MOST, MOSTLY, and ALMOST - Learn English About

Hello students, and welcome back to the English Danny Channel. I'm teacher John

سلام به دانشجویان، و به کانال انگلیسی دنی خوش آمدید. من معلم جان

and I'm here to help you become great at using English. Today's lesson is going to

هستم و اینجا هستم تا به شما کمک کنم در استفاده از زبان انگلیسی عالی شوید. درس امروز قرار

be about improving your English by learning how MOST, MOSTLY and ALMOST are

است در مورد بهبود زبان انگلیسی شما با یادگیری تفاوت های MOST، MOSTLY و ALMOST

different. Please consider subscribing by pressing the red subscribe button below.

باشد. لطفاً با فشار دادن دکمه قرمز رنگ اشتراک زیر، عضویت را در نظر بگیرید.

Also, be sure to like and share this video. Okay students, let's get started.

همچنین این ویدیو را حتما لایک و به اشتراک بگذارید . خوب دانشجویان، بیایید شروع کنیم.

English students can often get confused by these three words: MOST, MOSTLY and

دانش آموزان انگلیسی اغلب با این سه کلمه گیج می شوند: MOST، MOSTLY و

ALMOST. I definitely understand how this can be confusing, these words look very

ALMOST. من قطعاً درک می کنم که چگونه این می تواند گیج کننده باشد، این کلمات بسیار

similar and sometimes their meanings can be only slightly different. Today we'll

شبیه به هم هستند و گاهی اوقات معانی آنها فقط کمی متفاوت است. امروز ما

look at the main differences between these words and also really look at how

به تفاوت های اصلی بین این کلمات و همچنین

to use them correctly. Also, stick around until the end of the video to learn how

نحوه استفاده صحیح از آنها خواهیم پرداخت. همچنین، برای یادگیری

to use ALMOST correctly. So let's talk about the word MOST. MOST is the

نحوه استفاده صحیح از ALMOST، تا پایان ویدیو بمانید. پس بیایید در مورد کلمه MOST صحبت کنیم.

superlative form of the word much, and is used to form superlative adjectives and

MOST شکل فوق العاده کلمه much است و برای تشکیل صفت ها و قیدهای فوق العاده استفاده می شود

adverbs. It is used with the word "the" for example, rock music is the most

. برای مثال با کلمه "the" استفاده می شود ، موسیقی راک

interesting to me. Meaning: rock music is my favorite. That was the most delicious

برای من جالب ترین است. معنی: موسیقی راک مورد علاقه من است. این خوشمزه ترین

food of my life. Meaning: this is the best food. This means that whatever noun comes

غذای عمرم بود. معنی: این بهترین غذاست. این به این معنی است که هر اسمی

after the word most is your favorite; or something that you think is the best. You

بعد از کلمه بیشتر می آید مورد علاقه شماست. یا چیزی که فکر می کنید بهترین است. شما

are comparing the noun to other things. When there is no comparison, you don't

اسم را با چیزهای دیگر مقایسه می کنید. وقتی مقایسه ای وجود ندارد،

need to use the word "the," for example: most

لازم نیست از کلمه "the" استفاده کنید، برای مثال: بیشتر

rock music is interesting to me. Meaning, you like about 90% of rock music. Most food

موسیقی راک برای من جالب است. یعنی شما حدود 90 درصد موسیقی راک را دوست دارید. بیشتر غذاها

is delicious to me. Meaning, you like about 90% of food.

برای من خوشمزه است. یعنی شما حدود 90 درصد غذا را دوست دارید.

In informal speech MOST can be used the same as the word VERY. For example: that

در گفتار غیررسمی MOST را می توان همانند کلمه VERY استفاده کرد. به عنوان مثال: آن

movie was most unusual. Meaning, very unusual or you are most kind. Meaning,

فیلم غیرعادی ترین بود. به این معنی که خیلی غیرمعمول یا مهربان ترین هستید. یعنی

very kind. Most is also used with long adjectives or adjectives with three or

خیلی مهربون Most همچنین با صفت های بلند یا صفت هایی با سه

more syllables. For example, it is the beautifulest painting in the room. WRONG!

