Improve English Speaking Skills (Real life story in English) Learn English through stories

124,559 views ・ 2023-10-28

Learn English with Tangerine Academy


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید. زیرنویس های ترجمه شده به صورت ماشینی ترجمه می شوند.

00:01
so what's the matter now don't tell  me your friends are bothering you
0
1280
6160
حالا چه مشکلی دارد، به من نگو ​​که دوستانت
00:07
again yes they are they want me to get  a tattoo on my arm what should I do  
1
7440
12720
دوباره اذیتت می‌کنند، بله، آنها می‌خواهند روی بازویم خالکوبی کنم.
00:20
then I think you need to hear this  story I'm sure you learn something
2
20160
5360
00:25
important most people got their  tattoos on their 18th birthday it  
3
25520
8560
بیشتر مردم خالکوبی‌های خود را در تولد 18 سالگی خود انجام دادند، این
00:34
was what you did people booked their  appointments months in advance at the  
4
34080
6160
همان کاری بود که شما انجام دادید، مردم قرارهای خود را از ماه‌ها قبل در
00:40
best tattoo parlor in town you didn't want  to find that they had no more appointments
5
40240
6840
بهترین سالن خالکوبی در شهر رزرو می‌کردند و نمی‌خواستید متوجه شوید که
00:47
left May was a very busy month because most people  had their birthdays in May so it was very hard to  
6
47080
12880
دیگر قراری نمانده است. مردم در ماه مه تولدشان را داشتند، بنابراین گرفتن وقت خیلی سخت بود،
00:59
get an appointment then sometimes people got  angry at the people who worked at the tattoo
7
59960
7400
اما گاهی اوقات مردم از دست افرادی که در سالن خالکوبی کار می‌کردند عصبانی می‌شدند
01:07
parlor or they PID hundreds of pounds  just to get an appointment Gary wasn't  
8
67360
10080
یا صدها پوند هزینه می‌کردند، فقط برای اینکه یک قرار ملاقات بگیرند، گری
01:17
like most people he didn't want a  tattoo his parents his friends and  
9
77440
5480
مانند اکثر مردمی نبود که نمی‌دیدند. نمی‌خواهد خالکوبی کند والدینش دوستانش و
01:22
his girlfriend all told him that he would  want a tattoo one day like everyone else  
10
82920
6920
دوست دخترش همه به او گفته‌اند که او هم مثل بقیه یک روز
01:31
I know you think you don't want it said G's  girlfriend clear but just think when you turn  
11
91520
8600
می‌خواهد خالکوبی کند.
01:40
18 most of your friends will have their  tattoos already people will want to see
12
100120
7560
خالکوبی‌های خود را از قبل داشته باشند، مردم می‌خواهند
01:47
yours look you can tell them that  you're getting it later that you  
13
107680
7880
ظاهر شما را ببینند، می‌توانید به آن‌ها بگویید که بعداً آن را دریافت می‌کنید
01:55
couldn't book an appointment but  how long can you lie why one day  
14
115560
5080
نمی‌توانید قراری رزرو کنید، اما تا کی می‌توانید دروغ بگویید که چرا یک روز  به
02:00
you look around and think God why  don't I have a tattoo everyone else
15
120640
7400
اطراف نگاه می‌کنید و فکر می‌کنید خدا چرا نمی‌توانید من یک خالکوبی دارم که بقیه
02:08
does but why do I need one said Gary everyone  else has one yes but I don't want one but Gary  
16
128040
13040
انجام می‌دهند، اما چرا به یک خالکوبی نیاز دارم، گفت: گری همه یکی دارند بله، اما من نمی‌خواهم، اما گری
02:21
said clar you're always like this you think that  because you have to do it that it's something bad
17
141080
8680
گفت: تو همیشه اینطوری فکر می‌کنی چون باید این کار را انجام بدهی که کار بدی است.
