لباس نو نمی خرم همانطور که می دانید من هرگز لباس نو نمی خرم مگر اینکه مجبور

even my socks many of my socks now have holes in them unfortunately but I never

باشم حتی جوراب هایم را بپوشم متأسفانه بسیاری از جوراب هایم سوراخ دارند، اما هرگز

change my clothing as if I unless I have to

لباسم را عوض نمی کنم، مگر اینکه

so as soon as my clothing starts to dissolve on my body I will normally I

به محض لباس پوشیدن مجبور باشم این کار را انجام دهم. روی بدنم حل می شود

will normally buy a new thing maybe underwear or socks but nothing

من معمولاً یک چیز جدید می خرم، شاید لباس زیر یا جوراب، اما هیچ چیز

else so I don't really spend much money on clothing to be honest it is now 231

دیگری، بنابراین من واقعاً پول زیادی برای لباس خرج نمی کنم، صادقانه بگویم، اکنون

it is just after half past two here in the UK we are going to have a look at an

231 است، درست بعد از دو و نیم اینجاست. در انگلستان، ما می خواهیم به

excerpt from one of my lessons because yesterday I was asked if I could give

گزیده ای از یکی از درس های من نگاهی بیندازیم، زیرا دیروز از من پرسیده شد که آیا می توانم

some advice about giving a speech so if you are about to give a speech or make a

در مورد سخنرانی توصیه ای داشته باشم، بنابراین اگر می خواهید سخنرانی کنید یا

speech in front of a group of people here is some very useful advice from one

در مقابل یک گروه سخنرانی کنید. از افراد اینجا چند توصیه بسیار مفید از یکی

of my very old lessons going back 11 years

از درس های بسیار قدیمی من است بازگشت به 11 سال قبل

is mr. Duncan

آقای. دانکن

this is on ladies and gentlemen horrible judges

این برای خانم ها و آقایان داوران وحشتناک است

I mean honorable judges the title of my speech is I'm sorry I'm very nervous I'm

منظورم قضات محترم عنوان سخنرانی من است متاسفم بسیار عصبی هستم

sorry I can't do this

متاسفم که نمی توانم این کار را انجام دهم

hi everybody this is mr. Duncan in England how are you today

سلام به همه این آقای است. دانکن در انگلیس امروز چطوری

are you okay I hope so are you happy I hope so

خوب هستی امیدوارم خوشحال باشی امیدوارم

in this lesson we will examine the skin healing process of preparing and giving

در این درس روند ترمیم پوست آماده سازی و

a public speech apparently the two things that people are most afraid of

سخنرانی عمومی را بررسی کنیم، ظاهراً دو چیزی که مردم بیشتر از آن می

are death and public speaking sadly there is not much we can do about the

ترسند مرگ و عمومی است. متأسفانه صحبت کردن ، ما نمی‌توانیم در مورد اولی کار زیادی انجام دهیم،

first one however there are ways to improve your confidence when it comes to

اما راه‌هایی وجود دارد که می‌توان اعتماد به نفس شما را در هنگام

making a speech to a crowd of people the first thing you need to learn and

سخنرانی برای جمعی از مردم افزایش داد، اولین چیزی که باید یاد بگیرید و

improve is your confidence speaking in front of people can be very scary so

بهبود ببخشید، صحبت کردن با اعتماد به نفس شما در مقابل مردم است. می تواند بسیار ترسناک باشد، بنابراین

first of all you need to get used to the idea of doing it especially if it's your

قبل از هر چیز باید به ایده انجام آن عادت کنید، به خصوص اگر

first time

اولین بار است

who's the fairest of them all not you it's not very nice

که از همه عادل تر است نه شما ، خیلی خوب

it may seem like a strange thing to do but practicing in front of a mirror is a

نیست، ممکن است انجام دادن آن کار عجیبی به نظر برسد، اما تمرین در جلو. آینه یک

great way to build some of that initial confidence get used to your own

راه عالی برای ایجاد اعتماد به نفس اولیه است و عادت کنید به رفتارهای خود عادت کنید

mannerisms and ways of showing what you are saying facial expressions and body

و روش های نشان دادن آنچه می گویید، حالات چهره و

language are just as important as the words you are saying if you happen

زبان بدن به اندازه کلماتی که می گویید مهم

to have one of these wonderful devices then you are well on your way to

هستند. یکی از این دستگاه‌های فوق‌العاده در راه

improving your vocal technique using a tape recorder can help you to get

بهبود تکنیک آوازی خود با استفاده از ضبط صوت می‌تواند به شما کمک کند تا

accustomed or used to the sound of your own voice it may feel a little strange

به صدای خود عادت کنید یا به صدای خود عادت کنید ، ممکن است در ابتدا کمی عجیب به نظر برسد

hearing yourself at first but after a while you will begin to enjoy it and

، اما بعد از مدتی شما شروع به لذت بردن از آن خواهید کرد و

your confidence will slowly build isn't that right yes mr. Duncan I suggest you

اعتماد به نفس شما به آرامی افزایش می یابد، بله درست نیست. دانکن پیشنهاد

start off with some simple words and sentences and as you listen to the sound

می‌کنم با چند کلمه و جملات ساده شروع کنید و همانطور که به صدای صدای خود گوش می‌دهید می‌توانید

of your own voice you will be able to hear where there may be some problems

در جایی که ممکن است مشکلاتی وجود داشته باشد، بشنوید.

