Phrasal verbs for daily routines (Everyday life activities) English Conversation Practice

Fredo is that you wow long time no see  you I didn't know you were a firefighter

فردو اینه که وای خیلی وقته ندیدمت  من نمیدونستم تو آتش نشان بودی

hello Tom good to see you yeah  I'm a fighter fighter how are you

سلام تام خوشحالم که میبینمت آره  من یک جنگنده هستم تو چطوری

I'm fine but what are you doing here don't  tell me there was a fire in my building

من خوبم اما اینجا چیکار میکنی به من نگو یک آتش سوزی در ساختمان من وجود داشت

no no relax it was a cat a cat was  trapped in a tree and We rescued it  

نه نه استراحت کنید، یک گربه بود که یک گربه در یک درخت گیر کرده بود و ما آن را نجات دادیم

oh I see a cat that's funny  it sounds kind of boring

اوه، من گربه ای را می بینم که خنده دار است  به نظر می رسد خسته کننده است

no it's not I mean firefighters don't  just put out fires we can do more things

نه نه، نه منظورم این است که آتش نشان ها فقط آتش را خاموش نمی کنند. ما می‌توانیم کارهای بیشتری انجام دهیم،

really I would like to know about your  routine it sounds very interesting

واقعاً دوست دارم در مورد روال شما بدانم، خیلی جالب به نظر می‌رسد،

well you're a general manager I suppose  my routine is different from yours

خوب شما یک مدیر کل هستید، فکر می‌کنم روال من با شما متفاوت است،

yeah probably for example I wake up early  every day at about six in the morning

بله احتمالاً برای مثال من هر روز در حدود شش صبح زود از خواب بیدار می‌شوم.

I wake up at that time because I start to  work at seven in the morning what about you

در آن ساعت از خواب بیدار شوم چون من ساعت هفت صبح شروع به کار می‌کنم، شما

well I don't have a specific time to wake up  I can wake up at five four six in the morning

خوب من زمان خاصی برای بیدار شدن ندارم.

it depends if we have an emergency or not  we never know so we have to be always ready

ما هرگز نمی دانیم پس باید همیشه آماده باشیم

that's interesting well my alarm clock  goes off at 6am every morning every day  

که جالب است ساعت زنگدار من هر روز ساعت 6 صبح هر روز خاموش می شود

of course I get up immediately  I take a shower and get dressed

البته بلافاصله بیدار می شوم دوش می گیرم و

when I work as a firefighter I don't  take a shower I mean not while working

وقتی آتش نشان می کنم لباس می پوشم. منظورم این است که نه در حین کار

we have to be always ready as I told you  before the same happens with breakfast

باید همیشه آماده باشیم همانطور که به شما گفتم قبل از اینکه در صبحانه همین اتفاق بیفتد

I just turned on the kettle and boil some water  to have coffee for breakfast what do you eat

فقط کتری را روشن کردم و مقداری آب جوش دادم تا صبحانه قهوه بخورم شما چه می خورید

it depends on the day sometimes I have brown bread  with coffee with milk and sometimes just coffee  

بستگی به روزی دارد که گاهی اوقات نان قهوه ای بخورم. با قهوه با شیر و گاهی فقط قهوه

after I have breakfast I wash up it's very  important nowadays I suppose you know that

بعد از خوردن صبحانه، شست و شوم خیلی مهم است این روزها فکر می کنم می دانید که

of course I always wash up  it's very important to sanitize

البته من همیشه خود را می شوم بسیار مهم است که ضدعفونی کنم

you're right well then I have to go  to work and I get there at about 6 45

شما خوب هستید پس باید بروم سر کار آنجا حدود ساعت 6 45 است،

but don't you tidy up your room before  you leave home that's very important

اما آیا اتاقتان را قبل از خروج از خانه مرتب نکنید، این خیلی مهم است،

not really I have a person who does that  work for me and I don't have to ask for that

نه واقعاً من فردی دارم که این کار را برای من انجام می‌دهد و من مجبور نیستم چیزی بخواهم

that can save you a lot of time lucky you  I always have to tidy up my room every day  

که می‌تواند خیلی از شما را نجات دهد. زمان خوش شانسی شما همیشه باید هر روز اتاقم را مرتب کنم

four of you well after that I have lunch  at about one or two in the afternoon

چهار نفر از شما خوب بعد از آن ناهار را می‌خورم تقریباً ساعت یک یا دو بعد از ظهر

when I have time I usually go to a restaurant but  

که وقت دارم معمولاً به رستوران می‌روم اما

when I don't I just pick up  the phone and ask for food

وقتی ندارم فقط آن را برمی‌دارم. تلفن و درخواست غذا

well I make my own meal I think that's  healthier I usually prepare my food at home

