Playing online conversation - Everyday English Conversation - English Conversation Practice

oh that was a good game bro let's  play another one this time I created

اوه، این بازی خوبی بود داداش، بیایید این بار یکی دیگر را بازی کنیم،

oh by the way I had bought a new gaming pack  before this game but I didn't want to use it  

اوه، اتفاقاً قبل از این بازی یک بسته گیمینگ جدید خریده بودم، اما نمی‌خواستم از آن استفاده کنم

and you know why because I can beat you easily man

و می‌دانی چرا چون الان می‌توانم به راحتی تو را شکست دهم.

now I will use it and you'll suffer  It's Already Done room 245 go  

من از آن استفاده خواهم کرد و شما زجر خواهید کشید It's Already Done room 245 برو

honey the dinner is ready come  and help me set the table please

عزیزم شام آماده است بیا و به من کمک کن میز را بچینم لطفاً

I can't Mom I'm busy right now I'll  go there later please thank you

نمی توانم مامان من فعلاً مشغول هستم بعداً می روم آنجا لطفاً متشکرم

what no no that was my mom but  that's okay let's keep playing bro

نه اون مامانم بود اما اشکالی نداره داداش بیا به بازی ادامه بدیم

hey what are you doing I'm waiting for you  many people are trying to join in hurry up

هی چیکار میکنی من منتظرت هستم خیلی ها سعی میکنن عجله کن

honey what are you doing come  here help me set the table please

عزیزم چیکار میکنی بیا اینجا کمکم کن میز رو بچینم لطفا

I'm not hungry Mom I'm not gonna have  dinner thank you I'll eat something later

گرسنه نیستم مامان، من شام نمی‌خورم، متشکرم، بعداً چیزی می‌خورم

what no my mom again she wants  me to have dinner but no no

که نه، مادرم دوباره می‌خواهد شام را بخورم، اما نه،

finally you join in pick the yellow custom  that is the strongest one believe me

بالاخره تو به آن بپیوندی، سفارش زرد را انتخاب کن، که قوی‌ترین است، باور کن

okay here we go shoot shoot  shoot him now what are you doing

خب، اینجا می‌رویم عکس بگیریم. شلیک کن بهش شلیک کن حالا چیکار میکنی

Sebastian come here right now  the dinner is served on the table

سباستین همین الان بیا اینجا شام روی میز سرو میشه

mom please I don't want to eat anything  now I'm busy I'll go there later

مامان لطفا من نمی‌خواهم چیزی بخورم، الان سرم شلوغ است، بعداً می‌روم آنجا،

I'm fine I'm not hungry I'm doing my  homework and I have to finish it on time  

خوب هستم، گرسنه نیستم، دارم تکالیفم را انجام می‌دهم و باید آن را به موقع تمام کنم.

no that was my mom again she always insists  that I have to eat three times a day  

که باید روزی سه بار غذا بخورم

she doesn't understand that when we play  this game we cannot stand up just like that

او نمی‌فهمد که وقتی این بازی را انجام می‌دهیم، نمی‌توانیم همینطور بایستیم، بیایید روی کشتن

anyway let's focus on killing that bastard  I already have his location are you ready

آن حرامزاده تمرکز کنیم.

doing homework you're  playing video games as always  

مثل همیشه

Sebastian mom not now please I'm busy I  can't lose this game I have to level up here

مامان سباستین الان نه لطفاً من سرم شلوغ است نمی‌توانم این بازی را ببازم، باید اینجا را بالاتر ببرم، اوه باید

oh you have to level up oh I'm sorry Mr busy  do you want me to bring you your dinner here

سطح را بالا ببری، متاسفم آقای شلوغ، می‌خواهی شامت را اینجا بیاورم

so you can eat while you play that way you  won't lose concentration do you like the idea  

تا بتوانی وقتی بازی می‌کنی به این شکل غذا بخور، تمرکزت را از دست نمی‌دهی، آیا این ایده را دوست داری   بله

yeah okay but I will let it later anyway  I told you I'm about to level up here

باشه، اما به هر حال بعداً اجازه می‌دهم به شما گفتم که در حال بالا رفتن از اینجا هستم

Sebastian Jefferson Riverdale  turn off that computer right now

سباستین جفرسون ریوردیل همین الان کامپیوتر را خاموش کنید

mom please I can't do that I'm  playing with Ronald look he's there

مامان لطفاً می‌توانم این کار را نکن که من با رونالد بازی می کنم، او آنجاست، برای من