02:32
you were like this when you learned to drive as  well think of it like this getting a tattoo is  
18
152120
8040
وقتی رانندگی را یاد گرفتی، تو اینطوری بودی، همینطور به آن فکر کن، خالکوبی
02:40
a way to tell the world about yourself it's a way  to say this is me this is who I am this is what I
19
160160
8640
راهی است برای گفتن خودت به دنیا، راهی است برای گفتن این که این من هستم، این من هستم، این چیزی است که می
02:48
want and I can't wait to see what you  choose Gary sighed and he started talking  
20
168800
10240
خواهم و می توانم. منتظر نمانید تا ببینید  چه چیزی را انتخاب می‌کنید، گری آهی کشید و شروع کرد   در
02:59
about something else that was the other thing  the thing that Gary couldn't talk to anyone
21
179040
8520
مورد چیز دیگری صحبت کرد و آن چیز دیگری بود چیزی که گری نمی‌توانست با کسی
03:07
about he didn't think it mattered why did  you need that tattoo to tell the world  
22
187560
9800
در مورد آن صحبت کند، او فکر نمی‌کرد مهم باشد که چرا به آن خالکوبی نیاز داشتید تا به دنیا بگویید.
03:17
about yourself why couldn't you just  be yourself dress how you want it talk  
23
197360
6440
خودت چرا نمی‌توانی خودت باشی همانطور که می‌خواهی
03:23
how you want it and so on people know  who you are just by talking to you on
24
203800
6240
03:30
day but no the tattoo was important what  you chose for your tattoos said what you  
25
210040
9560
لباس بپوشی. دوست داشتید
03:39
thought what you liked who you were some  people got tattoos of their pets or strong  
26
219600
7880
چه کسی بودید برخی افراد حیوانات خانگی خود را خالکوبی کردند یا
03:47
animals like lions or stars or moons  or whatever some people got words in  
27
227480
7920
حیوانات قوی مانند شیرها یا ستاره ها یا ماه ها یا هر چیزی که برخی از افراد به
03:55
foreign languages some people got simple  shapes actually Gary didn't know what  
28
235400
7280
زبان های خارجی کلماتی داشتند برخی از افراد اشکال ساده داشتند در واقع گری
04:02
he could get for several years when he  thought about getting a tattoo he felt
29
242680
7520
برای چندین سال نمی دانست چه چیزی می تواند داشته باشد. او به خالکوبی فکر می‌کرد و احساس
04:10
anxious he knew who he was but he  couldn't take CL and put her in a  
30
250200
9320
نگرانی می‌کرد که می‌داند او کیست، اما نمی‌توانست CL را بگیرد و او را در عکس قرار دهد،
04:19
picture it was more than that  more than just a few words or  
31
259520
4800
این چیزی بیش از چند کلمه یا
04:24
a shape people thought it was bad to tell  other people what your tattoo was going to
32
264320
7000
شکلی بود که مردم فکر می‌کردند گفتن به دیگران بد است. خالکوبی شما قرار است چه
04:31
be of course many people talked about  it Gary's friends had told him what  
33
271320
9400
باشد البته خیلی ها در مورد آن صحبت کردند دوستان گری به او گفته بودند که چه
04:40
tattoos they wanted they knew what  they wanted so when they asked Gary  
34
280720
6320
خالکوبی می خواهند آنها می دانند چه می خواهند، بنابراین وقتی از گری پرسیدند او
04:47
what he wanted he told them he  knew but he didn't want to tell
35
287040
5400
چه می خواهد، او به آنها گفت که می داند اما او نمی خواست به
04:52
them one day his mom found out that  he was anxious about his tattoo she  
36
292440
9440
آنها بگوید. یک روز مادرش متوجه شد که او در مورد خالکوبی خود مضطرب است و به
05:01
told him it was normal that many people get  anxious so just get it in a hidden Place get  
37
301880
8360
او گفت که طبیعی است که بسیاری از مردم مضطرب می‌شوند، بنابراین فقط آن را در یک مکان پنهان قرار دهید،
05:10
it on your palp if you need to Mom but it  was true most people got their tattoos on  
38
310240
9840
اگر به مادر نیاز دارید، آن را روی دستان خود قرار دهید، اما این درست بود که بیشتر مردم خالکوبی خود را انجام دادند. خالکوبی روی
05:20
their arm or leg so they couldn't show  it to people some people really wanted  
39
320080
5760
بازو یا پایشان برای اینکه نتوانند آن را به مردم نشان دهند برخی از مردم واقعاً دوست داشتند که
05:25
the world to know who they were so they  got their tattoo on their head or their
40
325840
6920
