8 Power Words for Your Job Interview in English

Hey it's Annemarie with Speak Confident English and this is exactly where you

سلام، آنماری است با انگلیسی مطمئن صحبت کنید و این دقیقاً همان جایی است که

want to be every week to get the confidence you want for your life and work in

می خواهید هر هفته باشید تا اعتماد به نفسی را که برای زندگی و کار خود به

English. Today we are all about job interviews in English,

زبان انگلیسی می خواهید به دست آورید. امروز همه ما در مورد مصاحبه های شغلی به زبان انگلیسی هستیم،

particularly power words you can use to effectively communicate that you are the

به ویژه کلمات قدرتمندی که می توانید برای برقراری ارتباط موثر در

right fit for the job you want.

مورد شغلی که می خواهید استفاده کنید.

Right now you might be thinking that I'm going to share words like team player,

در حال حاضر ممکن است فکر کنید که من قصد دارم کلماتی مانند بازیکن تیم،

honest, hardworking, confident, loyal.

صادق، سخت کوش، با اعتماد به نفس، وفادار را به اشتراک بگذارم.

But no, none of those words are on my list. And here's why.

اما نه، هیچ کدام از این کلمات در لیست من نیست. و در اینجا دلیل آن است.

In a job interview,

در یک مصاحبه شغلی، از

you're expected to only use positive words to describe yourself.

شما انتظار می رود که فقط از کلمات مثبت برای توصیف خود استفاده کنید.

Everyone knows that. You've probably heard the expression in English,

همه این را می دانند. احتمالاً این عبارت را به زبان انگلیسی شنیده اید،

you're supposed to 'sell yourself.' Honestly,

قرار است « خودت را بفروشی». راستش

I hate that word and the whole idea of selling yourself.

من از این کلمه و کل ایده فروش خود متنفرم.

The truth is the interviewer doesn't want to hear words that you think describe

حقیقت این است که مصاحبه کننده نمی خواهد کلماتی را بشنود که فکر می کنید توصیف

you. The interviewer wants to know two things.

شما هستند. مصاحبه کننده می خواهد دو چیز را بداند.

Can you do the job well and are you the right choice for the position?

آیا می توانید کار را به خوبی انجام دهید و آیا انتخاب مناسبی برای موقعیت هستید؟

And today we're going to focus on the kinds of power words you can use to say

و امروز ما بر روی انواع کلمات قدرتی تمرکز خواهیم کرد که می توانید برای گفتن

that yes, you absolutely can do the job.

اینکه بله، شما کاملاً می توانید کار را انجام دهید، استفاده کنید.

And you're the right choice. Then at the end,

و شما انتخاب درستی هستید سپس در پایان،

I'm going to share one word you should definitely avoid using in a job

من قصد دارم یک کلمه را به اشتراک بگذارم که قطعاً باید از استفاده از آن در مصاحبه شغلی اجتناب کنید

interview.

.

Let's dive right into the eight power words you can use in a job interview in

بیایید دقیقاً به هشت کلمه قدرتمندی که می توانید در یک مصاحبه شغلی به زبان انگلیسی استفاده کنید، بپردازیم

English. With each word,

. با هر کلمه،

I'm going to tell you why it's a good choice and I'll give you an example

من به شما می گویم که چرا انتخاب خوبی است و به شما یک مثال

sentence starter that you can use when you are answering an interview.

شروع جمله می زنم که می توانید هنگام پاسخ دادن به مصاحبه از آن استفاده کنید.

Question number one is the word responsible or responsibility.

سوال شماره یک کلمه مسئول یا مسئولیت است.

Every recruiter or interviewer,

هر استخدام کننده یا مصاحبه کننده،

every employer is looking for someone who is going to do their job and take

هر کارفرمای به دنبال کسی است که کار خود را انجام دهد و

ownership of it.

مالکیت آن را به دست بگیرد.

What that means is they can rely on you to do the job you're supposed to do.

معنی آن این است که آنها می توانند برای انجام کاری که باید انجام دهید به شما تکیه کنند.

They don't need to worry that you might try to avoid doing work or give other

آنها نیازی به نگرانی ندارند که شما ممکن است سعی کنید از انجام کار خودداری کنید یا

people all of your responsibilities.