one common problem which arises is the speed of speaking there is no need to

یکی از مشکلات رایجی که پیش می‌آید سرعت صحبت کردن است.

rush what you are saying give the audience a chance to hear your words of

عجله در آنچه می گویید به مخاطب فرصت شنیدن حرف های

course you must also speak clearly so don't rush it and don't mumble once you

شما را بدهید البته باید واضح هم صحبت کنید، پس عجله نکنید و وقتی

are confident enough then you can move on to speaking in front of a small

به اندازه کافی اعتماد به نفس داشتید زیر لب غر نزنید، سپس می توانید در مقابل یک مخاطب کوچک صحبت کنید.

audience get a few of your friends together or members of your family or

چند نفر از دوستان خود یا اعضای خانواده یا

even your classmates to listen this will allow you to get used to speaking in

حتی همکلاسی های خود را برای شنیدن جمع کنید این به شما این امکان را می دهد تا زمانی که اعتماد به نفس خود را افزایش دادید به صحبت کردن در

front of a crowd once you have built up your confidence and you feel ready to

مقابل جمعیت عادت کنید و احساس کردید که آماده

face the audience you must then prepare your main speech it is good if you can

رویارویی با مخاطبان هستید سخنرانی اصلی خود را آماده کنید، خوب است اگر می توانید

talk about something you are interested in if the topic is free and open then

در مورد چیزی که به آن علاقه دارید صحبت کنید، اگر موضوع آزاد و باز است،

you can talk about your hobbies or your favorite story or share an experience

می توانید در مورد سرگرمی های خود یا داستان مورد علاقه خود صحبت کنید یا تجربه ای

from your life wow that judges will love this write the speech down clearly on

از زندگی خود را به اشتراک بگذارید وای که داوران این را دوست خواهند داشت. sp به وضوح روی

paper or type it out using a computer and slowly learn it paragraph by

کاغذ بیاورید یا با استفاده از رایانه تایپ کنید و به آرامی آن را پاراگراف به

paragraph do not try to learn it all at once if you feel tired then take a rest

پاراگراف یاد بگیرید، اگر احساس خستگی می کنید سعی نکنید یکدفعه آن را یاد بگیرید سپس استراحت

finally here are some useful tips I would like to share with you when

کنید در نهایت در اینجا چند نکته مفید وجود دارد که می خواهم با شما در میان بگذارم.

speaking to a crowd try to use your body as a way of making the speech more vivid

صحبت کردن با یک جمعیت سعی کنید از بدن خود به عنوان راهی برای واضح تر کردن سخنرانی استفاده کنید،

and clear hand gestures are very useful and remember to always keep your eyes on

حرکات دست بسیار مفید است و به یاد داشته باشید که

the audience if you forget a part of the speech do not panic just carry on from

اگر بخشی از سخنرانی را فراموش کردید، همیشه چشم خود را به سمت مخاطبان نگه دارید.

the part you remember it's so hot in here

قسمتی که به خاطر می آورید اینجا خیلی داغ است

I hope this advice has been useful speaking in public is not easy but with

امیدوارم این توصیه مفید بوده باشد صحبت کردن در جمع آسان نباشد اما با

regular practice and steady confidence-building you will be alright

تمرین منظم و اعتمادسازی مداوم خوب خواهید شد

I should know I follow this advice myself

من باید بدانم که من خودم این توصیه را دنبال می کنم

Wow look at that going way back in time to 2008 I can't believe it I feel so old

وای به آن بازگشت نگاه کنید تا سال 2008 باورم نمی‌شود الان احساس پیری می‌کنم

now that was a lesson from 11 years ago can you believe it and that is the

که درسی از 11 سال پیش بود، آیا می‌توانی آن را باور کنی و به

reason why I look so young in that video now of course I look old and gray it's

همین دلیل است که من در آن ویدیو خیلی جوان به نظر می‌رسم اکنون البته پیر و خاکستری به نظر می‌رسم.

not fair now yesterday I was showing you some

من دیروز داشتم به شما غذا نشان می

food in the kitchen and I don't want you to think that I have an unhealthy

دادم در آشپزخانه و من نمی خواهم شما فکر کنید که من یک

lifestyle now I'm going to prove now that not all of the food I eat is

سبک زندگی ناسالم دارم اکنون می خواهم ثابت کنم که همه غذاهایی که می خورم

unhealthy quite often I eat healthy food as well so for example can you see there

ناسالم نیستند اغلب غذاهای سالم هم می خورم ، برای مثال می توانید ببینید

there are some some lovely lentils so lentils are something that I eat a lot

مقداری عدس دوست داشتنی وجود دارد، بنابراین عدس چیزی است که من مقدار زیادی

of so quite often I will have lentils when I'm eating curry or maybe in soup

از آن می‌خورم، اغلب اوقات وقتی دارم کاری یا شاید در سوپ

so there are many ways to eat this particular thing so yes I like eating

می‌خورم عدس می‌خورم، بنابراین راه‌های زیادی برای خوردن این غذای خاص وجود دارد، بنابراین بله من خوردن عدس را دوست دارم.

