LEARN 105 ENGLISH VOCABULARY WORDS | DAY 11

Welcome to day 11 in your 30 Day Vocabulary  Challenge. One video a day, every day, for 30  

به روز 11 در چالش 30 روزه واژگان خود خوش آمدید . یک ویدیو در روز، هر روز، به مدت 30

days. We're learning 105 words from the academic  word list, so these are words you'll need to know  

روز. ما در حال یادگیری 105 کلمه از لیست لغات آکادمیک هستیم، بنابراین

if you're preparing for the IELTS or TOEFL exam.  But also if you read or watch the news in English  

اگر برای امتحان آیلتس یا تافل آماده می‌شوید، باید اینها را بدانید. اما همچنین اگر اخبار را به زبان انگلیسی می‌خوانید یا تماشا می‌کنید

or have conversations in English. These are  intermediate words and we're going to study  

یا به زبان انگلیسی مکالمه دارید. اینها کلمات میانی هستند و ما

them in real situations so your understanding  will go beyond just memorizing a definition.  

آنها را در موقعیت‌های واقعی مطالعه می‌کنیم تا درک شما فراتر از به خاطر سپردن یک تعریف باشد.

So grab your friends, have them  join you in this challenge,  

پس دوستان خود را بگیرید، از آنها بخواهید در این چالش به شما بپیوندند،

and let's do this! As always, if you like  this video, or you learned something new,  

و بیایید این کار را انجام دهیم! مثل همیشه، اگر این ویدیو را دوست دارید، یا چیز جدیدی یاد گرفتید،

please like and subscribe with notifications.  I'd love to have you as my student.

لطفاً با اعلان‌ها لایک کنید و مشترک شوید. من دوست دارم شما را به عنوان شاگرد خود داشته باشم.

During these 30 days, we're learning 105  words together. I do have a download for you,  

در این 30 روز، 105 کلمه را با هم یاد می‌گیریم. من برای شما یک دانلود دارم

a list of all the words with definitions and  sample sentences, as well as quizzes to make  

،   فهرستی از همه کلمات با تعاریف و جملات نمونه، و همچنین آزمون‌هایی که

sure you're really getting and remembering these  words. You can get that download by following  

مطمئن شوم که واقعاً این کلمات را می‌فهمید و به خاطر می‌آورید. می‌توانید با دنبال کردن

this link or the link in the video description.  Today, we're learning four new words and we're  

این پیوند یا پیوند موجود در توضیحات ویدیو، آن دانلود را دریافت کنید. امروز، ما چهار کلمه جدید را یاد می‌گیریم و

looking at the different ways these words are  used in various real situations. For each word,  

به روش‌های مختلف استفاده از این کلمات در موقعیت‌های واقعی مختلف نگاه می‌کنیم. برای هر کلمه،

you'll get the definition, we'll go over the  pronunciation, you'll get to see it up close  

تعریف را دریافت می‌کنید، تلفظ را مرور می‌کنیم، می‌توانید آن را از نزدیک

and in slow motion, and then we'll also go  to Youglish for five examples from real life. 

و با حرکت آهسته ببینید، و سپس برای پنج مثال از زندگی واقعی به Youglish می‌رویم.

Our first word is COMMISSION.  

اولین کلمه ما کمیسیون است.

This is a three syllable word with middle syllable stress. 

این کلمه سه هجایی با تاکید هجای میانی است.

You don't really need to put a vowel in the first  or last syllable. com-- com-- comi-- sion, sion.  

واقعاً نیازی نیست که یک مصوت در هجای اول یا آخر قرار دهید. com-- com-- comi-- sion، sion.