تمام مسئولیت های خود را به دیگران بسپارید.

When you're answering questions about your past experience using sentence

هنگامی که در حال پاسخ دادن به سؤالاتی در مورد تجربه گذشته خود با استفاده از شروع کننده جملات هستید،

starters like it was my responsibility to or I was responsible for are great

مانند اینکه مسئولیت آن بر عهده من بود یا من مسئول آن بودم،

ways to talk about what you've done in the past and that you took your job

راه های خوبی برای صحبت در مورد کارهایی است که در گذشته انجام داده اید و اینکه کار خود را

seriously.

جدی گرفته اید.

Number two is the word to collaborate or collaboration.

شماره دو کلمه همکاری یا همکاری است.

If you want to highlight that you work well with others,

اگر می خواهید برجسته کنید که با دیگران خوب کار می کنید

then the verb collaborate does that perfectly. In fact,

، فعل collaborate این کار را به خوبی انجام می دهد. در واقع

the precise definition of collaborate means to work with other people to achieve

، تعریف دقیق همکاری به معنای همکاری با افراد دیگر برای

an end goal.

رسیدن به هدف نهایی است.

And here's a simple sentence starter you can use when you want to highlight a

و در اینجا یک شروع جمله ساده است که می توانید از آن برای برجسته کردن

past experience of collaborating with others:

تجربه گذشته از همکاری با دیگران استفاده کنید:

in my last job I collaborated with to accomplish.

در آخرین کارم برای انجام دادن با آن همکاری کردم.

And then just be sure to include the key details that you need from your past

و سپس مطمئن شوید که جزئیات کلیدی را که از تجربه گذشته خود به آن نیاز دارید درج کنید

experience. Power word number three is initiative.

. کلمه قدرت شماره سه ابتکار است.

If you've been watching me for a while,

اگر مدتی است که مرا تماشا

you know that I've done many lessons in the past on collocations.

می‌کنید، می‌دانید که در گذشته درس‌های زیادی در مورد collocation انجام داده‌ام.

Collocations are groups of words that native speakers naturally use together.

ترکیب ها گروهی از کلمات هستند که گویشوران بومی به طور طبیعی با هم استفاده می کنند.

If you want my past lessons on collocations,

اگر می‌خواهید درس‌های گذشته من در مورد هم‌آهنگی‌ها را داشته باشید،

I'll leave links to those below the video.

لینک‌هایی را به آن‌هایی که در زیر ویدیو هستند می‌گذارم.

I say all of that because the word initiative is often used with take.

من همه اینها را می گویم زیرا کلمه ابتکار اغلب با برداشت استفاده می شود.

To take initiative and what this means is that you do what needs to be done

ابتکار عمل و معنای آن این است که شما کاری را که باید انجام دهید

without anyone asking you. For example,

بدون اینکه کسی از شما بخواهد انجام دهید. به عنوان مثال،

if your team shares the responsibility of keeping your coffee break room clean,

اگر تیم شما مسئولیت تمیز نگه داشتن اتاق استراحت قهوه خود را دارد،

if you see that the trash is overflowing,

اگر می بینید که سطل زباله پر شده است،

if you're the kind of person that takes initiative,

اگر شما از آن دسته افرادی هستید که ابتکار عمل را به دست می

then you just take the trash out. Even if it's not your turn,

آورید، پس فقط زباله ها را بیرون می آورید. حتی اگر نوبت شما نباشد،

even if nobody asks you do it because it needs to be done.

حتی اگر کسی از شما نخواهد این کار را انجام دهید زیرا باید انجام شود.

Similarly,

به همین ترتیب،

if you know that a colleague is struggling to meet a deadline and they could use

اگر می‌دانید که یکی از همکاران برای رسیدن به یک مهلت در تلاش است و آنها می‌توانند

some help,

از کمک استفاده کنند، به

it means that you take the steps needed to offer specific help to your colleague

این معنی است که شما اقدامات لازم برای ارائه کمک خاص به همکار خود را

before she needs to ask for help. Honestly,

قبل از اینکه او نیاز به درخواست کمک داشته باشد، انجام دهید. صادقانه بگویم،

employers love people who take initiative because it also shows self confidence

کارفرمایان عاشق افرادی هستند که ابتکار عمل را به دست می‌گیرند، زیرا این کار نشان دهنده اعتماد به نفس

and that you're a hard worker.

