BOX SET: English In A Minute 18 – TEN English lessons in 10 minutes!

I'm going to show you some different examples  of how we can use the word 'process'. As a noun,  

من قصد دارم چند مثال مختلف از نحوه استفاده از کلمه "فرآیند" را به شما نشان دهم. به عنوان یک اسم،

'a process' describes a set of actions, which we  do in order to achieve a result. The process of  

«یک فرآیند» مجموعه‌ای از اقدامات را توصیف می‌کند که ما برای رسیدن به نتیجه انجام می‌دهیم. فرآیند

making tea is quick. There are three steps. We take  tea, add boiling water and leave it for a short  

تهیه چای سریع است. سه مرحله وجود دارد. چای را می گیریم ، آب جوش اضافه می کنیم و برای مدت کوتاهی می گذاریم

time. We can add other nouns to 'process' to give  more information about a particular procedure.  

. می‌توانیم اسم‌های دیگری را به «فرایند» اضافه کنیم تا اطلاعات بیشتری درباره یک رویه خاص ارائه کنیم.

For example, the production process of popular  films can take years. The healing process for a  

برای مثال، فرآیند تولید فیلم‌های محبوب ممکن است سال‌ها طول بکشد. روند بهبودی برای

broken arm is long and painful. We can also use  'process' as a verb. This focuses on the actions  

شکستگی بازو طولانی و دردناک است. همچنین می‌توانیم از «فرایند» به عنوان فعل استفاده کنیم. این روی اقدامات

that we do as part of a procedure. It takes six  weeks to process passport applications. Remember  

که به عنوان بخشی از یک رویه انجام می‌دهیم، تمرکز دارد. پردازش درخواست‌های گذرنامه شش هفته طول می‌کشد. به یاد داشته باشید

all of these examples relate to procedure.

همه این مثال‌ها به رویه مربوط می‌شوند.

I'm going to teach you some meanings of the word  'draw'. The most common use is the verb form that means creating a picture or image. My cousin drew  

من قصد دارم معانی کلمه "طراحی" را به شما آموزش دهم. رایج‌ترین کاربرد، شکل فعل است که به معنای ایجاد تصویر یا تصویر است. پسر عموی من

our family using different coloured pencils.We  can also use the verb 'draw' to mean 'attracting  

خانواده ما را با مدادهای رنگی مختلف ترسیم کرد. ما همچنین می‌توانیم از فعل "طراحی" به معنای "جذب

attention' - someone wanting to look at something.  For example, the singer is amazing. She will draw  

توجه" استفاده کنیم - کسی که می‌خواهد به چیزی نگاه کند. به عنوان مثال، خواننده شگفت انگیز است. او مخاطبان زیادی را جذب خواهد کرد

a big audience. 'Draw', as a noun, is used to  describe competition results that are equal,  

. "Draw" به عنوان یک اسم، برای توصیف نتایج رقابتی که برابر هستند،

like 1:1, or 2:2. For example, the football match  ended in a draw - it was 1:1. So you can draw art,  

مانند 1:1 یا 2:2 استفاده می‌شود. برای مثال، مسابقه فوتبال با تساوی به پایان رسید - 1:1 بود. بنابراین می‌توانید هنر بکشید،

draw attention and draw in a competition result.  I hope our videos will keep drawing you in for more English lessons.  

توجه‌ها را جلب کنید و در یک مسابقه نتیجه بگیرید. امیدوارم ویدیوهای ما همچنان شما را برای یادگیری بیشتر دروس انگلیسی جذب کند.

Certain. Let's learn about this word. Certain is an adjective - a describing  

معین بیایید درباره این کلمه بیاموزیم. معین یک صفت است - یک کلمه توصیف کننده

word. It's like sure, but stronger. We use certain  to say that we are a hundred percent sure about  

. مثل اینکه مطمئن است، اما قوی تر است. برای اینکه بگوییم در مورد چیزی صد در صد مطمئن هستیم، از برخی استفاده می‌کنیم

something. I am certain that Tuesday is the day  before Wednesday. We can also say 'for certain'.  

. من مطمئن هستم که سه شنبه روز قبل از چهارشنبه است. همچنین می‌توانیم بگوییم «قطعاً».

This means the same as 'definitely'. Tuesday comes  before Wednesday, for certain. We can be certain  

این به معنای همان "قطعا" است. قطعاً سه شنبه قبل از چهارشنبه می آید. ما

about something, too. I am certain about the  length of this video. It's one minute long. We can  

نیز می‌توانیم درباره چیزی مطمئن باشیم. من در مورد طول این ویدیو مطمئن هستم. یک دقیقه است.

also use certain to mention someone or something  specific, without giving exact details. Hello?  