Commission. It's a noun, a group of people who've  been given the official job of finding information  

کمیسیون. این یک اسم است، گروهی از افرادی که وظیفه رسمی یافتن اطلاعات

or controlling something. She served on the city's  water commission. It also means money paid to an  

یا کنترل چیزی به آنها داده شده است. او در کمیسیون آب شهر خدمت کرد. همچنین به معنای پولی است که به

employee for selling something. This job will  give a base salary, plus commission for each sale  

کارمند برای فروش چیزی پرداخت می‌شود. این شغل به ازای هر فروش   که انجام می‌دهید، یک حقوق پایه به اضافه پورسانت می‌دهد

you make. As a verb, it means to order or request  something to be made or done. The travel magazine  

. به عنوان یک فعل، به معنای دستور دادن یا درخواست انجام کاری است. مجله مسافرتی

commissioned a story on the world's best beaches.  Let's look again up close and in slow motion. 

داستانی درباره بهترین سواحل جهان سفارش داد. بیایید دوباره از نزدیک و در حرکت آهسته نگاه کنیم.

And now we'll go to Youglish to see  five examples of this word in context. 

و اکنون به Youglish می‌رویم تا پنج نمونه از این کلمه را در متن ببینیم.

My salary might change in the way that I get  a lower base salary, but a higher commission. 

ممکن است دستمزد من به گونه‌ای تغییر کند که حقوق پایه کمتری دریافت می‌کنم، اما کمیسیون بالاتر.

This woman leads outdoor camping adventures  for groups. She has a guaranteed base salary  

این زن ماجراجویی‌های کمپینگ در فضای باز را برای گروه‌ها انجام می‌دهد. او یک حقوق پایه تضمین شده

or minimum salary, then in addition to that, she  makes extra money, a commission, for each person  

یا حداقل حقوق دارد، سپس علاوه بر آن ، برای هر شخصی   که وارد این ماجراجویی می‌شود،  پول اضافی، پورسانت می‌گیرد

that goes on this adventure. For example, maybe  she receives another fifty dollars per person.

. برای مثال، شاید او پنجاه دلار دیگر برای هر نفر دریافت کند.

My salary might change in the way that I get  a lower base salary, but a higher commission. 

ممکن است دستمزد من به گونه‌ای تغییر کند که حقوق پایه کمتری دریافت می‌کنم، اما کمیسیون بالاتر.

Here's another example. Serving on that commission  

در اینجا یک مثال دیگر است. خدمت در آن کمیسیون

was a transformative experience for me. Serving or working on a commission. This means  

برای من یک تجربه متحول کننده بود. خدمت یا کار در کمیسیون. این بدان معناست

that working with a group of people on specific  projects was a powerful thing that changed  

که کار با گروهی از افراد در پروژه‌های خاص، چیز قدرتمندی بود که

something about the way that he thinks or feels. Serving on that commission was a transformative  

چیزی را در مورد طرز فکر یا احساس او تغییر داد. خدمت در آن کمیسیون

experience for me. Let's see another example. 

برای من تجربه‌ای دگرگون‌کننده بود. بیایید نمونه دیگری را ببینیم.

We filed a successful complaint with  the main human rights commission. 

ما یک شکایت موفقیت آمیز با کمیسیون اصلی حقوق بشر ارائه کردیم.

A human rights commission is a group of people  that hears and helps resolve problems that  

کمیسیون حقوق بشر گروهی از مردم است که

have to do with freedom of opinion, the  right to work, and education, and so on.  

مشکلات مربوط به آزادی عقیده، حق کار و تحصیل و غیره را می شنود و به حل آن کمک می کند.

For example, if a person feels that they aren't  being treated equally because of the color of  

برای مثال، اگر فردی احساس می‌کند که به دلیل رنگ پوست با او یکسان رفتار نمی‌شود

their skin, they can file a complaint or  report to the human rights commission.  

، می‌تواند شکایت کند یا به کمیسیون حقوق بشر گزارش دهد.

This group will help this person's voice be heard  in a legal way, and work towards fair treatment. 

این گروه کمک می‌کند صدای این فرد به روشی قانونی شنیده شود و در جهت رفتار منصفانه تلاش کند.

We filed a successful complaint with  the main human rights commission. 

ما یک شکایت موفقیت آمیز با کمیسیون اصلی حقوق بشر ارائه کردیم.

