Learn the Top 25 Must-Know English Adjectives!

The coffee is in me!

قهوه در من است!

Hi everybody, my name is Alisha and today we are going to be talking about the top 25

سلام به همه، اسم من عالیشاه است و امروز قرار است در مورد 25 صفت برتر انگلیسی صحبت کنیم

English adjectives. So these are the top 25 English adjectives in terms of how often they

. بنابراین این 25 صفت برتر انگلیسی از نظر تعداد دفعات استفاده از آنها

are used. So let's get right into it.

هستند. پس بیایید درست وارد آن شویم.

Okay the first adjective is the word ''good''. Good can be used to refer to anything that

خوب اولین صفت کلمه "خوب" است. خوب می تواند برای اشاره به هر چیزی

you think is good or great or positive. In the comparative form, it is better. In the

که فکر می کنید خوب یا عالی یا مثبت است استفاده شود. در شکل مقایسه ای بهتر است. در

superlative form, it is best. So I think pizza is good. I think that sleep is good. I really

شکل عالی، بهترین است. بنابراین به نظر من پیتزا خوب است. به نظر من خواب خوب است. من واقعاً

think that sleep is good. Baseball is good, playing sports is good, video games are good.

فکر می کنم که خواب خوب است. بیسبال خوب است، ورزش کردن خوب است، بازی های ویدیویی خوب است.

The next word is ''new''. Comparative form newer, superlative form newest.

کلمه بعدی "جدید" است. شکل مقایسه ای جدیدتر، شکل فوق العاده جدیدترین.

I have a new haircut, do you want a new bike, I need to get a new job.

من یک مدل موی جدید دارم، آیا شما یک دوچرخه جدید می خواهید، من باید یک کار جدید پیدا کنم.

So next one is ''first''. First just refers to the number one of something.

بنابراین مورد بعدی "اول" است. اول فقط به شماره یک چیزی اشاره دارد.

Yeah the original of something. You could say the first silent film or the first movie

آره اصل یه چیزی می توان گفت اولین فیلم صامت یا اولین فیلمی

I ever watched or the first CD I ever bought. The first CD I ever bought was Michael Jackson's

که دیدم یا اولین سی دی که خریدم. اولین سی دی که خریدم گروه مایکل جکسون

band.

Next word is ''last''. The final of something. We use last to refer

بود.

کلمه بعدی "آخرین" است. پایان یک چیزی ما از آخرین برای اشاره

to the most recent of something as well as in the last time I went to the beach or the

به جدیدترین چیزی و همچنین آخرین باری که به ساحل رفتم یا

last time I went to the forest or the last time I saw my friend. Have you ever eaten

آخرین باری که به جنگل رفتم یا آخرین باری که دوستم را دیدم اشاره می کنیم. آیا تا به حال

the last piece of pizza when you weren't supposed to? What was the last word we talked about.

آخرین تکه پیتزا را زمانی که قرار نبود خورده اید؟ آخرین کلمه ای که در مورد آن صحبت کردیم چه بود.

It was first.

اول بود.

The next word is ''long''. Long, anything that you feel is

کلمه بعدی "طولانی" است. طولانی، هر چیزی که احساس می کنید

lightsabers are long, subway sandwiches are long.

شمشیرهای نوری طولانی هستند، ساندویچ های مترو طولانی هستند.

I am sorry!

متاسفم!

I'm not supposed to laugh for long.

قرار نیست برای مدت طولانی بخندم.

The next word is ''great''. Great can be used to express any positive

کلمه بعدی "عالی" است. می توان از عالی برای بیان هر احساس مثبت استفاده کرد

emotion. Somebody gives you new information and you think it's good but you want to express

. کسی اطلاعات جدیدی به شما می دهد و شما فکر می کنید خوب است اما می خواهید بیان کنید

that it's even better than good, you can say it's great. Greater is the comparative form,

که حتی بهتر از خوب است، می توانید بگویید عالی است. بزرگتر شکل مقایسه است،

greatest is the superlative form. The greatest invention of all time was a light bulb for

بزرگترین شکل فوق العاده است. بزرگترین اختراع تمام دوران برای مثال یک لامپ بود

example. What do you think is your greatest achievement?

. به نظر شما بزرگترین دستاورد شما چیست؟

One of life's greatest pleasures is finding people to be good friends with. It's great.

یکی از بزرگ‌ترین لذت‌های زندگی، یافتن افرادی است که می‌توان با آنها دوستان خوبی کرد. عالیه.

