20 Advanced Verbs (C1/C2) to Build Your Vocabulary | TOTAL English Fluency

428,670 views ・ 2023-06-07

Learn English with Harry


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید. زیرنویس های ترجمه شده به صورت ماشینی ترجمه می شوند.

00:00
Hi there, this is Harry. Welcome back to advanced  English lessons with Harry where I try to help  
0
0
4740
سلام، این هری است. به درس‌های پیشرفته انگلیسی با هری خوش آمدید، جایی که من سعی می‌کنم به
00:04
you to get a better understanding of the English  language. We help you with all aspects of English,  
1
4740
5520
شما کمک کنم تا زبان انگلیسی را بهتر درک کنید . ما در تمام جنبه‌های انگلیسی به شما کمک می‌کنیم،
00:10
whether it be vocabulary, grammar,  how to prepare for job interviews,  
2
10260
6060
خواه واژگان، دستور زبان، نحوه آماده شدن برای مصاحبه‌های شغلی،
00:16
how to prepare for proficiency exams, whatever  it takes. We're here to help you and in this  
3
16320
5220
نحوه آماده شدن برای آزمون‌های مهارت، هر آنچه که لازم باشد. ما اینجا هستیم تا به شما کمک کنیم و امروز در این
00:21
particular lesson today, we're looking at 20  advanced verbs that will help you particularly  
4
21540
6960
درس خاص، 20 فعل پیشرفته را بررسی می کنیم که به ویژه
00:28
in those all important proficiency exams like  IELTS or CAE, or any type of exam like that.
5
28500
6420
در تمام امتحانات مهارتی مهم مانند IELTS یا CAE یا هر نوع امتحانی مانند آن به شما کمک می کند.
00:34
As you know, I believe that one to one language  learning is the most effective way in which you  
6
34920
5520
همانطور که می‌دانید، من معتقدم که یادگیری یک به یک زبان مؤثرترین روشی است که در آن
00:40
can learn a new language. Preply is the complete  solution to effective language learning. A  
7
40440
6480
می‌توانید یک زبان جدید را یاد بگیرید. Preply راه حل کاملی برای یادگیری موثر زبان است. یک
00:46
one-to-one tutor platform, where you can actually  learn how to communicate a language faster. Preply  
8
46920
6240
پلتفرم یک به یک معلم خصوصی، که در آن می‌توانید نحوه برقراری ارتباط سریع‌تر با یک زبان را بیاموزید. Preply
00:53
has 1000s of tutors that are native to English,  Spanish, French, Portuguese, in fact, over 50  
9
53160
7740
دارای 1000 معلم خصوصی است که بومی انگلیسی، اسپانیایی، فرانسوی، پرتغالی و در واقع بیش از 50
01:00
languages. With over 32,000 tutors to choose, you  can use the filter to narrow down your search to  
10
60900
7800
زبان هستند. با انتخاب بیش از 32000 مربی، می‌توانید از این فیلتر برای محدود کردن جستجوی خود استفاده کنید تا
01:08
make sure you get the perfect fit. You can access  Preply on the web or through Preply's mobile app.  
11
68700
6540
مطمئن شوید که تناسب کامل دارید. می‌توانید به Preply در وب یا از طریق برنامه تلفن همراه Preply دسترسی داشته باشید.
01:16
Self-learning a new language can be frustrating,  it is difficult to stay committed without the  
12
76020
5040
خودآموزی یک زبان جدید می تواند ناامید کننده باشد، سخت است که بدون
01:21
guidance of an expert tutor, and whether someone  to correct your mistakes and provide feedback. The  
13
81060
6360
راهنمایی یک مربی متخصص متعهد بمانید، و اینکه آیا کسی اشتباهات شما را تصحیح کند و بازخورد ارائه کند.
01:27
key to success is commitment, and learning from  real expert tutors and Preply offers just that and  
14
87420
6480
کلید موفقیت تعهد است، و یادگیری از معلمان متخصص واقعی و Preply فقط همین را ارائه می دهد و
01:33
much more. With Preply 100% Satisfaction guarantee  they will provide you with a replacement tutor,  
15
93900
5940
خیلی بیشتر. با تضمین رضایت 100% Preply، آنها معلم جایگزینی را به شما ارائه می دهند،
01:39
if for any reason, the first tutor that you  select doesn't meet up to your expectations.  
16
99840
5160
اگر به هر دلیلی، اولین معلمی که انتخاب می کنید مطابق انتظارات شما نباشد.
01:45
So don't you think it's about time that you  tried Preply? And don't forget to click on  
17
105000
5880
بنابراین فکر نمی‌کنید زمان آن فرا رسیده است که Preply را امتحان کنید؟ و فراموش نکنید که روی
01:50
the link in the description below to  get your 50% reduction in the first  
18
110880
4440
پیوند موجود در توضیحات زیر کلیک کنید تا 50% کاهش خود را در اولین
01:55
lesson that you purchase with Preply.com.  Thanks Preply for sponsoring this lesson.
19
115320
4800
درس خریداری شده با Preply.com دریافت کنید. با تشکر Preply برای حمایت مالی از این درس.
02:00
Okay, so as we said, it's an advanced English  lesson. We're taking 20 advanced verbs and  
20
120120
7080
بسیار خوب، پس همانطور که گفتیم، این یک درس انگلیسی پیشرفته است . ما از 20 فعل پیشرفته استفاده می‌کنیم و به
02:07
show you how you can improve your overall  fluency by using some or hopefully all of  
21
127200
6300
شما نشان می‌دهیم که چگونه می‌توانید با استفاده از برخی یا امیدواریم همه
02:13
these at some stage. So they are quite  advanced, they're probably not verbs  
22
133500
4680
اینها در مرحله‌ای، تسلط کلی خود را بهبود بخشید. بنابراین آنها کاملاً پیشرفته هستند، احتمالاً افعالی نیستند
02:18
that you have used on a regular basis.  So it might take a little bit of time,  
23
138180
4080
که شما به طور منظم از آنها استفاده کرده باشید. بنابراین ممکن است کمی زمان ببرد،
02:22
perhaps you might need to watch this lesson  a couple of times, practice them as always,  
24
142260
5220
شاید لازم باشد این درس را چند بار تماشا کنید، مثل همیشه آنها را تمرین کنید،
02:27
you know the drill by now. And when you practice  more than you will improve more. Okay, so let's  
25
147480
5340
قبلاً تمرین را می‌دانید. و وقتی بیشتر تمرین کنید، بیشتر پیشرفت خواهید کرد. بسیار خوب، پس بیایید
02:32
take them as I said, we're going go through them  one by one and give you a couple of examples.
26
152820
4260
آنها را همانطور که گفتم در نظر بگیریم، ما آنها را یکی یکی مرور می کنیم و چند مثال برای شما ارائه می کنیم.
02:37
So the first advanced verb that I have for you  is to articulate, articulate. And we'll also  
27
157080
7260
بنابراین اولین فعل پیشرفته ای که برای شما دارم، بیان کردن، بیان کردن است. و همچنین
02:44
concentrate on the pronunciation for those  of these verbs that can be a bit tricky. So  
28
164340
5100
روی تلفظ آن دسته از افعالی که می‌توانند کمی مشکل باشند تمرکز می‌کنیم. بنابراین
02:49
articulate and to articulate means to express  ideas or thoughts in a very clear and effective  
29
169440
8280
بیان کردن و بیان کردن به معنای بیان ایده‌ها یا افکار به روشی بسیار واضح و مؤثر است
02:57
way. So to articulate articulate means to  give a very clear definition of something  
30
177720
6960
. بنابراین بیان بیان به معنای ارائه تعریف بسیار واضح از چیزی
03:04
or to express your ideas in a very clear way.  So let's have a look at a couple of examples.  
31
184680
5580
یا بیان ایده های خود به روشی بسیار واضح است. پس بیایید به چند نمونه نگاهی بیندازیم.
03:10
The politician was able to articulate his  policy proposals in a way that resonated  
32
190980
6600
این سیاستمدار توانست پیشنهادات سیاستی خود را به گونه‌ای بیان کند که
03:17
with voters. So it made it easy for them  to understand. So like all politicians,  
33
197580
5820
با رای‌دهندگان طنین‌انداز شود. بنابراین درک آن را برای آنها آسان کرد . بنابراین مانند همه سیاستمداران،
03:23
they can articulate quite well. They don't  always believe what they say, but they can  
34
203400
4560
آنها می‌توانند به خوبی بیان کنند. آنها همیشه به آنچه می گویند باور نمی کنند، اما می توانند
03:27
articulate their ideas quite well. And the  second example, the professor was impressed by  
35
207960
6480
ایده های خود را به خوبی بیان کنند. و مثال دوم، استاد تحت تأثیر   اینکه
03:34
how well the student was able to articulate  her arguments in the essay in the essay,  
36
214440
6660
دانش‌آموز چگونه می‌توانست استدلال‌های خود را در مقاله در مقاله بیان کند، تحت تأثیر قرار گرفت،
03:41
so the professor was impressed by how well the  student was able to articulate her ideas in the  
37
221100
7140
بنابراین استاد از اینکه چقدر دانشجو می‌توانست ایده‌های خود را در   انشاء بیان کند، تحت تأثیر قرار گرفت
03:48
essay. So articulate is all about being clear  the clarity of your opinion, how you express it.