Let's look at another example. It doesn't have to be, you know, joining a  

بیایید به مثال دیگری نگاه کنیم. لازم نیست، می دانید، پیوستن به یک

huge commission or something that's big and showy. Commissions are typically groups of people that  

کمیسیون بزرگ یا چیزی بزرگ و نمایشی باشد. کمیسیون‌ها معمولاً گروه‌هایی از افراد

are working on specialized problems and  they're public. This means their work and  

هستند که   روی مشکلات تخصصی کار می‌کنند و  عمومی هستند. این بدان معناست که کار و

decisions are not secret or hidden. If  you join a commission, that's something  

تصمیمات آنها مخفی یا پنهان نیست. اگر به کمیسیونی بپیوندید، این چیزی است

that people in public spaces are going to  know about, which could feel big and showy. 

که افراد در مکان‌های عمومی درباره آن می‌دانند، که می‌تواند احساس بزرگ و خودنمایی کند.

It doesn't have to be, you know, joining a huge  commission or something that's big and showy. 

لازم نیست، می دانید، پیوستن به یک کمیسیون بزرگ یا چیزی بزرگ و نمایشی باشد.

Our last example. So the story was uh, this was  

آخرین نمونه ما بنابراین، داستان به

commissioned by, and for National Geographic. This guy is saying that the magazine,  

سفارش نشنال جئوگرافیک بود. این مرد می‌گوید که مجله،

National Geographic, paid money to a writer to  travel the Australian outback all by herself for  

نشنال جئوگرافیک، به نویسنده‌ای پول پرداخت کرده است تا برای مدتی به تنهایی به مناطق دورافتاده استرالیا سفر کند

a period of time, then write an interesting  piece about it to publish in the magazine. 

، سپس یک قطعه جالب درباره آن بنویسد تا در مجله منتشر کند.

So the story was uh, this was commissioned  by, and for National Geographic. 

بنابراین، این داستان به سفارش و برای نشنال جئوگرافیک بود.

Our next word is CREDIT.

کلمه بعدی ما اعتبار است.

As a noun, this word has several meanings. It can mean borrowed money that  

به عنوان یک اسم، این کلمه چند معنی دارد. این می تواند به معنای پول قرضی باشد که

has to be paid back in the future. For example,  in the past, stores allowed their customers to buy  

باید در آینده بازپرداخت شود. برای مثال، در گذشته، فروشگاه‌ها به مشتریان خود اجازه می‌دادند که

food and other things on credit. It also means a  record of how well you've paid bills in the past.  

غذا و سایر چیزها را به صورت اعتباری خریداری کنند. این همچنین به معنای سابقه‌ای است که نشان می‌دهد در گذشته چقدر صورت‌حساب‌ها را خوب پرداخت کرده‌اید.

She always pays her bills on time so  she has good credit. It can also mean  

او همیشه صورت‌حساب‌هایش را به موقع پرداخت می‌کند، بنابراین اعتبار خوبی دارد. همچنین می‌تواند به

an amount of money added to an account. We'll  put credit back on your card for the return.  

معنای مقدار پولی باشد که به یک حساب اضافه شده است. برای برگشت اعتبار کارتتان را پس می‌گیریم.

And finally, it can also mean praise or special  attention for doing something. Bill got credit  

و در نهایت، می‌تواند به معنای تمجید یا توجه ویژه برای انجام کاری باشد. بیل اعتبار   را

for inventing the telephone, though many other  inventors were working on the project. As a verb,  

برای اختراع تلفن دریافت کرد، اگرچه بسیاری از مخترعان دیگر روی این پروژه کار می کردند. به عنوان یک فعل،

it means to add an amount of money to a total.  Your payment of $38.50 has been credited to your  

به معنای افزودن مقداری پول به کل است. پرداخت شما به مبلغ 38.5 دلار به حساب شما

account, which brings the total you owe down to  $25. Let's look again up close and in slow motion. 

