📝 Advanced English Vocabulary

What's a synonym for cliche that means  lacking significance from having been overused?

مترادف کلیشه چیست که به معنای عدم اهمیت به دلیل استفاده بیش از حد است؟

Hackneyed. This movie's plot is so overdone and hackneyed, it's just another boy meets girl story.  

هکنی. داستان این فیلم به قدری زیاده‌روی شده و هک شده است، این داستان فقط یک داستان پسر دیگر با دختر است.

What's a word that means to clear of charges of wrongdoing?  

کلمه ای که به معنای پاک کردن اتهامات تخلف است چیست؟

Exonerate. The judge exonerated her of all  wrongdoing after the DNA evidence proved she  was innocent.

تبرئه کنند. قاضی پس از اینکه شواهد DNA ثابت کرد که او بی گناه است، او را از همه تخلفات تبرئه کرد.

State an adjective that means  by accident or unintentional.

صفتی را بیان کنید که به معنای تصادفی یا غیرعمدی است.

Inadvertent. My  pediatrician's office overcharged me but it was inadvertent and they corrected it right away.

سهوی. مطب پزشک اطفال من را بیش از حد هزینه کرد، اما سهوا بود و بلافاصله آن را اصلاح کردند.