lentils I eat lentils a lot so not all of my

من زیاد عدس میخورم بنابراین همه

diet is unhealthy it would appear if you were watching

رژیم غذایی من ناسالم نیست، به نظر می رسد اگر دیروز تماشا می

yesterday it would appear that I'm always eating junk food it isn't true

کردید، به نظر می رسید که من همیشه در حال خوردن غذاهای ناسالم هستم، این درست نیست،

even though last night we had pizza and I think I put too much garlic on the

حتی اگر دیشب پیتزا خوردیم و فکر می کنم من هم گذاشتم. مقدار زیادی سیر روی

pizza and that's the reason why I was awake early this morning walking around

پیتزا گذاشتم و به همین دلیل است که امروز صبح زود بیدار بودم

the house like a zombie because I couldn't get to sleep I think I put too

و مثل یک زامبی در خانه راه می رفتم زیرا نمی توانستم بخوابم.

much garlic in my curry sorry in my pizza we're having curry tomorrow night

فردا شب

Mangala says I watched that lesson that you just showed two years ago oh my

مانگالا می‌گوید من آن درسی را که دو سال پیش نشان دادی تماشا کردم

goodness even two years is a long time so imagine going back in time 11 years

خدای من حتی دو سال زمان زیادی است، پس تصور کنید به زمان 11 سال

or even 13 years can you believe it so I've been making these you

یا حتی 13 سال برگردید، باورتان می شود، بنابراین من اکنون حدود 13 سال است که اینها را به شما برکت می دهم

to blessin's now for almost 13 years at the end of this month I will be

، در پایان این ماه

celebrating my 13th anniversary on YouTube Maria you know mr. Duncan we

جشن خواهم گرفت. سیزدهمین سالگرد من در یوتیوب ماریا شما می شناسید آقای. دانکن

have a food stall or we have a food like the samosa that I showed yesterday I

ما یک غرفه غذا داریم یا غذایی داریم مثل سمبوسه که دیروز نشان دادم

will send you the recipe next time if you want to try to cook it at home I

، دفعه بعد دستور غذا را برایتان می فرستم اگر می خواهید سعی کنید آن را در خانه بپزید، می

know that you are a good cook well mr. Steve is a good cook I'm not sure about

دانم که شما آشپز خوبی هستید خوب آقای. استیو آشپز خوبی است، ظاهراً در مورد من مطمئن

me apparently mr. Duncan your your voice has changed over the years well I

نیستم. دانکن صدای تو در طول سال‌ها تغییر کرده است،

suppose the reason why my voice sounds different on my old videos is because

فکر می‌کنم دلیل اینکه صدای من در ویدیوهای قدیمی‌ام متفاوت به نظر می‌رسد این است

way back in 2008 I didn't have professional equipment so the the

که در سال 2008 تجهیزات حرفه‌ای نداشتم، بنابراین

equipment that I used in 2008 was very basic so I didn't have a professional

تجهیزاتی که در سال 2008 استفاده کردم بسیار ابتدایی بود. میکروفون حرفه ای

microphone I didn't have anything that was professional I just used the camera

نداشتم من هیچ چیز حرفه ای نداشتم فقط از دوربین استفاده کردم

and that was it so that's all I used so it was very

و این تمام چیزی بود که استفاده کردم بنابراین

basic equipment that I used when I first started my my English lessons all those

تجهیزات بسیار ابتدایی بود که در تمام آن سال ها در اولین شروع کلاس های زبان انگلیسی از آن استفاده کردم.

years ago wow it's incredible today we are talking about extremes where we talk

پیش وای باورنکردنی است امروز ما در مورد افراط صحبت می کنیم، جایی که ما در

about extremes we talk about the most that something can go to and of course

مورد افراط صحبت می کنیم، در مورد بیشترین چیزی صحبت می کنیم که چیزی می تواند به آن برسد و

the least that something can go to so we are talking high and low but we are

البته کمترین چیزی که چیزی می تواند به آن برسد، بنابراین ما داریم بالا و پایین صحبت می کنیم، اما در

actually talking about the highest point and the lowest point so we are going to

واقع در مورد بالاترین صحبت می کنیم. نقطه و پایین ترین نقطه، بنابراین ما می

talk about ways of using extremes in English and I will take you through some

خواهیم در مورد روش های استفاده از افراط در زبان انگلیسی صحبت کنیم و من شما را

words right now also what I will do I will also have a

در حال حاضر با چند کلمه آشنا می کنم همچنین آنچه را که انجام خواهم داد، همچنین

look at the live chat now and again so don't worry I I am NOT ignoring you I am

نگاهی به چت زنده خواهم داشت، بنابراین این کار را نکنید. نگران من ig نیستم من

doing a lot today in fact I will try to fit in as much as I can in the

امروز خیلی کارها را انجام می دهم، در واقع سعی خواهم کرد تا جایی که می توانم در

next 20 minutes so we are talking about extremes now here is a good example of

20 دقیقه آینده جا بیفتم، بنابراین اکنون در مورد افراط صحبت می کنیم، اینجا یک مثال خوب از

extremes we have biggest and smallest so this often is used when we are talking

افراط هایی است که ما بزرگترین و کوچکترین داریم، بنابراین اغلب از این موارد استفاده می شود. وقتی در مورد اندازه صحبت می کنیم،