واریز شده است که کل بدهی شما را به 25 دلار کاهش می دهد. بیایید دوباره از نزدیک و در حرکت آهسته نگاه کنیم.

And now we'll go to Youglish to see  five examples of this word in context. 

و اکنون به Youglish می‌رویم تا پنج نمونه از این کلمه را در متن ببینیم.

Your credit cards are maxed out. Maxed out. Every credit card has a  

کارت های اعتباری شما به حداکثر رسیده است. حداکثر شده است. هر کارت اعتباری

maximum limit that you can use it for. If your  card has a max limit of five thousand dollars,  

حداکثر محدودیتی دارد که می‌توانید از آن استفاده کنید. اگر حداکثر سقف کارت شما پنج هزار دلار است،

and you use it to reserve five thousand dollars of  airline tickets, you won't be able to buy anything  

و از آن برای رزرو پنج هزار دلار بلیط هواپیما استفاده می‌کنید، تا زمانی که آن پنج هزار دلار را به شرکت

else with that card until you pay the credit card  company back that five thousand, plus interest,  

کارت اعتباری بازپرداخت نکنید، نمی‌توانید با آن کارت چیز دیگری بخرید . به علاوه بهره،

depending on how long it takes you to pay them  back. You've maxed out what you can buy on credit. 

بسته به مدت زمانی که برای بازپرداخت آنها طول می کشد. شما آنچه را که می توانید به صورت اعتباری بخرید به حداکثر رسانده اید.

Your credit cards are maxed out. Here's another example. 

کارت های اعتباری شما به حداکثر رسیده است. در اینجا یک مثال دیگر است.

But to his credit, he was so funny. To his credit. Something good or positive  

اما به اعتبار او، او بسیار بامزه بود. به اعتبار او. یک چیز خوب یا مثبت

about someone. He probably just mentioned  a negative quality about another guy,  

درباره کسی. او احتمالاً فقط به یک ویژگی منفی در مورد پسر دیگری اشاره کرده است،

maybe this guy was always a few minutes  late to work, but he was funny, so his  

شاید این مرد همیشه چند دقیقه دیر سر کار می‌آمد، اما خنده‌دار بود، بنابراین

boss didn't mind too much. This thing,  this positive quality was to his credit. 

رئیس‌اش خیلی اهمیت نمی‌داد. این چیز، این ویژگی مثبت به اعتبار او بود.

But to his credit he was so funny. Let's see another example. 

اما به اعتبار او خیلی بامزه بود. بیایید نمونه دیگری را ببینیم.

I can take credit for the  failures, not for the success. 

من می‌توانم برای شکست‌ها اعتبار داشته باشم ، نه موفقیت.

This is a very humble thing to say. Instead of  saying yes, this thing turned out amazingly well  

این حرف بسیار متواضعانه ای است. به جای «بله» گفتن، این چیز به طرز شگفت‌انگیزی خوب شد

and it's all because of me. He's taking  responsibility for the mistakes along the  

و همه به خاطر من است. او مسئولیت اشتباهات موجود در

road to success. It's a way to honor the other  people who helped you, or worked with you. When  

مسیر موفقیت را بر عهده می گیرد. این راهی برای احترام به سایر افرادی است که به شما کمک کردند یا با شما کار کردند. وقتی

someone says congratulations, you might reply,  I can't take full credit or something like that. 

شخصی به شما تبریک می گوید، ممکن است پاسخ دهید، نمی توانم اعتبار کامل را به عهده بگیرم یا چیزی شبیه به آن.

I can take credit for the  failures, not for the success. 

من می‌توانم برای شکست‌ها اعتبار داشته باشم ، نه موفقیت.

Let's look at another example. Finch, Moody's, and S&P have now given the state  

بیایید به مثال دیگری نگاه کنیم. Finch، Moody's و S&P

its highest credit rating in over 40 years. There are a few companies in the US that can look  

اکنون بالاترین رتبه اعتباری خود را در بیش از 40 سال اخیر به ایالت داده‌اند. چند شرکت در ایالات متحده وجود دارند که

at all of your purchase loan and credit history  and give you a score called a credit rating.  