دنیا بداند آنها چه کسانی هستند بنابراین آنها خالکوبی خود را روی سر یا دست خود انجام دادند و
05:32
hand some people wanted to keep it  hidden so they got it in their back  
41
332760
8520
برخی از افراد می خواستند آن را پنهان نگه دارند تا آن را در خود داشته باشند. پشت
05:41
or the bottom of their foot or  yes their bum but those people  
42
341280
6080
یا پایین پایشان یا بله ناهنجارشان، اما این افراد
05:47
often got treated badly these days  it wasn't cool to get it a hidden
43
347360
6640
اغلب این روزها با آنها رفتار بدی می‌شد جالب نبود که
05:54
tattoo the day after your 18th  birthday everyone wanted to see  
44
354000
7280
یک روز بعد از تولد 18 سالگی خالکوبی پنهانی انجام شود، همه می‌خواستند
06:01
it so if it was hidden they sometimes took  your clothes off and took a picture anyway  
45
361280
7240
آن را ببینند، بنابراین اگر پنهان بود، گاهی اوقات آن را انجام می‌دادند. لباست را در آوردی و به هر حال عکس گرفت
06:08
Gary did not want that Gary knew that  there were some people who didn't get
46
368520
6000
گری نمی خواست که گری بداند که افرادی هستند که
06:14
tattoos one of his ankles was like that but  he had never met him his family didn't like  
47
374520
10240
خالکوبی نکردند یکی از مچ پاهایش اینطور بود اما او هرگز او را ندیده بود خانواده اش هم دوست نداشتند
06:24
to talk about him either Gary didn't understand  why why were people who didn't get tattoos treated
48
384760
9240
درباره او صحبت کنند. گری نمی‌دانست چرا با افرادی که خالکوبی نمی‌کنند به گونه‌ای
06:34
differently they were seen as  strange people said they were  
49
394000
8400
متفاوت رفتار می‌شود، آن‌ها به‌عنوان افراد عجیب و غریب دیده می‌شوند و می‌گویند
06:42
like children because children didn't  have tattoos they often couldn't get  
50
402400
6040
مانند بچه‌ها هستند، زیرا بچه‌ها خالکوبی نمی‌کنند و اغلب نمی‌توانند شغلی پیدا کنند،
06:48
jobs because their boss wanted to  know who they were who they really
51
408440
6320
زیرا رئیس‌شان می‌خواست بداند چه کسی هستند. کسانی بودند که واقعاً
06:54
were and if someone didn't have a tattoo  they were hiding something weren't they  
52
414760
10440
بودند و اگر کسی خالکوبی نداشت، چیزی را پنهان می‌کرد، اینطور نیست،
07:05
so Gary knew that one day he would probably  have to get a tattoo he could keep saying  
53
425200
7360
بنابراین گری می‌دانست که یک روز احتمالاً باید یک خالکوبی انجام دهد و می‌تواند مدام بگوید «
07:12
no but one day he would have to on the day  of his 18th birthday his parents took him  
54
432560
9720
نه»، اما یک روز باید روی آن خالکوبی کند. در روز تولد 18 سالگی پدر و مادرش او را
07:22
to the tattoo paror of course they did they  had booked an appointment months in advance  
55
442280
7040
به سالن خالکوبی بردند البته آنها این کار را کردند. قرار ملاقاتی از ماه‌ها قبل رزرو کرده بودند
07:29
without telling him Gary didn't want to go he  said he wanted to go and see his friends but  
56
449960
9440
بدون اینکه به او بگویند گری نمی‌خواهد برود او گفت می‌خواهد برود و دوستانش را ببیند اما
07:39
his parents had booked the appointment for 10:  a.m. and they couldn't change it when Gary got  
57
459400
7480
والدینش رزرو کرده بودند. قرار برای ساعت 10 صبح بود و وقتی گری به آنجا رسید نتوانستند آن را تغییر دهند
07:46
there he went into a room with a tattoo artist  the tattoo artist was a woman was maybe 40 or
58
466880
8960
او با یک هنرمند خالکوبی به اتاقی رفت هنرمند خالکوبی یک زن بود شاید 40 یا
07:55
50 she had lots of tattoos of course all tattoo  artists did they were the only people who could  
59
475840
12080
50 ساله بود که خالکوبی های زیادی داشت البته همه خالکوبی ها انجام می دادند. تنها افرادی که می‌توانستند
08:07
get more than one tattoo well other people could  but they were treated as strange wasn't one
60
487920
8640
بیش از یک خالکوبی را به خوبی انجام دهند، دیگران می‌توانستند،
08:16
enough Gary was surprised that  that tattoo artist was a woman  
61
496560
7800
08:24
usually men got tattoos from other men  and women got from other women but his  
62
504360
7320
اما با آنها به‌عنوان یک خالکوبی کافی رفتار می‌شد.