about size so when we describe size the the most extreme is biggest and also

بنابراین وقتی اندازه را توصیف می کنیم، افراطی ترین آن بزرگ ترین و همچنین

smallest so when we go to the very large thing it is the biggest when we go to

کوچک ترین است، بنابراین وقتی به چیز بسیار بزرگ می رویم بزرگ ترین است وقتی

the very small thing it is the smallest so these are good examples of extremes

به چیز بسیار کوچک می رویم کوچک ترین است، بنابراین اینها نمونه های خوبی هستند. از افراط‌ها

from the biggest to the smallest so there is a good way of looking at one

از بزرگ‌ترین تا کوچک‌ترین، بنابراین یک راه خوب برای نگاه کردن به یک

particular type of extreme another one now largest and tiniest now I suppose in

نوع خاص از افراط وجود دارد، دیگری که اکنون بزرگ‌ترین و کوچک‌ترین است، فکر می‌کنم در

this sense you can also use smallest as well so you can actually say largest and

این معنا می‌توانید از کوچک‌ترین نیز استفاده کنید، بنابراین می‌توانید در واقع بزرگ‌ترین و

smallest but also you can say largest and tiniest so the largest thing is the

کوچک‌ترین را بگویید. همچنین می توان گفت بزرگ ترین و ریزترین است پس بزرگترین چیز آن

one that is the biggest the tiniest is the smallest excuse me while I have a

چیزی است که بزرگترین است کوچکترین کوچکترین است ببخشید در حالی که من

little drink of water hmm this water is the wettest this is the wettest and if

کمی آب می خورم هوم این آب مرطوب ترین است این مرطوب ترین است و

you go into the desert you will say that that is the driest they are two extremes

اگر به صحرا بروید شما خواهید گفت که این t است او خشک ترین آنها دو انتها هستند

another one now tallest and shortest so when we talk about the tallest we are

یکی دیگر در حال حاضر بلندترین و کوتاه ترین، بنابراین وقتی در مورد بلندترین صحبت می کنیم،

talking about height so the tallest thing and the shortest thing

در مورد ارتفاع صحبت می کنیم، بنابراین بلندترین چیز و کوتاه ترین چیز،

so maybe we are talking about a building the tallest building in the in the world

بنابراین شاید در مورد ساختمانی صحبت می کنیم که بلندترین ساختمان در

the shortest person in the world tall short tallest shortest again they are

جهان کوتاه ترین است. یک نفر در جهان قد کوتاه ترین کوتاه ترین دوباره آنها

extremes here's a good one happiest and saddest happiest and

افراطی هستند اینجا یک خوب است شادترین و غمگین ترین شادترین و

saddest so when we talk about the happiest it is the thing that gave you

غمگین ترین بنابراین وقتی در مورد شادترین صحبت می کنیم این چیزی است که

the most joy or maybe the feeling that you have that can't be surpassed you are

بیشترین شادی را به شما می دهد یا شاید احساسی که دارید که نمی توانید از شما سبقت گرفته شود شما

the happiest you have ever been or maybe if something bad has happened maybe you

شادترینی هستید که تا به حال بوده اید یا شاید اگر اتفاق بدی افتاده باشد

are the saddest you've ever been so you can have for example you can have the

شاید غمگین ترینی باشید که تا به حال بوده اید بنابراین می توانید برای مثال

happiest day of your life this has been the happiest day of my life perhaps it

شادترین روز زندگی خود را داشته باشید این شادترین روز زندگی من بوده است. زندگی

was the day of your wedding or maybe you had a special birthday celebration this

شاید روز عروسی شما بود یا شاید جشن تولد خاصی داشتید

was the happiest day of my life however if something bad happens

این شادترین روز زندگی من بود، اما اگر اتفاق بدی بیفتد

something that makes you feel unhappy an event that is not nice maybe the worst

اتفاقی که باعث ناراحتی شما شود، اتفاقی که خوب نیست، شاید بدترین

thing that has ever happened you can say it was the saddest day when my dog died

چیزی که تا به حال اتفاق افتاده می توان گفت غم انگیزترین روزی بود که سگم مرد

it was the saddest day of my life it was the saddest that I've ever felt happiest

، غم انگیزترین روز زندگی من بود، غم انگیزترین روزی بود که تا به حال احساس کردم شادترین

saddest they are both extremes Erik says Russia

غمگین ترین آنها هر دو افراطی هستند اریک می گوید

is the largest country in the world and the smallest country does anyone know

روسیه بزرگترین کشور است در جهان و کوچکترین کشور آیا کسی می داند

I'm not sure what the smallest country in the world is I want to say I want to

من مطمئن نیستم کوچکترین کشور جهان چیست می خواهم بگویم می خواهم

say a country in Africa maybe I'm probably

بگویم کشوری در آفریقا شاید احتمالاً

wrong I'm sure someone will know but off the top of my head I don't know the

اشتباه می کنم مطمئن هستم که کسی می داند اما من پاسخ این سوال را نمی دانم،

answer for that question so what is the smallest country in the world the

بنابراین کوچکترین کشور جهان،

smallest country the brightest and the dullest so when we talk about the

کوچکترین کشور، درخشان ترین و کسل کننده ترین کشور چیست، بنابراین وقتی در مورد درخشان ترین صحبت می کنیم،