می‌توانند تمام تاریخچه وام خرید و اعتبار شما را بررسی کنند و امتیازی به نام رتبه اعتباری به شما بدهند.

If you want to borrow a large amount of money  to buy a house or a car, the lender or bank  

اگر می‌خواهید مقدار زیادی پول برای خرید خانه یا ماشین قرض کنید، وام‌دهنده یا

will first look at that number, your credit score. Finch, Moody's, and S&P have now given the state  

بانک ابتدا به آن عدد یعنی امتیاز اعتباری شما نگاه می‌کند. Finch، Moody's و S&P

its highest credit rating in over 40 years. Our last example. 

اکنون بالاترین رتبه اعتباری خود را در بیش از 40 سال اخیر به ایالت داده‌اند. آخرین نمونه ما

I, I think I’m gonna have to  credit you now for an idea. 

من، فکر می‌کنم اکنون باید برای یک ایده به شما اعتبار بدهم.

Here, 'credit you' means to point to you as  the source. When my four-year-old decided to  

در اینجا، «اعتبار شما» به معنای اشاره به شما به عنوان منبع است. وقتی کودک چهار ساله‌ام تصمیم

stop taking afternoon naps, my husband suggested  that we let him listen to audiobooks in his room  

گرفت چرت‌های بعدازظهر را کنار بگذارد، شوهرم به او پیشنهاد داد که به او اجازه دهیم به‌جای آن یک ساعت به کتاب‌های صوتی در اتاقش گوش

for an hour instead, and it worked. We did get  that hour of space to ourselves that we needed.  

کند، و این کار نتیجه داد. ما آن ساعت از فضای مورد نیاز خود را به دست آوردیم.

It was a great idea and I credit David  for it. It was his idea, not mine. 

این ایده عالی بود و من به خاطر آن به دیوید اعتبار می‌دهم. این ایده او بود نه من.

I, I think I’m gonna have to  credit you now for an idea. 

من، فکر می‌کنم اکنون باید برای یک ایده به شما اعتبار بدهم.

Our next word is INVESTMENT.  

کلمه بعدی ما سرمایه گذاری است.

This word has a T between two other consonants,  so it might be dropped. Investment, or it might  

این کلمه بین دو صامت دیگر یک T دارد، بنابراین ممکن است حذف شود. سرمایه گذاری، یا ممکن

be a true T, investment. But more commonly,  it will be dropped. Investment. It's a noun,  

است یک سرمایه گذاری T واقعی باشد. اما معمولاً حذف می‌شود. سرمایه گذاری. این یک اسم است،

and it means the act of using money to earn  more money. Also, it means spending money, time,  

و به معنای استفاده از پول برای کسب درآمد بیشتر است. همچنین، این به معنای صرف پول، زمان

energy, and so on, with the idea that it will  increase something in value or usefulness. Buying  

، انرژی و غیره است، با این ایده که ارزش یا مفید بودن چیزی را افزایش می‌دهد. خرید

our house was a great investment. I’m investing  the time to do extra Math games with my daughter  

خانه ما یک سرمایه گذاری عالی بود. من برای انجام بازی‌های ریاضی اضافی با دخترم

because I want her to be confident at Math.  Let's look up close and in slow motion. 

وقت می‌گذارم   زیرا می‌خواهم او در ریاضیات مطمئن باشد. بیایید از نزدیک و در حرکت آهسته نگاه کنیم.

And now we'll go to Youglish to see  five examples of this word in context. 

و اکنون به Youglish می‌رویم تا پنج نمونه از این کلمه را در متن ببینیم.

My investment is in their success and that's it. Who's invested in your success?  

سرمایه من روی موفقیت آنهاست و بس. چه کسی روی موفقیت شما سرمایه گذاری کرده است؟

These are the people who've spent time helping  you get the knowledge and skills that you need.  

اینها افرادی هستند که برای کمک به کسب دانش و مهارت‌های مورد نیازتان وقت صرف کرده‌اند.