38
228240
6240
. بنابراین، همه چیز به این معناست که واضح و واضح بودن نظرتان، نحوه بیان آن.
03:55
Number two, evaluate, to evaluate something, to  evaluate something means to assess the value of  
39
235320
8340
شماره دو، ارزیابی کردن، ارزیابی کردن چیزی، ارزیابی کردن چیزی به معنای ارزیابی ارزش
04:03
quality of something or it's worth to evaluate.  And the examples would be the manager evaluated  
40
243660
7800
کیفیت چیزی یا ارزش ارزیابی آن است. و مثال‌ها این است که مدیر
04:11
the performance of each employee before  deciding who he should promote. Okay,  
41
251460
6780
عملکرد هر کارمند را قبل از تصمیم‌گیری در مورد اینکه چه کسی را باید ارتقا دهد ارزیابی می‌کند. خوب،
04:18
so the manager evaluated the performance of  each employee, before deciding who to promote  
42
258240
6720
بنابراین، مدیر عملکرد هر کارمند را ارزیابی کرد، قبل از اینکه تصمیم بگیرد چه کسی را ارتقاء دهد  تا
04:24
to evaluate them to assess what each employee had  done, or what each employee had contributed to the  
43
264960
7080
آنها را ارزیابی کند تا ارزیابی کند که هر کارمند چه کرده است، یا هر کارمند چه سهمی در
04:32
business in the previous period, six months or  12 months, whatever the assessment period was.  
44
272040
4800
کسب و کار در دوره قبلی، شش ماهه یا 12 ماهه داشته است، صرف نظر از دوره ارزیابی بود.
04:37
And the second example, the reviewer evaluated  the book, based on its content, writing style  
45
277500
8700
و مثال دوم، منتقد کتاب را بر اساس محتوا، سبک نگارش
04:46
and overall impact, so the reviewer or the critic,  so the critic was providing a critique of a book  
46
286200
7320
و تأثیر کلی آن ارزیابی می‌کند، بنابراین منتقد یا منتقد، بنابراین منتقد یک کتاب را نقد می‌کند
04:53
and he evaluated or she evaluated the book based  on its content, writing style and overall impact.
47
293520
8220
و او کتاب را بر اساس آن ارزیابی می‌کند. محتوا، سبک نوشتن و تاثیر کلی.
05:02
Number three to reconcile, reconcile. And  when we reconcile it means to find a way  
48
302280
7500
شماره سه برای آشتی، آشتی. و وقتی آشتی می‌کنیم به این معنی است که راهی پیدا کنیم
05:09
to bring two conflicting ideas or people who  are have conflicting opinions to agreement,  
49
309780
8580
تا دو ایده متضاد یا افرادی را که نظرات متضاد دارند به توافق برسانیم،
05:18
okay? So to reconcile to find a way to bring two  conflicting ideas or beliefs into an agreement and  
50
318360
9480
خب؟ بنابراین برای آشتی برای یافتن راهی برای وارد کردن دو ایده یا باور متضاد به یک توافق و
05:27
it could be people who have a conflicting idea,  and we try to reconcile that more perhaps it's  
51
327840
7020
می‌تواند افرادی باشند که ایده‌های متناقضی دارند، و ما سعی می‌کنیم این را آشتی دهیم که شاید این
05:34
just simply parents who've fallen out with the  children, we tried to bring about reconciliation  
52
334860
5160
فقط والدین هستند که با بچه‌ها اختلاف پیدا کرده‌اند. سعی در ایجاد آشتی
05:40
to reconcile them. So the example one, the  mediator helped the two parties reconcile the  
53
340020
7560
برای آشتی دادن آنها داشت. بنابراین، در مثال اول، میانجی به دو طرف کمک کرد تا
05:47
differences and reach a settlement in the divorce.  Okay, so the mediator helped the two parties  
54
347580
6540
اختلافات را آشتی دهند و در طلاق به توافق برسند. بسیار خوب، پس میانجی به دو طرف کمک کرد تا
05:54
reconcile the differences and reach a settlement  or an acceptable settlement in the divorce.  
55
354120
7080
اختلافات را حل کنند و به یک توافق یا توافق قابل قبول در طلاق برسند.
06:01
And the second example, the student had to  reconcile conflicting information in order  
56
361980
6840
و مثال دوم، دانش‌آموز باید اطلاعات متناقض را با هم تطبیق می‌داد
06:08
to write an accurate research paper so the student  had to reconcile conflicting information in order  
57
368820
8640
تا بتواند یک مقاله تحقیقی دقیق بنویسد، بنابراین دانش‌آموز باید اطلاعات متناقض را با هم تطبیق می‌داد تا
06:17
to write an accurate research paper to reconcile  to bring about some agreement or understanding.
58
377460
7080
یک مقاله تحقیقی دقیق بنویسد تا با هم تطبیق دهد تا توافق یا تفاهم حاصل شود.
06:24
Make sure you click on the link below to get the  
59
384540
3600
مطمئن شوید که روی پیوند زیر کلیک کرده‌اید تا
06:28
50% reduction in the first lesson  that you purchase with Preply.com.
60
388140
4020
50٪ کاهش در اولین درس که با Preply.com خریداری می‌کنید، دریافت کنید.
06:32
Verb number four, conjecture. conjecture, okay.  So make sure you get the correct pronunciation  
61
392160
8220
فعل شماره چهار، حدس. حدس، باشه بنابراین مطمئن شوید که تلفظ صحیح را به دست آورده اید
06:40
conjecture. And conjecture is to make an educated  guess, or hypothesis about something based on  
62
400380
9840
. و حدس عبارت است از ایجاد یک حدس یا فرضیه تحصیلی در مورد چیزی بر اساس
06:50
incomplete information. So where you don't have  the full information, sometimes you have to make  
63
410220
6240
اطلاعات ناقص. بنابراین، در جایی که اطلاعات کامل ندارید، گاهی اوقات مجبورید
06:56
an educated guess. And this can be conjecture. So  this is something that is not necessarily factual,  
64
416460
7500
حدس بزنید. و این می تواند حدس و گمان باشد. بنابراین این چیزی است که لزوماً واقعی نیست،
07:03
but you're drawing certain conclusions from the  information you have, and certain conclusions  
65
423960
5580
اما شما از اطلاعاتی که دارید نتایج خاصی می‌گیرید، و نتایج خاصی
07:09
based on the information that perhaps you  don't have. Okay. And the first example of  
66
429540
5340
براساس اطلاعاتی که شاید ندارید، می‌گیرید. باشه. و اولین مثال از
07:14
conjecture is, the scientist conjectured  that there might be life on other planets  
67
434880
6300
حدس، این دانشمند حدس زد که ممکن است
07:21
based on the discovery of water on Mars. So they  conjectured that so they believed or they came  
68
441180
7920
بر اساس کشف آب در مریخ، در سیارات دیگر حیات وجود داشته باشد. بنابراین آن‌ها حدس زدند که اینطور باور کرده‌اند یا
07:29
to the understanding that there might be so it's  not absolutely definitive that there might be  
69
449760
5400
به این درک رسیده‌اند که ممکن است وجود داشته باشد، بنابراین کاملاً قطعی نیست که ممکن است
07:35
life on other planets based on the fact that  they found evidence of water on planet Mars.  
70
455160
6540
در سیارات دیگر حیات وجود داشته باشد براساس این واقعیت که آنها شواهدی از وجود آب در سیاره مریخ پیدا کردند.
07:41
And the second example, the journalist  conjectured that the company was hiding  
71
461700
5700
و مثال دوم، روزنامه‌نگار حدس زد که شرکت
07:47
something based on their lack of transparency.  So when the company weren't prepared to answer  
72
467400
6420
چیزی را بر اساس عدم شفافیت آنها پنهان می‌کند. بنابراین هنگامی که شرکت آماده پاسخگویی به
07:53
questions, or the information they gave  was a little bit veiled or in secrecy,  
73
473820
5580
سؤالات نبود، یا اطلاعاتی که آنها ارائه می‌کردند کمی پنهان یا پنهان بود،
07:59
then based on that lack of transparency, the  journalist conjectures that the company had  
74
479400
5700
سپس براساس آن عدم شفافیت، روزنامه‌نگار حدس می‌زد که شرکت
08:05
indeed something to hide, or were trying to  hide something. Okay. So that's number four.
75
485100
5700
واقعاً چیزی برای پنهان کردن دارد یا سعی می‌کرد مخفی کند. چیزی را پنهان کن باشه. پس این عدد چهار است.