و اینکه شما فردی سخت‌کوش هستید را نیز نشان می‌دهد.

A great sentence starter to use with this word is I took the initiative to and

یک شروع جمله عالی برای استفاده با این کلمه این است که من ابتکار عمل را بر عهده گرفتم و

then share a specific example when you did something because you knew it needed

سپس یک مثال خاص را به اشتراک گذاشتم وقتی کاری را انجام دادید زیرا می دانستید که

to be done. Power word number four is lead.

باید انجام شود. کلمه قدرت شماره چهار سرب است.

This is an obvious power word because it's the root of the word leader and

این یک کلمه قدرت آشکار است زیرا ریشه کلمه رهبر و

leadership and it means someone who inspires others to take action and here's

رهبری است و به معنای کسی است که دیگران را برای انجام عمل ترغیب می کند و در اینجا

how you can use this in a sentence starter. In my previous job,

نحوه استفاده از آن در شروع جمله آورده شده است . در شغل قبلی ام،

I led my team or I led my department on and then include the specific project.

تیمم را رهبری می کردم یا بخش خود را رهبری می کردم و سپس پروژه خاص را شامل می شدم.

Power word number five is resolved.

پاور کلمه شماره پنج حل شد.

This one is all about problem solving.

این یکی همه در مورد حل مشکل است.

When we use the word resolved,

هنگامی که از کلمه حل شده استفاده می کنیم، نشان

it communicates that everyone who was part of the problem or disagreement was

می دهد که همه کسانی که بخشی از مشکل یا اختلاف بودند

satisfied in the end, and that is a very positive outcome.

در نهایت راضی بودند و این یک نتیجه بسیار مثبت است.

Honestly, this is a powerful skill to have.

راستش را بخواهید، این یک مهارت قدرتمند است.

Not everyone is capable of finding a solution that makes everyone happy.

همه نمی توانند راه حلی بیابند که همه را خوشحال کند.

So if you have a specific story from your past,

بنابراین اگر داستان خاصی از گذشته خود دارید،

here's how you can talk about it: when X happened.

در اینجا نحوه صحبت در مورد آن آمده است: زمانی که X اتفاق افتاد.

So insert the specific problem or disagreement.

بنابراین مشکل یا مخالفت خاص را وارد کنید .

I resolved the situation by and then share the actions that you took.

من این وضعیت را حل کردم و سپس اقداماتی را که انجام دادید به اشتراک گذاشتم.

Now before I get to power word number six,

حالا قبل از اینکه به قدرت کلمه شماره شش

I'm curious if you're starting to notice a theme with each word and sentence

برسم، کنجکاو هستم که آیا شما شروع به توجه به یک موضوع با شروع هر کلمه و جمله کرده

starter? I'm asking you to highlight a specific story or example.

اید؟ من از شما می خواهم که یک داستان یا مثال خاص را برجسته کنید.

And here's why.

و در اینجا دلیل آن است.

You can tell an interviewer that you're a great leader or you can show an

می توانید به مصاحبه کننده بگویید که یک رهبر عالی هستید یا می توانید با برجسته کردن یک تجربه خاص در گذشته خود به مصاحبه کننده نشان

interviewer that you're a great leader by highlighting a specific experience in

دهید که یک رهبر عالی هستید

your past. Which one do you think is more powerful?

. به نظر شما کدام یک قدرتمندتر است؟

And that leads me to the next three power words you can use in your job

و این من را به سه کلمه قدرتمند بعدی که می توانید در مصاحبه شغلی خود

interview in English and the one word you should avoid.

به زبان انگلیسی استفاده کنید و کلمه ای که باید از آن اجتناب کنید هدایت می کند.

Word number six is measure or measurable.

کلمه شماره شش اندازه گیری یا قابل اندازه گیری است.

This is about being as specific as possible with your stories.

این مربوط به این است که تا حد امکان در مورد داستان های خود خاص باشید.

