English words & phrases for JUNK - STUFF & THINGS. Learn and chat 🔴LIVE with Mr Duncan

We are indeed a little bit earlier today.

ما واقعاً امروز کمی زودتر هستیم.

Don't worry, there is nothing wrong with your clock

نگران نباشید، ساعت

or your calendar or your sundial.

یا تقویم یا ساعت آفتابی شما مشکلی ندارد.

Everything is all right.

همه چیز درست است.

I am here slightly earlier.

من کمی زودتر اینجا هستم.

I will explain why in a few moments.

چند لحظه دیگر دلیلش را توضیح خواهم داد.

This is English addict coming to you live and direct

این معتاد انگلیسی است که به صورت زنده و مستقیم

from the birthplace of English, which just happens to be, you know where it is.

از زادگاه انگلیسی نزد شما می آید، که اتفاقاً آنجاست، شما می دانید کجاست.

England.

انگلستان.

We are back together again,

ما دوباره با هم برگشتیم،

although we are slightly earlier than normal,

اگرچه کمی زودتر از حد معمول هستیم،

for which I will explain straightaway the reason why I'm here now

که برای این موضوع بلافاصله توضیح خواهم داد که چرا الان اینجا هستم

and not 2:00 is because I have something else I have to do.

و ساعت 2:00 نیست، این است که کار دیگری دارم که باید انجام دهم.

You know what it's like at this time of year? Yeah.

میدونی این موقع از سال چطوره؟ آره

There are lots of things going on.

چیزهای زیادی در جریان است.

Lots of things happening for many people.

اتفاقات زیادی برای بسیاری از مردم رخ می دهد.

So there is always something that has to be done.

بنابراین همیشه کاری وجود دارد که باید انجام شود.

And I have something to do today.

و امروز کاری برای انجام دادن دارم.

And that's the reason why I'm on earlier and I'm only staying for around half an hour.

و به همین دلیل است که من زودتر روشن هستم و فقط حدود نیم ساعت می مانم.

So it is a short one, but do not worry, because on Sunday,

پس کوتاه است، اما نگران نباشید، زیرا یکشنبه

which is Christmas Eve, I will be with you and Mr.

که شب کریسمس است، من با شما هستم و آقای

Steve will also be here for 2 hours.

استیو نیز 2 ساعت اینجا خواهد بود.

Next Sunday from 2 p.m.

یکشنبه آینده از ساعت 2 بعد از ظهر

UK time next Sunday for today.

یکشنبه آینده به وقت بریتانیا برای امروز.

Well, I will explain.

خب توضیح میدم

My name is Duncan. I talk about English.

اسم من دانکن است. من در مورد انگلیسی صحبت می کنم.

I love English.

من عاشق زبان انگلیسی هستم.

I am an English addict.

من یک معتاد انگلیسی هستم.

And I have a feeling perhaps, maybe you are as well.

و من یک احساسی دارم، شاید شما هم همینطور.

Hello to everyone.

سلام به همگی.

Hello to the live chat.

سلام به چت زنده

Hello V tests.

سلام تست های وی.

Guess what foetus you are.

حدس بزن چه جنینی هستی

First on today's live chat,

ابتدا در چت زنده امروز،

we are

ما

getting straight underway because I do have a few other things to do today.

مستقیماً در حال انجام هستیم زیرا امروز چند کار دیگر برای انجام دادن دارم.

Unfortunately, I have a taxi

متأسفانه، من یک تاکسی دارم که

coming to pick me up out of round about 2:20.

از حدود ساعت 2:20 برای بردن من می آید.

So that is the reason why I am on slide earlier.

بنابراین به همین دلیل است که من زودتر در اسلاید هستم.

I hope my voice lasts. I don't know why.

امیدوارم صدایم ماندگار باشد. نمی دانم چرا.

The last couple of days my voice has been very strange.

چند روز اخیر صدایم خیلی عجیب بود.

I think it's the weather.

فکر کنم هوا باشه

I think it is the strange

من فکر می کنم این

mild weather we are having at the moment.

هوای معتدل عجیبی است که در حال حاضر داریم.

Hello also to most.

سلام به بیشتر هم.

we also have Connell here as well today.

امروز نیز Connell را در اینجا داریم.

Hello, connell.

سلام کانل

Nice to see you here.

خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

Also, we have hemmed.

همچنین، ما لبه دار شده ایم.

We also have ed, hello to you as well.

اد هم داریم، سلام به شما هم.

A few people joining in now.

چند نفر در حال پیوستن هستند.

I imagine there might be a few coming late

من تصور می کنم ممکن است چند نفر

because of the change of time.

به دلیل تغییر زمان دیر بیایند.

So this is only for today.

پس این فقط برای امروز است.

Don't worry. It's not permanent.

نگران نباشید. دائمی نیست

It is just for today.

فقط برای امروز است.

I will be here with you earlier, which I am now.