brightest it is the one that is the clearest or the most obvious something

آن کشوری است که واضح ترین یا روشن ترین است. چیزی واضح است

that can easily be seen the brightest colors the brightest light and then of

که به راحتی می توان روشن ترین رنگ ها را مشاهده کرد درخشان ترین نور و

course we have dullest so the opposite of bright is dull bright dull we could

البته ما کسل کننده ترین را داریم بنابراین متضاد روشن مات است روشن مات ما

also use the word dim as well so dim can also be the opposite of bright so the

همچنین می توانیم از کلمه dim نیز استفاده کنیم بنابراین dim نیز می تواند مخالف روشن بنابراین

brightest or the dullest the brightest color the dullest color so

درخشان ترین باشد. یا کسل کننده ترین روشن ترین رنگ کسل کننده ترین رنگ

the brightest color is yellow the dullest color is black or maybe grey so

پس روشن ترین رنگ زرد است تیره ترین رنگ سیاه یا شاید خاکستری است بنابراین در

there you can see two extremes also it's probably worth mentioning that brightest

آنجا می توانید دو حالت افراطی را مشاهده کنید همچنین احتمالاً لازم به ذکر است که روشن ترین

can also mean a person who is the most clever so if a person is very

می تواند به معنای فردی باشد که باهوش ترین است بنابراین اگر شخصی بسیار

intelligent or clever we might say they are the brightest he is the brightest

باهوش یا باهوش باشد. ممکن است بگوییم آنها باهوش ترین هستند او باهوش ترین

student in the class so bright and dull something that's interesting might be

دانش آموز کلاس است، خیلی باهوش و کسل کننده است، چیزی که جالب است ممکن است

bright so the brightest thing that you saw

درخشان باشد، بنابراین درخشان ترین چیزی که

today something that made you feel cheerful or happy and then we have the

امروز دیدی چیزی که باعث می شود احساس نشاط یا شادی کنی و سپس ما

dullest the thing that wasn't interesting or the thing that was boring

کسل کننده ترین چیزی را داریم که جالب نبود یا چیزی که خسته کننده بود

oh here's one here's one that I really do know about the fattest and the

آه اینجا یکی است که من واقعاً در مورد چاق ترین و لاغرترین چاق ترین لاغرتر می دانم

thinnest fattest thinnest these are both extremes so when

این هر دو افراطی هستند بنابراین وقتی

we talk about the fattest we are talking about the person who has the most weight

در مورد چاق ترین صحبت می کنیم در مورد شخصی صحبت می کنیم که بیشترین وزن را دارد.

they are very heavy they have a lot of fat on their body they are the fattest

آنها بسیار سنگین هستند آنها

maybe the fattest man in the world or of course the opposite is thinnest so

maybe the thinnest person in the world or maybe the thinnest person in the

چربی زیادی در بدن خود دارند. شاید لاغرترین فرد در

classroom so the fattest thinnest and I know that some people will not like the

کلاس است، بنابراین چاق ترین لاغرترین است و من می دانم که برخی از مردم

use of the word fact however it is still a word that's used even though sometimes

استفاده از کلمه واقعیت را دوست ندارند، اما هنوز هم این کلمه ای است که استفاده می شود حتی اگر گاهی اوقات

it is used unkindly so the fattest and the thinnest these are both extremes

به طرز ناخوشایندی استفاده شود، بنابراین چاق ترین و لاغرترین آنها هر دو هستند. بسیار

fattest thinnest oh here's another one here's another one by the way I met the

چاق ترین لاغرترین آه اینم یکی دیگه اینم یکی دیگه به ​​هر حال من با

smallest man in the world when he was still alive did you know that I actually

کوچکترین مرد دنیا وقتی هنوز زنده بود آشنا شدم آیا میدونستی که من در واقع

met the smallest man in the world he was actually living near to where I lived in

با کوچکترین مرد دنیا آشنا شدم که در واقع نزدیک جایی که من در چین زندگی میکردم

China and I actually saw him one day it was quite a thrill sadly he's no longer

و من واقعاً یک روز او را دیدم که بسیار هیجان انگیز بود، متأسفانه او دیگر

with us here is warned that I really do understand very well can you guess which

با ما نیست اینجا هشدار داده شده است که من واقعاً به خوبی می فهمم آیا می توانید حدس بزنید که

one I am am i this one or am i this one am i number one or am i number two which

من کدام هستم، این یکی هستم یا این یکی هستم، شماره یک هستم یا من شماره دو کدام

one is mr. Duncan attitude 210 did it I might be the

یک آقای است. دانکن نگرش 210 آن را انجام داد من ممکن است

poorest person on YouTube maybe I am definitely not the richest person on

فقیرترین فرد در یوتیوب باشم شاید قطعاً من ثروتمندترین فرد در

YouTube so the poorest has the least money the richest

YouTube نیستم بنابراین فقیرترین فرد کمترین پول را دارد

has the most so the poorest person is the one who has no money and if we are

ثروتمندترین بیشترین را دارد بنابراین فقیرترین فرد کسی است که پول ندارد و اگر ما هستیم

talking about a group of people we might decide to compare between each person so

