22 CRUCIAL Speaking Phrases for Job Interviews in English + Free PDF | Business English Lesson

Hi there, this is Harry and welcome back to  advanced English lessons with Harry, where  

سلام، این هری است و به درس‌های پیشرفته انگلیسی با هری خوش آمدید، جایی که

I try to help you to get a better understanding  of the English language. If you're preparing for  

سعی می‌کنم به شما کمک کنم تا زبان انگلیسی را بهتر درک کنید . اگر برای

proficiency exams, or indeed, if you're preparing  for an all-important job interview, or if you just  

امتحانات مهارتی آماده می‌شوید، یا در واقع، اگر برای یک مصاحبه شغلی بسیار مهم آماده می‌شوید، یا اگر می‌خواهید به

want to simply improve your spoken English  conversation English business English, well,  

سادگی مکالمه انگلیسی مکالمه انگلیسی خود را بهبود ببخشید، خوب،

then you've come to the right place, we're here to  help you. So we will help you with your grammar,  

پس به این کار رسیده‌اید. جای درست، ما اینجا هستیم تا به شما کمک کنیم. بنابراین ما به شما در مورد دستور زبان،

your pronunciation, general use of English, how  to use phrasal verbs when to use them, and also  

تلفظ، استفاده عمومی از انگلیسی، نحوه استفاده از افعال عبارتی در هنگام استفاده از آنها کمک می‌کنیم، و همچنین

give you various expressions that will help you to  improve the quality of the English that you use.

عبارات مختلفی را به شما می‌دهیم که به شما کمک می‌کند تا کیفیت انگلیسی مورد استفاده خود را بهبود بخشید.

And in the advanced English lesson today, we're  going to look at expressions for job interview.  

و امروز در درس پیشرفته انگلیسی، عبارات مصاحبه شغلی را بررسی خواهیم کرد.

So I've split them into different sections, I'll  go through them one by one. So this is an advanced  

بنابراین من آنها را به بخش های مختلف تقسیم کرده ام، آنها را یکی یکی مرور می کنم. بنابراین این یک

English lesson. And it's useful speaking  phrases for job interviews. Okay, so let's  

درس انگلیسی پیشرفته است. و بیان عبارات  مفید برای مصاحبه شغلی است. بسیار خوب، پس بیایید

get started. As I said, we're going to look at it  in different sections. So five different sections,  

شروع کنیم. همانطور که گفتم، ما در بخش‌های مختلف به آن نگاه می‌کنیم. بنابراین پنج بخش مختلف،

how to agree with somebody, so expressions  to use when you're agreeing with somebody,  

چگونه با کسی موافق باشیم، بنابراین عباراتی برای استفاده وقتی که با کسی موافق هستید،

how to disagree with somebody. So expressions  you'll use when disagreeing with somebody  

چگونه با کسی موافق نباشیم. بنابراین عباراتی را که هنگام مخالفت با کسی که

asking for clarification, or you  want somebody to repeat something,  

درخواست توضیح می کند، استفاده می کنید، یا می خواهید کسی چیزی را تکرار کند،

if you want to buy yourself some time. And then  also to give yourself time to think, and then  

اگر می خواهید برای خود وقت بخرید. و سپس همچنین برای اینکه به خودتان فرصت فکر کردن بدهید، و سپس   در

finally saying something in another way, okay,  so they're the different sections that we'll use,  

نهایت چیزی را به روشی دیگر بگویید، بسیار خوب، بنابراین آنها بخش‌های مختلفی هستند که ما استفاده خواهیم کرد،

I'll give you a few expressions in each of those,  and then give you the ending and how you might  

در هر یک از آنها چند عبارت به شما می‌دهم، و سپس می‌گویم پایان و چگونه می‌توانید

complete it. Okay, so you'll, you'll get the hang  of it, you'll have to practice them, of course,  

آن را تکمیل کنید. بسیار خوب، پس می توانید، از آن استفاده خواهید کرد، البته باید آنها را تمرین کنید،

but they are very useful. As I said, particularly  when you're going for a job interview,  

اما آنها بسیار مفید هستند. همانطور که گفتم، به‌ویژه وقتی برای مصاحبه شغلی می‌روید،

it can always be a nervous time, particularly if  English is not your first language. And therefore,  

همیشه می‌تواند یک زمان عصبی باشد، به خصوص اگر انگلیسی زبان اول شما نباشد. و بنابراین،

if you've got some assistance, some expressions  that you can use. It'll make you feel a little bit  

اگر کمکی دارید، برخی از عبارات که می توانید استفاده کنید. وقتی جلوی مصاحبه‌گر می‌نشینید، این باعث می‌شود کمی

more confident, a little less nervous when you're  sitting in front of the interviewer. Okay, now.

اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید، کمی کمتر عصبی شوید . باشه الان

So the first section is when you want to agree  with somebody, so it's always nice to have  

بنابراین اولین بخش زمانی است که می‌خواهید با کسی موافق باشید، بنابراین همیشه خوب است که

good positive body language, okay, sort of nod  your head and make notes like that. Hmm I see,  

زبان بدن مثبت خوبی داشته باشید، خوب، سرتان را تکان دهید و یادداشت برداری کنید. هوم، می‌بینم،

I see, these are nice ways to agree. But if you  want to use some expression, so here they are,  

می‌بینم، این‌ها راه‌های خوبی برای توافق هستند. اما اگر می‌خواهید از تعابیری استفاده کنید، بنابراین آنها اینجا هستند،

I can't help thinking the same. So when you want  to agree with what somebody said, I can't help  

من نمی‌توانم همین فکر را نکنم. بنابراین وقتی می‌خواهید با گفته‌های کسی موافق باشید، نمی‌توانم

thinking the same Yes, I think it would be a  great idea to improve the marketing by doing  

همین فکر را نکنم، بله، فکر می‌کنم این ایده عالی است که با انجام

this or this or something else. So I can't help  thinking the same means. Yeah, I agree with what  

این یا این یا چیز دیگری، بازاریابی را بهبود بخشید. بنابراین نمی‌توانم به همین وسیله فکر نکنم. بله، من با آنچه

you have said. Or just very simply true enough. So  when somebody says something, I believe that our  

شما گفتید موافقم. یا خیلی ساده به اندازه کافی درست است. بنابراین وقتی کسی چیزی می‌گوید، من معتقدم که

target market are the people under the age of 30.  And all of those people spend most of their time  

بازار هدف ما افراد زیر 30 سال هستند. و همه این افراد بیشتر وقت خود را

on the internet. True enough. So you're agreeing  with somebody saying the statement is true,  

در اینترنت می‌گذرانند. درست به اندازه کافی. بنابراین شما با کسی موافق هستید که بگوید این جمله درست است، به

true enough. Or just simply Yeah, that's right.  That's what they do. They spend most of the time  

اندازه کافی درست است. یا فقط به سادگی بله، درست است. این کاری است که آنها انجام می دهند. آنها بیشتر وقت   را

on the internet. So if we want to get at them,  then we have to advertise or we have to have a  

در اینترنت می گذرانند. بنابراین، اگر می‌خواهیم به آنها دسترسی پیدا کنیم، باید تبلیغ کنیم یا باید

presence on the Internet, or we have to be aware  of how they spend the time. Yeah, that's right.

در اینترنت حضور داشته باشیم، یا باید از نحوه گذراندن وقت آنها آگاه باشیم. آره درست است.

Or if you really want to emphasise that you agree  with the what the person has said. I couldn't  

یا اگر واقعاً می‌خواهید تأکید کنید که با آنچه آن شخص گفته است موافق هستید. نمی‌توانستم

agree more. So it means Yeah, that's absolutely  hit the nail on the head. I couldn't agree more.  

بیشتر موافق باشم. بنابراین به این معنی است که بله، این کاملاً ضربه به سر است. من نمی توانستم بیشتر موافق باشم.

Or, yeah, that's just what I was thinking.  Yeah. So you're in agreement. That's just  

یا، بله، این همان چیزی بود که من فکر می کردم. آره پس شما موافقید این فقط همان چیزی بود که

what I was thinking. So what do you  think about this idea? Do you think  

داشتم فکر می کردم. بنابراین نظر شما در مورد این ایده چیست؟ آیا فکر می‌کنید

we should write or do you think we should  take a permanent position on the internet?  

ما باید بنویسیم یا فکر می‌کنید باید موضع دائمی در اینترنت داشته باشیم؟ به

Do you think we should invite people  to do this? Yeah, that's a good idea.  

نظر شما باید مردم را به انجام این کار دعوت کنیم؟ آره، این ایده خوبی است.

That's just what I was thinking. Okay, so five  expressions, I can't help thinking the same.  

من فقط به همین فکر می کردم. خوب، پس پنج عبارت، نمی‌توانم یکسان فکر نکنم.

