LEARN 100 COMMON WORDS & PHRASES To Sound Fluent In English

Today you'll expand your vocabulary with  100 words and phrases I use every day.  

امروز با ۱۰۰ کلمه و عبارتی که من هر روز استفاده می‌کنم، دایره لغات خود را گسترش خواهید داد.

You'll learn advanced vocabulary, phrase of verbs,  

شما واژگان پیشرفته، عبارات افعال،

idioms, and expressions using correct grammar  and pronunciation, and you'll do that easily.  

اصطلاحات و عبارات را با استفاده از دستور زبان و تلفظ صحیح یاد خواهید گرفت و این کار را به راحتی انجام خواهید داد.

Welcome back to JForrest English, of course  I'm Jennifer. Now Let's get started. I'm sure  

به جی‌فارست انگلیش خوش آمدید، البته که من جنیفر هستم. حالا بیایید شروع کنیم. مطمئنم

every day you say I need help. Let me share  some other ways that I say this, and you.

هر روز می‌گویی که به کمک نیاز دارم. بگذارید چند روش دیگر برای بیان این موضوع با شما به اشتراک بگذارم.

You can too. You can say, could you walk me  through and then whatever you're struggling with,  

شما هم می‌توانید. می‌توانید بگویید، می‌توانید من را راهنمایی کنید و بعد هر مشکلی که دارید را توضیح دهید،

for example, how to export this document. So  notice here the expression is to walk someone  

مثلاً نحوه‌ی خروجی گرفتن از این سند. بنابراین توجه کنید که در اینجا عبارت «کسی را راهنمایی کن» به کار رفته است.

could you walk me through something,  how to export this document? Now to  

می‌توانید در مورد چیزی به من توضیح دهید، چگونه می‌توانم این سند را صادر کنم؟ حال، برای اینکه

walk someone through something means to  explain in detail to show step by step.

کسی را در چیزی راهنمایی کنید، به معنی توضیح دادن با جزئیات و گام به گام است.

Could you walk me through it? You could  also say any chance you know how to export  

میشه منو توش راهنمایی کنی؟ همچنین می‌توانید بگویید که آیا می‌دانید چگونه

this document. So here, notice I'm saying  any chance. That is in spoken English. The  

این سند را صادر کنید. خب، توجه کنید که دارم می‌گم هر احتمالی. یعنی به زبان انگلیسی محاوره‌ای.

full grammatical structure is, is there any  chance? But in spoken English we generally  

ساختار دستوری کامل این است: آیا شانسی وجود دارد ؟ اما در انگلیسی محاوره‌ای معمولاً «is

drop the is there and just say any chance,  any chance you know how to do something,  

there» را حذف می‌کنیم و فقط می‌گوییم «هر فرصتی، هر فرصتی که بلد باشی کاری را انجام بدهی»،

or you can say would you mind? Not  you need the gerund. Would you mind?

یا می‌توانیم بگوییم «خواهش می‌کنم؟» نه، شما به اسم مصدر نیاز ندارید. اشکالی نداره؟ (or: اشکالی نداره؟) به

Showing me how to export this document.  Let's try this right now. Would you mind  

من نشان می‌دهد که چگونه این سند را صادر کنم. بیایید همین الان این را امتحان کنیم. میشه لطفا

commenting? Let's go, let's go, let's go  in the comments because it would really  

نظر بدید؟ بزن بریم، بزن بریم، بزن بریم توی نظرات چون واقعاً

help me. And this is another way of saying  I need help. Would you mind? Would you mind  

بهم کمک می‌کنه. و این یه راه دیگه برای گفتن اینه که من به کمک نیاز دارم. اشکالی نداره؟ (or: اشکالی نداره؟) میشه لطفا

commenting? Let's go in the comments.  I love this one. Do you have a sec? A  

نظر بدید؟ بریم تو کامنتا. من عاشق این یکی هستم. یه ثانیه وقت داری؟ یک

sack is short for a second, so a short  period of time. Do you have a sec to.