08:10
Number five, to elaborate. Okay, so when we  elaborate, we expand on an idea or a topic,  
76
490800
7980
شماره پنج، برای توضیح بیشتر. بسیار خوب، پس هنگامی که به تفصیل می‌پردازیم، ایده یا موضوعی را گسترش می‌دهیم،
08:18
okay, so it means to provide more detail or more  detailed evidence or explanation on a particular  
77
498780
7920
خب، بنابراین به این معنی است که جزئیات یا شواهد یا توضیح مفصل‌تری در مورد یک
08:26
topic. So you'd often be asked, Could you  elaborate on that please means Could you  
78
506700
4980
موضوع خاص ارائه می‌کنیم. بنابراین اغلب از شما می‌پرسند، آیا می‌توانید توضیح دهید که لطفاً به این معنی است که آیا می‌توانید
08:31
expand? Could you give more information? So the  examples, the author used examples to elaborate  
79
511680
8160
گسترش دهید؟ ممکن است اطلاعات بیشتری بدهید؟ بنابراین، در مثال‌ها، نویسنده از مثال‌هایی برای توضیح بیشتر
08:39
on the main theme of his book? Okay, so the author  used examples to elaborate on the main theme of  
80
519840
7560
درباره موضوع اصلی کتابش استفاده کرده است؟ بسیار خوب، بنابراین نویسنده از مثال‌هایی برای توضیح بیشتر درباره موضوع اصلی
08:47
his book to expand to give more information. And  the second example of elaborate the teacher asked  
81
527400
6480
کتابش استفاده کرد تا اطلاعات بیشتری ارائه کند. و دومین مثال دقیق، معلم از
08:53
the students to elaborate on her answer to  the question to ensure she fully or they fully  
82
533880
7020
دانش‌آموزان خواست که پاسخ او به سؤال را توضیح دهند تا مطمئن شود که او کاملاً
09:00
understood the concept. Okay, so the teacher asked  the student to elaborate on her answer or their  
83
540900
7500
مفهوم را درک کرده است. بسیار خوب، بنابراین معلم از دانش آموز خواست تا در مورد پاسخ خود یا
09:08
answer to the question to ensure she or they fully  understood the concept. So to elaborate means to  
84
548400
7980
پاسخ خود به سؤال توضیح دهد تا مطمئن شود که او مفهوم را کاملاً درک کرده است. بنابراین، تفصیل به معنای
09:16
expand, give more information, give more examples,  more clear understanding of what you have said  
85
556380
7260
گسترش دادن، دادن اطلاعات بیشتر، ارائه مثال‌های بیشتر، درک واضح‌تر از آنچه گفته‌اید است،
09:23
so that you understand it and the teacher or  whoever is assessing, you can understand very,  
86
563640
5880
به طوری که شما آن را درک کنید و معلم یا هرکسی که ارزیابی می‌کند، می‌توانید خیلی خیلی
09:29
very clearly what you mean. So to elaborate on  something, somebody might just simply use the  
87
569520
5100
واضح منظورتان را بفهمید. بنابراین برای توضیح بیشتر درباره چیزی، ممکن است کسی به سادگی از این
09:34
expression. Would you kind to elaborate? So  would you would you would you be so kind as  
88
574620
4860
عبارت استفاده کند. دوست دارید بیشتر توضیح دهید؟ بنابراین، آیا می‌خواهید آنقدر مهربان باشید که   به
09:39
to elaborate, or would you be would you like to  elaborate in some way, okay, or kindly elaborate  
89
579480
6360
جزئیات بپردازید، یا می‌خواهید به نحوی در مورد موضوعی که می‌گویید توضیح دهید، خوب یا مهربانانه توضیح دهید
09:45
on the point that you're making. So please give us  some more detail more information, to elaborate.
90
585840
7380
. بنابراین، لطفاً اطلاعات بیشتری را با جزئیات بیشتر در اختیار ما قرار دهید تا بیشتر توضیح دهیم.
09:53
Number six to infer, to infer something, okay.  So to draw a conclusion based on evidence or  
91
593220
9480
شماره شش برای استنباط، برای استنتاج چیزی، باشه. بنابراین برای نتیجه‌گیری بر اساس شواهد یا
10:02
reasoning, so when you infer you draw a conclusion  based on evidence or reasoning. For example,  
92
602700
6060
استدلال، بنابراین وقتی استنباط می‌کنید بر اساس شواهد یا استدلال نتیجه می‌گیرید. برای مثال،
10:09
the reader inferred the character's  motives from their action. In the story,  
93
609300
6240
خواننده انگیزه‌های شخصیت را از عمل آنها استنباط کرد. در داستان،
10:15
the reader inferred the character's  actions or motives from the actions  
94
615540
6660
خواننده اعمال یا انگیزه‌های شخصیت را از اقدامات
10:22
in the story. So to infer something means to  draw a conclusion, what are you inferring?  
95
622200
6300
در داستان استنباط کرد. بنابراین استنباط چیزی به معنای نتیجه گیری است، چه چیزی را استنباط می کنید؟
10:28
Might be a question somebody will ask you,  meaning, what conclusions have you drawn? Or  
96
628500
5940
ممکن است سوالی باشد که کسی از شما بپرسد، به این معنی که چه نتیجه‌ای گرفته‌اید؟ یا
10:34
what decisions have you made? Or why are  you saying that what are you inferring,  
97
634440
5820
چه تصمیماتی گرفته اید؟ یا چرا می‌گویید آنچه را استنباط می‌کنید،
10:40
you've got obviously something you would like  to express and the second example, the scientist  
98
640260
5760
آشکارا چیزی دارید که می‌خواهید بیان کنید و مثال دوم، دانشمند
10:46
inferred the presence of a new planet based on  its gravitational effects on nearby stars. So,  
99
646020
8460
وجود یک سیاره جدید را بر اساس تأثیرات گرانشی آن بر روی ستارگان نزدیک استنباط کرد. بنابراین،
10:54
some examination of the stars in the galaxy,  and the gravitational effects suggested that  
100
654480
6600
برخی از بررسی ستارگان در کهکشان، و اثرات گرانشی نشان داد
11:01
there was another planet close by so the scientist  inferred that there was another planet somewhere  
101
661080
7680
سیاره دیگری در نزدیکی وجود دارد، بنابراین دانشمند استنباط کرد که سیاره دیگری در جایی    در
11:08
in the location or the locality of the stars based  on some examination of the effects of gravity  
102
668760
7200
مکان یا محل ستارگان وجود دارد  بر اساس برخی بررسی ها از تأثیرات گرانش
11:15
on those particular star so they inferred that  they weren't, they weren't saying categorically  
103
675960
5760
روی آن ستاره خاص، بنابراین آنها استنباط کردند که نیستند، قاطعانه نمی‌گفتند
11:21
but they were inferring that there was the  possibility of another planet being there, okay.
104
681720
6660
اما آنها چنین استنباط می‌کردند که احتمال سیاره دیگری در آنجا وجود دارد، خوب.
11:28
Number seven. Now, this is a difficult word  
105
688380
2160
شماره هفت. اکنون، تلفظ این کلمه دشوار است
11:30
to pronounce. So just be very careful  with it, extrapolate, to extrapolate.  
106
690540
5760
. پس فقط خیلی مراقب آن باشید، برون یابی کنید، برای برون یابی.
11:37
And when we extrapolate, we make predictions or  we make estimates based on known information. So  
107
697200
7800
و وقتی برون یابی می کنیم، پیش بینی می کنیم یا بر اساس اطلاعات شناخته شده تخمین می زنیم. بنابراین
11:45
we have information and based on that information,  we make some predictions. So we extrapolate Okay,  
108
705000
6420
ما اطلاعاتی داریم و بر اساس آن اطلاعات، پیش‌بینی‌هایی انجام می‌دهیم. بنابراین ما Okay را برون‌یابی می‌کنیم،
11:51
so we take the information, and we suggest  or predict what is going to happen.  
109
711420
5460
بنابراین اطلاعات را می‌گیریم و پیشنهاد می‌کنیم یا پیش‌بینی می‌کنیم که چه اتفاقی می‌افتد.
11:58
For example, the economist extrapolated future  growth rates in the economy based on past trends.  
110
718020
8520
برای مثال، اقتصاددان نرخ‌های رشد آتی در اقتصاد را بر اساس روندهای گذشته برون‌یابی کرد.
12:06
So this is typical of what an economist might  do, they take some past trends, they look at the  
111
726540
6060
بنابراین این نمونه کاری است که یک اقتصاددان ممکن است انجام دهد، آنها برخی از روندهای گذشته را در نظر می گیرند، به
12:12
numbers, their figures and then they extrapolate  based on that. So the economist extrapolated  
112
732600
6180
اعداد، ارقام خود نگاه می کنند و سپس بر اساس آن برون یابی می کنند . بنابراین، اقتصاددان
12:18
future growth in the economy based on past events  or trends, okay. So they extrapolate the good  
113
738780
7920
رشد آینده اقتصاد را بر اساس رویدادها یا روندهای گذشته برون یابی کرد، بسیار خوب. بنابراین آنها اطلاعات خوب را برون‌یابی می‌کنند
12:26
information, and then they use that to make a  prediction to predict what will happen. And the  
114
746700
6540
و سپس از آن برای پیش‌بینی برای پیش‌بینی اینکه چه اتفاقی خواهد افتاد استفاده می‌کنند. و
12:33
second example and again he is very important when  they do extrapolate is when the tournament weather  
115
753240
5280
مثال دوم و دوباره زمانی که آنها برون یابی انجام می دهند بسیار مهم است زمانی که پیش بینی آب و هوای مسابقات است
12:38
forecasting, so the climatologist extrapolated  future temperature trends based on current data.  