True enough. That's right. I couldn't agree more.  And finally, that's just what I was thinking. So  

درست به اندازه کافی. درست است. من نمی توانستم بیشتر موافق باشم. و در نهایت، این همان چیزی بود که من فکر می کردم. بنابراین

or simple ways, quite formal, rather than the,  you know. Hmmm, Yeah, that's right. Yeah. So it's  

یا راه‌های ساده، کاملاً رسمی، به جای روش‌هایی که می‌دانید . هوم، بله، درست است. آره بنابراین

quite formal, and shows and demonstrates that  you're on the same page or the same wavelength,  

کاملاً رسمی است و نشان می‌دهد و نشان می‌دهد که شما در همان صفحه یا همان طول موج هستید،

as we'd like to say, as the person interviewing  you or the person that you're talking to. Okay.

همانطور که می‌خواهیم بگوییم، با فردی که با شما مصاحبه می‌کند یا شخصی که با او صحبت می‌کنید. باشه.

Now, if you want to disagree with somebody. Now,  this is very dangerous territory, as we say,  

حالا اگر می خواهید با کسی مخالفت کنید. اکنون، این منطقه بسیار خطرناکی است، همانطور که ما می‌گوییم

you could be in a little bit of thin ice in an  interview if you disagree in a hard way. So you  

اگر به‌طرز سختی مخالفت کنید، ممکن است در یک مصاحبه در یخ کمی قرار بگیرید. بنابراین

have to really make sure that it's polite way to  disagree, and also a pleasant way to disagree.  

باید واقعاً مطمئن شوید که این روش مودبانه برای مخالفت است و همچنین روشی خوشایند برای مخالفت کردن.

So you can use expressions like this. I'm not  sure about that. So you might have your doubts,  

بنابراین می توانید از عباراتی مانند این استفاده کنید. مطمئن نیستم. بنابراین ممکن است شک داشته باشید،

but I'm not sure about that. Perhaps any time  to think about it. I'm not sure about that. Hmm,  

اما من در مورد آن مطمئن نیستم. شاید هر زمانی که به آن فکر کنید. مطمئن نیستم. هوم،

I see things rather differently myself, but I  understand where you're coming from. So I see  

من خودم چیزها را متفاوت می بینم، اما می فهمم که از کجا می آیی. بنابراین من

things rather differently. So we can both have  different opinions. You can have a different  

چیزها را متفاوت می بینم. بنابراین هر دو می‌توانیم نظرات متفاوتی داشته باشیم. شما می توانید

opinion on religion. You could have a different  opinion on geographical politics or geopolitics,  

نظر متفاوتی درباره دین داشته باشید. شما می‌توانید نظر متفاوتی درباره سیاست جغرافیایی یا ژئوپلیتیک،

as it's called, different views on finance,  whatever it might be. So it doesn't mean  

به‌عنوان نام آن، دیدگاه‌های متفاوتی درباره امور مالی داشته باشید، هر چه که باشد. بنابراین به این معنی نیست که

you're right and the other person is wrong, or  they're right, and you're wrong, but you can just  

شما درست می‌گویید و طرف مقابل اشتباه می‌کند، یا او درست می‌گوید، و شما اشتباه می‌کنید، اما فقط می‌توانید

have different opinions. So I see things rather  differently myself, well, you know, my upbringing  

نظرات متفاوتی داشته باشید. بنابراین من خودم چیزها را متفاوت می‌بینم، خوب، می‌دانید، تربیت

or my background, would mean that I would look at  things a little bit differently than you do your  

یا پیشینه‌ام به این معناست که من به چیزها کمی متفاوت از نگاه شما نگاه می‌کنم

I see things rather differently myself. So it's  polite. It's a nice polite way of showing that  

. پس مودبانه است. این یک روش مودبانه خوب برای نشان دادن این است که

you disagree with somebody, or I don't entirely  agree with you. So it doesn't mean I think you're  

با کسی مخالف هستید یا من کاملاً با شما موافق نیستم. بنابراین به این معنی نیست که فکر می کنم شما

completely wrong. I don't entirely agree with  you. There are parts of what you've said, that  

کاملاً در اشتباه هستید. من کاملاً با شما موافق نیستم . بخش هایی از آنچه شما گفتید وجود دارد، که

are okay. Or that I could agree with. But I don't  entirely means not completely, not 100%. Or just  

اشکالی ندارد. یا اینکه می توانستم با آن موافق باشم. اما منظور من کاملاً نه به طور کامل، نه 100٪ نیست. یا فقط

simply Well, actually, in my opinion, actually. I  think, actually, what has happened recently, yeah,  

به سادگی خب، در واقع، به نظر من، در واقع. من فکر می‌کنم، در واقع، اتفاقی که اخیراً افتاده است، بله،

so actually, is a sort of a way of stopping  somebody saying, Well, I don't think that's,  