08:31
parents had probably chosen a woman  because it might make him feel less
63
511680
5120
والدین احتمالاً زنی را انتخاب کرده بودند، زیرا ممکن است باعث شود کمتر احساس
08:36
anxious or maybe it was the only appointment  they could get anyway she was very friendly  
64
516800
10600
اضطراب کند یا شاید این تنها قراری بود که می‌توانستند داشته باشند، او بسیار دوستانه بود.
08:47
she gave him a cup of tea and asked what  things he liked what his Hobbies were if  
65
527400
7040
او یک فنجان چای به او داد و از او پرسید که اگر دوست داشته باشد، چه چیزهایی دوست دارد.
08:54
he had any pets or people he really loved his  parents must have told her he was anxious about  
66
534440
10320
حیوانات خانگی یا افرادی که واقعاً دوستشان داشته است، والدینش حتماً به او گفته‌اند که او نگران است،
09:04
it it made it worse Gary did have a lots of  things he loved of course but none of them  
67
544760
7880
این موضوع بدتر از آن شد که گری چیزهای زیادی داشت که دوست داشت، اما هیچ‌کدام
09:12
were so special none of them were so great  that he wanted them tattoo on his body and  
68
552640
9360
آنقدر خاص نبودند، هیچ‌کدام آنقدر عالی نبودند که می‌خواست آنها را خالکوبی کنند. روی بدنش و   از
09:22
where could he get it he didn't want one  where everyone could see it but he didn't  
69
562000
6920
کجا می‌توانست آن را تهیه کند، او نمی‌خواست که همه آن را ببینند، اما نمی‌خواست با او
09:28
want want to be treated badly but the guys at  the school and then Gary had an idea can I get  
70
568920
8760
رفتار بدی شود، اما بچه‌های مدرسه و سپس گری به این فکر افتادند که آیا می‌توانم
09:37
a tattoo on my head the tattoo artist looked  very surprised well yes you can but you have  
71
577680
11000
روی خودم خالکوبی کنم. سر هنرمند خالکوبی بسیار متعجب به نظر می‌رسید، بله، می‌توانید، اما شما
09:48
a lot of hair nobody will be able to see it and  I can't tattoo you until you get your hair cut
72
588680
10440
موهای زیادی دارید، هیچ‌کس نمی‌تواند آن را ببیند و من نمی‌توانم شما را خالکوبی کنم تا زمانی که موهایتان را کوتاه کنید،
10:02
Gary stood up could you wait while I go to  the barber then the tattoo artist side and  
73
602080
8040
گری از جای خود بلند شد، آیا می‌توانید صبر کنید تا من به آرایشگاه بروم. سپس طرف خالکوبی و
10:10
checked her watch all right but big quick Gary  ran out his parents were waiting outside the
74
610120
9040
ساعتش را درست چک کرد اما گری سریع به بیرون دوید والدینش بیرون از اتاق منتظر بودند
10:19
room and they were surprised to see him don't have  time to explain he said I'm going to The Barbers  
75
619160
11800
و آنها از دیدن او وقتی برای توضیح دادن نداشتند تعجب کردند و گفت من به آرایشگاه می روم
10:30
his parents probably thought he was going to get a  tattoo on the side of his head that was a popular
76
630960
7240
احتمالاً پدر و مادرش فکر می‌کرد که می‌خواهد یک خالکوبی در کنار سرش انجام دهد که یک مد محبوب بود،
10:38
fashion yes it meant you had to cut your hair  short but it looked really cool but Gary didn't  
77
638200
12720
بله، به این معنی بود که باید موهایتان را کوتاه کنید، اما خیلی جالب به نظر می‌رسید، اما گری نمی‌خواست به
10:50
want that he told the barber he wanted him  to shave all his hair off the man was very
78
650920
8360
آرایشگر بگوید که می‌خواهد موهایتان را اصلاح کند. تمام موهایش از مرد بسیار
10:59
surprised but you're so young you have  wonderful hair do you really want to go  
79
659280
9520
شگفت زده شد، اما تو خیلی جوانی، موهای فوق العاده ای داری، آیا واقعاً می خواهی
11:08
bold yes yes and I don't have much time so the  barber shaved all his hair off and Gary was
80
668800
10600