[ __ ] (sack) معادل یک ثانیه است، بنابراین مدت زمان کوتاهی است. یه لحظه وقت داری؟ (یه لحظه وقت داری؟)

Help me out. So notice I'm using to help  me out and then if you want to specify the  

کمکم کنید. بنابراین توجه کنید که من از این برای کمک به خودم استفاده می‌کنم و اگر می‌خواهید

something you can say with this document. So  let's try this one too. Do you have a sec to  

چیزی را مشخص کنید، می‌توانید با این سند آن را بیان کنید. پس بیایید این یکی را هم امتحان کنیم. میشه

help me out by liking this video? It will  only take a second, so like this video and  

با لایک کردن این ویدیو بهم کمک کنید؟ فقط یک ثانیه طول می‌کشد، پس این ویدیو را لایک کنید و

don't worry about taking notes because  I summarize everything in a free lesson  

نگران یادداشت‌برداری نباشید، چون من همه چیز را در یک درس رایگان به صورت

PDF. You can find the link in the description.  I'm sure every day you say I don't understand.

PDF خلاصه کرده‌ام. لینک را می‌توانید در توضیحات پیدا کنید. مطمئنم هر روز میگی نمیفهمم. می‌توانید

You can say I don't get I don't get and then  how to export this document if you want to use  

بگویید «من نمی‌فهمم» و سپس اگر می‌خواهید از آن استفاده کنید، بگویید «من نمی‌فهمم» و سپس بگویید « چگونه این سند را صادر کنم؟» که

that get means understand in this context.  This is a great one. I'm having trouble.  

در این زمینه به معنای فهمیدن است. این یکی عالیه. دارم به مشکل می‌خورم.

This is in the present continuous because it's  taking place now. This is a gerund expression.  

این در زمان حال استمراری است زیرا اکنون در حال وقوع است. این یک عبارت مصدر است.

I'm having trouble exporting the document. You can  also use the preposition with I'm having trouble.

من در خروجی گرفتن از سند مشکل دارم. شما همچنین می‌توانید از حرف اضافه «من مشکل دارم» استفاده کنید.

With and then something and now I'm having  trouble with the document. I'm still having  

با و بعد یه چیزی و حالا با سند مشکل دارم. من هنوز

trouble with English. How about this one? I'm not  entirely clear on how to export this document, so  

با انگلیسی مشکل دارم. این یکی چطور؟ من کاملاً نمی‌دانم که چگونه این سند را صادر کنم، بنابراین کلمه

notice entirely intensifies it. I'm not entirely  clear on how to export this document or you can  

Notice آن را تشدید می‌کند. من کاملاً نمی‌دانم که چگونه این سند را صادر کنم یا می‌توانم به

simply say I'm struggling again in the present  continuous, it's happening now. I'm struggling.

سادگی بگویم که دوباره در حال حاضر در حال وقوع است، دوباره در زمان حال استمراری مشکل دارم . دارم زحمت می‌کشم. مصدر

Infinitive. I'm struggling to understand this,  whatever that is. Every day you probably say  

دارم تقلا می‌کنم که این رو بفهمم، هرچی که هست. احتمالاً هر روز می‌گویید که به

I need more time. You can also say I'm not  going to make the deadline. Native speakers  

زمان بیشتری نیاز دارم. همچنین می‌توانید بگویید که من به مهلت تعیین‌شده نمی‌رسم. گویشوران بومی

love using make as a replacement  to achieve or obtain in this case,  

عاشق استفاده از make به عنوان جایگزینی برای achieve یا obtain هستند، در این مورد، به

achieve the deadline. I'm not going to make the  deadline. You could say we need to push back.

مهلت مقرر برسید. من به مهلت تعیین شده نمی‌رسم. میشه گفت باید عقب نشینی کنیم.

Which means postpone the deadline, so you can  use the phrase of verb push back or you can use  

که یعنی مهلت را به تعویق انداختن، بنابراین می‌توانید از عبارت فعلی push back یا

the verb postpone. You can say I'm running  behind now you run behind on something. I'm  

فعل deferend استفاده کنید. حالا که از چیزی عقب افتادی، می‌توانی بگویی من عقب مانده‌ام.

running behind on the project again, the present  continuous is taking place now. How about this  

دوباره از پروژه عقب افتادم، زمان حال استمراری الان داره اتفاق میفته. این

one? We need to buy some time with the client.  Do you know what this means? buy some time.

یکی چطوره؟ ما باید کمی وقت برای مشتری بخریم. میدونی این یعنی چی؟ کمی زمان بخر.