بنابراین در واقع، نوعی راهی برای متوقف کردن کسی است که بگوید، خوب، فکر نمی‌کنم

that's correct. Actually, I think we should do  it this way. Okay. So when we want to disagree  

این درست باشد. در واقع، من فکر می کنم ما باید این کار را به این صورت انجام دهیم. باشه. بنابراین، وقتی می‌خواهیم

with somebody, we need to do it politely, we need  to do it in a way that we respect their views,  

با کسی مخالفت کنیم، باید آن را مؤدبانه انجام دهیم، باید به گونه‌ای این کار را انجام دهیم که به نظرات او احترام بگذاریم،

and we're not going to put them down completely.  And particularly in a job interview, you need to  

و قرار نیست کاملاً آنها را نادیده بگیریم. و به خصوص در یک مصاحبه شغلی، باید

be really, really careful not to be seen to be  belligerent in any way, or difficult or stubborn.  

واقعاً مراقب باشید که به هیچ وجه جنگ طلب، مشکل یا سرسخت نباشید.

So use these expressions. I'm not sure about  that. I see things rather differently myself.  

پس از این عبارات استفاده کنید. مطمئن نیستم . من خودم چیزها را متفاوت می بینم.

I don't entirely agree with you and put the stress  on entirely. I don't entirely agree with you. Or,  

من کاملاً با شما موافق نیستم و استرس را کاملاً روی آن قرار می‌دهم. من کاملا با شما موافق نیستم یا،   در

actu ally, yeah, actually. So this indicates  that you're about to disagree. Well, actually.

واقع متحد، بله، در واقع. بنابراین این نشان می‌دهد که شما در شرف مخالفت هستید. خوب، در واقع.

Now, at an interview, is, it's really important  to listen, sometimes we don't always understand  

اکنون، در مصاحبه، گوش دادن بسیار مهم است ، گاهی اوقات ما همیشه نمی فهمیم

what the other person has asked us. And we might  need to get some clarification. Or we might ask  

که طرف مقابل از ما چه خواسته است. و ممکن است نیاز به توضیح داشته باشیم. یا ممکن است از

somebody to repeat, as it can be a bit of a  nervous time. And we might be focusing on how  

کسی بخواهیم که تکرار کند، زیرا ممکن است کمی عصبی باشد. و ممکن است روی نحوه

we present ourselves, and we don't listen  as clearly as much as we should. So these  

ارائه خودمان تمرکز کنیم و آنقدر که باید به وضوح گوش نمی دهیم. بنابراین اینها

are the ways in which you can ask somebody to  repeat or if you're looking for clarification,  

راه‌هایی هستند که از طریق آنها می‌توانید از کسی بخواهید تکرار کند یا اگر به دنبال شفاف‌سازی هستید،

simply, Would you mind repeating that? So I  didn't really understand it fully. Would you  

به سادگی، آیا دوست دارید آن را تکرار کنید؟ بنابراین من واقعاً آن را کاملاً متوجه نشدم. آیا می‌خواهید

mind repeating that? Or simply pardon? Yeah. What  was that? Pardon? Particularly if you're doing  

آن را تکرار کنید؟ یا صرفا عفو؟ آره آن چه بود؟ عفو؟ به‌ویژه اگر

the interview by over the internet, or you're  doing it via Zoom or in some other platform.  

مصاحبه را از طریق اینترنت انجام می‌دهید، یا آن را از طریق زوم یا در پلتفرم دیگری انجام می‌دهید.

You might not hear it clearly. Or there may be  some interruption on the line. So you could say,  

شما ممکن است آن را به وضوح نشنید. یا ممکن است یک وقفه در خط ایجاد شود. بنابراین می‌توانید بگویید،

Would you mind repeating that, please? Or pardon?  I'm afraid I didn't catch that, I didn't quite  

دوست دارید این را تکرار کنید، لطفا؟ یا عفو؟ می ترسم متوجه نشدم، کاملاً

catch that means I didn't understand it. So  with those three expressions, it does buy you  

متوجه نشدم، یعنی متوجه نشدم. بنابراین، با این سه عبارت،

a little bit of time, because it gives you time  to think okay, so would you mind repeating that?  