من قبلا اینجا با شما خواهم بود، که الان هستم.

And I will be here until 2 p.m.

و من تا ساعت 14 اینجا هستم.

today.

امروز.

Short but sweet as we say in English

کوتاه اما شیرین همانطور که در انگلیسی می گوییم

today we are looking at something that I think is very relevant.

امروز ما به چیزی نگاه می کنیم که به نظر من بسیار مرتبط است.

It is a relevant.

موضوعی است.

It is very relevant

بسیار مرتبط است

because a lot of people next weekend will be getting lots of gifts

زیرا بسیاری از افراد آخر هفته آینده هدایای زیادی دریافت خواهند کرد

and they will receive lots of presents as well.

و همچنین هدایای زیادی دریافت خواهند کرد.

Quite often we might receive things

اغلب اوقات ممکن است چیزهایی را دریافت کنیم

that we don't actually want or need

که واقعاً نمی‌خواهیم یا نیازی به آنها نداریم

and then we have to put them somewhere.

و سپس مجبور شویم آنها را در جایی قرار دهیم.

But where do you put those things?

اما آن چیزها را کجا قرار می دهید؟

That is today's topic.

موضوع امروز همین است.

We are looking at

ما در حال بررسی

a very interesting subject

یک موضوع بسیار جالب

stuff, junk and things.

، چیزهای ناخواسته و چیزهایی هستیم.

This is a very general subject

when we talk about stuff, junk

وقتی در مورد چیزها، آشغال ها

and things, we are talking about all of the things that we might have,

و چیزهایی صحبت می کنیم، این یک موضوع بسیار کلی است، ما در مورد همه چیزهایی صحبت می کنیم که ممکن است داشته باشیم،

something we own, things we have that are useful.

چیزی که مالک آن هستیم، چیزهایی که داریم مفید هستند.

Also, perhaps things we have that are not useful.

همچنین، شاید چیزهایی که ما داریم که مفید نیستند.

So there are things that are important and useful to you,

بنابراین چیزهایی هستند که برای شما مهم و مفید هستند،

but also there are things that are not important

اما چیزهایی هم هستند که مهم

and useful either.

و مفید نیستند.

So we are looking at stuff, things and also junk.

بنابراین ما به چیزها، چیزها و همچنین آشغال ها نگاه می کنیم.

First of all stuff.

اول از همه چیز.

When we talk about stuff, it is a general term.

وقتی در مورد مسائل صحبت می کنیم، یک اصطلاح کلی است.

It is a term that we use when we are talking

این اصطلاحی است که وقتی

about various things.

در مورد چیزهای مختلف صحبت می کنیم از آن استفاده می کنیم.

So these things can be different from each other,

بنابراین این چیزها می توانند با یکدیگر متفاوت باشند،

a collection of things, things that have been

مجموعه ای از چیزها، چیزهایی که

put in a certain place.

در یک مکان خاص قرار گرفته اند.

Stuff the things you have around you.

چیزهایی را که در اطراف خود دارید پر کنید.

You might talk about the stuff that I have here in my studio.

شما ممکن است در مورد چیزهایی که من اینجا در استودیوی خود دارم صحبت کنید.

There are lots of things around me, so we often describe.

چیزهای زیادی در اطراف من وجود دارد، بنابراین ما اغلب توصیف می کنیم.

Generally speaking, we will say stuff,

به طور کلی، ما

various things.

چیزهای مختلف را خواهیم گفت.

Of course, there is another use of the word stuff,

البته کاربرد دیگری نیز از کلمه stuff وجود دارد

which is a verb to put one thing inside.

که فعل یک چیز را در داخل قرار می دهد.

Another thing with force.

یه چیز دیگه با زور

But in this situation, the word stuff is a noun.

اما در این شرایط کلمه چیز یک اسم است.

It is describing various things that are around

این توصیف چیزهای مختلفی است که در اطراف

you, things that you own,

شما هستند، چیزهایی که مالک آنها هستید،

maybe things that you have acquired.

شاید چیزهایی که به دست آورده اید.

Now, I like this word.

حالا من این کلمه را دوست دارم.

The word acquired.

کلمه اکتسابی.

Something acquired is something that you have received

چیزی که به دست آورده اید چیزی است که شما دریافت کرده اید

or something that over the years you have bought.

یا چیزی است که در طول سال ها خریده اید.

You have come into possession

شما

of that thing or those things.

به آن چیز یا آن چیزها دست یافته اید.

So stuff can be things

بنابراین چیزهایی می‌توانند چیزهایی باشند که

you have acquired over time, maybe gifts,

در طول زمان به دست آورده‌اید، شاید هدایا،

maybe things that you've bought for yourself,

شاید چیزهایی که برای خود خریده‌اید،

maybe some things it was bought for you

شاید برخی چیزهایی که برای شما

as a Christmas present or a birthday gift, perhaps.