116
758520
7380
، بنابراین اقلیم شناس روندهای دمایی آینده را بر اساس داده های فعلی برون یابی کرد.
12:45
So they looked at data that they had gathered  for 510 15 years and the changes in the climate  
117
765900
6720
بنابراین آنها به داده هایی که برای 510 15 سال جمع آوری کرده بودند و تغییرات آب و هوا
12:52
and the temperature. And these climatologist  are meteorologists, then extrapolated future  
118
772620
5940
و دما نگاه کردند. و این اقلیم شناسان هواشناس هستند، سپس
12:58
temperature trends based on that particular data.  So to extrapolate. Practice, extrapolate means  
119
778560
8460
روندهای دمایی آینده را بر اساس آن داده های خاص برون یابی کردند. بنابراین برای تعمیم. تمرین، برون یابی به معنای
13:07
predicting, or estimating what's going to happen  based on data that you have, to extrapolate.
120
787020
6600
پیش بینی یا تخمین آنچه قرار است اتفاق بیفتد بر اساس داده هایی که در اختیار دارید، برای برون یابی.
13:13
Number eight, again, slightly difficult to  pronounce, again, another verb to elicit, elicit,  
121
793620
7620
شماره هشت، دوباره، تلفظ کمی دشوار است، دوباره، یک فعل دیگر برای برانگیختن، برانگیختن،
13:21
okay, so when we elicit, we draw out a response  or we get information or reaction from someone so  
122
801240
9060
خوب است، بنابراین وقتی ما برانگیختیم، پاسخی را می‌کشیم یا اطلاعات یا عکس العملی از کسی دریافت می‌کنیم
13:30
by asking certain questions, we get information  or answers. So we elicit the information or the  
123
810300
7620
، بنابراین   با پرسیدن سؤالات خاص، اطلاعات یا پاسخ می‌گیریم. . بنابراین ما اطلاعات یا
13:37
response that we are looking for. The psychologist  tried to elicit the patient's feelings by asking  
124
817920
7920
پاسخی را که به دنبال آن هستیم استخراج می کنیم. روانشناس سعی کرد با پرسیدن
13:45
about their childhood experiences. So if the  psychologist was trying to get to the bottom of a  
125
825840
5400
درباره تجربیات دوران کودکی بیمار، احساسات او را برانگیزد. بنابراین، اگر روان‌شناس سعی می‌کند به ته
13:51
psychological problem that the patient was having,  they have a way in which they would try to elicit  
126
831240
5700
مشکل روان‌شناختی بیمار دست پیدا کند، راهی دارد که از طریق آن سعی می‌کند
13:56
that information by asking searching questions, in  this case about the patient's childhood them so to  
127
836940
7140
آن اطلاعات را با پرسیدن سؤالات جست‌وجو، در این مورد درباره دوران کودکی بیمار، استخراج کند تا بتواند آن‌ها را
14:04
elicit their reaction to see how they react and  to try and identify the particular problems that  
128
844080
6600
استخراج کند. واکنش آنها برای دیدن واکنش آنها و تلاش برای شناسایی مشکلات خاصی که
14:10
they're having to elicit. And the second example,  the teacher used thought provoking - be careful  
129
850680
6720
باید ایجاد کنند. و مثال دوم، معلم از تفکر برانگیزاننده استفاده کرد - مراقب
14:17
of pronunciation thought provoking questions to  elicit insightful answers from her students. So  
130
857400
7560
تلفظ سؤال‌های فکر برانگیز باشید تا پاسخ‌های روشنگرانه را از دانش‌آموزانش دریافت کنید. بنابراین
14:24
she asked very searching questions as we said  here thought provoking questions to elicit  
131
864960
6480
همانطور که گفتیم  سؤالات بسیار جستجوگری پرسید در اینجا سؤالات تأمل برانگیز برای برانگیختن
14:31
insightful deep and detailed answers or responses  from her students. So to elicit Okay, good.
132
871440
9180
پاسخ یا پاسخ‌های عمیق و دقیق از دانش‌آموزانش. بنابراین برای استخراج خوب، خوب است.
14:40
Now, as I said, these are all advanced  verbs, so I'm sure many of them you're  
133
880620
4680
اکنون، همانطور که گفتم، همه اینها افعال پیشرفته هستند ، بنابراین مطمئن هستم که بسیاری از آنها را
14:45
hearing them for the first time. So try and  practice try and understand the samples that  
134
885300
5640
برای اولین بار می شنوید. بنابراین سعی کنید و تمرین کنید سعی کنید و نمونه‌هایی را که
14:50
I'm giving you in the examples and try  to see how you can work them out. Okay.
135
890940
3540
در مثال‌ها به شما می‌دهم درک کنید و سعی کنید ببینید چگونه می‌توانید آنها را حل کنید. باشه.
14:54
Number nine, augment to augment something. Okay.  When we augment something, we make it greater  
136
894480
8280
شماره نه، افزایش برای افزایش چیزی. باشه. وقتی چیزی را افزایش می‌دهیم،
15:02
by adding to it, okay, so we increase it or we  enhance it to augment. So somebody can augment  
137
902760
7860
با اضافه کردن به آن، آن را بزرگ‌تر می‌کنیم، بسیار خوب، بنابراین آن را افزایش می‌دهیم یا برای تقویت آن را تقویت می‌کنیم. بنابراین، کسی می‌تواند
15:10
their monthly salary by doing some overtime,  they could augment their income by taking a  
138
910620
6660
حقوق ماهانه خود را با اضافه کاری افزایش دهد، آنها می‌توانند درآمد خود را با استخدام یک
15:17
second job. So students often, you know, augment  their perhaps pocket money or allowance that the  
139
917280
6780
شغل دوم افزایش دهند. بنابراین، می‌دانید که دانش‌آموزان اغلب پول جیبی یا کمک هزینه‌ای را که
15:24
parents give them by taking a job in a restaurant  or a bar to augment their income to give them some  
140
924060
5520
والدین به آن‌ها می‌دهند با استخدام در یک رستوران یا یک بار افزایش می‌دهند تا درآمد خود را افزایش دهند تا مقداری
15:29
additional spending capacity. So that's to augment  to make something greater by adding to it my case,  
141
929580
8040
ظرفیت خرج بیشتری به آنها بدهند. بنابراین این برای تقویت برای بزرگتر کردن چیزی با افزودن مورد من به آن است،
15:37
so to to enhance or to increase. So the examples,  the company decided to augment their workforce  
142
937620
8700
برای تقویت یا افزایش. بنابراین به عنوان مثال، شرکت تصمیم گرفت
15:46
by hire hiring more skilled workers or more  skilled employees, the company decided to augment  
143
946320
7200
با استخدام کارگران ماهرتر یا کارمندان ماهرتر، نیروی کار خود را افزایش دهد، شرکت تصمیم گرفت
15:53
their workforce by hiring more skilled employees  or workers. And the second example, the author,  
144
953520
8700
با استخدام کارمندان یا کارگران ماهرتر، نیروی کار خود را افزایش دهد . و مثال دوم، نویسنده،
16:02
augmented her book with additional chapters to  address the latest developments in the field.  
145
962220
6900
کتاب خود را با فصل‌های اضافی تکمیل کرد تا به آخرین پیشرفت‌ها در این زمینه بپردازد.
16:09
So if somebody was doing some research, and they  had produced a book, but they wanted to update it,  
146
969120
5400
بنابراین، اگر کسی در حال انجام تحقیقاتی بود، و آنها کتابی تولید کرده بودند، اما می‌خواستند آن را به‌روزرسانی کنند،
16:14
so the augmented or added extra chapters  based on some additional information,  
147
974520
5640
بنابراین فصل‌های افزوده یا اضافه‌شده براساس برخی اطلاعات اضافی،
16:20
or research in that particular field, so to  augment the information in the book, okay.
148
980160
6420
یا تحقیق در آن زمینه خاص، به‌منظور افزایش اطلاعات در کتاب ، باشه.