This is like saying we need to stall or delay the  client so we can create more time. That's buying  

این مثل این است که بگوییم باید کار مشتری را متوقف کنیم یا به تأخیر بیندازیم تا بتوانیم زمان بیشتری ایجاد کنیم. این یعنی خریدن

more time. You create the time. I just need  to buy some time. I'm sure every day you say  

زمان بیشتر. شما زمان را خلق می‌کنید. فقط باید کمی زمان بخرم. مطمئنم هر روز می‌گویی

I'm really busy. You can say that. You can also  say I'm swamped. Notice that pronunciation that.

سرم خیلی شلوغ است. می‌توانی این را بگویی. همچنین می‌توان گفت که من غرق شده‌ام. به تلفظ that توجه کنید.

D is a soft T. I'm swamped and you need the verb  to be. It's to be swamped. I am swamped right now.  

D یک T نرم است. من غرق در غرقاب هستم و به فعل to be نیاز دارید. قرار است غرق شود. من الان حسابی کلافه‌ام.

I was swamped yesterday. Now you can continue on  and say with the project or because of. If you  

دیروز حسابی کلافه شده بودم. حالا می‌توانید ادامه دهید و بگویید با پروژه یا به خاطرِ آن. اگر از آن

use because you also need that preposition  of. I'm swamped because of the project.

استفاده می‌کنید، چون به آن حرف اضافه‌ی «از» هم نیاز دارید . به خاطر پروژه سرم شلوغه.

You can say the project is taking up all my  time. So here the phrasal verb to take up means  

میشه گفت این پروژه تمام وقتم رو گرفته. بنابراین در اینجا فعل مرکب to take up به معنی

to consume, use, or occupy and notice it's in the  present continuous because it's taking place now.

مصرف کردن، استفاده کردن یا اشغال کردن است و توجه داشته باشید که در زمان حال استمراری است زیرا اکنون در حال وقوع است.

I love this one. My schedule or my calendar  is jam packed this week. Natives love saying  

من عاشق این یکی هستم. این هفته برنامه یا تقویم من خیلی شلوغ است. بومی‌ها عاشق گفتن «

this jam packed, and notice that packed a  soft tea at the end, packed. Now the jam is  

این مربای بسته‌بندی‌شده» هستند، و توجه کنید که در آخر به آن «چای نرم بسته‌بندی‌شده» می‌گویند. حالا مربا

optional. You can simply say packed, which  means very busy. Adding jam makes it sound  

اختیاری است. به سادگی می‌توانید بگویید packed، که به معنی خیلی شلوغ است. اضافه کردن مربا باعث می‌شود صدای آن

more natural and also intensifies it. Well,  our schedule is pretty packed. You can say.

طبیعی‌تر به نظر برسد و همچنین آن را تشدید می‌کند. خب، برنامه‌ی ما خیلی فشرده‌ست. میشه گفت.

Things are really hectic right now, so  simply using hectic instead of busy to  

الان اوضاع خیلی شلوغ و پرهیاهوست، بنابراین به سادگی از hectic به جای busy استفاده کنید تا

give you a more advanced alternative. Repeat  after me, hectic, hectic, and you can modify  

یک جایگزین پیشرفته‌تر داشته باشید. بعد از من تکرار کنید، hectic، hectic، و می‌توانید

that by saying really hectic right now.  Are you enjoying this lesson? If you are,  

آن را با گفتن really hectic همین الان اصلاح کنید. آیا از این درس لذت می‌برید؟ اگر اینطور است،

then I want to tell you about the  finally fluent academy. This is  

پس می‌خواهم در مورد آکادمی که بالاخره به آن مسلط شدید با شما صحبت کنم. این

my premium training program where we  study native English speakers from.

برنامه آموزشی ممتاز من است که در آن به مطالعه زبان‌آموزان بومی انگلیسی زبان می‌پردازیم.