هجا یا بیشتر استفاده می شود. مثلاً زیباترین نقاشی اتاق است. اشتباه!

It is the most beautiful painting in the room. CORRECT! The word beautiful has

این زیباترین نقاشی اتاق است. درست! کلمه زیبا دارای

three syllables beauty full so we must use most before it when making a

سه هجا زیبای کامل است بنابراین ما باید بیشتر از قبل از آن استفاده کنیم در هنگام ساخت یک

superlative statement we can also use most before a noun phrase as a

عبارت فوق العاده، همچنین می توانیم قبل از یک عبارت اسمی به عنوان

determiner usually we do not use the word of unless there it is another

تعیین کننده بیشتر از آن استفاده کنیم، معمولاً از کلمه of استفاده نمی کنیم مگر اینکه

determiner or pronoun such as ah the or my for example most of apples taste

تعیین کننده یا ضمیر دیگری وجود داشته باشد. ah the or my most of apples طعم

sweet wrong most apples taste sweet correct

شیرین اشتباه اکثر سیب ها طعم شیرین درست

most the apples taste sweet wrong most of the apples taste sweet correct most

اکثر سیب ها طعم شیرین اشتباه اکثر سیب ها طعم شیرین درست اکثر

my apples taste sweet wrong most of my apples taste sweet correct

سیب های من طعم شیرین اشتباه اکثر سیب های من طعم شیرین درست است

now let's talk about the word mostly mostly is an adverb that means mainly

حالا اجازه دهید بیشتر در مورد کلمه صحبت کنیم mostly یک قید است که عمدتاً به معنای

most often or in most cases let's look at some examples of how to use this word

اغلب یا در بیشتر موارد است، بیایید به چند نمونه از نحوه استفاده از این

the weather here is mostly sunny but sometimes it rains so maybe either

کلمه نگاه کنیم.

weather is 90 percent sunny or 10 percent rainy school is mostly fun but

اما

sometimes it can be difficult so maybe school is 85% fun 15% difficult now

گاهی اوقات ممکن است دشوار باشد، بنابراین شاید مدرسه 85% سرگرم کننده باشد 15% دشوار است حالا

let's talk about the word almost almost is an adverb and it can be difficult to

بیایید در مورد کلمه تقریباً یک قید صحبت کنیم و استفاده صحیح از آن می تواند دشوار باشد معنی

use correctly it has a very similar meaning to the word nearly you can use

بسیار مشابهی دارد t o کلمه تقریباً می توانید

almost when talking about progress for example I am almost finished with my

تقریباً هنگام صحبت در مورد پیشرفت استفاده کنید، به عنوان مثال من تقریباً با اندازه گیری تکالیفم تمام شده ام،

homework measurement for example I am almost 185 centimeters tall counting for

به عنوان مثال من تقریباً 185 سانتی متر قد دارم،

example there are almost 30 people in this room saying something is similar to

مثلاً تقریباً 30 نفر در این اتاق هستند که می گویند چیزی شبیه به

something else for example cats are almost like tigers but smaller negative

چیز دیگری است. گربه ها تقریباً مانند ببر هستند اما کلمات منفی کوچکتر

or non-assertive words such as never or ever

یا غیر قاطعانه مانند هرگز یا هرگز

nobody anybody or nothing anything for example I almost never watch TV

هیچ کس هیچ کس یا هیچ چیز مثلاً من تقریباً هرگز تلویزیون تماشا نمی

I can eat almost anything okay students that's our lesson for today please check

کنم تقریباً هر چیزی می توانم بخورم خوب دانش آموزان این درس امروز ما است

in the description below for more English learning videos also consider

لطفاً توضیحات زیر را برای اطلاعات بیشتر بررسی کنید. ویدیوهای یادگیری زبان انگلیسی را نیز در نظر بگیرید که

liking subscribing and sharing this video thanks for tuning into the English

این ویدیو را دوست داشته باشید و به

Dannie Channel

اشتراک بگذارید.