16:26
And then number 10, exacerbate. okay, again, a  difficult word to pronounce. So be very careful,  
149
986580
6960
و سپس شماره 10، تشدید شود. خوب، دوباره، یک کلمه برای تلفظ دشوار است. بنابراین بسیار مراقب باشید،   به
16:33
it sounds like extrapolate what we had  before extrapolate. And this is exacerbate,  
150
993540
6960
نظر می رسد آنچه را که قبل از برون یابی داشتیم، برون یابی کنیم. و این تشدید است،
16:40
exacerbate to try to get the pronunciation  correct, exacerbate. When we exacerbate something,  
151
1000500
6420
تشدید می‌شود تا سعی کنید تلفظ را درست انجام دهید ، تشدید کنید. وقتی چیزی را تشدید می‌کنیم،
16:46
we make a problem or situation worse,  or even more severe. So two exacerbate  
152
1006920
6900
مشکل یا وضعیتی را بدتر یا حتی شدیدتر می‌کنیم. بنابراین دو مورد تشدید می‌شوند
16:54
the heavy rainfall exacerbated the flooding  in the low lying area. So perhaps those areas  
153
1014360
6480
بارندگی شدید سیل را در منطقه کم ارتفاع تشدید می‌کند. بنابراین شاید آن مناطق
17:00
were susceptible to flooding. And the heavy rains  that they had received in the previous few days,  
154
1020840
5340
مستعد سیل بودند. و بارندگی‌های شدیدی که در چند روز قبل دریافت کرده بودند،
17:06
exacerbated the situation meant that the flood  was even greater than it had previously been so  
155
1026180
7020
وضعیت را تشدید کرد، به این معنی بود که سیل حتی بیشتر از آنچه قبلا بوده بود،
17:13
exacerbated the situation. Or the second  example, his lack of sleep only served  
156
1033200
6660
وضعیت را تشدید کرد. یا مثال دوم، کم خوابی او فقط باعث
17:19
to exacerbate his feeling of anxiety before the  exam. So before every exam, children or people,  
157
1039860
7740
تشدید احساس اضطراب او قبل از امتحان شد. بنابراین قبل از هر امتحان، بچه ها یا افراد،
17:27
whoever doing - of course, children are people  as well - but children and adults before an exam,  
158
1047600
5340
هرکسی که انجام می دهد - البته بچه ها هم مردم هستند - اما کودکان و بزرگسالان قبل از امتحان،
17:32
they get a feeling of anxiety and if you don't  get enough sleep, then that lack of sleep will  
159
1052940
6420
احساس اضطراب می کنند و اگر شما به اندازه کافی نخوابید، این کمبود خواب است.
17:39
exacerbate that feeling of anxiety, anxiety. So  it gets worse, okay? So to exacerbate something,  
160
1059360
6900
این احساس اضطراب، اضطراب را تشدید خواهد کرد. پس بدتر می‌شود، خوب؟ بنابراین تشدید چیزی،
17:46
is to make the situate a situation  worse, or even more severe exacerbate.
161
1066260
5940
به معنای بدتر کردن وضعیت یا حتی تشدید شدیدتر است.
17:52
Okay, so this is quite a long lesson. So  hopefully you're listening attentively and you can  
162
1072200
5340
خوب، پس این یک درس بسیار طولانی است. بنابراین امیدواریم که با دقت گوش کنید و بتوانید
17:57
understand what I'm saying but you know, they are  difficult verbs and you might need to look them  
163
1077540
6000
بفهمید من چه می‌گویم، اما می‌دانید، آنها افعال دشواری هستند و ممکن است لازم باشد
18:03
a couple of times. So we're on to number 11. And  number 11 is ameliorate ameliorate. Okay, so when  
164
1083540
6780
چند بار به آنها نگاه کنید. بنابراین ما به شماره 11 می رویم. و شماره 11 بهبود بهبود است. خوب، پس وقتی   وقتی
18:10
we make when we ameliorate something, it's to make  a situation or a problem better, okay, so, or more  
165
1090320
7800
چیزی را بهبود می‌دهیم، می‌سازیم، برای بهتر کردن یک موقعیت یا مشکل است، خوب، پس یا بیشتر
18:18
tolerable? Okay, so to ameliorate the situation  to make it better, or at least, more tolerable.  
166
1098120
6120
قابل تحمل؟ بسیار خوب، پس برای بهبود وضعیت برای بهتر کردن، یا حداقل، قابل تحمل تر کردن آن.
18:25
For example, the new healthcare initiative aimed  to ameliorate the living conditions of the less  
167
1105440
7440
برای مثال، ابتکار جدید مراقبت‌های بهداشتی با هدف بهبود شرایط زندگی افراد کمتر
18:32
fortunate so they introduced some changes to  the social welfare or healthcare system so that  
168
1112880
5940
خوش‌شانس بود، بنابراین آنها تغییراتی را در سیستم رفاه اجتماعی یا مراقبت‌های بهداشتی ایجاد کردند تا
18:38
those on low incomes would benefit so the new  health care initiative aimed to ameliorate the  
169
1118820
7680
افراد کم‌درآمد از آن بهره ببرند، بنابراین ابتکار جدید مراقبت‌های بهداشتی با هدف بهبود
18:46
living conditions of less fortunate to make  them better off or and prove their living  
170
1126500
5220
شرایط زندگی افراد کم‌درآمد انجام شد. کمتر خوش شانسی برای بهبود وضعیت آنها یا اثبات
18:51
conditions or their standard of living.  On the second example, regular exercise  
171
1131720
4860
شرایط زندگی یا استاندارد زندگی آنها. در مثال دوم، ورزش منظم
18:56
and a healthy diet can ameliorate the symptoms of  depression. Okay, so if you're feeling depressed,  
172
1136580
6600
و رژیم غذایی سالم می‌تواند علائم افسردگی را بهبود بخشد . بسیار خوب، پس اگر احساس افسردگی می کنید،
19:03
try some more exercise or healthy regime and diet.  And that will ameliorate it won't, of course,  
173
1143180
8040
ورزش یا رژیم و رژیم غذایی سالم را امتحان کنید. و این باعث بهبودی می‌شود، البته
19:11
cure all the problems, but it might make it  seem or appear a little easier to ameliorate.
174
1151220
5760
همه مشکلات را درمان نمی‌کند، اما ممکن است بهبود آن را کمی آسان‌تر به نظر برساند.
19:16
Number 12 innovate, to innovate, and to innovate  means to introduce new ideas, new concepts, new  
175
1156980
7920
شماره 12 نوآوری، نوآوری، و نوآوری به معنای معرفی ایده‌های جدید، مفاهیم جدید،
19:24
methods or products, to create or to do something  in a better or different way to innovate.  
176
1164900
6420
روش‌ها یا محصولات جدید، ایجاد یا انجام کاری به روشی بهتر یا متفاوت برای نوآوری است.
19:31
The company aims to innovate by developing  cutting edge technology in the renewable  
177
1171980
7020
هدف این شرکت نوآوری با توسعه فناوری پیشرفته در
19:39
energy sector. So the company aims to  innovate or to be innovative. You want to  
178
1179000
6540
بخش انرژی تجدیدپذیر است. بنابراین، هدف شرکت نوآوری یا نوآوری است. می‌خواهید
19:45
use it as an adjective by developing cutting edge  technology in the renewable energy sector. So to  
179
1185540
7020
با توسعه فناوری پیشرفته در بخش انرژی‌های تجدیدپذیر، از آن به عنوان یک صفت استفاده کنید . بنابراین برای
19:53
innovate. The artists decided to innovate by using  unconventional materials in his sculpture. So  
180
1193520
8880
نوآوری. هنرمندان تصمیم گرفتند با استفاده از مواد غیر متعارف در مجسمه او نوآوری کنند. بنابراین
20:02
perhaps most sculptors and artists use plastic or  concrete or marble or plaster whatever they use,  
181
1202400
7920
شاید بیشتر مجسمه‌سازان و هنرمندان از پلاستیک یا بتن یا مرمر یا گچ از هر چیزی که استفاده می‌کنند استفاده می‌کنند،
20:10
but this particular artist decided to innovate  by using waste material or fungus. I saw an  
182
1210320
7860
اما این هنرمند خاص تصمیم گرفت با استفاده از مواد زائد یا قارچ نوآوری کند.
20:18
article recently where an artist used fungus  that grew in a house, and they use this to  
183
1218180
6000
اخیراً مقاله‌ای را دیدم که در آن هنرمندی از قارچی استفاده می‌کرد که در خانه رشد می‌کرد، و آنها از آن برای
20:24
create his art for his sculptures. Okay, so to be  innovative, or to innovate and to be innovative,  
184
1224180
7680
خلق هنر خود برای مجسمه‌هایش استفاده می‌کردند. بسیار خوب، پس برای مبتکر بودن، یا نوآوری و نوآوری،
20:31
then it's using that as an adjective  of gods. And to innovate is the verb.
185
1231860
3840
پس از آن به عنوان صفت خدایان استفاده می‌شود. و ابداع كردن فعل است.
20:35
Number 13. This is an old fashioned verb to  garner, okay. And it's, it's quite formal  
186
1235700
7320
شماره 13. این یک فعل قدیمی برای جمع کردن است، باشه. و این کاملاً رسمی است
20:43
to garner and to garner means to gather or to  collect or accumulate information to garner to  
187
1243020
7140
جمع‌آوری و جمع‌آوری به معنای جمع‌آوری یا جمع‌آوری یا جمع‌آوری اطلاعات برای جمع‌آوری   برای
20:50
collect accumulate information, the researcher  garnered data from multiple sources to support  
188
1250160
8460
جمع‌آوری اطلاعات انباشته، محقق داده‌هایی را از منابع متعدد برای حمایت از
20:58
her thesis. So the researcher garnered collected  data from multiple sources to support her thesis.  