پررنگ بروی، بله، بله و من زمان زیادی ندارم، بنابراین آرایشگر تمام موهایش را تراشید و گری
11:19
bold he looked very strange but  he didn't care he said thank you  
81
679400
9880
جسورانه به نظر می رسید. خیلی عجیب بود، اما اهمیتی نمی‌داد، او گفت: «ممنونم،
11:29
pet The Barber and then ran back  to the tattoo artist oh my God  
82
689280
5480
آرایشگر، و سپس دوید پیش هنرمند خالکوبی، خدای من،
11:34
said his mother when she saw him but  she didn't have time to say anything
83
694760
5440
وقتی او را دید، مادرش گفت، اما وقت نداشت چیز
11:40
else because he was already back in the room with  a tattoo artist I'm ready he said panting and I  
84
700200
11400
دیگری بگوید، زیرا او قبلاً به خانه برگشته بود. اتاقی با یک هنرمند خالکوبی آماده هستم او گفت نفس نفس می‌زند و می‌دانم
11:51
know what I want nobody liked Gary's tattoo  firstly it wasn't original everyone wanted  
85
711600
8440
چه می‌خواهم هیچ‌کس خالکوبی گری را دوست نداشت اولاً خالکوبی اصلی نبود همه می‌خواستند
12:00
an original tattoo and Garis was just a simple x  shape lots of people had those but they usually  
86
720040
9640
یک خالکوبی اصلی داشته باشند و گاریس فقط یک شکل x ساده بود بسیاری از مردم آن را داشتند اما معمولاً
12:09
got something with the X to make it more original  but not gar he just had a big X shape of course  
87
729680
9080
چیزی با X گرفت تا اورجینال‌تر شود اما نه، او فقط یک شکل X بزرگ داشت البته
12:18
the place he got that tattoo was very original too  original his friends all thought it was funny they  
88
738760
9760
جایی که آن خالکوبی را انجام داد خیلی اصلی بود دوستانش همه فکر می‌کردند خنده‌دار است
12:28
said that only Gary could get a tattoo on the  top of his head so it was perfect for him but  
89
748520
7800
گفتند که فقط گری می‌تواند روی آن خالکوبی کند. بالای سرش پس برای او عالی بود اما
12:36
his parents hated it and his girlfriend Claire  really hated it weeks passed Gary's Hair started  
90
756320
11080
والدینش از آن متنفر بودند و دوست دخترش کلر واقعاً از آن متنفر بود.
12:47
to grow again his friends stopped laughing about  his tattoo and life started being normal again  
91
767400
8760
12:56
but then the questions started when are you going  to get a real one asked his dad I mean that was a  
92
776160
9840
آیا می‌خواهی یک خالکوبی واقعی بگیری، از پدرش پرسید منظورم این است که این یک
13:06
funny joke Gary but you need a real tattoo you  can't go bowl every time you want to show it  
93
786000
6880
شوخی خنده‌دار بود، گری، اما تو به یک خالکوبی واقعی نیاز داری، نمی‌توانی هر بار که می‌خواهی آن را
13:12
to someone Gary couldn't believe it he had done  the thing that everyone wanted hadn't he so why  
94
792880
10280
به کسی نشان بدهی که گری باورش نمی‌شود این خالکوبی را انجام داده باشد. چیزی که همه می خواستند او نبود پس چرا
13:23
was it a problem but his dad wasn't the only one  Claire asked him to get a new tattoo every day she  
95
803160
8520
مشکل بود اما پدرش تنها کسی نبود کلر از او می خواست که هر روز یک خالکوبی جدید انجام دهد
13:31
Drew pictures for him texted him ideas finally  it was too much for him and he stopped seeing  
96
811680
8080
برای او عکس می کشید و ایده هایش را به او پیامک می داد در نهایت برای او خیلی زیاد بود و او دیگر او را نمی دید.
13:39
her Gary didn't get a new tattoo of course the  first one had heart and it cost a lot of money  
97
819760
10000
13:49
yes his parents had pet for it but he hated that  they pet for something he didn't want and really  
98
829760
7680
13:57
he didn't like the tattoo to had gten it was fun  but it really didn't look good Gary's Hair grew  
99
837440
9440
خالکوبی را دوست نداشتم، سرگرم کننده بود، اما واقعاً خوب به نظر نمی رسید.
