Practice English Conversation (Bullying for being fat) Improve English Speaking Skills

Pierre hello cousin what time did  you arrive I didn't know you were

پیر سلام پسر عمو چه ساعتی رسیدی من نمی دانستم که می

coming hello Gordon yeah my mom didn't  want me to come but I told her I wanted  

آیی سلام گوردون آره مامانم نمی خواست من بیایم اما به او گفتم می خواهم

to you know she says you are not a  good example for me because you are

بدانی او می گوید تو الگوی خوبی برای من نیستی چون تو هستی

because I am what your mom doesn't want you  to come here I don't understand well she says  

چون من چیزی هستم که مادرت نمی‌خواهد تو بیای اینجا، خوب نمی‌فهمم، او می‌گوید

you eat too much and that is not healthy she  doesn't want me to be as fat as you I told  

زیاد غذا می‌خوری و این سالم نیست، او نمی‌خواهد من آنقدر چاق باشم که تو به

her she wasn't right but she didn't want  to listen to me don't pay attention to her  

او گفتم که اینطور نیست. درسته ولی اون نمیخواست به من گوش کنه بهش توجه نکن

oh yeah I know that it's not the  first time she says something like

اوه آره میدونم اولین بار نیست که همچین چیزی میگه

that but I don't care I know I am a  little fat but I am healthy I went to  

ولی برام مهم نیست میدونم کمی چاقم ولی سالمم هفته پیش دکتر رفتم

the doctor last week to the doctor why are  you sick mom didn't tell me anything what

پیش دکتر چرا مریض هستی مامان چیزی به من نگفت چه

happened no I'm fine I went to the clinic  for my annual medical checkup everything is

اتفاقی افتاده نه من خوبم برای معاینه پزشکی سالانه به کلینیک رفتم همه چیز

okay the doctor told me that my build is  thick and that my fat percentage is only  

خوب است دکتر به من گفت که اندام من کلفت است و اینکه درصد چربی من فقط

slightly high I just need to exercise a  little and that's all hey I bought a new

کمی زیاد است، فقط باید کمی ورزش کنم و این همه چیز است، هی من یک

computer my mom bought it because I got  good grades in the school I am the third

کامپیوتر جدید خریدم که مادرم آن را خرید چون نمرات خوبی در مدرسه گرفتم،

place oh that's great I will tell  Mom and Dad they will be happy to  

رتبه سوم هستم، اوه، عالی است، به مامان می گویم و بابا خوشحال خواهند شد

know that I try and try but I can't get  better I got zero at maths last day Mom  

که بدانند من تلاش می کنم و تلاش می کنم اما نمی توانم بهتر شوم روز گذشته در ریاضی صفر گرفتم مامان

says I have to study more mat is difficult  if you want I can help you I can teach you  

می گوید باید بیشتر درس بخوانم سخت است اگر می خواهی من می توانم به شما کمک کنم می توانم به شما

math I'm good at it really that would  be great you can come tomorrow to my

ریاضی یاد بدهم. من در این کار خوب هستم واقعاً عالی است شما می توانید فردا به

house I will tell my mom we can study  in my room I have a new desk it is

خانه من بیایید به مامانم می گویم می توانیم در اتاقم درس بخوانیم من یک میز جدید دارم

bigger that's great all right ask your  mom by the way where is she I didn't  

بزرگتر است که عالی است خیلی خب از مادرت بپرس که کجاست. او را ببین

see her she's with your mom upstairs I  think I can go and ask her now give me  

که با مادرت در طبقه بالاست، فکر می کنم می توانم بروم و از او بخواهم حالا

a minute yeah tell her she will be happy  to know you will get better grades at math  

یک دقیقه به من فرصت بده، بله، به او بگو خوشحال خواهد شد که بداند در ریاضی نمره های بهتری می گیری،

go I haven't seen my cin here in a while I  don't know why he doesn't come to play often

من مدتی است که cin خود را اینجا ندیده ام.

anymore I talk to Mom she doesn't  want you to go home I don't know

من نمی

why what why did you tell her  you need help with math I thought

دانم چرا او اغلب برای بازی کردن نمی آید .

she yes I told her that but she  doesn't want she says you're not a good

این را به او گفت اما او نمی‌خواهد او می‌گوید تو

influence but it doesn't matter I have an  idea I can come here and we can study in your

تأثیر خوبی ندارید، اما مهم نیست من فکر می‌کنم می‌توانم بیام اینجا و می‌توانیم در

house that's great for me you can come  tomorrow it's Sunday we don't have

خانه شما درس بخوانیم که برای من عالی است، شما می‌توانید فردا بیایید، یکشنبه است. کلاس نداری

classes but you have to tell your mom to bring  you here you can't come alone that's a good

اما باید به مامانت بگی که تو رو بیاره اینجا تو نمی تونی تنها بیای این

idea yes I will tell my mom I can go and  ask her again maybe it will be different  

ایده خوبیه بله به مامانم میگم میتونم برم و دوباره ازش بپرسم شاید

this time yeah go I will wait here  tell her you will come here to study

این بار فرق کنه آره برم صبر کن اینجا بهش بگو فردا میای اینجا درس بخونی

tomorrow it will be great we going to study  and after that we can play with the computer