189
1258620
9480
پایان نامه خود جمع‌آوری کرد. بنابراین، محقق داده‌های جمع‌آوری‌شده را از منابع متعدد برای حمایت از پایان‌نامه خود جمع‌آوری کرد.
21:08
So when you garner something, you collect,  you gather information data, in this case,  
190
1268100
4800
بنابراین وقتی چیزی را جمع‌آوری می‌کنید، داده‌های اطلاعاتی را جمع‌آوری می‌کنید، در این مورد،
21:12
to support a particular idea, or thesis. And  the second example, the presidential candidate,  
191
1272900
8100
برای حمایت از یک ایده یا پایان‌نامه خاص. و نمونه دوم، نامزد ریاست جمهوری،
21:21
garnered widespread support for his progressive  politics. Okay, so if somebody was running in the  
192
1281000
8040
حمایت گسترده ای از سیاست مترقی خود به دست آورد . بسیار خوب، پس اگر کسی
21:29
presidential race for the first time, and they  wanted to get a lot of support from the people,  
193
1289040
4080
برای اولین بار در رقابت های انتخاباتی ریاست جمهوری شرکت می کرد و می خواست حمایت زیادی از مردم به دست آورد،
21:33
so to garner that support to collect or to  gather that support, they used different ideas,  
194
1293120
6120
بنابراین برای جلب حمایت برای جمع آوری یا جمع آوری آن حمایت، از ایده های مختلف استفاده می کردند، از
21:39
more progressive policies, and this garnered  widespread support. Okay, and that's number 13.
195
1299240
8220
سیاست های مترقی تر استفاده می کردند. ، و این حمایت گسترده ای را به همراه داشت . خوب، و این شماره 13 است.
21:47
And number 14, to bolster. To bolster means to  strengthen to support someone or something. So  
196
1307460
8460
و شماره 14، برای تقویت. تقویت کردن به معنای تقویت کردن برای حمایت از کسی یا چیزی است. بنابراین
21:55
you can bolster a wall by putting in some concrete  or some supports, so that will bolster so make it  
197
1315920
9000
می‌توانید یک دیوار را با قرار دادن مقداری بتن یا چند تکیه گاه محکم کنید، به طوری که تقویت می‌شود، بنابراین آن را
22:04
stronger. Or if you want to bolster as we had  in the previous example, to garner support,  
198
1324920
5460
استحکام می‌بخشید. یا اگر می‌خواهید همانطور که در مثال قبلی داشتیم تقویت کنید، برای جلب حمایت،
22:10
if you want to bolster to strengthen your support,  you have a lot of giveaway ideas in your policies.  
199
1330380
6600
اگر می‌خواهید حمایت خود را تقویت کنید، ایده‌های اعطایی زیادی در خط‌مشی‌های خود دارید.
22:16
Okay, so let me give you the examples. The  managers took steps to bolster employees  
200
1336980
7080
خوب، پس بگذارید مثال ها را برای شما بیان کنم. مدیران گام‌هایی برای تقویت
22:24
morale by implementing more flexible working  hours. So during the COVID situation, people  
201
1344060
6840
روحیه کارکنان با اجرای ساعات کاری انعطاف‌پذیرتر برداشتند . بنابراین در طول وضعیت کووید، افراد
22:30
were allowed to work remotely and they still can.  And what this did was to bolster employees morale  
202
1350900
7560
اجازه داشتند از راه دور کار کنند و هنوز هم می‌توانند. و کاری که این کار انجام داد تقویت روحیه کارمندان
22:38
or make them feel better by implementing certain  changes in practices in their working habits or  
203
1358460
7320
یا ایجاد احساس بهتر در آنها با اعمال تغییرات خاصی در رویه ها در عادات کاری یا
22:45
working hours. Or the football manager decided  to bolster his defence by signing two experienced  
204
1365780
9000
ساعات کاری آنها بود. یا مدیر فوتبال تصمیم گرفت دفاع خود را با امضای قرارداد با دو مدافع باتجربه تقویت کند
22:54
defenders so that his team could stop leaking  or letting in so many goals. So the football  
205
1374780
6660
تا تیمش نتواند گل‌های زیادی را وارد دروازه کند. بنابراین،
23:01
manager decided to bolster his defence by signing  to senior experienced players that will help them  
206
1381440
9060
مدیر فوتبال تصمیم گرفت دفاع خود را با امضای قرارداد با بازیکنان باتجربه ارشد تقویت کند که به آنها کمک می‌کند تا از این
23:10
to survive the drop also, so they wouldn't  be relegated. And then the other example I  
207
1390500
6960
افت نیز جان سالم به در ببرند تا به دسته پایین نیفتند. و سپس مثال دیگری که
23:17
have the government's infrastructure investments,  bolstered the company's or the country's economic  
208
1397460
7020
سرمایه‌گذاری‌های زیرساختی دولت را دارم، رشد اقتصادی شرکت یا کشور را تقویت کرد
23:24
growth. So the government's infrastructure  investments bolstered the country's economic  
209
1404480
7140
. بنابراین سرمایه‌گذاری‌های زیرساختی دولت، رشد اقتصادی کشور را تقویت کرد
23:31
growth, so a little bit more formal in that  particular example. And that's the word bolster.
210
1411620
4800
، بنابراین در آن نمونه خاص کمی رسمی‌تر است. و این کلمه تقویت کننده است.
23:36
So number 15, abate. And when we abate, to abate  means to reduce something and then the amount or  
211
1416420
9540
بنابراین شماره 15، کاهش دهید. و وقتی کاهش می‌دهیم، کم کردن به معنای کم کردن چیزی است و سپس مقدار یا
23:45
the degree or the intensity, okay. For example,  the weather or the thunder, the rain can abate  
212
1425960
7260
درجه یا شدت، بسیار خوب. برای مثال، هوا یا رعد و برق، باران می‌تواند کاهش یابد،
23:53
meaning it can reduce and it's not as heavy  as it was the day before the winds can abate.  
213
1433220
5280
یعنی می‌تواند کاهش یابد و به اندازه روز قبل از کاهش بادها شدید نیست.
23:58
So they might have been blowing at 150 kilometres  an hour and they dropped to 90 kilometres an hour  
214
1438500
7020
بنابراین ممکن است آنها با سرعت 150 کیلومتر در ساعت می‌وزیدند و به 90 کیلومتر در ساعت کاهش می‌یافتند که
24:05
still very strong, but they abated overnight.  Okay, so to abate. Let me give you the example,  
215
1445520
6540
هنوز بسیار قوی بودند، اما یک شبه کاهش یافتند. خوب، پس برای کاهش. اجازه دهید مثالی برای شما بزنم،
24:12
as the storm abated, so as the storm reduced as  the storm abated, the rescue team were finally  
216
1452060
7380
با کاهش طوفان، به طوری که با کاهش طوفان، تیم نجات بالاخره
24:19
able to reach the stranded hiker so as the the  storm abated or as the wind and the rain reduced,  
217
1459440
7500
توانستند به کوهنورد سرگردان دست یابند تا طوفان کاهش یابد یا باد و باران کاهش یابد،
24:26
the rescue team were then in a position that they  were able to search and rich the stranded hikers.  
218
1466940
6840
نجات سپس تیم در موقعیتی قرار گرفتند که توانستند کوهنوردان سرگردان را جستجو کرده و ثروتمند کنند.
24:34
And the second example, the central banks measures  helped abate inflation and stabilise the economy.  
219
1474320
8100
و مثال دوم، اقدامات بانک مرکزی به کاهش تورم و تثبیت اقتصاد کمک کرد.
24:42
So the measures introduced by the central bank  helped to abate the impact of inflation and  
220
1482420
7740
بنابراین اقدامات ارائه شده توسط بانک مرکزی به کاهش تاثیر تورم و
24:50
stabilise the economy. So, to abate means to  reduce in amount or degree certain situations.
221
1490160
7740
تثبیت اقتصاد کمک کرد. بنابراین، کاهش به معنای کاهش مقدار یا درجه از موقعیت‌های خاص است.
24:58
And number 16 And to concur to concur. So it's not  conquer. That's a very different word to concur.  
222
1498800
7500
و عدد 16 و موافق به موافقت. پس فتح نیست. این یک کلمه کاملا متفاوت است.