به عنوان هدیه کریسمس یا هدیه تولد خریداری شده است.

So when we talk about

بنابراین وقتی در مورد

stuff, we are talking about general things,

چیزهایی صحبت می کنیم، در مورد چیزهای کلی صحبت می کنیم،

or of course things you have acquired it,

یا البته چیزهایی که شما آنها را به دست آورده اید،

things that you have received or purchased.

چیزهایی که دریافت کرده یا خریداری کرده اید.

Then we have another word

سپس ما یک کلمه دیگر داریم

which relates to having too much stuff

که به داشتن چیزهای زیاد

or too many things.

یا چیزهای زیاد مربوط می شود.

We talk about clutter.

ما در مورد بی نظمی صحبت می کنیم.

Clutter. I love that word.

کلفت. من عاشق این کلمه هستم

If you have a lot of clutter,

اگر شلوغی زیادی دارید، به این

it means you have many things.

معنی است که چیزهای زیادی دارید.

Quite often those things will be disorganised.

اغلب اوقات آن چیزها بی نظم می شوند.

They will be messy, untidy.

آنها نامرتب، نامرتب خواهند بود.

They are all over the place.

آنها همه جا هستند.

Lots of things, Maybe things that don't match or don't go together.

خیلی چیزها، شاید چیزهایی که با هم همخوانی ندارند یا با هم نمی آیند.

Clutter a lot of things together.

خیلی چیزها را با هم به هم بزنید.

So when we talk about clutter, quite often we use it in a negative sense.

بنابراین وقتی در مورد بهم ریختگی صحبت می کنیم، اغلب از آن به معنای منفی استفاده می کنیم.

We will use it as a negative term to mean many things.

ما از آن به عنوان یک اصطلاح منفی برای معنی بسیاری از چیزها استفاده خواهیم کرد.

Perhaps if your room is untidy or messy,

شاید اگر اتاق شما نامرتب یا نامرتب است،

you might say that there is a lot of clutter around you.

ممکن است بگویید که در اطراف شما شلوغی زیادی وجود دارد.

Of course, you can also use this as a verb.

البته می توانید از این به عنوان فعل نیز استفاده کنید.

So as a noun it describes many things.

بنابراین به عنوان یک اسم، چیزهای زیادی را توصیف می کند.

Also, if you are putting lots of things into your room,

همچنین، اگر چیزهای زیادی را در اتاق خود قرار می دهید،

lots of things that are spread around and you are bringing them in,

چیزهای زیادی که در اطراف پخش می شوند و آنها را وارد می کنید،

we can say that you clutter the room,

می توانیم بگوییم که اتاق را شلوغ کرده اید،

you fill the room with lots of things.

اتاق را با چیزهای زیادی پر می کنید.

So that particular word can be used as a noun and a verb.

بنابراین می توان از آن کلمه خاص به عنوان اسم و فعل استفاده کرد.

Here's another one.

اینم یکی دیگه

I like this word.

من این کلمه را دوست دارم.

And yes, I do know that this word

و بله، من می دانم که این کلمه را

can be used in other ways as well.

می توان به روش های دیگری نیز استفاده کرد.

I am very aware of it.

من خیلی از آن آگاهم.

Junk.

جنس اوراق و شکسته.

Junk.

جنس اوراق و شکسته.

When we talk about junk, we are describing things

وقتی در مورد آشغال صحبت می کنیم، چیزهایی را توصیف می کنیم

that are useless.

که بی فایده هستند.

Some things it might be broken.

بعضی چیزها ممکن است خراب باشد.

It is useless.

بی فایده است.

It no longer functions.

دیگر کار نمی کند.

It has no use.

هیچ فایده ای ندارد.

Junk.

جنس اوراق و شکسته.

Maybe you have a place in your house

شاید جایی در خانه خود داشته باشید

where you keep lots of junk.

که در آن مقدار زیادی آشغال نگهداری کنید.

And let's be honest, we all have one.

و بیایید صادق باشیم، همه ما یکی داریم.

We all have a place in the house where we keep all junk.

همه ما جایی در خانه داریم که همه آشغال ها را در آن نگهداری می کنیم.

It's true. I have a place.

درسته. من جا دارم

I know. Mr.

میدانم. آقای

Steve has a very special place for all of his junk.

استیو برای همه آشغال هایش جایگاه ویژه ای دارد.

So there are many places where you might put

بنابراین مکان های زیادی وجود دارد که ممکن است

things that are useless or things that

چیزهایی را که بی فایده هستند یا چیزهایی که

you don't use anymore.

دیگر استفاده نمی کنید قرار دهید.

Junk.

جنس اوراق و شکسته.

We might talk about

ممکن است در مورد

accumulated items, things that have gathered.

اقلام انباشته شده صحبت کنیم، چیزهایی که جمع شده اند.

So maybe if you buy one thing

بنابراین شاید اگر شما یک چیز بخرید

and then you buy another thing and then another.

