LEARN 105 ENGLISH VOCABULARY WORDS | DAY 14

Happy Monday! It's day 14 of your 30 Day  Vocabulary Challenge, one video a day  

دوشنبه شاد! این روز چهاردهم از چالش 30 روزه واژگان شما است، یک ویدیو در روز

every day for 30 days. You're learning 105 words  from the academic word list. Words you'll need to  

هر روز به مدت 30 روز. شما در حال یادگیری 105 کلمه از فهرست کلمات دانشگاهی هستید. کلماتی که باید

know if you're preparing for the IELTS or TOEFL  exam but also if you read or watch the news in  

بدانید اگر برای امتحان آیلتس یا تافل آماده می‌شوید، اما همچنین اگر اخبار را به انگلیسی می‌خوانید یا تماشا می‌کنید

English or have conversation in English. These  are intermediate words, very much so a part of  

یا به زبان انگلیسی مکالمه می‌کنید. اینها کلمات میانی هستند، تا حد زیادی بخشی از

everyday conversation. We're going to study them  in real situations so your understanding will go  

مکالمه روزمره. ما آنها را در موقعیت‌های واقعی مطالعه می‌کنیم تا درک شما

beyond simply memorizing a definition. So grab  your friends, and have them join you in this  

فراتر از به خاطر سپردن یک تعریف باشد. پس دوستان خود را بگیرید و از آنها بخواهید در این چالش به شما بپیوندند

challenge, let's do this! And as always, if you  like this video or you learned something new,  

، بیایید این کار را انجام دهیم! و مثل همیشه، اگر این ویدیو را دوست دارید یا چیز جدیدی یاد گرفتید،

please like and subscribe with notifications.  I'd love to have you as my student!

لطفاً لایک کنید و با اعلان‌ها مشترک شوید. من دوست دارم شما را به عنوان شاگرد خود داشته باشم!

During these 30 days, we're learning 105  words together. I do have a download for you,  

در این 30 روز، 105 کلمه را با هم یاد می‌گیریم. من یک بارگیری برای شما دارم

a list of all the words with  definitions and sample sentences,  

،   فهرستی از همه کلمات با تعاریف و جملات نمونه،

as well as quizzes to make sure you're really  getting and remembering these words. You can  

و همچنین آزمون‌هایی تا مطمئن شوم که واقعاً این کلمات را می‌فهمید و به خاطر می‌آورید. می‌توانید

get that download by following this link  or the link in the video description.

با دنبال کردن این پیوند یا پیوند موجود در توضیحات ویدیو، آن دانلود را دریافت کنید.

Our first word today has three pronunciations.  As an adjective, that has second syllable  

اولین کلمه امروز ما سه تلفظ دارد. به عنوان یک صفت، که هجای دوم

stress with either the schwa or the AH as  in father vowel in the unstressed syllable,  

با schwa یا AH به عنوان در مصوت پدر در هجای بدون تأکید تأکید دارد،

so that can be COMPLEX, that's with the  schwa, or complex, that's with the AH vowel.

به طوری که می تواند COMPLEX باشد، یعنی با schwa، یا مختلط، که با مصوت AH است.

Either of these pronunciations can be used. As  a noun, it has first syllable stress. Complex.  

می توان از هر یک از این تلفظ ها استفاده کرد. به عنوان یک اسم، تاکید هجای اول دارد. مجتمع.

As an adjective, it means having parts that  connect or go together in complicated ways,  

به عنوان یک صفت، به معنای داشتن قطعاتی است که به روش‌های پیچیده‌ای به هم متصل می‌شوند یا به هم متصل می‌شوند

also, not easy to understand or explain. The  situation is more complex than you realize.  

،   همچنین درک یا توضیح آن آسان نیست. وضعیت پیچیده‌تر از آن چیزی است که تصور می‌کنید.