کمی زمان برای شما می‌خرد، زیرا به شما زمان می‌دهد تا خوب فکر کنید، پس آیا می‌خواهید آن را تکرار کنید؟

Pardon? I'm afraid I didn't quite catch it. Or  I'm afraid I didn't catch that. And then finally,  

عفو؟ من می ترسم که آن را کاملاً نگرفته باشم. یا می‌ترسم متوجه نشدم. و در نهایت،

if you want to just clarify something that  somebody has said, so perhaps they're going  

اگر می‌خواهید چیزی را که یکی گفته است روشن کنید، بنابراین احتمالاً می‌خواهند

to outline the job position to you or some terms  about the job. So if you want to make sure that  

موقعیت شغلی یا برخی اصطلاحات مربوط به آن شغل را برای شما شرح دهند. بنابراین، اگر می‌خواهید مطمئن شوید که

you understood it, then you can say, Well, okay,  let me get this right. This is what you said,  

آن را فهمیده‌اید، می‌توانید بگویید، خوب، بگذارید این را درست متوجه شوم. این همان چیزی است که شما گفتید،

let me get this right, if I could clarify it.  And perhaps you could tell me if I'm right or  

اگر بتوانم آن را روشن کنم، اجازه دهید این را درست متوجه شوم. و شاید بتوانید به من بگویید که درست می گویم یا

wrong. So you repeat what the person has said. So  this job will be a manager's position, I will have  

اشتباه. بنابراین شما آنچه را که شخص گفته است تکرار می کنید. بنابراین این شغل یک موقعیت مدیر خواهد بود، من

responsible mobility for this office and a few  regional offices. I have 10 people to report in  

تحرک مسئول برای این دفتر و چند دفتر منطقه ای خواهم داشت. من 10 نفر را دارم که باید به

to me, my main line manager is going to be whoever  Yeah, so let me get this right. So you repeat it.  

من گزارش بدهند، مدیر خط اصلی من هر کسی خواهد بود بله، پس اجازه دهید این را درست انجام دهم. پس شما آن را تکرار کنید.

Not verbatim word for word, but if you summarise  and then the other person, the interview will say  

نه کلمه به کلمه کلمه به کلمه، اما اگر شما خلاصه کنید و سپس طرف مقابل، مصاحبه می‌گوید

yet yeah, that's it. Yeah, you've got it. That's  that's a clear understanding. So if you want to be  

اما بله، همین است. بله، شما آن را دریافت کرده اید. این یک درک واضح است. بنابراین، اگر می‌خواهید

clear, you want to clarify it, then that statement  is a really good way to do it. So let me get this  

واضح باشید، می‌خواهید آن را روشن کنید، آن گزاره یک راه واقعاً خوب برای انجام آن است. پس اجازه دهید این را درست انجام دهم

right. Or let me just repeat that so that you  can tell me, am I right? Or am I wrong? Okay. So  

. یا اجازه دهید فقط آن را تکرار کنم تا بتوانید به من بگویید، آیا درست می گویم؟ یا من اشتباه می کنم؟ باشه. بنابراین

asking for clarification or repetition expressions  like would you mind repeating that, please?  

برای توضیح یا عبارات تکراری درخواست می‌کنید، دوست دارید آن را تکرار کنید، لطفاً؟

Pardon? I'm afraid I didn't quite catch  that. Let me get this right. Okay.

عفو؟ می ترسم کاملاً متوجه آن نشده باشم . بگذار درستش کنم. باشه.

Now, if you want to say something in another  way, so perhaps somebody hasn't made a statement,  

حالا، اگر می‌خواهید چیزی را به روش دیگری بگویید ، بنابراین شاید کسی بیانیه‌ای نگفته باشد،

the interviewer and you want to repeat it, or put  you want to use different words, and again, it's  

مصاحبه‌گر و شما می‌خواهید آن را تکرار کنید، یا بگویید می‌خواهید از کلمات متفاوتی استفاده کنید، و دوباره، این

a way of getting clarification so you could use  these expressions. What I'm trying to say is this,  

راهی برای توضیح دادن است. می توانید از این عبارات استفاده کنید. چیزی که می‌خواهم بگویم این است،

or what I'd like to say is this. What I mean is  in other words, what you want me to do is this...  

یا آنچه می‌خواهم بگویم این است. منظور من این است که به عبارت دیگر، کاری که شما می خواهید انجام دهم این است...