They've helped pay for classes, or tuition, or  other training, or maybe they've given you support  

آن‌ها به پرداخت هزینه‌های کلاس‌ها، شهریه‌ها، یا آموزش‌های دیگر کمک کرده‌اند، یا شاید

in non-financial ways, like helping you study,  or taking care of your kids so you could work.  

از راه‌های غیرمالی از شما حمایت کرده‌اند، مانند کمک به شما در مطالعه، یا مراقبت از فرزندانتان تا بتوانید کار کنید.

They've invested in you because they  want to see good results in your life. 

آنها روی شما سرمایه گذاری کرده اند زیرا می خواهند نتایج خوبی در زندگی شما ببینند.

My investment is in their success and that's it. Here's another example. 

سرمایه من روی موفقیت آنهاست و بس. در اینجا یک مثال دیگر است.

We're making a rather large  investment in the technology for this. 

ما سرمایه‌گذاری نسبتاً بزرگی در فناوری برای این کار انجام می‌دهیم.

He's saying that his company or partners  are giving lots of money to the people who  

او می‌گوید که شرکت یا شرکای او پول زیادی به افرادی می‌دهند که

are designing the technology. They give money  to help start something new, and later, these  

این فناوری را طراحی می‌کنند. آن‌ها پول می‌دهند تا به شروع کاری جدید کمک کنند، و بعداً، این

investors hope to see the technology succeed and  get all of their invested money back, plus more. 

سرمایه‌گذاران امیدوارند که فناوری را موفق ببینند و همه پول سرمایه‌گذاری‌شده خود را به‌علاوه بیشتر پس بگیرند.

We're making a rather large  investment in the technology for this. 

ما سرمایه‌گذاری نسبتاً بزرگی در فناوری برای این کار انجام می‌دهیم.

Let's see another example. They are mothers who are  

بیایید نمونه دیگری را ببینیم. آن‌ها مادرانی هستند

living in communities where the schools are  failing, where there's a lack of investment. 

که در جوامعی زندگی می‌کنند که مدارس در آن‌ها شکست می‌خورد، جایی که کمبود سرمایه‌گذاری وجود دارد.

What does it take for students in a school  to be successful? Of course, good teachers,  

برای موفقیت دانش‌آموزان در مدرسه چه چیزی لازم است ؟ البته، معلمان خوب،

good resources, like books, computers, materials,  classrooms, and how do schools get these things?  

منابع خوب، مانند کتاب، رایانه، مواد، کلاس‌های درس، و چگونه مدارس این موارد را دریافت می‌کنند؟

Money. Government, or private money is  needed to help a school get the things  

پول پول دولتی یا خصوصی برای کمک به مدرسه برای دریافت چیزهای

it needs for students. She's saying that no  investment leads to underperforming schools. 

مورد نیاز دانش آموزان مورد نیاز است. او می‌گوید که هیچ سرمایه‌گذاری منجر به عملکرد ضعیف مدارس نمی‌شود.

They are mothers who are living in  communities where the schools are failing,  

آن‌ها مادرانی هستند که در جوامعی زندگی می‌کنند که مدارس در آن‌ها شکست می‌خورد،

where there's a lack of investment. Let's look at another example. 

جایی که سرمایه‌گذاری کم است. بیایید به مثال دیگری نگاه کنیم.

We doubled down on our  investment in renewable energy. 

ما سرمایه‌گذاری خود را در انرژی‌های تجدیدپذیر دو برابر کردیم.

Doubled down means to try twice as hard, or  with two times as much effort for something.  

دوبرابر کردن به معنای تلاش دو برابر بیشتر، یا با دو برابر تلاش برای چیزی است.

Obama reports that the US increased  its spending on renewable energy like  

اوباما گزارش می دهد که ایالات متحده هزینه های خود را برای انرژی های تجدیدپذیر مانند انرژی

solar or wind power. It doubled down. We doubled down on our investment in  

خورشیدی یا بادی افزایش داده است. دو برابر شد. ما سرمایه‌گذاری خود را در انرژی‌های تجدیدپذیر دو برابر کردیم

renewable energy. Our last example. 