و سپس چیز دیگری بخرید و سپس چیز دیگری بخرید.

And slowly over time, you might get lots and lots of different things

و به آرامی با گذشت زمان، ممکن است چیزهای زیادی را که

you accumulate To accumulate is to grow.

جمع آوری می کنید به دست آورید.

Something gets larger.

یه چیزی بزرگتر میشه

The amount of something becomes more

مقدار چیزی به

accumulated items, things

اقلام انباشته‌تر تبدیل می‌شود، چیزهایی

that you have come into possession of over time.

که در طول زمان در اختیار شما قرار گرفته‌اید.

They are accumulated.

انباشته شده اند.

They have accumulated over time.

آنها در طول زمان انباشته شده اند.

So instead of just having one or two things in your room,

بنابراین به جای اینکه فقط یک یا دو چیز در اتاق خود داشته باشید،

you have lots of things that you have

چیزهای زیادی دارید که

accumulated over time.

در طول زمان انباشته کرده اید.

Those things have been given to you,

آن چیزها به شما داده شده است،

or perhaps you have bought them.

یا شاید شما آنها را خریده اید.

Of course, junk

البته، آشغال ها

or things in general

یا به طور کلی چیزهایی

can be things that you don't use, items

می توانند چیزهایی باشند که شما استفاده نمی کنید، مواردی

that you don't use or that you've never used.

که استفاده نمی کنید یا هرگز استفاده نکرده اید.

And some people do this.

و برخی افراد این کار را انجام می دهند.

They go out, they go to buy some things from the shops,

بیرون می‌روند، می‌روند از مغازه‌ها چیزهایی می‌خرند،

or maybe they go online and order something from the Internet.

یا شاید آنلاین می‌شوند و از اینترنت چیزی سفارش می‌دهند.

You know what happens?

میدونی چی میشه؟

You become tempted to buy something

شما وسوسه می شوید که چیزی بخرید

and then a few days later, you think, Why did I buy that?

و چند روز بعد فکر می کنید چرا آن را خریدم؟

Am I crazy?

آیا من دیوانه ام؟

Why did I buy that thing?

چرا آن چیز را خریدم؟

Maybe you were a little tired.

شاید کمی خسته بودی.

Maybe you were feeling depressed.

شاید شما احساس افسردگی می کردید.

Maybe you were drunk and you ordered something.

شاید مست بودی و چیزی سفارش دادی.

And then it came.

و بعد آمد.

And then you don't send it back.

و بعد شما آن را پس نمی فرستید.

You keep it, and you put it away somewhere.

شما آن را نگه می دارید و آن را در جایی می گذارید.

Something that is only used

چیزی که فقط به عنوان

an unused thing has never been used.

یک چیز استفاده نشده استفاده می شود هرگز استفاده نشده است.

And I think we all have something in our house.

و من فکر می کنم همه ما چیزی در خانه خود داریم.

Maybe somewhere that we've put away.

شاید جایی که ما آن را کنار گذاشته ایم.

Quite often in the kitchen.

اغلب در آشپزخانه.

I think I might be wrong.

فکر کنم ممکنه اشتباه کنم

If I am wrong.

اگر من اشتباه می کنم.

Please tell me, Mr. Duncan, you are wrong.

لطفا به من بگویید، آقای دانکن، شما اشتباه می کنید.

But I think that many people

اما من فکر می کنم که بسیاری از مردم

have unused items in the kitchen,

اقلام استفاده نشده در آشپزخانه دارند،

maybe things they've bought, and they think, that will be useful.

شاید چیزهایی که خریده اند، و فکر می کنند که مفید باشد.

I will use that in my kitchen

من از آن در آشپزخانه خود استفاده خواهم کرد

and then eventually it gets put away in the cupboard.

و در نهایت در کمد قرار می گیرد.

It is never used.

هرگز استفاده نمی شود.

You put it somewhere, you put it into storage.

شما آن را در جایی قرار می دهید، آن را در انبار می گذارید.

So it can happen quite often where people will

بنابراین اغلب اوقات ممکن است اتفاق بیفتد که مردم

buy things, they will acquire things,

چیزهایی بخرند، چیزهایی به دست آورند،

they will get things and they will not use them.

چیزهایی به دست آورند و از آنها استفاده نکنند.

It is true we all waste our money.

درست است که همه ما پول خود را هدر می دهیم.

Sometimes I think it is true that quite often

گاهی اوقات فکر می‌کنم این درست است که اغلب اوقات

we do waste or money

ما کارهای هدر دادن یا پولی انجام می‌دهیم

things.

.

The things you have

چیزهایی که دارید را

can be described as your belongings.

می توان به عنوان متعلقات شما توصیف کرد.

So if something belongs,

بنابراین اگر چیزی تعلق دارد، به این

it means that is in the right place.

معنی است که در جای مناسب است.

The thing is in the correct place.

چیز در جای درست است.