How can I best say this? Perhaps I should make  that clear by saying, Okay, so there's expressions  

چگونه می توانم این را به بهترین شکل بگویم؟ شاید باید این را با گفتن «بسیار خوب» روشن کنم، پس عباراتی وجود دارد

where you might want to say something in another  way. So let me give them to you again. What I'm  

که ممکن است بخواهید چیزی را به روش دیگری بگویید . پس بگذارید دوباره آنها را به شما بدهم. چیزی که می‌خواهم

trying to say is, I really liked the job. I really  liked the description, but I need to have some  

بگویم این است که این کار را خیلی دوست داشتم. من توصیف را خیلی دوست داشتم، اما باید

clarification in relation to my responsibilities.  Okay. What I mean is, well, what I mean is, could  

در رابطه با مسئولیت‌هایم توضیحی بدهم. باشه. منظور من این است، خوب، منظورم این است، آیا می‌توانید به

you just tell me exactly how many people will be  reporting to me, who my reporting line will be,  

من بگویید دقیقاً چند نفر به من گزارش می‌دهند، خط گزارش من چه کسانی خواهند بود،

etc. Okay. In other words, in other words,  I'd be responsible for all of those offices  

و غیره. بسیار خوب. به عبارت دیگر، به عبارت دیگر، مسئولیت همه آن دفاتر

outside the the main office, or all of the  branches outside of the main office. Okay?  

خارج از دفتر اصلی یا همه شعبه‌های خارج از دفتر اصلی را بر عهده خواهم داشت. باشه؟

How can I best say this. So you're, you want to  use this expression, when you want to be really,  

چگونه می توانم این را به بهترین شکل بگویم. بنابراین، شما می خواهید از این عبارت استفاده کنید، زمانی که می خواهید واقعاً،

really clear. You don't want anybody to be to be  under any misunderstanding, but you also want to  

واقعاً واضح باشید. شما نمی خواهید کسی تحت هیچ سوء تفاهمی قرار گیرد، اما همچنین می خواهید

be polite. How can I best say this, what I would  actually like is a little bit of time to consider  

مودب باشید. چگونه می‌توانم این را به بهترین شکل بگویم، چیزی که در واقع می‌خواهم این است که کمی زمان را در نظر بگیرم تا

your offer a little bit of time to compare it  to what my objectives are, and then come back  

پیشنهاد شما را با اهدافم مقایسه کنم و بعد

to you in a couple of days. So how can I best say  this. So you've set out exactly what you want to  

از چند روز دوباره به شما مراجعه کنم. پس چگونه می توانم این را به بهترین نحو بگویم . بنابراین شما دقیقاً آنچه را که می‌خواهید

say you're not rejecting the offer, but you're  not accepting it, immediately you want time to  

بگویید پیشنهاد را رد نمی‌کنید، اما آن را  نمی‌پذیرید، مشخص کرده‌اید، بلافاصله می‌خواهید زمانی را برای

consider. Or the final example how, or perhaps  I should make this clear by saying. So if you  

بررسی در نظر بگیرید. یا مثال آخر چگونه، یا شاید باید این را با گفتن روشن کنم. بنابراین اگر شما

if somebody is a little bit of doubt about what  you're saying, or you can see some expression on  

اگر کسی در مورد آنچه شما می‌گویید شک دارد، یا می‌توانید حالتی را در

the face that they're, they look a little bit  confused, then you might say something like,  

صورت آنها ببینید، کمی گیج به نظر می‌رسند، ممکن است چیزی شبیه به

perhaps I should make that clear by saying,  yeah, and then you just make say it in very  

شاید من باید بگویم این را با گفتن، بله، و سپس مجبور می‌کنید به

simple terms. Perhaps I should make that clear  by saying what I'm actually looking for is a job  

زبان بسیار ساده بگویید. شاید باید این را با گفتن اینکه در واقع به دنبال آن هستم شغلی

with a bit more responsibility, opportunities for  a good career path, but also the opportunity to  

با کمی مسئولیت بیشتر، فرصت‌هایی برای یک مسیر شغلی خوب، اما همچنین فرصتی برای

take on some extra learning some courses, or  indeed, and MBA or masters or something like  

گذراندن برخی از دوره‌های آموزشی اضافی، یا در واقع، MBA یا استادان یا چیزی شبیه به

that. So I should make that clear by saying so  you're set out exactly what your objectives are,  

آن. بنابراین، باید این را با گفتن این جمله روشن کنم که شما دقیقاً اهداف خود را مشخص کرده‌اید،

why you're considering leaving your current  position, why you wanted learn, join this new  

چرا به ترک موقعیت فعلی خود فکر می‌کنید ، چرا می‌خواهید یاد بگیرید، به این شرکت جدید بپیوندید

company. So you're really making it very, very  clear from the very beginning why. Okay, so  

. بنابراین شما واقعاً از همان ابتدا خیلی خیلی واضح می‌گویید که چرا. بسیار خوب، پس

saying something in another way, what I'm trying  to say is, what I mean is, in other words,  

چیزی را به روش دیگری می گویم، چیزی که می خواهم بگویم این است، منظورم این است، به عبارت دیگر،

how can I best say this, perhaps I should  make that clear by saying. All right.