I don't care who you're playing with you can  be playing with the King and it doesn't matter

مهم نیست که با چه کسی بازی می کنی، می توانی با رونالد بازی کنی کینگ و مهم نیست

you will turn that computer off right now  so you can have dinner with your family

همین الان کامپیوتر را خاموش می‌کنی تا بتوانی با خانواده‌ات شام بخوری که

you are playing on the computer all day  that can't be healthy you will get sick

تمام روز با رایانه بازی می‌کنی، سالم نیست، مریض می‌شوی

Mom nobody has gotten sick because of  playing video games do not exaggerate

مامان هیچ‌کس به خاطر پخش ویدیو مریض نشده است. بازی‌ها اغراق نکنید

it's an important match and I will finish playing  in a couple of hours then I'll eat something

بازی مهمی است و من بازی را تا چند ساعت دیگر تمام می‌کنم، حالا چیزی می‌خورم

now you will eat right now or I will cut the  internet access and you won't play anymore

شما همین الان می‌خورید یا دسترسی به اینترنت را قطع می‌کنم و دیگر بازی نمی‌کنید،

so turn off that computer and go downstairs  in one minute or I'll do that it's up to you  

پس کامپیوتر را خاموش کنید و یک دقیقه دیگر به طبقه پایین برو وگرنه این کار به تو بستگی دارد

but damn Ronald I will have to  pause the game for a while sorry  

اما رونالد لعنتی باید بازی را برای مدتی متوقف کنم متاسفم  نه نه

no no do not leave stay in  the room and wait for me

ترک نکن در اتاق بمان و منتظر من باش

I'll be back in about five or ten minutes  yeah yeah I will have to eat very quick

من حدوداً پنج تا دیگر برمی گردم یا ده دقیقه آره آره باید خیلی سریع غذا بخورم

yeah you already know what my mom is  like wait for me okay I won't delay AFK

آره شما از قبل میدونید مامانم چیه مثل من صبر کن باشه من تأخیر نمیکنم AFK

you have eaten so fast that you haven't even  

شما آنقدر سریع خوردید که حتی

finished your stew and you  know we're eating a burger

خورش خود را تمام نکردید و می دانید ما  دارم برگر میخورم بهت

I told you Mom I'm fine it's  just that I'm really hungry

گفتم مامان من خوبم فقط من واقعا گرسنه ام

you're hungry but you said you  weren't Hungary you didn't want to eat

تو گرسنه ای اما تو گفتی مجارستان نیستی نمی‌خواستی غذا بخوری،

yeah but that was because I was too busy  but I need to eat a lot because of that

اما این به این دلیل بود که من خیلی شلوغ بودم، اما من باید خیلی غذا بخورم، خوب، من

okay I have finished can I go back  to my room please Mom I need to play

تمام کردم می‌توانم به اتاقم برگردم، لطفاً مامان، باید چیزی را بازی کن که

what no you can't eat in five minutes  and then keep playing like that

نمی‌توانی در پنج دقیقه بخوری و بعد به همین شکل بازی کن

why not that's an online game  mom you wouldn't understand

چرا که نه این یک بازی آنلاین است.

Sebastian I'm really worried about you  you have been playing video games too much

you're always on the computer and there  is no way we go out on the weekends

کامپیوتر و راهی نیست که آخر هفته‌ها بیرون برویم،

do you remember we used to go out on  the weekends we used to go to the mall

یادت هست آخر هفته‌ها به مرکز خرید می‌رفتیم و

we used to go to the movies and then to  eat something at your favorite restaurant

به سینما می‌رفتیم و بعد در رستوران مورد علاقه‌ات چیزی می‌خوردیم،

but now it's different you're  always playing online with  

اما حالا شما همیشه در حال بازی آنلاین با

your friends and you don't like going out

دوستان خود هستید و دوست ندارید بیرون بروید،

what is happening son you can tell me  are you addicted to that game or what

پسرم، می‌توانید به من بگویید آیا به آن بازی معتاد هستید یا اتفاقی که می‌افتد

what is happening nothing is happening  mom it's just a game well in fact it isn't  

هیچ اتفاقی نمی‌افتد، مادر این فقط یک بازی است، در واقع اینطور نیست

it is one of the most amazing and important  games in the world you wouldn't understand