صحبت کردن در مورد گروهی از مردم که ممکن است تصمیم بگیریم بین هر فرد مقایسه کنیم تا

maybe the poorest person has the least money the richest person has the most

شاید فقیرترین فرد کمترین پول را داشته باشد ثروتمندترین فرد بیشترین

money here is another one Oh most people say number two trust me

پول را دارد اینجا یکی دیگر است اوه اکثر مردم می گویند شماره دو به من اعتماد کنید

I'm I'm not this I am definitely not this a lot of people think I'm rich but

من این نیستم من قطعاً اینطور نیستم بسیاری از مردم فکر می کنند من ثروتمند هستم اما

I'm not trust me if I was rich why would I buy a t-shirt for five

من به من اعتماد ندارم اگر ثروتمند بودم چرا باید یک تی شرت به قیمت پنج

pounds of someone who Steve knows I mean would I do that if I was rich

پوند از کسی بخرم که استیو می داند منظورم این است که اگر من بودم این کار را می کردم. ثروتمند

definitely not oh oh this is a good one which one is mr. Duncan oh this this

قطعا نه اوه اوه این یکی خوب است که یکی آقای. دانکن اوه، این

could be a new game by the way I think this might be a new game so which one is

می تواند یک بازی جدید باشد، من فکر می کنم این ممکن است یک بازی جدید باشد، پس کدام یک

mr. Duncan is it one or two the cleverest are you sure the stupidest oh

آقای است. دانکن این یکی دوتا باهوش ترین است مطمئنی احمق ترین اوه

thank you very much that's very kind of you to say so just to explain the

خیلی ممنون که خیلی لطف کردی پس فقط برای توضیح

cleverest is the person who might be the most intelligent or appears to be the

باهوش ترین کسی است که ممکن است باهوش ترین باشد یا به نظر می رسد

most intelligent and the stupidest is the person who seems to have no

باهوش ترین و احمق ترین باشد کسی است که به نظر می رسد هیچ

knowledge whatsoever the cleverest person in the class and the stupidest

دانشی ندارد باهوش ترین فرد در کلاس و احمق ترین

person in the class even though that is not a very kind thing to say about

فرد در کلاس است، حتی اگر گفتن این حرف در مورد

someone it really isn't

کسی که واقعاً نیست، خیلی خوب نیست.

Pedro says number two Thank You Pedro for your support I do appreciate it

پدرو می گوید شماره دو. پشتیبان من از آن قدردانی می کنم

another one now o the highest the lowest high so the

اکنون یکی دیگر از بالاترین پایین ترین بالا بنابراین

highest is the point that cannot be exceeded it is the highest point there

بالاترین نقطه ای است که نمی توان از آن تجاوز کرد بالاترین نقطه

is nothing higher than the highest and then the lowest is the one that can't be

چیزی بالاتر از بالاترین نیست و سپس پایین ترین نقطه ای است که نمی توان

exceeded going down so the highest voice the lowest voice so we can use this in

از آن تجاوز کرد. پایین، بنابراین بالاترین صدا پایین ترین صدا، بنابراین ما می توانیم از آن به

many ways so the highest can mean maybe something that is above you and the

طرق مختلف استفاده کنیم، بنابراین بالاترین می تواند به معنای چیزی باشد که بالاتر از شما است و

lowest is something that might be below you so the highest mountain all the

پایین ترین چیزی است که ممکن است زیر شما باشد، بنابراین بلندترین کوه، همه

lowest Valley the highest mountain the lowest Valley so there are many ways of

پایین ترین دره، بلندترین ها خیابان، پایین ترین دره، بنابراین راه های زیادی برای استفاده از آن وجود دارد،

using this also if you are paying money for something the highest price the

همچنین اگر برای چیزی پول می پردازید ، بالاترین قیمت،

lowest price so I paid the lowest price for this t-shirt it only cost me five

پایین ترین قیمت، بنابراین من کمترین قیمت را برای این تی شرت پرداخت کردم، آن را فقط پنج دلار بالاترین هزینه برای من داشت،

quid highest lowest maybe if we are talking about the score in an exam so

شاید اگر ما باشیم. صحبت در مورد نمره در یک امتحان بنابراین

maybe the person who came top in the class got the highest score and the

شاید فردی که در کلاس رتبه اول را کسب کرده است بالاترین امتیاز را کسب کرده و

person who did the worst got the lowest score highest lowest another example of

شخصی که بدترین را کسب کرده است کمترین نمره را کسب کرده است، بالاترین پایین ترین نمونه دیگری از

extremes

افراط و تفریط

now when we are talking about extremes generally we will use best and worst so

در حال حاضر، زمانی که ما در مورد افراط صحبت می کنیم، ما بهترین استفاده را خواهیم کرد. و از همه بدتر

that was the best day I've ever had mr. Duncan this was the best lesson you've

، بهترین روزی بود که تا به حال داشتم آقای. دانکن این بهترین درسی بود که

ever made and then the worst is the thing that was terrible something that

تا به حال ساخته اید و سپس بدترین چیزی است که وحشتناک بود چیزی

has never been so bad it's the worst it is the worst thing I have ever seen mr.

که هرگز آنقدر بد نبوده است، بدترین چیزی است که من تا به حال دیده ام.