So when we talk about a person's belongings,

بنابراین وقتی در مورد دارایی یک شخص صحبت می کنیم، در

we are talking about their personal things,

مورد چیزهای شخصی او صحبت می کنیم،

the things they own, their property,

چیزهایی که آنها دارند، دارایی های آنها،

one person's property,

دارایی های یک نفر،

the things they own, their belongings.

چیزهایی که آنها دارند، متعلقات آنها.

I suppose when we think of belongings, we often think of

فکر می کنم وقتی به وسایل فکر می کنیم، اغلب به

clothes.

لباس فکر می کنیم.

Your clothing is well, it makes up part of your belongings.

لباس شما خوب است، بخشی از وسایل شما را تشکیل می دهد.

Maybe the furniture in your house, maybe things you own,

شاید اثاثیه خانه شما، شاید چیزهایی که دارید،

maybe your computer, things that you own, things that you have bought

شاید کامپیوترتان، چیزهایی که دارید، چیزهایی که خریده اید چیزی

is what we are talking about today.

باشد که امروز درباره آن صحبت می کنیم.

I'll take a quick break

من یک استراحت کوتاه می کنم

and then we'll be back with more of those words.

و سپس با کلمات بیشتری برمی گردیم.

As I have mentioned already, Christmas is coming.

همانطور که قبلاً اشاره کردم کریسمس در راه است.

It definitely is on its way.

قطعا در راه است

And English addict will be with you on Christmas Eve.

و معتاد انگلیسی در شب کریسمس با شما خواهد بود.

For those who haven't yet realised, that is what is happening.

برای کسانی که هنوز متوجه نشده اند، این چیزی است که اتفاق می افتد.

I will be with you on Christmas Eve, not only myself, but also Mr.

من در شب کریسمس با شما خواهم بود، نه تنها خودم، بلکه آقای

Steve will be joining us as well.

استیو نیز به ما خواهد پیوست.

Another use of the word stuff

استفاده دیگر از کلمه چیز

or junk or things.

یا آشغال یا چیزها.

Well, quite often where we have lots of things around us, we have to put them somewhere.

خوب، اغلب در جایی که چیزهای زیادی در اطراف خود داریم، باید آنها را در جایی قرار دهیم.

And the word storage is often used

و کلمه ذخیره اغلب

when we are talking about things that are put in a certain place.

زمانی استفاده می شود که ما در مورد چیزهایی صحبت می کنیم که در یک مکان خاص قرار داده شده اند.

So when we talk about storage, we are talking about a place for things.

بنابراین وقتی در مورد ذخیره سازی صحبت می کنیم، در مورد مکانی برای چیزها صحبت می کنیم.

Perhaps somewhere in your house there is a drawer that you open

شاید جایی در خانه‌تان کشویی باشد که آن را باز می‌کنید

and inside there is lots and lots of junk, lots of things that you never use,

و داخل آن مقدار زیادی آشغال وجود دارد، چیزهای زیادی که هرگز از آنها استفاده نمی‌کنید،

but you keep them because you think one day

اما آنها را نگه می‌دارید زیرا فکر می‌کنید روزی

perhaps they will be useful to you.

ممکن است برای شما مفید باشند.

So it isn't unusual for people

بنابراین غیرعادی نیست که مردم

to store things in one particular place.

چیزها را در یک مکان خاص ذخیره کنند.

I know we do in our kitchen.

من می دانم که ما در آشپزخانه خود انجام می دهیم.

We have one particular drawer that is full of all

ما یک کشوی خاص داریم که مملو از

sorts of junk, all sorts of things that we may

انواع آشغال‌ها است، انواع چیزهایی که ممکن است

or may not use or need ever again, but we keep them anyway.

استفاده کنیم یا دوباره به آن‌ها نیاز نداشته باشیم، اما به هر حال آنها را نگه می‌داریم.

I think everyone has a junk drawer somewhere in the house.

من فکر می کنم هر کسی یک کشوی آشغال در جایی در خانه دارد.

So when we talk about storage, we are talking about a place where we

بنابراین وقتی در مورد ذخیره سازی صحبت می کنیم، در مورد مکانی صحبت می کنیم که در آن

keep things

چیزها را

just in case we need them again.

فقط در صورت نیاز مجدد به آنها نگهداری می کنیم.

As I said earlier, some things that is unused

همانطور که قبلاً گفتم برخی از چیزهایی که استفاده نشده است

has never been used.

هرگز استفاده نشده است.

I know a lot of people these days, they like to have things

من این روزها افراد زیادی را می شناسم، آنها دوست دارند چیزهایی داشته باشند

and maybe they keep them for a certain amount of time and then later they sell them.

و شاید آنها را برای مدت مشخصی نگه می دارند و بعداً آنها را می فروشند.

So there are many ways of selling

بنابراین راه های زیادی برای فروش

your unused items, things that you don't want.