The next word is ''little''. This is a very common word that gets used

کلمه بعدی "کم" است. این یک کلمه بسیار رایج است که

in an expression like when I was little for referring to when you were a kid. So when

در عبارتی مانند وقتی من کوچک بودم برای اشاره به وقتی که شما بچه بودید استفاده می شود. بنابراین وقتی

I was little, I really like to play outside or when I was little, I was really into Pokémon.

کوچک بودم، واقعاً دوست داشتم بیرون بازی کنم یا وقتی کوچک بودم، واقعاً عاشق پوکمون بودم.

I have said very little about the very little.

در مورد خیلی کم خیلی کم گفته ام.

The next word is ''near''. Near, nearer, nearest. You probably know the

کلمه بعدی "نزدیک" است. نزدیک، نزدیکتر، نزدیکترین.

location of the nearest maybe a supermarket to your house and the nearest post office.

احتمالاً محل نزدیک‌ترین سوپرمارکت به خانه‌تان و نزدیک‌ترین اداره پست را می‌دانید.

I live near a very fashionable store.

من نزدیک یک فروشگاه بسیار شیک زندگی می کنم.

The next word is ''big''. Big is used for anything that is large in

کلمه بعدی "بزرگ" است. Big برای هر چیزی که

size or large conceptually. So for example, you can say an elephant is a big animal or

اندازه بزرگ یا از نظر مفهومی بزرگ باشد استفاده می شود. به عنوان مثال، می‌توان گفت فیل حیوان بزرگی است یا

in terms of concept, you can say let's see, that fashion is really big right now or that

از نظر مفهومی، می‌توان گفت بیایید ببینیم، که مد در حال حاضر واقعاً بزرگ است یا آن

artist is really big right now and that refers to popularity. Big movies are exciting to

هنرمند واقعاً در حال حاضر بزرگ است و این به محبوبیت اشاره دارد. تماشای فیلم های بزرگ با دوستان هیجان انگیز است

watch with friends. Do you have any bigger sandwiches? I am really hungry.

. آیا ساندویچ بزرگتری دارید؟ من واقعا گرسنه هستم.

Next word is ''other''. Other just refers to something else, something different from

کلمه بعدی "دیگر" است. دیگری فقط به چیز دیگری اشاره دارد، چیزی متفاوت از

what is currently happening, the other thing, the other person. My other friend is a DJ,

آنچه در حال حاضر اتفاق می افتد، چیز دیگر، شخص دیگر. دوست دیگرم دی جی است،

my other friend is a cook, my other friend is a dancer, my other friend - I have really

دوست دیگرم آشپز است، دوست دیگرم رقصنده است، دوست دیگرم - من

interesting friends. What other things have you done with your life?

دوستان واقعاً جالبی دارم. چه کارهای دیگری در زندگی خود انجام داده اید؟

The next word is ''old'', old. It can be used to refer to people, it can

کلمه بعدی «قدیمی»، قدیمی است. می توان از آن برای اشاره به مردم استفاده کرد، می

be used to refer to animals, to art. Anything that has a long history. So maybe I like old

توان آن را برای اشاره به حیوانات، به هنر استفاده کرد. هر چیزی که سابقه طولانی داشته باشد. بنابراین شاید من

movies or I don't like old art or I think my grandpa is really, really old. He has been

فیلم های قدیمی را دوست دارم یا هنرهای قدیمی را دوست ندارم یا فکر می کنم پدربزرگ من واقعاً پیر است. او در

getting old.

حال پیر شدن است.

The next word is ''right''. This can be used to refer to the direction,

کلمه بعدی "راست" است. از این می توان برای اشاره به جهت استفاده کرد،

right as in the opposite of left or it can be used to refer to something that is correct.

درست مانند عکس سمت چپ یا می توان از آن برای اشاره به چیزی استفاده کرد که درست است.

So in a sentence like you are right, it means you are correct. That is the correct answer.

پس در جمله ای مثل شما درست می گویید یعنی شما درست می گویید. این پاسخ صحیح است.

It can also be used to mean right as in make a right turn but you will have to listen to

همچنین می توان از آن به معنای درست مانند چرخش به راست استفاده کرد، اما باید به متن گوش دهید

the context to decide which meaning is the true meaning. This is not right, it could

تا تصمیم بگیرید که معنای واقعی کدام است. این درست نیست، می تواند به

mean something that's not fair or that you disagree strongly with. This is not right.

معنای چیزی باشد که منصفانه نیست یا شما به شدت با آن مخالف هستید. این درست نیست.