Duncan today's lesson was the worst lesson I've ever seen or maybe you say

درس امروز دانکن بدترین درسی بود که تا به حال دیدم یا شاید شما می گویید

it is the best lesson that you've ever seen so you can have the worst oh dear

این بهترین درسی است که تا به حال دیده اید، بنابراین می توانید بدترین درسی را داشته باشید،

the best so generally speaking we can say that was the best meal I've ever

عزیزم بهترین، بنابراین به طور کلی می توانیم بگوییم که بهترین وعده غذایی من بود. من تا به

eaten that was the worst meal I've ever eaten that is the best song I've ever

حال خوردم که بدترین غذایی بود که خوردم، بهترین آهنگی است که تا به حال

heard that is the worst song I've ever heard in my life another way of

شنیده ام، بدترین آهنگی است که در زندگیم شنیده ام.

expressing extremes is of course most and least so the most and the least so

و حداقل

when we say you give me the most joy I've ever felt or something gives you

زمانی که می گوییم بیشترین لذتی را که تا به حال احساس کرده ام به من می دهی یا

the least joy that you've ever felt so we are talking once again about extremes

چیزی کمترین لذتی را که تا به حال احساس کرده ای به تو می دهد، بنابراین یک بار دیگر در مورد افراط صحبت می کنیم،

the most is quite often good the least is quite often bad however it also

اغلب اوقات خیلی خوب است، حداقل اغلب اوقات بد است، با این حال

depends on the thing you are expressing so maybe you are expressing something

بستگی به چیزی دارد که شما بیان می کنید، بنابراین ممکن است شما چیزی منفی را بیان کنید،

negative but you don't have much of it so maybe the least sad so this is the

اما مقدار زیادی از آن را ندارید، بنابراین شاید کمترین غمگینی باشد، بنابراین این

least sad that I've ever felt so because the word is negative we can

کمترین غمگینی است که من تا به حال احساس کرده ام، زیرا کلمه منفی است. ما

still say the least so basically you are saying that you are happy so I hope that

هنوز هم می توانیم حداقل چیزی را بگوییم، بنابراین اساساً شما می گویید که خوشحال هستید، بنابراین امیدوارم که

helps you we've talked about quite a few things today and we have been talking

به شما کمک کند من امروز در مورد چیزهای زیادی صحبت کرده‌ایم و ما در

about things called extremes so from the worst to the best the extremes the

مورد چیزهایی به نام افراط صحبت کرده‌ایم، بنابراین از بدترین تا بهترین حالت

extreme cold it is the coldest it is the hottest the hottest day the coldest day

شدید، سرمای شدید سردترین است، گرم‌ترین است، گرم‌ترین روز سردترین روز،

I have a feeling that we are going to have one of the coldest days this winter

من این احساس را دارم که ما یکی از سردترین روزها را در زمستان امسال خواهیم داشت،

apparently apparently it's going to be very cold during the next few weeks here

ظاهراً در چند هفته آینده اینجا در انگلستان بسیار سرد خواهد بود.

in the UK thank you very much for your company today it's gone very quickly it

always goes fast I don't know how I don't know why but it always goes very

نمی‌دانم چرا، اما همیشه خیلی

quickly what is the difference between the least and the lowest well they

سریع پیش می‌رود که تفاوت بین کمترین و کمترین

basically mean the same thing the least is often used in quantity the lowest is

چیست، آنها اساساً به همان معنی هستند که کمترین اغلب در کمیت استفاده می‌شود، کمترین

often used in position so when we talk about the lowest it is often position

اغلب در موقعیت استفاده می‌شود، بنابراین وقتی در مورد پایین ترین

when we talk about the least the least we are expressing quantity so I hope

زمانی است که وقتی در مورد کمترین حرف می زنیم کمیت را بیان می کنیم، بنابراین امیدوارم

that helps Mika says you are the best English teacher

که به میکا کمک کند بگوید شما بهترین معلم انگلیسی

thank you very much don't forget if you want to if you want to stand me they

هستید بسیار متشکرم فراموش نکنید اگر می خواهید اگر می خواهید من را تحمل کنید آنها

can't find it there where's it gone there I can't find my Stan where is my

می توانند آنجا را پیدا نمی کنم آنجا رفته است من نمی‌توانم استن خود را پیدا کنم که استان من کجاست،

Stan there we go if you want to Stan mr. Duncan apparently this is the word that

اگر می‌خواهی به آقای استن برویم. دانکن ظاهراً این کلمه ای است که اکنون

all the teenagers are using now apparently it is very trendy so please

همه نوجوانان از آن استفاده می کنند ، ظاهراً بسیار مد روز است ، بنابراین لطفاً

can you stand mr. Duncan can you stand by me and be a very loyal fan I would

می توانید آقا را تحمل کنید. دانکن می‌توانی در کنار من بایستی و یک طرفدار بسیار وفادار باشی،

appreciate it also if you want to make a donation you can also make a donation to

ممنون می‌شوم همچنین اگر می‌خواهی کمک مالی کنی، می‌توانی به Pay Pal هم کمک مالی کنی

Pay Pal and there is the address right now don't

و آدرس همین الان وجود دارد،

forget everything I do I do for free it costs you nothing not a single penny

هر کاری را که انجام می‌دهم فراموش نکن. رایگان برای شما هیچ هزینه ای ندارد، حتی یک پنی

thank you very much to ty thank you very much to pat you Louie Oh apparently the

هم خیلی متشکرم از شما خیلی ممنونم که شما را لمس

smallest city the smallest country sorry country is Vatican the Vatican so yes I

کردم.