14:06
and soon you couldn't see the tattoo at all he  was happy with this and he didn't feel anxious  
100
846880
6440
14:13
anymore he could forget that it was there  but of course this just made everyone else
101
853320
8320
آنجا بود، اما البته این فقط باعث
14:21
angry fine Gary had gotten a bad  tattoo but now he was hiding it  
102
861640
8720
عصبانیت دیگران شد، گریه خالکوبی بدی کرده بود، اما حالا داشت آن را
14:30
from the world you can't get a tattoo  there and then cover it with hair said  
103
870360
5520
از دنیا پنهان می‌کرد که نمی‌توانی آنجا خالکوبی کنی و بعد آن را با مو بپوشانی و به
14:35
his mother you should shave off  all your hair again or get a new
104
875880
5960
مادرش گفت: «باید همه چیز را اصلاح کنی». دوباره مو یا خالکوبی جدید انجام بده
14:41
tattoo no said Gary I won't do it I got  the tattoo okay you should be happy now  
105
881840
10920
14:52
I don't have to be like everyone else Gary  went to University and there there he had  
106
892760
6640
14:59
more problems everyone showed each other  their tattoos it was a great way to make  
107
899400
8160
خالکوبی‌های دیگرشان این یک راه عالی برای
15:07
friends because you could talk about  why you got your tattoo like that and  
108
907560
5720
دوست‌یابی بود، زیرا می‌توانستید درباره اینکه چرا خالکوبی‌تان را آن‌طور انجام داده‌اید و
15:13
when someone had a hidden tattoo everyone  wanted to know where it was and what it
109
913280
8600
وقتی کسی خالکوبی پنهانی داشت، همه می‌خواستند بدانند کجاست و چیست،
15:21
was Gary told nobody where his tattoo was several  girls tried to sleep with him because they thought  
110
921880
13240
گری به هیچ‌کس نگفت که خالکوبی‌اش چند دختر است. سعی کردند با او بخوابند زیرا فکر می کردند
15:35
he might have it on his bump when people  found out where it really was they were not
111
935120
7200
ممکن است وقتی مردم فهمیدند واقعاً کجاست، آن را روی دست انداز داشته باشد.
15:42
happy some boys from the football  team went into his room at night  
112
942320
9360
15:51
and shaved all his hair off the  next day everyone saw his tattoo  
113
951680
5640
خالکوبی اش
15:57
and laughed at him what about tattoo  they said it could be better to have
114
957320
6520
و به او خندیدند، چه در مورد خالکوبی، آنها گفتند بهتر است
16:03
known until then Gary had been thinking about  getting another tattoo it was just too hard  
115
963840
10280
بدانم تا آن زمان گری در فکر انجام یک خالکوبی دیگر بود، خیلی سخت بود
16:14
with his x-shaped one but now he knew that  he could never get one this was who he was  
116
974120
8960
با خالکوبی ایکس شکلش، اما حالا می دانست که هرگز نمی تواند این خالکوبی را انجام دهد. او کسی بود
16:23
and he found out that there was a word for it  tless tless people were people who couldn't get  
117
983080
8640
و متوجه شد که کلمه ای برای آن وجود دارد tless tless افراد افرادی بودند که نمی توانستند
16:31
tattoos or didn't want tattoos some tless people  had tattoos but they removed them or they never  
118
991720
8040
خالکوبی کنند یا نمی خواستند خالکوبی کنند برخی از افراد کمتر خالکوبی داشتند اما آنها را حذف کردند یا هرگز
16:39
showed them to people tlist finally Gary met other  tless people he was very anxious but when he met  
119
999760
10320
آنها را به افراد نشان ندادند. گری با افراد کم‌تر دیگری آشنا شد که بسیار مضطرب بود، اما وقتی با آن‌ها آشنا شد،
16:50
them he knew that they were his people they  understood what it was like to be treated so  
120
1010080
5920
می‌دانست که آن‌ها افراد او هستند، آن‌ها فهمیدند که رفتار
16:56
badly they understood why he didn't want a tattoo  and they thought he was great for that tattoo he
121
1016000
8000
بسیار بدی با او چگونه است و فهمیدند چرا او نمی‌خواهد خالکوبی کند و فکر می‌کردند که او برای این کار عالی است. خالکوبی که
17:04
got Gary liked one of the tless girls very much  and they started dating they had to keep their  
122
1024000
12240
گری را بسیار دوست داشت یکی از دختران بی‌حال را دوست داشت و آن‌ها شروع به قرار گذاشتن کردند، آنها باید
17:16
love hidden of course if Gary's parents knew  he had a tless girlfriend they couldn't be
123
1036240
8560
عشق خود را پنهان می‌کردند البته اگر والدین گری می‌دانستند که او دوست دختر بی‌حالی دارد، نمی‌توانستند خوشحال باشند.