خوب من غذای خودم را درست می‌کنم، فکر می‌کنم سالم‌تر است، معمولاً غذای خود را در خانه آماده می‌کنم،

then I divided it into small Toppers and finally  I only have to warm up my lunch in the oven

سپس آن را به تاپرهای کوچک تقسیم می‌کنم و در نهایت فقط باید ناهارم را در فر گرم کنم

that's more practical for me plus I save  a lot of money I cook very well by the way

که برای من کاربردی‌تر است به علاوه من. پول زیادی پس انداز کنید من خیلی خوب آشپزی می کنم به هر حال

I won't believe you unless you  invite me over for lunch my friend

باور نمی کنم مگر اینکه مرا برای ناهار دعوت کنید دوست من

sure you come come home whenever you want  but we'll have to set a time for that

مطمئن باشید هر وقت خواستید به خانه بیایید اما ما باید برای این کار زمانی تعیین کنیم.

sure don't worry by the way do you work  out because you keep fit that's great

به هر حال نگران باشید ورزش می کنید چون تناسب اندام را حفظ می کنید که

of course as a firefighter we're  always working out I exercise a lot

البته به عنوان یک آتش نشان عالی است ما همیشه ورزش می کنیم من خیلی ورزش می کنم

but do you really eat out every day I can't  believe it so you get tired of this I only ask  

اما آیا شما واقعاً هر روز بیرون غذا می خورید من باورم نمی شود بنابراین از این موضوع خسته می شوید. فقط بپرس

no because I go to different restaurants and try  different kind of food so I don't get bored of it

نه چون به رستوران‌های مختلف می‌روم و غذاهای مختلفی را امتحان می‌کنم تا حوصله‌ام سر نرود،

but you my friend you must end up very  tired every day right your work is very hard  

اما تو دوست من، باید هر روز خیلی  خسته شوی، درست است که کار تو خیلی سخت است

yeah I usually end up very tired sometimes  I get home and just lie in my bed

بله، من معمولاً گاهی اوقات خیلی خسته می‌شوم من به خانه می‌رسم و اگر جای شما بودم فقط در رختخوابم دراز می‌کشم،

if I were you I'm sure I would do  the same and I won't get up easily

مطمئنم همین کار را می‌کردم و به راحتی از جایم بلند نمی‌شوم،

totally we don't even have much time to  hang out with friends we are very busy

ما حتی زمان زیادی برای وقت گذرانی با دوستان نداریم، ما خیلی سرم شلوغ است. «

you don't even have time to take out  the trash right that's what I think

حتی وقت ندارم سطل زباله را بیرون بیاورم درست همین چیزی است که فکر می‌کنم

don't exaggerate I take out the trash  every day I told you I tidy up always

اغراق نکن، من سطل زباله را بیرون می‌آورم» هر روز به تو گفتم که همیشه

right and is it difficult to put on  those clothes I always wonder that

درست مرتب می‌کنم و آیا پوشیدن آن لباس‌ها سخت است، همیشه در تعجب هستم که

at the beginning yeah but then you just get  used to it and it becomes easier every day

در ابتدا بله، اما بعد عادت می‌کنید و هر روز راحت‌تر می‌شوید،

the problem is not putting on these clothes  the real problem is taking off this uniform

مشکل پوشیدن این لباس‌ها نیست، مشکل اصلی درآوردن این لباس است،

since I end up very tired and sweat a lot it  can be very difficult to get out of this uniform  

زیرا من خیلی خسته می‌شوم و خیلی عرق می‌کنم، بیرون آمدن از آن می‌تواند بسیار سخت باشد. این یونیفرم

believe me suppose so and how do you wash it  that uniform looks hard to clean seriously

باور کنید فرض کنید اینطور است و چگونه آن را می‌شویید که تمیز کردن لباس سخت به نظر می‌رسد،

no it's not I just up in the washing  machine and put it in that's all

نه این نیست که من فقط در ماشین لباسشویی بالا می‌روم و آن را داخل ماشین لباسشویی می‌گذارم و فقط

I see well the hard part will be dry in  that uniform off it must be difficult

می‌بینم که قسمت سخت آن خشک می‌شود آن لباس باید خشک شود. سخت است

yeah it can take hours to dry off that's  true and what do you do on the weekends