. آخرین نمونه ما

So I think a lot of it is being  funded by investment money. 

بنابراین من فکر می‌کنم بخش زیادی از آن با پول سرمایه‌گذاری تامین می‌شود.

Investment money helps businesses grow. If you  receive investment money, you can use it to pay  

پول سرمایه گذاری به رشد کسب و کار کمک می کند. اگر پول سرمایه‌گذاری دریافت می‌کنید، می‌توانید از آن برای پرداخت

for things like employees, or to set up your  business. But with it, you take the promise  

هزینه‌هایی مانند کارمندان یا راه‌اندازی کسب‌وکارتان استفاده کنید. اما با آن، قول

you'll pay it back, plus interest. So I think a lot of it is being  

می‌دهید   آن را پس می‌دهید، به اضافه بهره. بنابراین فکر می‌کنم بخش زیادی از آن

funded by investment money. Our last word today is PURCHASE.  

با سرمایه‌گذاری تامین می‌شود. آخرین حرف امروز ما خرید است.

A two syllable word with first syllable stress.  We've got the UR vowel there like in bird  

یک کلمه دو هجا با تاکید هجای اول. ما صدادار UR را در آنجا داریم مانند پرنده

and it mixes, it blends with the R,  they're really just one sound. Pp--urr--  

و میکس می‌شود، با R ترکیب می‌شود، آنها واقعاً فقط یک صدا هستند. Pp--urr--

Pur— purchase. It's a verb, it means to  buy property, goods, etc., you can purchase  

Pur— خرید. این یک فعل است، به معنای خرید ملک، کالا و غیره است، می‌توانید

souvenirs at the gift shop. As a noun,  it means the act of buying something. My  

سوغاتی‌هایی را از فروشگاه هدیه بخرید. به عنوان یک اسم، به معنای خرید چیزی است.

most expensive purchase this year was my car.  Let's watch again up close and in slow motion. 

گران‌ترین خرید امسال من، ماشینم بود. بیایید دوباره از نزدیک و در حرکت آهسته تماشا کنیم.

And now we'll go to Youglish to see  five examples of this word in context. 

و اکنون به Youglish می‌رویم تا پنج نمونه از این کلمه را در متن ببینیم.

Every time he made a wine  purchase, Lussier thought  

لوسیه هر بار که شراب می‌خرید،

about the parties he would host for his friends. Use a noun before 'purchase' to describe exactly  

به مهمانی‌هایی که برای دوستانش ترتیب می‌داد فکر می‌کرد. قبل از «خرید» از اسمی استفاده کنید تا دقیقاً درباره آن

what you spent money on: a car purchase, a  home purchase, a vacation property purchase.  

چیزی که پول خرج کرده‌اید توضیح دهید: خرید خودرو، خرید خانه، خرید ملک در تعطیلات.

this structure, is a fancy  way to say I bought something. 

این ساختار، روشی فانتزی برای گفتن چیزی است که خریدم.

Every time he made a wine purchase,  Lussier thought about the parties he  

لوسیه هر بار که شراب می‌خرید، به مهمانی‌هایی فکر می‌کرد

would host for his friends. Here's another example. 

که برای دوستانش ترتیب می‌داد. در اینجا یک مثال دیگر است.

Farmable soil, if you go to purchase  it, costs four dollars a pound. 

خاک قابل کشت، اگر برای خرید آن بروید، هر پوند چهار دلار قیمت دارد.

He's talking about the cost of soil or  dirt that can be used to grow plants. 

او در مورد هزینه خاک یا خاکی که می توان برای رشد گیاهان استفاده کرد صحبت می کند.

Farmable soil, if you go to purchase  it, costs four dollars a pound. 

خاک قابل کشت، اگر برای خرید آن بروید، هر پوند چهار دلار قیمت دارد.