این یکی از شگفت‌انگیزترین و مهم‌ترین بازی‌های دنیاست که دوست دارید حالا متوجه نمی شوم

now can I leave please I told Ronald I will  go back in five minutes and it's already late  

می توانم بروم لطفاً به رونالد گفتم که پنج دقیقه دیگر برمی گردم و دیگر دیر شده است.

no of course not you're not okay you  play many hours a day I know that

نه البته خوب نیستی شما ساعت های زیادی در روز بازی می کنید، می دانم که

sometimes you play all night long  do you think I didn't notice that

گاهی اوقات تمام شب را بازی می کنید. متوجه نشدم که

I hear you playing early in the morning  you're not sleeping well you're not okay

صبح زود بازی می کنی، تو خوب نمی خوابی، خوب نیستی،

you're becoming addicted to that  game you have to admit it Sebastian

به آن بازی معتاد می شوی، باید اعتراف کنی،

mom please stop saying those stupid  things I am not addicted to anything

مامان سباستین، لطفاً حرف های احمقانه ای که من به آنها معتاد نیستم را نگو هر چیزی که

I need to live now or I lose the bottle  it is really important I need to level up

الان برای زندگی نیاز دارم یا بطری را گم می‌کنم خیلی مهم است که

if I want to get the new dragon the Golden  Dragon that's the best one but it's late

اگر می‌خواهم اژدهای جدید را بگیرم، اژدهای طلایی که بهترین است اما دیر شده است،

no you're not going to play  anymore I have already decided that

دیگر قرار نیست بازی کنی. تصمیم گرفتم که

what no what are you saying  mom I can't stop playing no

چه نه، چه می گویی، مادر، من نمی توانم بازی را متوقف کنم، نه

I need to level up I have to buy more dragons  and the greatest sword you could ever seen

باید سطح را بالا ببرم، باید اژدهای بیشتری بخرم و بزرگترین شمشیری که تا به حال دیده ای،

you wouldn't understand it is not just  a game it's my life I am a hero there

نمی فهمی این فقط یک بازی نیست، زندگی من است. من یک قهرمان هستم،

I can't live without playing please  I have to go now I'm going to my room

من نمی توانم بدون بازی زندگی کنم، لطفاً باید بروم اکنون به m y اتاق

Sebastian no that is not the real life  it is just a game you need to understand

سباستین نه این زندگی واقعی نیست فقط یک بازی است که

no you need to understand I have my  friends there I have a girlfriend

باید بفهمی

my life is that game if you don't let me  play I will kill myself yeah I will do that  

بله، این کار را انجام خواهم داد

please let me play again just two more  hours and that's it that's all I need

لطفاً اجازه دهید من دوباره فقط دو ساعت دیگر بازی کنم و این تمام چیزی است که نیاز دارم،

I'm sorry honey I have already cut  the internet access I'm really sorry

متاسفم عزیزم من قبلاً دسترسی به اینترنت را قطع کرده ام.

oh what you can't do that to me  you're joking that's impossible

دوباره شوخی می کنم که غیرممکن است

no no no relax Sebastian it  doesn't matter there is no problem

نه نه آرامش سباستین مهم نیست مشکلی نیست

I will go to Ronald's house or to an  internet cafe there I could play again yeah  

من به خانه رونالد یا یک کافی نت می روم آنجا می توانم دوباره بازی کنم بله.

I'm really sorry baby I have already  made an appointment with the therapist

she's waiting for us right now that's  why I told you to come here we have to go

او در حال حاضر منتظر ما است، به همین دلیل به شما گفتم که بیایید اینجا، ما باید به همان چیزی که

what ah therapist in my game no I hope you  liked this conversation if you could improve  

آه درمانگر در بازی من است برویم، نه، امیدوارم این مکالمه را دوست داشته باشید اگر بتوانید

your English a little more please subscribe to  the channel and share this video with a friend  

انگلیسی خود را کمی بیشتر بهبود بخشید، لطفاً در کانال مشترک شوید و این ویدیو را با آن به اشتراک بگذارید. یک دوست

and if you want to support this channel you  can join us or click on the super thanks button  

و اگر می خواهید از این کانال حمایت کنید می توانید به ما بپیوندید یا روی دکمه تشکر فوق العاده کلیک کنید

thank you very much for your support take care

از حمایت شما بسیار سپاسگزاریم