As a noun, it means a group of buildings  that are located near each other. The sports  

به عنوان یک اسم، به معنای گروهی از ساختمان ها است که در نزدیکی یکدیگر قرار دارند. مجموعه ورزشی

complex has eight soccer fields. Let's  look again up close and in slow motion.

دارای هشت زمین فوتبال است. بیایید دوباره از نزدیک و با حرکت آهسته نگاه کنیم.

And now we'll go to Youglish to see  five examples of this word in context.

و اکنون به Youglish می‌رویم تا پنج نمونه از این کلمه را در متن ببینیم.

The Széchenyi Baths complex is one of  the largest spa bath centers in Europe.

مجموعه حمام Széchenyi یکی از بزرگترین مراکز حمام آبگرم در اروپا است.

A baths complex. It has three  outdoor pools and 15 indoor pools.  

یک مجموعه حمام دارای سه استخر روباز و 15 استخر سرپوشیده است.

Definitely a complex, a group  of buildings, facilities.

قطعاً یک مجموعه، مجموعه ای از ساختمان ها، امکانات.

The Széchenyi Baths complex is one of  the largest spa bath centers in Europe.

مجموعه حمام Széchenyi یکی از بزرگترین مراکز حمام آبگرم در اروپا است.

Here's another example.

در اینجا یک مثال دیگر است.

It wasn't being used to like  build really complex apps.

از آن برای ساختن برنامه‌های واقعاً پیچیده استفاده نمی‌شد.

Complex apps. Difficult to create,  difficult to design, difficult to use.

برنامه های پیچیده ایجاد مشکل، طراحی دشوار، استفاده دشوار.

It wasn't being used to like  build really complex apps.

از آن برای ساختن برنامه‌های واقعاً پیچیده استفاده نمی‌شد.

Let's see another example.

بیایید نمونه دیگری را ببینیم.

When someone is sharing a  complex personal struggle,  

وقتی کسی در حال به اشتراک گذاشتن یک مبارزه شخصی پیچیده است

we might feel the need to give a solution.

، ممکن است احساس کنیم که باید راه حلی ارائه دهیم.

A complex personal struggle. There are lots  of layers to a complex struggle. Feelings,  

یک مبارزه شخصی پیچیده لایه‌های زیادی برای یک مبارزه پیچیده وجود دارد. احساسات،

relationships, decisions, it's tough to deal with.

روابط، تصمیمات، مقابله با آن سخت است.

When someone is sharing a  complex personal struggle,  

وقتی کسی در حال به اشتراک گذاشتن یک مبارزه شخصی پیچیده است

we might feel the need to give a solution.

، ممکن است احساس کنیم که باید راه حلی ارائه دهیم.

Let's look at another example.

بیایید به مثال دیگری نگاه کنیم.

They're both simple and complex at the same time.

آنها هر دو ساده و در عین حال پیچیده هستند.

Simple and complex. Like for example,  

ساده و پیچیده. مثلاً،

stargazing it's simple and fun, even my  four-year-old can look up to the night sky,  

تماشای ستارگان ساده و سرگرم کننده است، حتی کودک چهار ساله من می تواند به آسمان شب نگاه کند

see a shooting star and get really excited  about it. But it's also complex enough that  

،   یک ستاره در حال تیراندازی را ببیند و واقعاً در مورد آن هیجان زده شود. اما همچنین به اندازه کافی پیچیده است که

a scientist could spend a lifetime studying  it, and still not know everything about it.

یک دانشمند بتواند یک عمر را صرف مطالعه آن کند و هنوز همه چیز را در مورد آن نداند.

They're both simple and complex at the same time.

آنها هر دو ساده و در عین حال پیچیده هستند.

Our last example.

آخرین نمونه ما

It's got a beautiful colorful castle complex.

این یک مجموعه قلعه رنگارنگ زیبا دارد.

A castle complex. One or two main buildings,  plus multiple other buildings around it.

یک مجموعه قلعه یک یا دو ساختمان اصلی، به‌علاوه چندین ساختمان دیگر در اطراف آن.