همچنین می‌توانیم از برخی برای ذکر شخص یا چیزی خاص استفاده کنیم، بدون اینکه جزئیات دقیقی ارائه کنیم. سلام؟

Boss? For certain personal reasons I can't come to  work today. Certain foods are easier to buy than others. 

رئیس؟ به دلایل شخصی خاص، امروز نمی‌توانم سر کار بیایم. خرید برخی غذاها راحت تر از سایر غذاها است.

Practice has a lot of different meanings  that you can use in many situations. Remember,  

تمرین معانی مختلفی دارد که می‌توانید در بسیاری از موقعیت‌ها از آنها استفاده کنید. به یاد داشته باشید،

this is practice with a C, not an S because it's a  noun. One. Practice can be the reality of actually  

این تمرین با C است، نه S زیرا یک اسم است. یکی تمرین می تواند واقعیت

doing something, not just the idea or theory of  it. It sounded like a good plan but in practice,  

انجام کاری باشد، نه فقط ایده یا نظریه آن. به نظر طرح خوبی می رسید، اما در عمل،

it was terrible. Two. It can be used  to describe a custom or tradition,  

وحشتناک بود. دو می‌توان از آن برای توصیف یک رسم یا سنت،

like typical traditions in a country. In the  UK, it's common practice to tip taxi drivers  

مانند سنت‌های معمولی در یک کشور استفاده کرد. در بریتانیا، انعام دادن به رانندگان تاکسی و آرایشگران امری رایج است

and hairdressers. Three. We use it to describe an  activity that we do regularly. Especially if we do  

. سه ما از آن برای توصیف فعالیتی استفاده می‌کنیم که به طور منظم انجام می‌دهیم. به خصوص اگر

it to improve our skills. I enjoy football  practice because I love football and I see  

این کار را برای بهبود مهارت های خود انجام دهیم. من از تمرین فوتبال لذت می برم زیرا عاشق فوتبال هستم و دوستانم را می بینم

my friends. I hope you enjoyed this English  practice.

. امیدوارم از این تمرین انگلیسی لذت برده باشید .

What's an issue? Let's look at some of the main uses of this word. An issue can be an important topic that people are talking about.The  

موضوع چیست؟ بیایید به برخی از کاربردهای اصلی این کلمه نگاه کنیم. یک موضوع می تواند موضوع مهمی باشد که مردم درباره آن صحبت می کنند.

environment is an important issue. The energy  crisis is a big issue for many people. An issue  

محیط زیست موضوع مهمی است. بحران انرژی یک مسئله بزرگ برای بسیاری از مردم است. یک مشکل

can also be a problem. If you find any issues  with our videos, please let us know. As a verb,  

همچنین می‌تواند مشکل‌ساز باشد. اگر با ویدیوهای ما مشکلی پیدا کردید، لطفاً به ما اطلاع دهید. به عنوان یک فعل،

we can use 'to issue'. This describes something  being ready or available, often for official  

می‌توانیم از «به صدور» استفاده کنیم. این نشان می‌دهد که چیزی آماده یا در دسترس است، اغلب برای

purposes. I'm waiting for reception to issue my  work pass. My new driving license has finally  

اهداف رسمی. منتظر پذیرش برای صدور کارت کارم هستم. بالاخره گواهینامه رانندگی جدید من

been issued. We can call a newspaper or magazine  an issue if it belongs to a certain title. This is today's issue. Get today's issue now!

صادر شد. اگر روزنامه یا مجله ای به عنوان خاصی تعلق دارد، می توانیم آن را یک شماره بنامیم. این مسئله امروز است. همین الان شماره امروز را دریافت کنید!

Give me one minute and I'll give you four meanings of the word  

یک دقیقه به من فرصت دهید تا چهار معنی کلمه

'essential'. As an adjective, 'essential' can mean  'necessary, or needed, or extremely important'. We  

«ضروری» را به شما بگویم. به عنوان یک صفت، "ضروری" می تواند به معنای "ضروری، یا ضروری، یا بسیار مهم" باشد. ما

can't live without water. It's essential. We  can also use 'essential' to talk about 'the  

نمی‌توانیم بدون آب زندگی کنیم. ضروری است. همچنین می‌توانیم از «ضروری» برای صحبت درباره «

most important or basic qualities of someone or  something'. It's a beautiful old house. We don't  

مهم‌ترین یا اساسی‌ترین ویژگی‌های شخصی یا چیزی» استفاده کنیم. این یک خانه قدیمی زیبا است. ما نمی‌خواهیم

want to change its essential character. As a noun,  'essential' can mean 'a basic thing that we cannot  

ویژگی اصلی آن را تغییر دهیم. به عنوان یک اسم، «ضروری» می‌تواند به معنای «یک چیز اساسی باشد که نمی‌توانیم

live without'. It's a countable noun and often  used in the plural. When we go camping, we only  