17:24
happy many times garr's girlfriend said you  know you could get that tattoo removed I  
124
1044800
9880
آن خالکوبی برداشته شد   می‌دانم که
17:34
know it's hidden but it's so much better  when it's removed when mine was removed  
125
1054680
6120
پنهان است، اما وقتی خالکوبی من پاک شود، خیلی بهتر است
17:40
I felt amazing and it's very safe I have  a friend who does it but guard said not  
126
1060800
10600
احساس شگفت‌انگیزی داشتم و بسیار امن است، دوستی دارم که این کار را انجام می‌دهد اما نگهبان گفت نه
17:51
it's hidden that's enough if I can't see it  it doesn't matter Gary and Kyle is tail to  
127
1071400
7080
پنهان است، کافی است اگر نتوانم آن را ببینم. مهم نیست که گری و کایل
17:58
together over the years when Gary Grew Older  he started going bold he had been woring about
128
1078480
7360
در طول سال‌هایی که گری بزرگ‌تر می‌شد، در کنار هم هستند. او شروع به جسارت کرد که در
18:05
this now his tattoo couldn't be hidden and  he would have to remember everything that had  
129
1085840
9320
این مورد می‌پوشید، حالا خالکوبی‌اش نمی‌توانست پنهان بماند و او باید تمام اتفاقاتی که افتاده بود و
18:15
happened he hadn't talked to his parents in years  and he didn't want to remember the day he got that
130
1095160
9040
صحبت نکرده بود را به خاطر می‌آورد. سال‌ها به پدر و مادرش آمد و نمی‌خواست روزی را که آن خالکوبی را انجام داد به خاطر بیاورد،
18:24
tattoo so he decided to get it removed but  first he had to shave off all his hair Kyle  
131
1104200
13440
بنابراین تصمیم گرفت آن را پاک کند، اما ابتدا مجبور شد تمام موهایش را بتراشد، کایل این
18:37
did it for him Gary closed his eyes and Kyle  shaved it very quickly I don't believe it said
132
1117640
9640
کار را برای او انجام داد. گری چشمانش را بست و کایل آن را خیلی تراشید. به سرعت باورم نمی‌شود که گفت
18:47
Kyle what said Gary who was so anxious that  he didn't want to open his eyes did you have  
133
1127280
9680
کایل چه گفته گری که آنقدر مضطرب بود که نمی‌خواست چشمانش را باز کند
18:56
it removed all already it's gone Gary opened his  eyes and it was true on his bald head there was no
134
1136960
10680
، آیا این کار را انجام دادی.
19:07
tattoo the ex was gone somehow it had removed  itself Gary laughed my body knows what it  
135
1147640
11680
خالکوبی سابق رفته بود به نحوی خودش پاک کرده بود. گری خندید بدنم می‌داند چه می‌خواهد
19:19
wants he said and it didn't want that now  do you understand what this story means
136
1159320
8920
گفت و نمی‌خواست حالا می‌فهمی این داستان یعنی چه
19:31
that no one can force me to do anything  I decide what to do with my life exactly  
137
1171200
10200
که هیچ‌کس نمی‌تواند مرا مجبور به انجام کاری کند. من تصمیم می‌گیرم با آن چه کار کنم. دقیقاً زندگی من
19:41
and if you want another story just let me  know on the comments I hope you liked this  
138
1181400
8120
و اگر داستان دیگری می خواهید فقط در نظرات به من اطلاع دهید. امیدوارم این
19:49
story if you could improve your English a  little more please subscribe to the channel  
139
1189520
5520
داستان را دوست داشته باشید اگر توانستید زبان انگلیسی خود را کمی بهتر کنید لطفاً در کانال عضو شوید
19:55
and share this video with a friend thank  you very much for for your support take
140
1195040
5040
و این ویدیو را با یک دوست به اشتراک بگذارید. پشتیبانی
20:00
care
141
1200080
11040
مراقبت کنید
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7