It's got a beautiful, colorful castle complex.

این یک مجموعه قلعه زیبا و رنگارنگ دارد.

Our next word is ELEMENT.  

کلمه بعدی ما ELEMENT است.

Element. A three syllable word with first syllable  stress. It's a noun, it means a chemical substance  

عنصر یک کلمه سه هجا با تاکید هجای اول . این یک اسم است، به معنای یک ماده شیمیایی   است

made up of atoms of one kind, or a particular  or basic part of something. There's always  

که از اتم های یک نوع، یا بخشی خاص یا اساسی از چیزی تشکیل شده است. همیشه

an element of risk in starting a new business.  Let's see this word up close and in slow motion.

یک عنصر ریسک در راه اندازی یک کسب و کار جدید وجود دارد. بیایید این کلمه را از نزدیک و در حرکت آهسته ببینیم.

And now we'll go to Youglish to see  five examples of this word in context.

و اکنون به Youglish می‌رویم تا پنج نمونه از این کلمه را در متن ببینیم.

The third element of running a high  impact meeting is the ability to pivot.

سومین عنصر اجرای یک جلسه با تأثیر بالا، توانایی چرخش است.

The third element, so there's a first  element, a second, and now a third.

عنصر سوم، بنابراین یک عنصر اول، یک دوم، و اکنون یک سوم وجود دارد.

An element is like a part or a section, and  here, pivot means you can change topics easily.

یک عنصر مانند یک بخش یا یک بخش است، و در اینجا، pivot به این معنی است که می‌توانید موضوعات را به راحتی تغییر دهید.

The third element of running a high  impact meeting is the ability to pivot.

سومین عنصر اجرای یک جلسه با تأثیر بالا، توانایی چرخش است.

Here's another example.

در اینجا یک مثال دیگر است.

Like the plane had had that sort  of element of magic because it's,  

مثل این که هواپیما آن نوع عنصر جادویی را داشته است،

it felt like you're, you're actually flying.

زیرا احساس می‌کرد که شما هستید، در واقع دارید پرواز می‌کنید.

That element of magic. A  feeling or a sense of magic.  

آن عنصر جادو یک احساس یا حس جادو.

He's referencing an airplane that  wasn't flying but something about it,  

او به هواپیمایی اشاره می‌کند که در حال پرواز نبود، اما چیزی در مورد آن،

some part of the experience made you  feel like you really were flying.

بخشی از این تجربه باعث شد احساس کنید واقعاً در حال پرواز هستید.

Like the plane had had that sort  of element of magic because it's,  

مثل این که هواپیما آن نوع عنصر جادویی را داشته است،

it felt like you're, you're actually flying.

زیرا احساس می‌کرد که شما هستید، در واقع دارید پرواز می‌کنید.

Let's see another example.

بیایید نمونه دیگری را ببینیم.

There’d be an element of fasting. There'd be  an element of physical discomfort or pain.

یک عنصر روزه وجود خواهد داشت. ممکن است یک عنصر ناراحتی یا درد فیزیکی وجود داشته باشد.

An element of fasting. One  part of fasting or not eating.

عنصر روزه. یک قسمت از روزه گرفتن یا نخوردن.

There’d be an element of fasting. There'd be  an element of physical discomfort or pain.

یک عنصر روزه وجود خواهد داشت. ممکن است یک عنصر ناراحتی یا درد فیزیکی وجود داشته باشد.

Let's look at another example.

بیایید به مثال دیگری نگاه کنیم.

And that kind of element makes us come back  for each game because we have that familiarity.

و این نوع عنصر باعث می‌شود برای هر بازی برگردیم، زیرا ما آن آشنایی را داریم.

He's explaining how video games are designed  to keep bringing players back again and again.

او توضیح می‌دهد که چگونه بازی‌های ویدیویی برای بازگرداندن بازیکنان بارها و بارها طراحی شده‌اند.