چگونه می توانم این را به بهترین شکل بگویم، شاید باید با گفتن آن را روشن کنم. خیلی خوب.

And then the final section is giving  yourself time to think and this is really,  

و سپس بخش آخر این است که به خودتان زمان می‌دهید تا فکر کنید و این واقعاً، واقعاً

really critical in an interview situation,  because sometimes you're prepared,  

در موقعیت مصاحبه بسیار مهم است، زیرا گاهی اوقات شما آماده هستید،

but sometimes you're not as prepared as you might  be, or indeed, they might throw you a curveball,  

اما گاهی اوقات آنقدر که ممکن است آماده نیستید ، یا در واقع ممکن است شما را پرتاب کنند.

as I say, by asking you a question completely out  of the blue, you know, because there's a standard  

همانطور که می‌گویم، با پرسیدن یک سوال کاملاً غیرمعمول از شما، می‌دانید، زیرا یک

set of questions that interviewers usually ask,  but occasionally, particularly in the IT sector,  

مجموعه استاندارد   سؤالاتی وجود دارد که مصاحبه‌کنندگان معمولاً می‌پرسند، اما گاهی اوقات، به‌ویژه در بخش فناوری اطلاعات،

they might ask something a little bit left  field, something that will catch you off guard,  

ممکن است چیزی کمی بپرسند. میدانی، چیزی که شما را غافلگیر می کند،

so you want a few minutes, or seconds to gather  your thoughts. So it's a nice way to be able to  

بنابراین می خواهید چند دقیقه یا چند ثانیه افکارتان را جمع آوری کنید . بنابراین این روش خوبی است که بتوانید برای

buy yourself some time. So give yourself some  time to think so these expressions are handy.  

خودتان زمان بخرید. بنابراین به خودتان زمان بدهید تا فکر کنید تا این عبارات مفید باشند.

May I think about that for a moment before I  answer. Or before I answer, just let me gather  

ممکن است قبل از اینکه جواب بدهم، یک لحظه به آن فکر کنم . یا قبل از پاسخ دادن، فقط اجازه دهید افکارم را جمع آوری کنم

my thoughts. So you're actually asking for a few  minutes to consider it. Let me see. Okay, let me  

. بنابراین شما در واقع چند دقیقه برای بررسی آن می‌خواهید. بذار ببینم. باشه، بذار

see. So you think about it, and then you gather  your thoughts quickly, and then you reply. Or  

ببینم. بنابراین به آن فکر می‌کنید، سپس افکارتان را سریع جمع می‌کنید و سپس پاسخ می‌دهید. یا

how can I put this? Then you give yourself a few  seconds to think then you get into your response.  

چگونه می توانم این را قرار دهم؟ سپس چند ثانیه به خود فرصت می دهید تا فکر کنید و سپس وارد پاسخ خود می شوید.

Or something like I guess so, I believe, it is my  understanding. Yeah, the way I see it. So lots of  

یا چیزی شبیه به من حدس می‌زنم، معتقدم، این درک من است . آره اونجوری که من میبینم

different ways in which you can give yourself time  to think and those few seconds, they're only a few  

روش‌های بسیار   مختلفی که می‌توانید به خودتان زمان بدهید تا فکر کنید و این چند ثانیه، فقط چند

seconds, 10 seconds. 15 seconds are really, really  important. They may not sound like a lot of time,  

ثانیه، 10 ثانیه است. 15 ثانیه واقعاً مهم است. ممکن است زمان زیادی به نظر نرسند،

but it should be enough time for you to gather  your thoughts if you're well prepared. Okay,  

اما اگر به خوبی آماده باشید، باید زمان کافی برای جمع آوری افکارتان باشد. بسیار خوب،

so giving yourself time to think use  these expressions. May I think about  

پس به خودتان زمان بدهید تا فکر کنید از این عبارات استفاده کنید. می‌توانم

that for a moment? Or would you mind if I  just thought about that for a few seconds?  