suppose Vatican City is actually blessed as a separate place so yes maybe that is

بنابراین بله شاید

right in fact that does sound right say I thought I thought it was somewhere in

درست باشد در واقع درست به نظر می رسد می گویم فکر کردم جایی در

Africa because there are lots of small countries in Africa Thank You Louie

آفریقا است زیرا کشورهای کوچک زیادی در آفریقا وجود دارد. ممنون لویی

Louie for that answer to the question that I asked earlier can you say the

لویی برای پاسخ به سؤالی که قبلا پرسیدم.

most stupid yes you can so you can say that that is the most stupid thing I've

احمقانه بله، شما می توانید، بنابراین می توانید بگویید که احمقانه ترین چیزی است که من

ever heard the most stupid thing I've ever heard although to be honest with

تا به حال شنیده ام، احمقانه ترین چیزی است که تا به حال شنیده ام، اگرچه اگر با

you it would be more normal and more acceptable to say that is the stupidest

شما صادق باشم، طبیعی تر و قابل قبول تر است که بگوییم احمقانه ترین

thing the stupidest thing so the stupidest thing is the worst thing

چیز است. احمقانه ترین چیز o احمقانه ترین چیز بدترین چیزی است

you've ever heard it is the thing that makes no sense that is the stupidest

که تا به حال شنیده اید این چیزی است که هیچ معنایی ندارد احمقانه ترین

thing I've ever heard it is the fastest hour of the day because your lessons are

چیزی است که تا به حال شنیده ام سریع ترین ساعت روز است زیرا درس های شما

interesting Thank You Noemi that's very kind of you thank you also to our med

جالب هستند متشکرم نومی که بسیار مهربان است از شما متشکرم همچنین از پزشک ما

can you please show me how to pronounce ball ball and Bowl I will say them again

می توانید لطفاً به من نشان دهید چگونه توپ و کاسه را تلفظ کنم من دوباره آنها را می گویم

ball Bowl so one is Oh ball ball Oh ball and the other one is bold Oh Bowl

ball Bowl تا یکی Oh ball ball Oh ball و دیگری پررنگ Oh Bowl باشد

I hope that helps just before I say goodbye Thank You Maria thank you rich

امیدوارم که درست قبل از من کمک کند خداحافظ ممنون ماریا متشکرم رشید ثروتمند

Rashid thank you very much to Palmyra thank you

خیلی ممنون از پالمیرا

very much to Louie Louie thank you also to Bayern dave says please answer I'm

خیلی ممنون از لویی لویی ممنون از بایرن هم ممنون دیو میگه لطفا جواب بدید همین

here right now what is the longest English word mr. Duncan well there are

الان اینجام طولانی ترین کلمه انگلیسی mr چیست. دانکن،

many long English words some people actually debate which word is the

کلمات طولانی انگلیسی زیادی وجود دارد، برخی افراد در واقع بحث می کنند که کدام کلمه

longest because one of the longest words in the English language relates to a

طولانی ترین است، زیرا یکی از طولانی ترین کلمات در زبان انگلیسی به بیماری ریوی مربوط می شود،

lung disease so there are many long words in the English language some

بنابراین کلمات طولانی زیادی در زبان انگلیسی وجود دارد، برخی

people disagree some people say oh this is the longest word whilst other people

افراد مخالف هستند، برخی افراد می گویند آه این طولانی ترین کلمه است در حالی که دیگران

say no this is the longest word so quite often it is open for debate

می گویند نه این طولانی ترین کلمه است بنابراین اغلب برای بحث باز است

Thank You Louis Thank You Pat choo I am going in a moment

ممنون لویی ممنون پت چو من یک لحظه می روم

see you tomorrow it's beautiful outside I might actually go for a walk look so

فردا شما را ببینم بیرون زیباست من واقعاً می توانم پیاده روی کنم.

that is the view out of my window right now it is so nice out there I might go

این منظره بیرون از پنجره من است در حال حاضر آن بیرون خیلی خوب است که می توانم

for a walk into the forest and there is another view right now looking out of

به جنگل قدم بزنم و منظره دیگری وجود دارد که در حال حاضر از پنجره به بیرون نگاه می

the window and as you can see the sun is shining and I am feeling very jolly

کنم و همانطور که می بینید خورشید در حال تابیدن است و من احساس می کنم خیلی خوشحالم

thank you very much for your company today I am going this is mr. Duncan

از شرکت شما بسیار سپاسگزارم امروز می روم این آقای است. دانکن

saying see you tomorrow don't forget to p.m. UK time and of course tomorrow it's

می‌گوید فردا می‌بینمت، فراموش نکن که بعد از ظهر. به وقت انگلستان و البته فردا

Friday Wow the weekend is just around the

جمعه است وای آخر هفته نزدیک است

corner ooh are you excited I hope so thank you very much Anna Thank You Maria

آه آیا شما هیجان زده اید امیدوارم خیلی ممنونم آنا ممنون ماریا

see you tomorrow and of course you know what's coming next

فردا شما را می بینم و البته می دانید که در آینده چه اتفاقی می افتد

yes you do from your favorite English teacher I hope mr. Duncan in England

بله از معلم انگلیسی مورد علاقه خود انجام می دهید امیدوارم آقای دانکن در انگلستان

ta ta for now 8-)

تا تا تا در حال حاضر 8-)