Familiar elements, parts that you already know  and understand help make you want to play again.

عناصر آشنا، بخش‌هایی که قبلاً می‌شناسید و درک می‌کنید به شما کمک می‌کنند دوباره بخواهید بازی کنید.

And that kind of element makes us come back  for each game because we have that familiarity.

و این نوع عنصر باعث می‌شود برای هر بازی برگردیم، زیرا ما آن آشنایی را داریم.

Our last example.

آخرین نمونه ما

So here's the periodic table of elements  you're used to seeing that you learned in  

بنابراین در اینجا جدول تناوبی عناصری است که عادت دارید در

your chemistry class.

کلاس شیمی خود ببینید.

Have you ever studied Chemistry? Then  you're definitely familiar with this table.  

آیا تا به حال شیمی خوانده اید؟ سپس مطمئناً با این جدول آشنا هستید.

There are 118 known elements,  each organized by atomic number.

۱۱۸ عنصر شناخته شده وجود دارد که هر کدام بر اساس عدد اتمی سازماندهی شده‌اند.

So here's the periodic table of elements  you're used to seeing that you learned in  

بنابراین در اینجا جدول تناوبی عناصری است که عادت دارید در

your chemistry class.

کلاس شیمی خود ببینید.

Our next word is FEATURE. Feature. A  two-syllable word with first syllable stress.  

کلمه بعدی ما FEATURE است. ویژگی. یک کلمه دو هجایی با تاکید بر هجای اول.

It's a noun, and it means an  interesting or important part,  

این یک اسم است و به معنای یک قسمت جالب یا مهم

quality, or ability. The camera has  several features that make it easy to use.  

،   کیفیت یا توانایی است. دوربین دارای چندین ویژگی است که استفاده از آن را آسان می‌کند.

It can also mean a part of the face such as the  eyes, nose, or mouth, or a full-length movie.  

همچنین می‌تواند به معنای بخشی از صورت مانند چشم‌ها، بینی، دهان یا یک فیلم تمام‌قد باشد.

As a verb, it means to show or highlight in a  special way. I'd like to feature your progress  

به عنوان یک فعل، به معنای نشان دادن یا برجسته کردن به روشی خاص است. می‌خواهم پیشرفت شما را

as a student in one of my videos. Let's  take a look up close and in slow motion.

به‌عنوان دانش‌آموز در یکی از ویدیوهایم نشان دهم. بیایید از نزدیک و با حرکت آهسته نگاهی بیندازیم.

And now we'll go to Youglish to see  five examples of this word in context.

و اکنون به Youglish می‌رویم تا پنج نمونه از این کلمه را در متن ببینیم.

I don't have that feature on my phone obviously.

واضح است که من آن ویژگی را در گوشی خود ندارم.

That feature on my phone. That ability  or option. Here, feature is a noun.  

این ویژگی در گوشی من است. آن توانایی یا گزینه. در اینجا ویژگی یک اسم است.

I remember my first cell phone, it didn't have a  camera. That feature wasn't an option back then.

اولین تلفن همراهم را به یاد دارم، دوربین نداشت. در آن زمان این ویژگی یک گزینه نبود.

I don't have that feature on my phone obviously.

واضح است که من آن ویژگی را در گوشی خود ندارم.

Here's another example.

در اینجا یک مثال دیگر است.

Do you have a dream episode  or dream guest you'd like to  

آیا یک اپیزود رویایی  یا مهمان رویایی دارید که می‌خواهید

feature on the show but haven't been able to yet?

در برنامه حضور داشته باشید اما هنوز نتوانسته‌اید؟

She uses feature as a verb. A dream  

او از ویژگی به عنوان فعل استفاده می کند. یک

guest you'd like to feature, someone you'd  like to interview or talk to or showcase.

مهمان رویایی   که دوست دارید در آن حضور داشته باشید، شخصی که دوست دارید با او مصاحبه کنید یا صحبت کنید یا به نمایش بگذارید.

