My Daily Routine with Tea Belle | How to Express in English

Hello.

سلام.

Please tell us about your daily routine.

لطفا از برنامه روزانه خود برای ما بگویید.

My daily routine...

برنامه روزانه من...

I usually get up pretty late

من معمولاً تا دیروقت از خواب بیدار می شوم

because I go to sleep pretty late,

، زیرا خیلی دیر به خواب می روم،

so maybe, like, 10, 11ish.

بنابراین شاید، 10، 11 شب.

On a good...

like, I try to get up early or, like, nine.

در یک ...

مانند، من سعی می کنم زود بیدار شوم یا، مانند، نه.

I will brush my teeth.

من مسواک می زنم.

Maybe read through some vocabulary in the morning.

شاید صبح مقداری واژگان را بخوانید.

Cause actually that's when you remember stuff the best.

زیرا در واقع آن زمان است که چیزها را به بهترین شکل به یاد می آورید.

And, you know,

و، می دانید،

do my skincare routine,

همه اینها

all of that.

روتین مراقبت از پوست من را انجام دهید

Then I usually make a bowl of oatmeal.

. سپس من معمولا یک کاسه بلغور جو دوسر درست می کنم.

I love oatmeal.

من عاشق جو دوسر هستم.

That's like my...

این مثل...

little...

کوچولو...

my favorite breakfast to have in the morning.

صبحانه مورد علاقه من برای خوردن صبح است.

And...

و...

Then, really depends on the day,

سپس، واقعاً بستگی به روز دارد،

what kind of schedule I have.

چه نوع برنامه ای دارم.

Usually...

معمولاً...

if I don't have, like, a songwriting session scheduled,

اگر مثلاً یک جلسه ترانه سرایی برنامه ریزی نشده باشد،

or like a shoot or something,

یا مثلاً یک فیلمبرداری یا چیزی شبیه به آن نداشته باشم،

I might just go to my studio.

ممکن است فقط به استودیوی خود بروم.

And then, I go write some fun songs,

و بعد، می‌روم چند آهنگ سرگرم‌کننده بنویسم،

or, like, work on some other stuff.

یا مثلاً روی چیزهای دیگر کار کنم.

Whatever I need to get done.

هر کاری که باید انجام دهم

And, I usually get home pretty late.

و معمولاً دیر به خانه می‌رسم.

I might eat out somewhere

من ممکن است در جایی

close to my studio or wherever I am.

نزدیک به استودیوی خود یا هر جایی که هستم غذا بخورم

I don't eat dinner much.

. من زیاد شام نمیخورم

I kind of eat, like, lunch, dinner together

من یک جورهایی با هم ناهار، شام

and, like, a big meal.

و یک وعده غذایی بزرگ می خورم.

And then I get home.

و بعد میرسم خونه

Yeah, depends on literally what I'm doing that day,

بله، به معنای واقعی کلمه به کاری که آن روز انجام می‌دهم بستگی دارد،

but usually, later, and then,

اما معمولاً، بعداً، و بعد،

I will still, you know,

هنوز، می‌دانید،

check my phone,

تلفنم را چک می‌کنم،

do whatever,

هر کاری انجام می‌دهم،

if I have some free time

اگر وقت آزاد داشته باشم

or relax,

یا استراحت کنم،

get some stuff done,

کارهایی را انجام دهم،

and go to sleep.

و برو بخواب.

Usually, like, 2, 3, 4 a.m.

معمولاً، مانند 2، 3، 4 صبح

or, like, later, depends, yeah.

یا، مانند، بعدا، بستگی دارد، بله.

But I usually don't really have much of a routine in a day.

اما من معمولاً در یک روز روتین زیادی ندارم.

I feel like I'm very, like, spontaneous.

احساس می کنم خیلی خودجوش هستم.

Like, whatever happens just happens.

مثلاً هر اتفاقی بیفتد اتفاق می افتد.

Yeah.

آره

OK, thank you for sharing.

باشه، ممنون که به اشتراک گذاشتی