25:06
So the it's a C sound, concur. And when we concur,  we agree, or we are in harmony with somebody else  
223
1506300
9060
پس این صدای C است، موافق باشید. و وقتی موافقیم، موافقیم، یا با شخص دیگری
25:15
about opinions or views, okay, so we can concur  on our uncertain views, opinions, actions,  
224
1515360
8040
درباره نظرات یا دیدگاه‌ها هماهنگ هستیم، بسیار خوب، بنابراین می‌توانیم درباره دیدگاه‌ها، نظرات، اقدامات نامطمئن خود،
25:23
whatever we wish to take. Okay. For example, the  expert panel concurred with the findings of the  
225
1523400
8400
هر کاری که می‌خواهیم انجام دهیم، موافق باشیم. باشه. برای مثال، پانل متخصص با یافته‌های
25:31
research study. The expert panel concurred on the  findings of the research study. So perhaps there  
226
1531800
6180
مطالعه تحقیقاتی موافق بود. پانل متخصص با یافته‌های مطالعه تحقیقاتی موافقت کرد. بنابراین شاید
25:37
was some leak in the water system. And there was  some research and they weren't sure, but when the  
227
1537980
6300
نشتی در سیستم آب وجود داشته باشد. و برخی تحقیقات انجام شد و آن‌ها مطمئن نبودند، اما وقتی
25:44
experts looked at the information, the data they  concurred as to how the leak had happened or had  
228
1544280
6660
کارشناسان به اطلاعات نگاه کردند، داده‌هایی که درباره چگونگی رخ دادن یا
25:50
come about, and of course, they also concurred on  the actions that it should take to fix whatever  
229
1550940
5700
رخ دادن این نشت اتفاق افتاد و البته با اقداماتی که باید انجام شود نیز موافق بودند. هر چیزی که اتفاق
25:56
the problem happened to be concur. On the second  example, after lengthy discussions, the committee  
230
1556640
6480
افتاد مشکل را برطرف کنید. در مثال دوم، پس از بحث‌های طولانی،
26:03
members concurred on the proposed budget,  so perhaps they're having difficulty passing  
231
1563120
5220
اعضای کمیته با بودجه پیشنهادی موافقت کردند، بنابراین شاید آنها در تصویب
26:08
the budget for the tennis club, or whatever  committee it was, but after lengthy discussions  
232
1568340
5760
بودجه باشگاه تنیس یا هر کمیته دیگری که بود مشکل داشته باشند، اما پس از بحث‌های طولانی،
26:14
that committee members finally concurred on the  proposed budget, so they finally got agreement  
233
1574100
5820
اعضای کمیته سرانجام با این بودجه موافقت کردند. بودجه پیشنهادی، بنابراین آنها در نهایت
26:19
with each other as to what they should do and  how they would spend the money, to concur.
234
1579920
4680
با یکدیگر در مورد اینکه چه کاری باید انجام دهند و چگونه پول را خرج کنند، به توافق رسیدند.
26:25
Number 17 exemplify. Again, be  careful with the pronunciation here,  
235
1585800
5280
شماره 17 نمونه است. باز هم، برای مثال زدن، در تلفظ اینجا دقت کنید
26:31
to exemplify. And when we use exemplify  means to serve as a typical example  
236
1591080
7200
. و وقتی از exemplify استفاده می‌کنیم به این معنی است که به عنوان یک مثال معمولی
26:39
of something Okay, or to illustrate something by  giving further examples to exemplify. Okay, the  
237
1599180
8880
از چیزی Okay، یا برای نشان دادن چیزی با ارائه مثال‌های بیشتر برای مثال زدن، استفاده می‌کنیم. بسیار خوب،
26:48
teacher used a simple experiment to exemplify the  scientific principle. Okay, so the teacher used a  
238
1608060
7620
معلم از یک آزمایش ساده برای مثال زدن اصل علمی استفاده کرد. بسیار خوب، بنابراین معلم از یک
26:55
simple experiment to exemplify the scientific  experiment, or the scientific principle.  
239
1615680
7560
آزمایش ساده برای مثال زدن آزمایش علمی یا اصل علمی استفاده کرد.
27:03
And the second example, the dedicated volunteers  actions that exemplified the spirit of community  
240
1623960
7380
و مثال دوم، اقدامات داوطلبان اختصاص داده شده که روحیه خدمت به جامعه را نشان می‌داد،
27:11
service, okay, so the volunteers in the  community worked all hours, day and night,  
241
1631340
6780
بسیار خوب، بنابراین داوطلبان جامعه تمام ساعت‌ها، روز و شب کار می‌کردند،
27:18
if somebody was stuck on the mountain side,  they would rescue them. If somebody was stuck  
242
1638120
5340
اگر کسی در دامنه کوه گیر می‌کرد، آنها را نجات می‌دادند. اگر کسی
27:23
on the ocean and the waves, they would  go out and they would rescue them. Okay,  
243
1643460
4380
روی اقیانوس و امواج گیر کرده بود، بیرون می‌رفت و او را نجات می‌داد. بسیار خوب،
27:27
so this dedicated volunteers team or this team  of volunteers, their actions, exemplified that  
244
1647840
8340
پس این تیم داوطلبان اختصاص داده شده یا این تیم از داوطلبان، اقدامات آنها، نمونه ای از آن
27:36
communities and the spirit of community service.  So this community attracted a lot of people come  
245
1656180
6840
جوامع و روحیه خدمات اجتماعی است. بنابراین این انجمن افراد زیادی را جذب کرد که
27:43
into them for holidays. Unfortunately, from  time to time, people got stuck on the side of  
246
1663020
5040
برای تعطیلات به آن‌ها بیایند. متأسفانه، هر از گاهی، مردم
27:48
mountains when they were ill prepared for  that, or the went out in a boat, and then  
247
1668060
4500
وقتی برای آن آمادگی نداشتند ، یا با قایق بیرون می‌رفتند، در کنار کوه‌ها گیر می‌افتادند، و سپس
27:52
the storms came and they got stuck in the high  seas, or somebody had to rescue them. So this,  
248
1672560
5580
طوفان‌ها می‌آمد و در دریاهای آزاد گیر می‌آمدند ، یا کسی مجبور بود نجات دهد. آنها بنابراین این،
27:58
these actions by this dedicated team exemplified  the spirit of community service. So they were very  
249
1678140
8280
این اقدامات این تیم اختصاصی، روح خدمت به جامعه را نشان می‌دهد. بنابراین آن‌ها بسیار
28:06
keen to make sure that everybody who visited that  community was safe and sound. So to exemplify.
250
1686420
6840
مشتاق بودند مطمئن شوند که همه کسانی که از آن جامعه بازدید می‌کردند سالم و سلامت باشند. بنابراین برای مثال زدن.
28:13
Number 18 embellish, to embellish something.  Well, when we embellish a story, we make the  
251
1693260
6300
شماره 18 آراستن، زینت بخشیدن به چیزی. خوب، وقتی داستانی را زینت می‌دهیم،
28:19
story or the description, more interesting, we  certainly make it bigger. And we do this by adding  
252
1699560
5400
داستان یا شرح را جالب‌تر می‌کنیم، مطمئناً آن را بزرگ‌تر می‌کنیم. و ما این کار را با افزودن
28:24
more details, some of it might not be actually  truthful. So a lot of people will be accused  
253
1704960
5340
جزئیات بیشتر انجام می‌دهیم، ممکن است برخی از آن‌ها واقعاً درست نباشند. بنابراین افراد زیادی متهم می‌شوند
28:30
of embellishing the stories just for effect. So it  might not actually be correct. Grandfather telling  
254
1710300
7260
که داستان‌ها را فقط برای اثرگذاری زیبا می‌کنند. بنابراین ممکن است واقعاً درست نباشد. پدربزرگ که
28:37
the story from 50-60 years ago, he might embellish  the story from time to time to make it sound more  
255
1717560
6240
داستان 50 تا 60 سال پیش را تعریف می‌کند، ممکن است هر از گاهی داستان را تزئین کند تا
28:43
interesting for the grandchildren. So let me give  you my examples. First example. The tour guide,  
256
1723800
6060
برای نوه‌ها جالب‌تر به نظر برسد. بنابراین اجازه دهید مثال‌هایم را برای شما بیان کنم. مثال اول راهنمای تور،
28:49
embellish the story of the haunted house to  entertain the visitors. So here at the perfect  
257
1729860
5520
داستان خانه خالی از سکنه را تزئین می کند تا بازدیدکنندگان را سرگرم کند. بنابراین در اینجا در
28:55
example. So perhaps the house was haunted, or  perhaps it wasn't, but for the visitors, he  
258
1735380
6000
مثال کامل. بنابراین شاید خانه خالی از سکنه بود، یا شاید هم اینطور نبود، اما برای بازدیدکنندگان، او
29:01
needed to make it sound good. It'll help him in in  terms of getting some nice tips. So he embellished  
259
1741380
6480
نیاز داشت که صدای خوبی از آن بسازد. از نظر دریافت نکات خوب به او کمک می‌کند. بنابراین او تزیین کرد
29:07
the story about ghosts or sounds rattling have  changed. Oh, the noises you'd hear on certain  
260
1747860
8280
داستان در مورد ارواح یا صداهایی که به صدا در می آیند تغییر کرده اند. آه، صداهایی که در برخی
29:16
nights. Okay, so to embellish the story. And the  second example, the artist embellished his life's  
261
1756140
7200
شب‌ها می‌شنوید. خوب، برای زیباتر کردن داستان. و دومین مثال، هنرمند داستان زندگی خود را زینت بخشید
29:23
story to impress his audience. So perhaps he said  he learned how to paint in this gallery or with  
262
1763340
7560
تا مخاطبان خود را تحت تأثیر قرار دهد. بنابراین شاید او می‌گوید که در این گالری یا با
29:30
this particular painter, and perhaps he it was a  little bit on true, but he used this information  
263
1770900
6540
این نقاش خاص نقاشی را یاد گرفته است، و شاید تا حدودی درست بود، اما او از این اطلاعات
29:37
to embellish his story to build up his reputation  in order to impress his audience, to embellish.