بدون آن زندگی کنیم». این یک اسم قابل شمارش است و اغلب به صورت جمع استفاده می‌شود. وقتی به کمپینگ می رویم، فقط

take a few essentials with us. And 'essential'  can also mean 'the basic or most important part  

چند مورد ضروری را با خود می بریم. و «ضروری» می‌تواند به معنای «اصلی یا مهم‌ترین بخش

of something'. With this meaning, it is again used  in the plural and often with 'the' before it and  

چیزی» باشد. با این معنی، دوباره به صورت جمع و اغلب با «the» قبل از آن و

'of' after it. Now you have all the essentials of  the word 'essential'.

«از» بعد از آن استفاده می‌شود. اکنون همه موارد ضروری کلمه «ضروری» را دارید.

Let’s learn some common uses of the word contact. Firstly, contact can be used as a verb to mean 'speak or write to someone',  

بیایید چند کاربرد رایج کلمه تماس را بیاموزیم. اولاً، می‌توان از تماس به‌عنوان فعل به معنای «به کسی صحبت کرد یا نوشت» استفاده کرد،

often when someone wants to give or receive  information. The doctor contacted me this morning  

اغلب زمانی که شخصی می‌خواهد اطلاعاتی بدهد یا دریافت کند . دکتر امروز صبح با من تماس گرفت

to tell me the results of my tests. Contact can  also be used as a noun to talk about speaking  

تا نتایج آزمایشاتم را به من بگوید. مخاطب همچنین می‌تواند به عنوان اسمی برای صحبت کردن درباره صحبت کردن

or writing to someone. As a noun, it's often  used with other words such as in, lose or make. 

یا نوشتن با کسی استفاده شود. به عنوان یک اسم، اغلب با کلمات دیگری مانند در، از دست دادن یا ساختن استفاده می‌شود.

In contact with means 'speak or meet regularly'.  Make contact means 'try to speak or write to  

در تماس با به معنای "به طور منظم صحبت کنید یا ملاقات کنید". برقراری تماس به معنای «سعی کنید

someone after finding where someone is', while  lose contact means 'no longer communicate'. Stay  

بعد از اینکه کسی کجاست با شخصی صحبت کنید یا بنویسید»، در حالی که از دست دادن تماس به معنای «دیگر ارتباط برقرار نکنید».

in contact when you go away. Contact can also be  used to refer to a person who can help or give you  

هنگام رفتن در تماس باشید. همچنین می‌توان از تماس برای اشاره به فردی استفاده کرد که می‌تواند در کار یا اجتماعی به شما کمک کند یا اطلاعاتی به شما بدهد

information in work or socially. My contacts told  me there's a job opening at the business. Contact  

. مخاطبین من به من گفتند که یک شغل در این کسب و کار وجود دارد. تماس

as a noun refers to people whose names, numbers,  and/or email addresses you have stored on your  

به عنوان یک اسم به افرادی اطلاق می شود که نام، شماره، و/یا آدرس ایمیل آنها را در تلفن همراه خود ذخیره کرده اید

mobile phone. I’ll add you as a new contact on  my phone.

. من شما را به عنوان یک مخاطب جدید در تلفن خود اضافه می کنم.

'Fall' can be a verb and a noun and has many meanings. Let's look at the most common together now. As a verb, 'fall' can mean 'to  

«سقوط» می‌تواند یک فعل و یک اسم باشد و معانی زیادی دارد. بیایید اکنون با هم به رایج ترین ها نگاه کنیم. به عنوان یک فعل، "سقوط" می تواند به معنای "

come down from a high position'. In the autumn (or  the fall in American English) the leaves start to  

پایین آمدن از یک موقعیت بالا" باشد. در پاییز (یا به انگلیسی آمریکایی پاییز) برگها شروع به

fall. A similar but slightly different meaning is  'to suddenly go down towards the ground, probably  

ریزش می کنند. معنای مشابه اما کمی متفاوت «به طور ناگهانی پایین رفتن به سمت زمین، احتمالاً

by accident'. The noun form describes this act.  When learning to walk, toddlers fall a lot but  

تصادفی» است. شکل اسمی این عمل را توصیف می کند. هنگام یادگیری راه رفتن، کودکان نوپا زیاد زمین می خورند، اما

they're usually not bad falls. 'Fall' also means  'to become lower in size, amount, or strength'.  

معمولاً زمین خوردن بدی نیستند. "سقوط" همچنین به معنای "کمتر شدن از نظر اندازه، مقدار یا قدرت" است.