If you want to tell your interviewer that you increased sales last year,

اگر می‌خواهید به مصاحبه‌گر خود بگویید که فروشتان را در سال گذشته افزایش داده‌اید

that's fantastic,

، فوق‌العاده است،

but if you can make it measurable by saying that you increased sales by 7.9%

اما اگر بتوانید با گفتن اینکه فروشتان را در سال گذشته 7.9 درصد افزایش داده‌اید، آن را قابل اندازه‌گیری کنید

last year, that is even more powerful.

، این حتی قدرتمندتر است.

It gives you more credibility and provides stronger proof to your interviewer.

این به شما اعتبار بیشتری می دهد و شواهد قوی تری برای مصاحبه کننده شما ارائه می دهد.

So if you want to use this word in a sentence, you could say something like,

بنابراین اگر می خواهید از این کلمه در یک جمله استفاده کنید، می توانید چیزی شبیه به

the measurable result of my efforts was a 7.9% increase in sales last year.

، نتیجه قابل اندازه گیری تلاش من افزایش 7.9 درصدی فروش در سال گذشته بود.

Power word number seven is closely related and the word is result.

کلمه قدرت شماره هفت ارتباط نزدیکی دارد و کلمه نتیجه است.

If you have a story about how you collaborated in the past or that you led a

اگر داستانی در مورد نحوه همکاری خود در گذشته یا رهبری یک

team,

تیم دارید

the interviewer will absolutely want to know what was the end result.

، مصاحبه‌کننده قطعاً می‌خواهد بداند که نتیجه نهایی چه بوده است.

For example, if you have a story about a conflict that you help resolve,

به عنوان مثال، اگر داستانی در مورد یک درگیری دارید که به حل آن کمک می کنید،

what happened after the resolution?

پس از حل چه اتفاقی افتاد؟

Did the team successfully complete a project under budget?

آیا تیم پروژه ای را با بودجه ای با موفقیت به پایان رساند؟

Did you win an award for best marketing campaign of the year?

آیا برنده جایزه بهترین کمپین بازاریابی سال شده اید؟

What was the final result of the action steps that you took?

نتیجه نهایی اقداماتی که انجام دادید چه بود؟

This is a great word to pair with the other words on this list.

این یک کلمه عالی برای جفت شدن با کلمات دیگر در این لیست است.

You might talk about an opportunity that you had leading a team and then at the

ممکن است در مورد فرصتی صحبت کنید که رهبری یک تیم داشته اید و سپس در

end you could say the result of that was and then share what happened in the

پایان می توانید بگویید که نتیجه آن بوده است و سپس آنچه را که در پایان اتفاق افتاده به اشتراک بگذارید

end. Word number eight is going to surprise you.

. کلمه شماره هشت شما را شگفت زده خواهد کرد.

It's simply the word example.

این به سادگی کلمه مثال است.

It's kind of a weird choice, isn't it?

این یک نوع انتخاب عجیب است، اینطور نیست؟

Every question in a job interview is an opportunity for you to share an example,

هر سوال در یک مصاحبه شغلی فرصتی برای شماست تا یک مثال،

a real example, from your past that highlights that, yes,

یک مثال واقعی، از گذشته خود به اشتراک بگذارید که نشان می دهد، بله،

you can do the job and you're the right choice.

شما می توانید کار را انجام دهید و انتخاب درستی هستید.

Now let's get to that one word I definitely want you to avoid.

حالا بیایید به آن کلمه ای برسیم که قطعاً می خواهم از آن اجتناب کنید.

I'm curious, have you ever said,

من کنجکاو هستم، آیا تا به حال گفته اید

I'm a great team player in a job interview? If you have,

که من یک بازیکن تیم بزرگ در یک مصاحبه شغلی هستم؟ اگر دارید

it's okay, don't panic,

، اشکالی ندارد، نترسید،

but in the future I want you to avoid using that word and here's why:

اما در آینده می‌خواهم از استفاده از آن کلمه اجتناب کنید و دلیلش این است:

that sentence, I'm a great team player,

آن جمله، من یک بازیکن بزرگ تیم هستم،

became so popular that now it's a cliche.

آنقدر محبوب شد که اکنون کلیشه شده است.