Do you have a dream episode  or dream guest you'd like to  

آیا یک اپیزود رویایی  یا مهمان رویایی دارید که می‌خواهید

feature on the show but haven't been able to yet?

در برنامه حضور داشته باشید اما هنوز نتوانسته‌اید؟

Let's see another example.

بیایید نمونه دیگری را ببینیم.

And that is a defining  feature of, of this art form.

و این یکی از ویژگی‌های تعیین‌کننده این فرم هنری است.

A defining feature. Something about  this style of art that is special.  

یک ویژگی تعیین کننده چیزی در مورد این سبک هنری که خاص است.

A defining feature helps people recognize it.

یک ویژگی تعیین کننده به افراد کمک می کند آن را تشخیص دهند.

And that is a defining  feature of, of this art form.

و این یکی از ویژگی‌های تعیین‌کننده این فرم هنری است.

Let's look at another example.

بیایید به مثال دیگری نگاه کنیم.

Fashion people will love it, they're going to  want to feature you because it's not competition.

افراد مد آن را دوست خواهند داشت، می‌خواهند شما را معرفی کنند زیرا رقابت نیست.

Feature you. It means share  your work, tell your story,  

شما را مشخص کنید. این بدان معناست که کار خود را به اشتراک بگذارید، داستان خود را بگویید،

show your designs, make it known to more people.

طرح های خود را نشان دهید، آن را به افراد بیشتری بشناسانید.

Fashion people will love it. They're going to  want to feature you because it's not competition.

افراد مد آن را دوست خواهند داشت. آن‌ها می‌خواهند شما را معرفی کنند، زیرا این رقابت نیست.

Our last example.

آخرین نمونه ما

That's a very interesting  geological feature on Mars.

این یک ویژگی زمین‌شناسی بسیار جالب در مریخ است.

A geological feature. An interesting or  important part, something like a mountain,  

یک ویژگی زمین شناسی یک بخش جالب یا مهم، چیزی مانند یک کوه،

a crater, or a valley. That's a very  interesting geological feature on Mars.

یک دهانه یا یک دره. این یک ویژگی زمین‌شناسی بسیار جالب در مریخ است.

Our last word today is DESIGN.  

آخرین حرف امروز ما DESIGN است.

A two-syllable word with second syllable  stress. It's a verb, and it means to plan and  

کلمه ای دو هجایی با تاکید بر هجای دوم. این یک فعل است و به معنای برنامه ریزی و

make decisions about how something will be made.  She designs clothes. As a noun, it means the way  

تصمیم گیری درباره نحوه انجام کاری است. او لباس طراحی می کند. به عنوان یک اسم، به معنای روشی است

something has been made. I love the design of the  website. Let's look up close and in slow motion.

که چیزی ساخته شده است. من عاشق طراحی وب‌سایت هستم. بیایید از نزدیک و در حرکت آهسته نگاه کنیم.

And now we'll go to Youglish to see  five examples of this word in context.

و اکنون به Youglish می‌رویم تا پنج نمونه از این کلمه را در متن ببینیم.

Could we design a checklist for surgery?

آیا می توانیم یک چک لیست برای جراحی طراحی کنیم؟

Design a checklist. Here design is a verb.  He means to make a list of things to do  

یک چک لیست طراحی کنید. در اینجا طراحی یک فعل است. منظور او این است که فهرستی از کارهایی که باید انجام دهید

to get ready for surgery, a plan.

برای آماده شدن برای جراحی، یک برنامه، تهیه کنید.

Could we design a checklist for surgery?

آیا می توانیم یک چک لیست برای جراحی طراحی کنیم؟

Here's another example.

در اینجا یک مثال دیگر است.

I'm talking about the design  of digital experiences.

من در مورد طراحی تجربیات دیجیتال صحبت می کنم .

The design, the plan, the dream,  

طراحی، طرح، رویا

the creation, the process of figuring  out how to make the idea a reality.