The next word is ''high''. High refers to something that is very tall,

کلمه بعدی "بالا" است. بالا اشاره به چیزی است که بسیار بلند است،

very - way up somewhere. So many people might say like I have a fear of high buildings or

بسیار بالا در جایی. بنابراین بسیاری از مردم ممکن است بگویند من از ساختمان های بلند

I have a fear of high places. It can also in the comparative form just refer to something

می ترسم یا از مکان های بلند می ترسم. همچنین می تواند در شکل مقایسه ای فقط به چیزی

higher or taller than something else. Highest meaning the most high. I like high volume

بالاتر یا بلندتر از چیز دیگری اشاره کند. بالاترین به معنای بلندترین. من موسیقی با حجم بالا را دوست دارم

music.

.

The next word is ''different''. not the same as something else is different.

کلمه بعدی "متفاوت" است. یکسان نیست با چیز دیگری متفاوت است.

I think that having many different friends is a lot of fun. Do you enjoy listening to

من فکر می کنم که داشتن دوستان مختلف بسیار سرگرم کننده است. آیا از گوش دادن به انواع موسیقی لذت می برید

different kinds of music?

؟

The next word is ''small''. Small, smaller and smallest. Small and little

کلمه بعدی "کوچک" است. کوچکتر، کوچکتر و کوچکترین. کوچک و

are extremely similar. I would pretty much use them in the same way, however we don't

کوچک بسیار شبیه به هم هستند. من تقریباً به همان روش از آنها استفاده خواهم کرد، اما نمی

say when I was a small kid, we say when I was a little kid or you can say when I was

گوییم وقتی بچه کوچک بودم، می گوییم بچه کوچک بودم یا می توان گفت وقتی

small.

The next word is ''large''. Large and big are very much the same. I will

کوچک بودم.

کلمه بعدی "بزرگ" است. بزرگ و بزرگ بسیار شبیه به هم هستند. من می

say though that large is used on clothing sizes. Big is not and when we talked about

گویم که بزرگ در اندازه های لباس استفاده می شود . بزرگ نیست و وقتی در مورد

big, we talked about how big can be used to refer to something that's very popular. Large

بزرگ صحبت کردیم، در مورد اینکه چقدر می توان از بزرگ برای اشاره به چیزی که بسیار محبوب است استفاده کرد صحبت کردیم. بزرگ

is not used to refer to something that's popular. Large is used for sizing I feel only. So like

برای اشاره به چیزی که محبوب است استفاده نمی شود. Large فقط برای سایزبندی استفاده می شود. بنابراین مانند

a house can be large but it's used to refer to like the physical size of something. Large

یک خانه می تواند بزرگ باشد اما برای اشاره به اندازه فیزیکی چیزی استفاده می شود. بزرگ

and in charge. large, larger, largest. This is the largest hippopotamus in the zoo.

و مسئول. بزرگ، بزرگتر، بزرگتر این بزرگترین اسب آبی در باغ وحش است.

The next word is ''easy''. Easy is the next word. Easy, easier, easiest.

کلمه بعدی "آسان" است. آسان کلمه بعدی است. آسان، آسان تر، آسان ترین.

Now this is a good one that you can use any time something seems very simple for you.

اکنون این یک ابزار خوب است که هر زمانی که چیزی برای شما بسیار ساده به نظر می رسد می توانید از آن استفاده کنید.

For example, this test is easy or that was the easiest thing I've ever done or I hope

به عنوان مثال، این تست آسان است یا این ساده ترین کاری بود که تا به حال انجام داده ام یا امیدوارم

this test is easier than the last test. Don't call person easy Alisha. Don't ever call a

این تست راحت تر از آزمون قبلی باشد. به شخص آسان نگو ​​علیشاه. هرگز

person easy unless you are trying to be really rude. My driving test was really easy or what's

کسی را ساده خطاب نکنید مگر اینکه بخواهید واقعاً بی ادب باشید. آزمون رانندگی من واقعاً آسان بود

the easiest language you've ever studied and

یا ساده ترین زبانی که تا به حال خوانده اید چیست و

The next word is ''difficult''. Difficult is something that seems hard to

کلمه بعدی «سخت» است. دشوار کاری است که انجام آن سخت به نظر می رسد

do. What is the most difficult thing you've ever had to do? The most difficult thing I've

. سخت ترین کاری که تا به حال انجام داده اید چیست؟ سخت ترین کاری که

ever had to do was move to a different country.

تا به حال انجام داده ام این بوده که به کشور دیگری نقل مکان کنم.

The next word is ''young''. young, younger, youngest. Come on guys. Younger,

کلمه بعدی "جوان" است. جوان، جوان تر، جوان ترین زود باشید بچه ها. نسل‌های جوان‌تر و جوان‌تر،

younger generations have a lot of new technologies to experiment with. Young -

فناوری‌های جدید زیادی برای آزمایش دارند. جوان -

The next word is ''important''. Important, more important, most important.