خیلی خوبه ما میخوایم درس بخونیم و بعدش میتونیم با کامپیوتر بازی کنیم

and so what did she tell  you what time will you come

و پس چی بهت گفت فردا ساعت کی میای

tomorrow she said no she doesn't  want me to come here either I don't

گفت نه من رو نمیخواد اینکه بیای اینجا هم نمیفهمم

understand oh that's too bad  don't worry I will l you my

اوه خیلی بد است نگران نباش من

notebook there I have my notes and some  mathematical formulas that can help you a

دفترچه ام را آنجا می گذارم من یادداشت هایم و چند فرمول ریاضی دارم که می تواند به شما کمک

lot seriously excellent by the way  why didn't you come to my birthday  

زیادی کند به طور جدی بسیار عالی است. تولد من

to your birthday you mean your birthday  party I didn't know you had a birthday

تا تولدت یعنی جشن تولدت من نمیدونستم جشن تولد گرفتی

party are you kidding but I sent you  the invitation with my mom two weeks

شوخی میکنی اما دو هفته پیش با مامانم دعوتنامه رو فرستادم

ago I knew your birthday was last  week I would never forget my cousin's

میدونستم تولدت هفته پیش بود هیچوقت تولد پسر عمویم رو فراموش نمیکنم

birthday I told Mom to go but she says you  were not going to have any birthday party  

به مامان گفت برو ولی اون میگه تو قرار نبود جشن تولد بگیری

I don't understand of course I had a party as  I told you I sent you the invitation with my

من نمیفهمم من جشن گرفتم چون بهت گفتم دعوتنامه رو با مامانم فرستادم

mom I didn't get anything maybe she forgot  it hey why don't we go to play with my

چیزی نگرفتم شاید یادش رفته باشه چرا نمی ریم با کامپیوترم بازی کنیم

computer I bought a new game Resident  Evil new generations it is the best

من یک بازی جدید خریدم Resident Evil نسل های جدید بهترین

game do you really have that game I have always  wanted to play it let's go but wait I have to ask  

بازی است آیا شما واقعا آن بازی را دارید من همیشه دوست داشتم آن را بازی کنم بریم اما صبر کنید

Mom first because she told me we're not staying  too long I'm going to ask her how long we are  

اول باید از مامان بپرسم زیرا او به من گفت که زیاد نمی مانیم، از او می پرسم تا کی می مانیم

going to stay so I know how much I I can play  with you yeah sure go and ask her I am sure she  

تا بدانم چقدر می توانم با تو بازی کنم، بله، حتما برو و از او بپرس، مطمئن هستم که

will stay until very late she's talking to my mom  when they talk they always take a long time I will  

تا دیروقت می ماند. به مامانم وقتی حرف میزنن همیشه خیلی طول میکشه من

wait here we will have fun that game is amazing  and it's better to play that game with some

اینجا منتظر میمونم ما لذت میبریم بازی فوق العاده است و بهتره اون بازی رو با یکی بازی کنیم

one so what did she say can we  play with the computer for some

پس چی گفت میتونیم چند

hours no she didn't want me to play  with you she says you it doesn't

ساعت با کامپیوتر بازی کنیم نه اون نمیخواست باهات بازی کنم میگه تو مهم نیست

matter I don't understand first she  says she doesn't want you to come here  

من نمیفهمم اول میگه نمیخواد اینجا بیای

here she also doesn't want me to come  to your house to help you with your

اینجا همچنین نمیخواد بیام خونه ات کمکت کنم باشما

homework she says I'm a bad influence  on you because I do not understand

تکالیف او می‌گوید من تأثیر بدی روی شما دارم، زیرا نمی‌فهمم

why well she says you are too fat and no  you need to eat healthier that's what what  

چرا خوب می‌گوید شما خیلی چاق هستید و نه باید سالم‌تر غذا بخورید، این همان چیزی است که

she said she doesn't want me to be like  you or I don't know I'm sorry we can't  

او گفت که او نمی‌خواهد من مثل شما باشم یا من. نمی دانم متاسفم که

be friends anymore I know we are cousins  but you were my best friend too I liked  

دیگر نمی توانیم با هم دوست باشیم می دانم که ما پسر عمو هستیم اما تو هم بهترین دوست من بودی من

playing with you when we were children now  I can't my mom doesn't want us to be friends  

وقتی بچه بودیم دوست داشتم با تو بازی کنم حالا نمی توانم مادرم نمی خواهد ما با هم دوست باشیم

and we can't play or study together  I'm sorry I will go with my mom

و ما نمی توانیم با هم بازی کنیم یا درس بخوانیم متاسفم من با مادرم می روم

Gordon hey wait Pier I don't understand what

گوردون هی صبر کن پیر من متوجه نشدم چه

happened did you understand guys what happened  help me understand please I hope you liked this  

اتفاقی افتاده متوجه شدید بچه ها چه اتفاقی افتاده به من کمک کنید درک کنم لطفاً امیدوارم این

conversation if you could improve your English  a little more please subscribe to the channel  

گفتگو را دوست داشته باشید اگر می توانید صحبت خود را بهبود ببخشید انگلیسی کمی بیشتر لطفا کانال را سابسکرایب کنید

and share this video with a friend and if you  want to support this channel you can join us  

و این ویدیو را با یکی از دوستان خود به اشتراک بگذارید و اگر می خواهید از این کانال حمایت کنید می توانید به ما بپیوندید

or click on the super thanks button thank  you very much for your support take care

یا روی دکمه فوق العاده تشکر کلیک کنید بسیار ممنون از حمایت شما مراقب باشید