A cliche is a phrase or an opinion that is used so much that it loses its power

کلیشه عبارت یا نظری است که آنقدر به کار می رود که قدرت خود را از دست می دهد

and that sentence has lost its power. It's no longer unique.

و آن جمله قدرت خود را از دست می دهد . دیگر منحصر به فرد نیست.

Everyone says it and the truth is you are unique.

همه این را می گویند و حقیقت این است که شما منحصر به فرد هستید.

You want your interviewer to know that you're unique and you have all the skills

شما می خواهید مصاحبه کننده شما بداند که شما منحصر به فرد هستید و تمام مهارت های

necessary to do the job well.

لازم برای انجام خوب کار را دارید.

The best way that you can stand out is to use power words that accurately

بهترین روشی که می توانید متمایز شوید این است که از کلمات قدرتمندی استفاده کنید که دقیقاً

describe you and avoid using cliches. Now,

شما را توصیف کنند و از به کار بردن کلیشه ها خودداری کنید. حالا،

if you really want to show that you work well with other people,

اگر واقعاً می‌خواهید نشان دهید که با افراد دیگر خوب کار می‌کنید

then there was one word on our list that would be perfect for you.

، یک کلمه در لیست ما وجود دارد که برای شما عالی است.

Do you remember what that word is?

یادت هست این کلمه چیست؟

To collaborate or the noun collaboration.

به همکاری یا اسم همکاری.

Use those words instead.

به جای آن از آن کلمات استفاده کنید.

With that you have eight power words to use in your next English job interview

با این اوصاف شما هشت کلمه قدرتمند برای استفاده در مصاحبه شغلی بعدی انگلیسی خود دارید

and I've got two challenge questions for you today. Number one,

و من امروز دو سوال چالشی برای شما دارم. شماره یک،

I want to know one word on this list that you could use in a job interview and I

من می خواهم یک کلمه را در این لیست بدانم که می توانید در مصاحبه شغلی

want you to try using it in a practice sentence.

از آن استفاده کنید و می خواهم آن را در یک جمله تمرینی استفاده کنید.

That sentence should include a story or an example of when you've exhibited that

این جمله باید شامل یک داستان یا نمونه ای از زمانی باشد که شما آن رفتار را نشان داده اید

behavior. In the past. My second question is,

. در گذشته. سوال دوم من این است

what is one English job interview question that makes you super nervous?

که یکی از سوالات مصاحبه شغلی انگلیسی که شما را فوق العاده عصبی می کند چیست؟

I would love to know what it is so I can be sure to help you prepare how to

من دوست دارم بدانم چیست، بنابراین می توانم مطمئن باشم که به شما در آماده سازی نحوه

answer it. Well. With that, thank you so much for joining me.

پاسخ دادن به آن کمک خواهم کرد. خوب. با آن، از اینکه به من پیوستید بسیار سپاسگزارم.

If you found this useful,

اگر این کار برای شما مفید بود،

please be sure to let me know and you can do that in three simple ways.

لطفاً حتماً به من اطلاع دهید و می توانید این کار را به سه روش ساده انجام دهید.

Number one,

شماره

give this video a thumbs up on YouTube and subscribe to this channel so you

یک، این ویدیو را در یوتیوب به اشتراک بگذارید و در این کانال مشترک شوید تا

never miss one of my Confident English lessons. Number two,

هرگز یکی از درس های انگلیسی مطمئن من را از دست ندهید . شماره دو

share it with friends on Facebook or LinkedIn.

، آن را با دوستان خود در فیس بوک یا لینکدین به اشتراک بگذارید.

And if you know someone who's preparing for a job interview in English,

و اگر کسی را می شناسید که برای مصاحبه شغلی به زبان انگلیسی آماده می شود،

go ahead and email this lesson directly to them.

ادامه دهید و این درس را مستقیماً برای او ایمیل کنید.

I promise you they'll thank you. Have a wonderful week.

بهت قول میدم ازت تشکر کنن هفته فوق العاده ای داشته باشید.

Thanks again for joining and I'll see you next time for your Confident English

مجدداً برای پیوستن شما متشکرم و دفعه بعد برای درس انگلیسی مطمئن شما را می بینم

lesson.

.