264
1777440
7680
برای زیباتر کردن داستانش استفاده کرد تا شهرتش را بالا ببرد تا مخاطبانش را تحت تأثیر قرار دهد. آراستن
29:45
Number 19 persevere, number 19 persevere and it's  a good verb to use at this stage because you've  
265
1785120
6840
شماره 19 persevere، شماره 19 persevere و این یک فعل خوب برای استفاده در این مرحله است زیرا شما
29:51
persevered through all of these explanations. And  that's exactly what persevere means. Persevere  
266
1791960
6420
در تمام این توضیحات استقامت کرده اید. و این دقیقاً به معنای استقامت است. استقامت
29:58
means to continue. On a certain course of action,  even in the face of difficulty, even in the face  
267
1798380
6900
به معنای ادامه دادن است. در یک اقدام خاص، حتی در مواجهه با مشکلات، حتی در مواجهه
30:05
of problems with little or no prospect of success,  so you persevere that means you stick to it,  
268
1805280
7440
با مشکلاتی که چشم‌انداز موفقیت کمی دارند یا اصلاً وجود ندارند، بنابراین استقامت می‌کنید، یعنی به آن پایبند هستید،
30:12
you continue to do it, even though you may not  be successful, persevere. Let me give you the  
269
1812720
6240
به انجام آن ادامه می‌دهید، حتی اگر نباشید. موفق، پشتکار اجازه دهید مثال‌ها را برایتان بیاورم
30:18
examples. First of all, despite the numerous  challenges she faced, Jane persevered with her  
270
1818960
7200
. اول از همه، جین علیرغم چالش‌های متعددی که با آن مواجه بود، در پروژه تحقیقاتی خود ادامه داد
30:26
research project. So she had her heart set on  completing research on this particular project,  
271
1826160
5220
. بنابراین او دلش برای تکمیل تحقیقات در مورد این پروژه خاص بود
30:31
and met with many, many difficulties trying to  get information. So despite all of those problems,  
272
1831380
6960
و در تلاش برای به دست آوردن اطلاعات با مشکلات بسیار زیادی روبرو شد . بنابراین با وجود تمام آن مشکلات،
30:38
and shortcomings, and failures, nevertheless,  she persevered and finally completed her research  
273
1838340
7440
کاستی‌ها و شکست‌ها، با این وجود، او پشتکار داشت و سرانجام پروژه تحقیقاتی خود را به پایان رساند
30:45
project. So to persevere is to stick at it yet  really get it finished. And the second example,  
274
1845780
6180
. بنابراین استقامت به معنای چسبیدن به آن است و در عین حال واقعاً آن را به پایان برسانید. و مثال دوم،
30:51
the athlete, persevered through the pain barrier,  and eventually completed the marathon. So is a  
275
1851960
6840
ورزشکار، از سد درد گذشت و در نهایت ماراتن را به پایان رساند. این یک
30:58
really good example of any of you have tried to  run a marathon, and you hit that proverbial wall  
276
1858800
5040
مثال واقعاً خوب است از اینکه هر یک از شما سعی کرده‌اید یک ماراتن بدود، و
31:03
at 35, or whatever a number of kilometres, you'll  know what I'm talking about. So in this case,  
277
1863840
5280
در 35 یا هر تعداد کیلومتر به دیوار ضرب‌المثلی برخورد کرده‌اید، می‌دانید درباره چه چیزی صحبت می‌کنم. بنابراین در این مورد،
31:09
the athlete persevered through the pain barrier  pains and her carves pains in her thighs, hips.  
278
1869120
6600
ورزشکار دردهای سد درد را تحمل کرد و دردهایی را در ران‌ها و باسن خود حک کرد.
31:15
Anyway, you can have a pain, she had the pain, and  eventually completed the marathon to persevere.
279
1875720
6540
به هر حال، شما می توانید درد داشته باشید، او درد داشت، و در نهایت ماراتن را برای استقامت کامل کرد.
31:22
And then finally, finally, finally, number 20.  We're at the end, number 20. Mitigate, okay,  
280
1882260
5460
و سپس در نهایت، در نهایت، در نهایت، شماره 20. ما در پایان هستیم، شماره 20. کم کردن، باشه،
31:27
mitigate. And to mitigate this to make something  less severe, less serious or less painful to  
281
1887720
7080
کاهش دهید. و برای کاهش این امر به منظور کاهش شدت، کم‌تر جدی‌تر یا کمتر دردناک‌تر کردن آن،
31:34
mitigate, the government implemented new policies  to mitigate the effects of climate change. So  
282
1894800
7080
دولت سیاست‌های جدیدی را برای کاهش اثرات تغییرات آب‌وهوایی اجرا کرد. بنابراین
31:41
these new policies have tried to help us where  we are having colder winters, warmer summers,  
283
1901880
6180
این خط‌مشی‌های جدید سعی کرده‌اند در جایی که زمستان‌های سردتر، تابستان‌های گرم‌تر،
31:48
heavier rainfall, so the government implemented  new policies to mitigate to reduce the impact  
284
1908060
6120
بارش‌های شدیدتر داریم، به ما کمک کنند، بنابراین دولت سیاست‌های جدیدی را برای کاهش تأثیر
31:54
of climate change. And the second example,  the company took steps to mitigate the risks  
285
1914180
7440
تغییر آب و هوا اعمال کرد. و مثال دوم، شرکت اقداماتی را برای کاهش خطرات
32:01
associated with the project, they took steps to  mitigate the risk. So yeah, they wanted to go  
286
1921620
6300
مرتبط با پروژه انجام داد، آنها اقداماتی را برای کاهش ریسک انجام دادند. بنابراین بله، آنها می‌خواستند
32:07
ahead with the project. But they also recognised  that there were certain risks attaching to  
287
1927920
4320
پروژه را پیش ببرند. اما آنها همچنین تشخیص دادند که خطرات خاصی در ارتباط با
32:12
that. So they made some changes to mitigate  those risks, so they would not be so severe.
288
1932240
6480
آن وجود دارد. بنابراین آنها تغییراتی را برای کاهش این خطرات ایجاد کردند تا آنقدر شدید نباشند.
32:18
Okay, so you've got 20, yeah total  20 verbs, advanced verbs that you  
289
1938720
5520
خوب، پس شما 20 فعل دارید، بله در مجموع 20 فعل، افعال پیشرفته که
32:24
probably haven't heard before. And  I've given you two examples. And each,  
290
1944240
3180
احتمالاً قبلاً نشنیده اید. و من برای شما دو مثال آورده‌ام. و هر کدام،
32:27
so you've got 20 times to 40 particular examples  of how you can use those particular verbs.
291
1947420
7440
بنابراین شما 20 بار تا 40 مثال خاص از نحوه استفاده از آن افعال خاص دارید.
32:34
And as I said at the beginning, if you want  to contact me, you need more information,  
292
1954860
3420
و همانطور که در ابتدا گفتم، اگر می‌خواهید با من تماس بگیرید، به اطلاعات بیشتر،
32:38
more examples, and please write to me, I'm  very happy to hear from you. I'm very happy  
293
1958280
4800
نمونه‌های بیشتر نیاز دارید، و لطفاً برای من بنویسید، از شنیدن نظر شما بسیار خوشحالم. من بسیار خوشحالم
32:43
to help you if you need any further help. And  if you have enjoyed this particular lesson,  
294
1963080
5400
اگر به کمک بیشتری نیاز داشتید به شما کمک کنم. و اگر از این درس خاص لذت برده‌اید،
32:48
then please like the video below, and if you  can subscribe to the channel because it really,  
295
1968480
5280
لطفاً ویدیوی زیر را لایک کنید، و اگر می‌توانید در کانال مشترک شوید زیرا واقعاً،
32:53
really helps on there are 1000s of you literally  1000s of you who are subscribing to the channel,  
296
1973760
4800
واقعاً به شما کمک می‌کند که ۱۰۰۰ نفر از شما به معنای واقعی کلمه ۱۰۰۰ نفر از شما که در کانال مشترک می‌شوید،
32:58
and I really, really appreciate it. Okay, so this  is Harry, thanking you for watching, thanking  
297
1978560
6000
و من واقعاً کمک می‌کند. ، واقعا قدردان آن هستم. بسیار خوب، پس این هری است، از شما برای تماشا کردن، تشکر از
33:04
you for persevering with this particular lesson.  And remember, join me again for the next lesson.
298
1984560
5520
شما برای پشتکار در این درس خاص. و به یاد داشته باشید، برای درس بعدی دوباره به من بپیوندید.
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7