،   خلقت، فرآیند کشف اینکه چگونه ایده را به واقعیت تبدیل کنیم.

I'm talking about the design  of digital experiences.

من در مورد طراحی تجربیات دیجیتال صحبت می کنم .

Let's see another example.

بیایید نمونه دیگری را ببینیم.

Design your own plan and create  the life that you want to live.

برنامه خود را طراحی کنید و زندگی مورد نظر خود را ایجاد کنید .

Design your own plan. Get ready for and  plan your future. Prepare for what you want.

طرح خود را طراحی کنید. برای آینده خود آماده شوید و برنامه ریزی کنید. برای آنچه می خواهید آماده شوید.

Design your own plan and create  the life that you want to live.

برنامه خود را طراحی کنید و زندگی مورد نظر خود را ایجاد کنید .

Let's look at another example.

بیایید به مثال دیگری نگاه کنیم.

But from a design and development  perspective, it's kind of outdated.

اما از منظر طراحی و توسعه ، به نوعی قدیمی است.

An outdated design. It looks old or it  doesn't work with current technology.

یک طراحی قدیمی قدیمی به نظر می رسد یا با فناوری فعلی کار نمی کند.

But from a design and development  perspective, it's kind of outdated.

اما از منظر طراحی و توسعه ، به نوعی قدیمی است.

Our last example.

آخرین نمونه ما

One of the most common design mistakes  I see is the rug being too small.

یکی از رایج ترین اشتباهات طراحی که می بینم این است که فرش خیلی کوچک است.

She's talking about interior design choices to  avoid. Design is a noun being used as an adjective  

او درباره انتخاب‌های طراحی داخلی صحبت می‌کند که باید از آنها اجتناب کرد. طراحی اسمی است که در اینجا به عنوان صفت استفاده می

here. Design mistakes. A common mistake to make  when planning the furniture and layout of a room.

شود. اشتباهات طراحی اشتباه رایجی که هنگام برنامه ریزی مبلمان و چیدمان اتاق انجام می شود.

One of the most common design mistakes  I see is the rug being too small.

یکی از رایج ترین اشتباهات طراحی که می بینم این است که فرش خیلی کوچک است.

Seeing their real-life examples can really help  you understand how to use these words, can't it?  

دیدن نمونه‌های واقعی آن‌ها واقعاً می‌تواند به شما کمک کند تا بفهمید چگونه از این کلمات استفاده کنید، اینطور نیست؟

I have a challenge for you now. Make  up a sentence with one of these words,  

الان یه چالش برات دارم با یکی از این کلمات جمله بسازید،

make a video of yourself saying it,

از گفتن آن ویدیویی بسازید

and post it to social media, tag me, and use  the hashtag #rachelsenglish30daychallenge

و آن را در شبکه های اجتماعی پست کنید، مرا تگ کنید و از هشتگ #rachelsenglish30daychallenge

Don't be shy, you can do this. Our next video  comes out tomorrow at 10AM Philadelphia time, come  

خجالت نکشید، می توانید این کار را انجام دهید. ویدیوی بعدی ما فردا ساعت 10 صبح به وقت فیلادلفیا منتشر می‌شود

back to learn four more vocabulary words. In the  meantime, keep your studies going with this video,  

، برای یادگیری چهار لغت دیگر بازگردید. در ضمن، با این ویدیو به مطالعات خود ادامه دهید،

and check out my online courses  at Rachel's English Academy,

و دوره‌های آنلاین من را در آکادمی انگلیسی راشل بررسی کنید،

You'll become a more confident English speaker.  And please do remember to subscribe. I love  

به انگلیسی‌زبان مطمئن‌تری تبدیل خواهید شد. و لطفا به یاد داشته باشید که مشترک شوید. دوست

being your teacher. That's it and  thanks so much for using Rachel's English.

دارم معلم شما باشم. تمام و بسیار سپاسگزارم که از زبان انگلیسی راشل استفاده کردید.