اقلام استفاده نشده شما وجود دارد، چیزهایی که شما نمی خواهید.

So perhaps you don't keep these things.

پس شاید شما این چیزها را نگه ندارید.

You maybe you just sell them to someone else.

شاید شما فقط آنها را به شخص دیگری می فروشید.

Maybe you sell them.

شاید شما آنها را بفروشید.

There are many websites, many platforms when you where you can sell

وب‌سایت‌های زیادی وجود دارد، پلتفرم‌های زیادی وجود دارد که می‌توانید در آن‌ها

your second-hand things or things that are used.

چیزهای دست دوم یا چیزهای مورد استفاده خود را بفروشید.

So something that is unused has never been used.

بنابراین چیزی که استفاده نشده است هرگز استفاده نشده است.

It has never been opened.

هرگز باز نشده است.

It is unopened.

باز نشده است.

It is only used.

فقط استفاده می شود.

The word store.

کلمه فروشگاه.

I think it's interesting to note that the word store can be

فکر می کنم جالب است بدانید که کلمه store می تواند

used as both a noun or a verb,

هم به عنوان اسم یا هم به عنوان فعل استفاده شود،

so you can store things.

بنابراین شما می توانید چیزها را ذخیره کنید.

You are putting things in a certain place.

شما چیزها را در یک مکان خاص قرار می دهید.

You are placing something in a certain

شما چیزی را در

part of the house, maybe a cupboard, maybe a drawer,

قسمت خاصی از خانه قرار می دهید، شاید یک کمد، شاید یک کشو،

maybe a room in the house.

شاید یک اتاق در خانه.

There are many places where you might store things,

مکان های زیادی وجود دارد که ممکن است چیزهایی را در آن ذخیره کنید،

so we can use the word store as a verb.

بنابراین می توانیم از کلمه store به عنوان فعل استفاده کنیم.

And of course as a noun.

و البته به عنوان اسم.

The actual place where something is

مکان واقعی که چیزی در آن

being stored is the store,

ذخیره می شود فروشگاه است،

a place where you buy things could also be described as a store.

مکانی که در آن چیزهایی را خریداری می کنید نیز می تواند به عنوان یک فروشگاه توصیف شود.

So you can see this particular word can be used in

بنابراین می توانید ببینید که این کلمه خاص می تواند به

many different ways.

روش های مختلف استفاده شود.

Of course, keeping things

البته، نگه داشتن اشیا

can cause a lot of personal problems

می تواند مشکلات شخصی زیادی

in your life because quite often

در زندگی شما ایجاد کند، زیرا اغلب

a person might want to keep everything, everything that they have, everything

ممکن است یک فرد بخواهد همه چیز را نگه دارد، همه چیزهایی که دارد، هر چیزی که تا به حال

they've ever touched, every single thing that's ever been part of their life.

لمس کرده است، تک تک چیزهایی که تا به حال بخشی از زندگی او بوده است.

They want to keep it.

آنها می خواهند آن را حفظ کنند.

They might hoard

آنها ممکن است

their things.

وسایل خود را احتکار کنند.

So if you hoard, it means you gather and store.

پس اگر احتکار می کنید، یعنی جمع آوری و ذخیره می کنید.

You are gathering things together and then you are storing them in nature.

شما در حال جمع آوری چیزها هستید و سپس آنها را در طبیعت ذخیره می کنید.

Animals will will often hoard food

حیوانات اغلب

during late summer or autumn.

در اواخر تابستان یا پاییز غذا احتکار می کنند.

Animals will often hoard food.

حیوانات اغلب غذا را احتکار می کنند.

They will take food to their nest and they will keep it there.

آنها غذا را به لانه خود خواهند برد و در آنجا نگهداری می کنند.

They will hold their food, they will keep it in one place.

آنها غذای خود را نگه می دارند، آنها را در یک مکان نگه می دارند.

And so when the bad weather arrives, you know what happens?

و بنابراین وقتی هوای بد فرا می رسد، می دانید چه اتفاقی می افتد؟

They eat the food and it keeps them alive.

آنها غذا را می خورند و آنها را زنده نگه می دارد.

During the cold season.

در فصل سرد.

Hoard Of course, a person

احتکار البته، یک شخص

might also hoard their belongings.

ممکن است وسایل خود را نیز احتکار کند.

They might put everything in one place,

آنها ممکن است همه چیز را در یک مکان قرار دهند،

They might gather things and put them all in one place.

آنها ممکن است چیزها را جمع کنند و همه آنها را در یک مکان قرار دهند.

There are some people who can't stop doing that.

برخی از افراد هستند که نمی توانند این کار را متوقف کنند.

They like to gather. They like to collect.

آنها دوست دارند جمع شوند. آنها دوست دارند جمع آوری کنند.

They like to keep everything that they've ever had in their life.

آنها دوست دارند همه چیزهایی را که تا به حال در زندگی خود داشته اند حفظ کنند.