بله ممکن است ساعت‌ها طول بکشد تا خشک شود این درست است و آخر هفته‌ها چه می‌کنید

on the weekends well I normally take a rest  at home like you I often lie in my bed all day  

خوب من معمولاً مثل شما در خانه استراحت می‌کنم، اغلب تمام روز را در رختخوابم می‌خوابم

or sometimes I go out with my friends we  go to see a movie or to drink something

یا گاهی اوقات با دوستانم بیرون می‌روم. برو فیلم ببینی یا چیزی بنوشی

wait a minute what about Melissa your  girlfriend don't you go out with her

کمی صبر کن ملیسا دوست دخترت با او بیرون نرو

Melissa oh Melissa well no I broke up with  her last year I don't know about her anymore  

ملیسا اوه ملیسا خوب نه من سال گذشته از او جدا شدم. دیگر در مورد او نمی

what but why I remember you two  got along really well what happened

دانم. شما دو خیلی خوب با هم کنار آمدید چه اتفاقی افتاد

yeah we had a great time but she had a problem  every time we had a date she used to call off

بله، ما خیلی خوش گذشت، اما او یک مشکل داشت هر بار که قرار ملاقاتی داشتیم،

she used to call off the date but why maybe  she had a problem or something important to do  

او قرار را لغو می‌کرد، اما چرا ممکن است او مشکل یا کاری مهم برای انجام دادن داشته باشد

I don't know she always arrived late to  our dates and I didn't like that at all

من نمی دانم که او همیشه دیر به قرارهایمان می آمد و من اصلاً از آن خوشم نمی آمد،

I didn't want to deal with that anymore  so I talked to her and we just broke up

دیگر نمی خواستم با آن کار کنم، بنابراین با او صحبت کردم و فقط از هم جدا شدیم

oh wow I'm sorry to hear that it's sad to  find out we can't be with a person forever

اوه وای متأسفم که می شنوم که اینطور است متاسفم که فهمیدم نمی‌توانیم برای همیشه با یک نفر باشیم،

yeah well that is part of life  what about you did you get married

بله، این بخشی از زندگی است  تو چه ازدواجی کردی نه نه

no no not yet I'm still dating Cecilia  we have talked about getting married but

هنوز نه هنوز با سیسیلیا قرار می‌گیرم ما در مورد ازدواج صحبت کرده‌ایم اما

I don't know I'm not sure about that I  mean I love her and she loves me but um

نمی‌دانم. "مطمئن نیستم منظورم این است که من او را دوست دارم و او من را دوست دارد، اما اوم، اما

but nothing if you two love each other  go ahead get married I mean why not

اگر شما دوتا همدیگر را دوست داشته باشید، هیچ چیز وجود ندارد، به ازدواج ادامه دهید، منظورم این است که چرا

you're right I will propose her tomorrow  and won't give up until she says yes

حق با شما نیست، من فردا به او پیشنهاد می کنم و تا زمانی که او نکند تسلیم نمی شوم. می‌گوید بله خوب می‌گوید

well said you need to grow up well I  have to go now we should catch up later

شما باید خوب بزرگ شوید، من باید بروم، باید بعداً به سراغ

sure why don't we go to one of those  restaurants you usually go I want to know that

یکی از آن رستوران‌هایی برویم که معمولاً می‌روید.

yeah why not I really enjoyed our  conversation I'll see you later

بعداً شما را می‌بینم،

oh and maybe there you can tell me exactly what  a firefighter does because you didn't do it

اوه و شاید آنجا بتوانید دقیقاً به من بگویید که یک آتش‌نشان چه کار می‌کند، زیرا شما این کار را

all right and you what a general manager does  maybe in the next video right I hope you liked  

به درستی انجام نداده‌اید و شما کاری که یک مدیر کل انجام می‌دهد، شاید در ویدیوی بعدی درست باشد، امیدوارم

this conversation if you could improve your  English a little more please subscribe to the  

این مکالمه را دوست داشته باشید. انگلیسی کمی بیشتر لطفا در

channel and share this video with a friend  and if you want to support this channel you  

کانال    مشترک شوید و این ویدیو را با یک دوست به اشتراک بگذارید و اگر می‌خواهید از این کانال حمایت کنید   می‌توانید

can join us or click on the super thanks button  thank you very much for your support take care

به ما بپیوندید یا روی دکمه تشکر فوق‌العاده کلیک کنید خیلی ممنون از حمایت شما مراقب باشید