Let's see another example. One of the things I’m looking  

بیایید نمونه دیگری را ببینیم. یکی از چیزهایی که

at now is what types of equipment do I purchase? This speaker is in charge of a health and wellness  

اکنون به دنبال آن هستم این است که چه نوع تجهیزاتی را خریداری کنم؟ این سخنران مسئول برنامه سلامت و تندرستی

program at UC Berkeley. He's thinking about  what kind of gym equipment he needs to buy. 

در UC Berkeley است. او به این فکر می‌کند که چه نوع تجهیزات باشگاهی باید بخرد.

One of the things I’m looking at now is  what types of equipment do I purchase? 

یکی از چیزهایی که اکنون به آن نگاه می کنم این است که چه نوع تجهیزاتی را خریداری کنم؟

Let's look at another example. They have our credit cards,  

بیایید به مثال دیگری نگاه کنیم. آن‌ها کارت‌های اعتباری

they have our location, they  have our purchase history. 

ما را دارند،   مکان ما را دارند، سابقه خرید ما را دارند.

Google, Facebook, and other companies are always  collecting information, about how we use our  

Google، Facebook، و سایر شرکت‌ها همیشه در حال جمع‌آوری اطلاعات هستند، درباره نحوه استفاده ما از

computers and phones, things that we search for,  and things that we buy, or our purchase history. 

رایانه‌ها و تلفن‌هایمان، چیزهایی که جستجو می‌کنیم ، چیزهایی که می‌خریم یا سابقه خریدمان.

They have our credit cards, they have our  location, they have our purchase history. 

آن‌ها کارت‌های اعتباری ما ، موقعیت مکانی ما، سابقه خرید ما را دارند.

Our last example. Real estate is obviously a major purchase. 

آخرین نمونه ما مسلماً املاک و مستغلات یک خرید عمده است.

Real estate. Land and the buildings on it.  Buying a piece of real estate, like a house,  

مشاور املاک. زمین و ساختمانهای روی آن. خرید یک ملک، مانند یک خانه

is a big decision, a major purchase. Real estate is obviously a major purchase. 

، یک تصمیم بزرگ است، یک خرید عمده. مسلماً املاک و مستغلات یک خرید عمده است.

Seeing their real-life examples can really help  you understand how to use these words, can't it?  

دیدن نمونه‌های واقعی آن‌ها واقعاً می‌تواند به شما کمک کند تا بفهمید چگونه از این کلمات استفاده کنید، اینطور نیست؟

I have a challenge for you now. Make  up a sentence with one of these words,  

الان یه چالش برات دارم با یکی از این کلمات جمله بسازید،

make a video of yourself saying it,

از گفتن آن ویدیویی بسازید

and post it to social media, tag me, and use  the hashtag #rachelsenglish30daychallenge

و آن را در شبکه های اجتماعی پست کنید، مرا تگ کنید و از هشتگ #rachelsenglish30daychallenge

Don't be shy, you can do this. Our next video  comes out tomorrow at 10AM Philadelphia time,  

خجالت نکشید، می توانید این کار را انجام دهید. ویدیوی بعدی ما فردا ساعت 10 صبح به وقت فیلادلفیا منتشر می‌شود

come back to learn four more vocabulary words.  In the meantime, keep your studies going with  

،   برای یادگیری چهار کلمه واژگان دیگر بازگردید. در عین حال، با   این ویدیو به مطالعات خود ادامه دهید

this video, and check out my online courses at  Rachel's English Academy. You'll become a more  

و دوره‌های آنلاین من را در آکادمی انگلیسی راشل بررسی کنید. شما به

confident English speaker. And please do remember  to subscribe. I love being your teacher.  

انگلیسی سخنگو با اعتماد به نفس بیشتری تبدیل خواهید شد. و لطفاً به یاد داشته باشید که مشترک شوید. دوست دارم معلم شما باشم

That's it and thanks so much  for using Rachel's English.

تمام است و بسیار سپاسگزاریم برای استفاده از انگلیسی Rachel.