And quite often those things will become

و اغلب این چیزها زیاد می شوند

many.

.

A lot of things will slowly pile up.

خیلی چیزها کم کم انباشته می شوند.

They will become lots and lots of things.

آنها به چیزهای زیادی تبدیل خواهند شد.

So maybe you keep something, a magazine,

بنابراین شاید شما چیزی، یک مجله،

and then maybe you keep another magazine,

و سپس ممکن است مجله دیگری نگه دارید،

and then eventually you end up with piles

و در نهایت با

or stacks of magazines all around your house.

انبوهی از مجلات در سراسر خانه خود مواجه شوید.

So some people do find it difficult to throw things away.

بنابراین برای برخی از افراد دور انداختن چیزها دشوار است.

And there are various reasons why a person might do that.

و دلایل مختلفی وجود دارد که چرا یک فرد ممکن است این کار را انجام دهد.

Normally, some sort of emotional turmoil

به طور معمول، نوعی آشفتگی عاطفی

or maybe something that has caused them to become depressed.

یا شاید چیزی که باعث افسردگی آنها شده است.

There are many reasons.

دلایل بسیاری وجود دارد.

So if you store something, generally speaking,

بنابراین اگر شما چیزی را ذخیره می کنید، به طور کلی، می

we say that you put that thing away

گوییم که آن چیز را کنار گذاشته اید

or you keep something in a certain place

یا چیزی را در یک مکان خاص نگه می دارید

to put away or to keep in a certain place,

تا کنار بگذارید یا در یک مکان خاص نگه دارید،

we store that thing.

آن چیز را ذخیره می کنیم.

And yes, I am reinforcing the fact that you can use the word store

و بله، من این واقعیت را تقویت می کنم که می توانید از کلمه store

as both a noun and a verb as well.

هم به عنوان اسم و هم به عنوان فعل استفاده کنید.

So the place where you store things is called storage

بنابراین مکانی که شما اشیا را در آن نگهداری می کنید انبار نامیده می شود

that describes the place where things are kept.

که مکان نگهداری اشیا را توصیف می کند.

Quite often these days I don't know about where you are,

این روزها اغلب نمی‌دانم شما کجا هستید،

but over here many people do

اما بسیاری از مردم اینجا

buy space.

فضا می‌خرند.

They buy a place.

جایی می خرند.

They rent maybe a part of the building.

شاید قسمتی از ساختمان را اجاره می کنند.

And they put lots of things in there for storage,

و چیزهای زیادی را برای ذخیره سازی در آنجا قرار می دهند،

things that they don't need, things that they don't use.

چیزهایی که نیازی ندارند، چیزهایی که استفاده نمی کنند.

They put them all into storage and then every month

آنها همه آنها را در انبار می گذارند و سپس هر ماه

they will pay rent on that storage.

اجاره آن انبار را می پردازند.

It does happen quite often.

اغلب اوقات اتفاق می افتد.

If a person is moving house, quite often they will use storage.

اگر شخصی در حال جابجایی خانه باشد، اغلب از انبار استفاده می کند.

They will rent a place to put their things

آنها مکانی را برای قرار دادن وسایل خود اجاره می کنند

a Of course, I would say the most common place

البته، من می گویم رایج ترین جایی

that people put things is in the loft loft.

که مردم چیزها را قرار می دهند، در زیر شیروانی است.

The place inside your roof space is the loft.

محل داخل فضای پشت بام شما، اتاق زیر شیروانی است.

So quite often many people who have a roof on their

بنابراین اغلب بسیاری از افرادی که روی خانه خود سقف دارند،

house will have space inside

فضایی در داخل

a loft.

یک انبار دارند.

Or of course we can say attic as well.

یا البته می توانیم بگوییم اتاق زیر شیروانی نیز.

So some people will say attic.

بنابراین برخی از مردم می گویند اتاق زیر شیروانی.

Other people will say loft.

دیگران می گویند لفت.

It is the space that is above the house,

این فضایی است که بالای خانه است،

but it is contained within the roof

اما در

space above the house.

فضای سقف بالای خانه قرار دارد.

So we can say loft or attic.

بنابراین می توان گفت زیر شیروانی یا اتاق زیر شیروانی.

And quite often people will put things.

و اغلب مردم چیزهایی را قرار می دهند.

They will keep things in an attic above their house.

آنها چیزها را در اتاق زیر شیروانی بالای خانه خود نگه می دارند. می

I know here I can safely say

دانم که اینجا می توانم با خیال راحت بگویم

that we have lots of junk, lots of things, lots of stuff

که ما در اتاق زیر شیروانی بالای خانه، آشغال های زیادی، چیزهای زیادی، چیزهای زیادی

stored away in our attic

ذخیره کرده ایم

above the house. So, yes.

. درنتیجه بله.

And we keep saying, Mr.