یک لحظه درباره آن فکر کنم؟ یا اگر من فقط برای چند ثانیه به آن فکر کنم مشکلی ندارید؟

Let me see. So that's usually we use that in  response to a question. Let me see how will I  

بذار ببینم. بنابراین معمولاً در پاسخ به یک سؤال از آن استفاده می‌کنیم. بگذار ببینم چگونه

put it? How can I put this? I guess, where...  I think, I believe and it is my understanding,  

آن را قرار دهم؟ چگونه می توانم این را قرار دهم؟ حدس می‌زنم کجا... فکر می‌کنم، معتقدم و این درک من است،

the way I see it. So lots of other ways in which  you can just buy those vital few seconds to give  

آن‌طور که آن را می‌بینم. راه‌های بسیار دیگری که می‌توانید آن چند ثانیه حیاتی را بخرید تا به

yourself have time to breathe and time to think  because in interviews, it's can be a little bit  

خودتان وقت بدهید تا نفس بکشید و فکر کنید، زیرا در مصاحبه‌ها، ممکن است کمی

of a panic situation, particularly if a question  comes to you that you hadn't expected. You know,  

وضعیت وحشتناک باشد، به خصوص اگر سؤالی برایتان پیش بیاید که انتظار نداشت می دانید،

somebody asks you, how many basketballs  would you fit into a British telephone box?  

یکی از شما می پرسد، چند توپ بسکتبال  را در یک جعبه تلفن بریتانیایی جا می دهید؟

Well, that's not something you can prepare for,  unless you've been standing outside a telephone  

خوب، این چیزی نیست که بتوانید برای آن آماده شوید، مگر اینکه بیرون از جعبه تلفن ایستاده باشید

box. So it's something to just catch you off guard  to see how you react. Would you need time to think  

. بنابراین این چیزی است که شما را غافلگیر کند تا ببیند چه واکنشی نشان می دهید. آیا برای فکر کردن

about that? Or how many Smarty sweets can you  get into a tube of Smarties? Again, you know,  

در مورد آن به زمان نیاز دارید؟ یا چند شیرینی اسمارتی را می‌توانید وارد یک تیوپ اسمارتیز کنید؟ باز هم می دانید،

it's something that you could never prepare for.  But they want to see how you react to questions  

این چیزی است که هرگز نمی توانید برای آن آماده شوید. اما آن‌ها می‌خواهند ببینند که شما به سوالاتی

like that. So you need to buy yourself some  time. So they ask you, how many basketballs  

از این دست چه واکنشی نشان می‌دهید. بنابراین باید برای خودتان زمان بخرید. بنابراین آنها از شما می پرسند، چند توپ بسکتبال

can you fit into the average  telephone box, you might say:  

می توانید در یک جعبه تلفن متوسط ​​قرار دهید، ممکن است بگویید:

Well, I guess you'd have to consider the size of  the basketballs. I guess you'd have to work out  

خب، حدس می زنم که باید اندازه توپ های بسکتبال را در نظر بگیرید. حدس می‌زنم باید

the average size of the telephone box, the space  between the basketballs, so you're buying yourself  

اندازه متوسط ​​جعبه تلفن، فضای بین توپ‌های بسکتبال را اندازه‌گیری کنید، بنابراین

a little bit of time, and then you can give your  answer in a more cohesive or structured way.

کمی زمان برای خودتان می‌خرید، و سپس می‌توانید پاسخ خود را به روشی منسجم یا ساختارمندتر بدهید.

Okay, so there are the different expressions that  will be helpful advanced English expressions used  

بسیار خوب، پس عبارات مختلفی وجود دارند که عبارت‌های پیشرفته انگلیسی مفیدی هستند که

in a job interviews, and they're really really  important and helpful in your preparation. And  

در مصاحبه‌های شغلی استفاده می‌شوند، و آنها واقعاً در آماده‌سازی شما مهم و مفید هستند. و

as always, you know the drill by now if you need  some extra help, some extra suggestions, then just  

مثل همیشه، اگر به کمک اضافی، چند پیشنهاد اضافی نیاز دارید، تا به حال این تمرین را می‌دانید، پس فقط

drop me a line www.englishlessonviaskype.com  Very happy to help you out. As always,  

به من خط بزنید www.englishlessonviaskype.com خیلی خوشحالم که به شما کمک می‌کنم. مثل همیشه،

if you liked this particular lesson, then  please please like the video and if you  

اگر این درس خاص را دوست داشتید، لطفاً ویدیو را لایک کنید و اگر    می‌توانید

can subscribe to the channel because it does.  It really, really helps. Okay, this is Harry,  

در کانال مشترک شوید زیرا همینطور است. واقعاً کمک می کند. خوب، این هری است،

thank you for listening. Thank you for watching.  As always, join me for the next lesson.

ممنون که گوش دادی. ممنون که تماشا کردید مثل همیشه برای درس بعدی به من بپیوندید.