The noun form describes this change, and is often  followed by the preposition 'in'. There has been  

شکل اسمی این تغییر را توصیف می‌کند و اغلب با حرف اضافه «in» دنبال می‌شود.

a fall in house prices recently but no one knows  why they have fallen. And one more useful meaning  

اخیراً قیمت مسکن کاهش یافته است، اما هیچ کس نمی‌داند چرا کاهش یافته است. و یک معنی مفید دیگر

of the verb 'fall' is 'to change condition'.  People can fall asleep, fall ill, fall silent 

فعل "سقوط" "تغییر شرط" است. مردم می توانند بخوابند، مریض شوند، ساکت شوند

Let's learn some common uses of the word 'period'.  Firstly, period can be used as a noun to refer  

بیایید چند کاربرد رایج کلمه "پریود" را یاد بگیریم. اولاً، نقطه می تواند به عنوان یک اسم برای اشاره

to a specific length of time. It is often used  in expressions such as 'over a period', 'during  

به مدت زمان خاصی استفاده شود. اغلب در عباراتی مانند "در طول یک دوره"، "در طول

a period', and 'a period of time'. We'll observe  the patient's weight for a period of three months.  

یک دوره" و "یک دوره زمانی" استفاده می شود. وزن بیمار را برای یک دوره سه ماهه مشاهده خواهیم کرد.

'Period' can also be used to talk about a time  in a person's life or in history. When using  

«پریود» همچنین می‌تواند برای صحبت درباره زمانی از زندگی یا تاریخ یک فرد استفاده شود. هنگام استفاده از

period in this way, this time is often defined  by certain conditions or characteristics. The  

دوره به این روش، این زمان اغلب با شرایط یا ویژگی‌های خاصی تعریف می‌شود.

word 'period' usually has an adjective before it. I  went through a difficult period when I returned  

کلمه «دوره» معمولاً قبل از آن یک صفت دارد. زمانی که به بریتانیا برگشتم دوران سختی را پشت سر گذاشتم

to the UK. In school, we can use 'period' to refer to  a part of a day when a specific subject is taught.  

. در مدرسه، می‌توانیم از «دوره» برای اشاره به بخشی از روز استفاده کنیم که موضوع خاصی تدریس می‌شود.

I have maths in the second period on Tuesday.  Finally, 'period' in American English refers to  

سه شنبه دوره دوم ریاضی دارم. در نهایت، «نقطه» در انگلیسی آمریکایی به

the punctuation mark which shows the end of a sentence. In British English, we refer to this as a 'full stop'. Is that a period or a comma?   

علامت نقطه‌گذاری اشاره دارد که پایان یک جمله را نشان می‌دهد. در انگلیسی بریتانیایی، ما از این به عنوان "ایستگاه" یاد می کنیم. این نقطه است یا کاما؟

Let's learn the noun character. Now, the meaning that  

بیایید کاراکتر اسم را یاد بگیریم. اکنون، معنایی که

you already know is a person in a book or a film,  but there's more to it than that. Character is the  

شما قبلاً می‌دانید، شخصی در یک کتاب یا فیلم است، اما چیزی بیشتر از این وجود دارد. شخصیت خصوصیتی است

quality that makes a person who they are - part  of their personality. He has a friendly character.  

که باعث می‌شود یک فرد آنطور که هست - بخشی از شخصیت او باشد. او شخصیتی دوستانه دارد.

If we say that someone has a lot of character  or a strong character. We mean that they are  

اگر بگوییم شخصی دارای شخصیت یا شخصیت قوی است. منظور ما این است که آنها از نظر

mentally strong. It takes a lot of character to be  a good leader. The way you dealt with that showed,  

ذهنی قوی هستند. برای اینکه یک رهبر خوب باشید، شخصیت زیادی لازم است . روشی که با آن برخورد کردید،

strong character. If someone is a good person,  we can say they're of good character. You need  

شخصیت قوی را نشان داد. اگر کسی آدم خوبی است، می‌توان گفت که شخصیت خوبی دارد. شما باید

to prove you are of good character. With places  and things, it's what makes them interesting,  

ثابت کنید که شخصیت خوبی دارید. با مکان‌ها و چیزها، این چیزی است که آنها را جالب،

different or attractive. The original furniture  is what gives that house character. The attention  

متفاوت یا جذاب می‌کند. مبلمان اصلی همان چیزی است که به آن خانه شخصیت می بخشد. توجه

to detail in these clothes is what gives them  character. So, a character is a person in a  

به جزئیات در این لباس‌ها همان چیزی است که به آن‌ها شخصیت می‌دهد. بنابراین، یک شخصیت شخصی در یک

book or a film or those qualities that  make people, places and things special.

کتاب یا یک فیلم یا آن ویژگی‌هایی است که افراد، مکان‌ها و چیزها را خاص می‌کند.