و ما مدام می گوییم، آقای

Steve and myself, we always say to each other, next summer,

استیو و من، همیشه به هم می گوییم، تابستان آینده،

we are going to bring everything down from the loft and we are going to look through it.

همه چیز را از زیر شیروانی پایین می آوریم و می خواهیم آن را بررسی کنیم.

We are going to throw some of that stuff out.

ما قصد داریم مقداری از آن چیزها را دور بریزیم.

And you know what happens?

و می دانید چه اتفاقی می افتد؟

Nothing.

هیچ چی.

We don't do it.

ما این کار را نمی کنیم.

But every summer we say we are going to do it.

اما هر تابستان می گوییم که قرار است این کار را انجام دهیم.

And in fact, I think Steve the other day said

و در واقع، فکر می‌کنم استیو روز گذشته گفت

that we are going to do it next year, but I don't think we are.

که ما قرار است این کار را سال آینده انجام دهیم، اما فکر نمی‌کنم که این کار را انجام دهیم.

Somehow I don't think we are.

یه جورایی فکر نمی کنم ما باشیم.

So what about you?

درمورد شما چطور؟

Do you have lots of things stored away?

آیا چیزهای زیادی ذخیره کرده اید؟

Do you have a lot of junk?

آیا شما مقدار زیادی آشغال دارید؟

A lot of things that you don't use or need.

بسیاری از چیزهایی که استفاده نمی کنید یا نیاز ندارید.

Please let me know in the comments below.

لطفا در نظرات زیر به من اطلاع دهید.

This is a short live stream today.

این یک پخش زنده کوتاه امروز است.

It is on earlier and it is shorter because I

زودتر روشن است و کوتاهتر است زیرا

unfortunately have been called away for some

متأسفانه من را برای

urgent business.

کارهای فوری فراخوانده اند.

Unfortunately, when I say business, I mean something is happening.

متأسفانه وقتی می گویم تجارت، منظورم این است که یک اتفاقی در حال رخ دادن است.

But then I have to go and attend to.

اما بعد باید بروم و به آن رسیدگی کنم.

So I can't stay for very long.

بنابراین من نمی توانم برای مدت طولانی بمانم.

I'm afraid I will be back on Sunday.

می ترسم یکشنبه برگردم.

Don't forget Sunday I am back.

فراموش نکن یکشنبه من برگشتم

So don't fear.

پس نترس

2 p.m.

ساعت 2 بعد از ظهر

UK time on Sunday, Christmas Eve.

یکشنبه شب کریسمس به وقت بریتانیا.

I will be with you and so will Steve.

من با تو خواهم بود و استیو هم همینطور.

We will both be here on Sunday, so don't worry.

ما هر دو یکشنبه اینجا خواهیم بود، پس نگران نباشید.

I won't forget about you.

من تو را فراموش نمی کنم

That is it for now.

برای الان کافیست.

I will see you on Sunday.

یکشنبه میبینمت

I will mention it again. 2 p.m. UK time.

دوباره به آن اشاره خواهم کرد. ساعت 2 بعد از ظهر به وقت انگلستان

I know a lot of people sometimes say, Mr.

من می دانم که بسیاری از مردم گاهی اوقات می گویند، آقای

Duncan, when are you on?

دانکن، شما کی هستید؟

Well, I will tell you again one last time.

خوب، برای آخرین بار دوباره به شما می گویم.

2 p.m.

ساعت 2 بعد از ظهر

UK time is when I'm here with you and I will see you.

زمان انگلستان زمانی است که من اینجا با شما هستم و شما را می بینم.

I will see you on Sunday.

یکشنبه میبینمت

Thank you very much. Just a short one.

بسیار از شما متشکرم. فقط یکم کوتاه

You can watch this again.

می توانید این را دوباره تماشا کنید.

And yes, they will be captions later on as well.

و بله، بعداً نیز زیرنویس خواهند بود.

Take care of yourself.

مراقب خودت باش.

Enjoy the rest of your Wednesday.

از بقیه چهارشنبه خود لذت ببرید.

I'm sorry, it's a short one, but on Sunday we have lots and lots

متأسفم، کوتاه است، اما یکشنبه چیزهای زیادی

to show you and lots to talk about.

برای نشان دادن به شما و چیزهای زیادی برای صحبت داریم.

See you soon.

به زودی میبینمت.

And of course, until the next time we meet here.

و البته تا دفعه بعد که اینجا همدیگر را ببینیم.

You know what's coming next?

میدونی بعدش چی میشه؟

Yes, you do.

بله، شما انجام می دهید.

Until the next time we meet.

تا دفعه بعد که همدیگه رو ببینیم

This is Mr.

این آقای

Duncan in England saying Thanks for watching.

دانکن در انگلیس است که می گوید از تماشای شما تشکر می کنم.

And, of course...

و البته...

ta ta for now.

تا تا فعلا.

See you on Sunday.

یکشنبه می بینمت.

Christmas Eve.

شب کریسمس.