کلمه بعدی "مهم" است. مهمتر، مهمتر، مهمترین.

What is important to you? I think that practicing another language is more important than playing

چه چیزی برای شما مهم است؟ من فکر می کنم که تمرین یک زبان دیگر مهمتر از

a banjo. I don't have a banjo. You can find something that's important to you and

نواختن بانجو است. من بانجو ندارم شما می توانید چیزی را پیدا کنید که برای شما مهم است و

put your time into it. I think drinking a lot of water every day is important, putting

وقت خود را صرف آن کنید. من فکر می کنم نوشیدن مقدار زیادی آب در روز مهم است،

on your shoes before you leave the house is very important. I have to go, it's very important

پوشیدن کفش های خود قبل از خروج از خانه بسیار مهم است. من باید بروم، خیلی مهم است

that I go.

که بروم.

Next word is ''interesting'', interesting. Anything that you think is cool, anything

کلمه بعدی "جالب" است، جالب است. هر چیزی که فکر می کنید جالب است، هر

that you find that makes you go ooh is something that's interesting. I think that this type

چیزی که شما را وادار به رفتن کند، چیز جالبی است. به نظر من این

of music is the most interesting type of music. Your mom is interesting.

نوع موسیقی جالب ترین نوع موسیقی است. مامانت جالبه

The next word is ''short''. shorter, shortest. I am the shortest person

کلمه بعدی "کوتاه" است. کوتاه تر، کوتاه ترین من کوتاه قدترین فرد کلاسم

in my class. I am the shortest person in the room. Short just refers to something that

هستم. من کوتاه قدترین فرد اتاق هستم. کوتاه فقط به چیزی اشاره

is not long. So it can refer to a size or it can also refer to a concept as in a length

دارد که طولانی نیست. بنابراین می تواند به یک اندازه اشاره کند یا می تواند به مفهومی به عنوان در

of time. So like I am going to travel abroad for a short period of time.

طول زمان اشاره کند. بنابراین مثل اینکه قرار است برای مدت کوتاهی به خارج از کشور سفر کنم .

Bad. You know I'm bad, I'm bad, you know it.

بد تو میدونی که من بدم، من بدم، تو میدونی.

Bad, something that is not good. Bad food will give you bad

بد، چیزی که خوب نیست. غذای بد باعث ایجاد احساسات بد

feelings in your stomach. You are a bad dog. Who is a bad dog? You are a bad dog.

در معده شما می شود. تو سگ بدی هستی سگ بد کیست؟ تو سگ بدی هستی

The next one is ''boring''. Something that is not interesting, something

مورد بعدی "خسته کننده" است. چیزی که جالب نیست، چیزی

that does not make you go ooh but something that makes you go hah! The most boring story

که باعث نمی‌شود بری اوه، اما چیزی که باعث می‌شود بروی هه! خسته کننده ترین داستانی

I've ever heard was a story about a tomato. If I don't do anything, this will be really

که تا به حال شنیده ام داستانی در مورد گوجه فرنگی بوده است. اگر من کاری انجام ندهم، این واقعا

boring.

خسته کننده خواهد بود.

''Far'', referring to distance. Something that is not near to you is far.

"دور"، اشاره به فاصله. چیزی که به تو نزدیک نیست دور است.

How can I go farther? Far, the farthest I've ever run is 7 kilometers. I am not a runner.

چگونه می توانم دورتر بروم؟ دور، دورترین فاصله ای که تا به حال دویده ام 7 کیلومتر است. من دونده نیستم.

Okay that's the end of the top 25 English adjectives. You would probably use these if

خوب این پایان 25 صفت برتر انگلیسی است . اگر انگلیسی می‌خوانید احتمالاً از اینها استفاده

you are studying English and if you haven't, try to experiment with them and see what kind

می‌کنید و اگر این کار را نکرده‌اید، سعی کنید آنها را آزمایش کنید و ببینید چه نوع

of interesting sentences that you can make up. Try to use the normal form and the comparative

جملات جالبی را می‌توانید بسازید. سعی کنید از شکل عادی و شکل مقایسه

form and the negative form and the superlative form. You can express a lot with just these

ای و شکل منفی و حالت فوق العاده استفاده کنید. فقط با این 25 کلمه می توانید چیزهای زیادی

25 words. So give them a try. Thanks very much for watching us in this lesson and we

بیان کنید. پس آنها را امتحان کنید. از اینکه ما را در این درس تماشا کردید بسیار متشکریم

will see you again soon, bye. Cows are delicious!

و به زودی دوباره شما را خواهیم دید، خداحافظ. گاوها خوشمزه اند!