TV, movies, YouTube, and the news so you can  improve your listening skills of fast English,  

تلویزیون، فیلم، یوتیوب و اخبار تا بتوانید مهارت‌های شنیداری انگلیسی سریع خود را بهبود بخشید،

expand your vocabulary with natural expressions,  and learn advanced grammar easily. Plus you'll  

دایره لغات خود را با عبارات طبیعی گسترش دهید و گرامر پیشرفته را به راحتی یاد بگیرید. به علاوه،

have me as your personal coach. You can look  in the description for the link to learn more,  

من را به عنوان مربی شخصی خود خواهید داشت. برای کسب اطلاعات بیشتر می‌توانید به توضیحات مراجعه کنید تا به لینک مربوطه دسترسی پیدا کنید،

or you can go to my website and click on  Findly fluent Academy. Now let's continue  

یا می‌توانید به وب‌سایت من بروید و روی « آکادمی مسلط به Findly» کلیک کنید. حالا بیایید

with our lesson. I'm sure every  day you say, what's your opinion?

درس خود را ادامه دهیم. مطمئنم هر روز می‌گویی، نظرت چیست؟

You can say what's your take on this. Now if  the topic is obvious, you can just say, oh,  

میشه بگید برداشتتون از این حرف چیه حالا اگر موضوع واضح است، می‌توانید بگویید، اوه،

I think AI is a really positive development.  What's your take? Or you can simply add what's  

من فکر می‌کنم هوش مصنوعی یک پیشرفت واقعاً مثبت است. نظر شما چیست؟ یا می‌توانید به سادگی

your take on this, this being the topic of  AI. What is your take on this? to sound?

نظر خود را در مورد این موضوع اضافه کنید، چون این موضوع هوش مصنوعی است. نظر شما در این مورد چیست؟ به صدا در آوردن؟

A little more advanced and professional  you can say what's your perspective,  

کمی پیشرفته‌تر و حرفه‌ای‌تر، می‌توانید بگویید دیدگاه،

what's your view, point of view or viewpoint  so many different alternatives and again you  

نقطه نظر یا دیدگاه شما چیست، بنابراین گزینه‌های بسیار متفاوتی وجود دارد و باز هم

can say on this or not it's optional. You  could say more casually how do you see this?  

می‌توانید در مورد این موضوع بگویید یا خیر، این اختیاری است. می‌توانید راحت‌تر بگویید که این را چطور می‌بینید؟

I see this as being a positive thing,  but what about you? How do you.

من این را یک نکته مثبت می‌دانم، اما شما چطور؟ چطور؟ (چطوری؟)

You see this now to answer just remember those  preposition differences because you would say in  

الان که اینو دیدی، برای جواب دادن فقط تفاوت‌های حروف اضافه رو به خاطر داشته باش چون ممکنه بگی «به

my opinion or you would say from my perspective  from my viewpoint so get those prepositions  

نظر من» یا بگی « از دیدگاه من» پس

right now every day you might say, especially  if you're a parent, that's not a good idea.

همین الان هر روز که ممکنه بگی این حروف اضافه رو به خاطر بسپار، مخصوصاً اگه پدر یا مادر هستی، این ایده خوبی نیست.

You can say I'm not sure about that. This is a  more indirect it adds some doubt around it and  

میشه گفت در این مورد مطمئن نیستم. این یک مورد غیرمستقیم‌تر است که کمی شک و تردید به آن اضافه می‌کند و می‌توانید

you can also say I'm not too sure about  that to make it sound less severe more.

بگویید که در مورد آن خیلی مطمئن نیستم تا شدت آن کمتر به نظر برسد.

Indirect in a more professional  setting you can say I have some  

در یک محیط حرفه‌ای‌تر، می‌توانید غیرمستقیم بگویید که من در

concerns about something about  the conference or you could say  

مورد چیزی در مورد کنفرانس نگرانی‌هایی دارم یا می‌توانید بگویید که

I have some reservations or I have  some doubts about the conference.

من در مورد کنفرانس کمی تردید دارم یا شک و تردیدهایی دارم.

You can ask someone have you thought  about have you thought about this is  

می‌توانید از کسی بپرسید که آیا به این فکر کرده‌اید که آیا به این فکر کرده‌اید که این

a gerund expression have you thought  about canceling the conference? I have  

یک عبارت مصدر است؟ آیا به لغو کنفرانس فکر کرده‌اید؟ من

some reservations about the attendance  or you can say before we move forward,  

در مورد حضور [شرکت‌کنندگان] تردیدهایی دارم، یا می‌توانم بگویم قبل از اینکه به جلو حرکت کنیم،

which means before we take action, before  we move forward we need to consider.

یعنی قبل از اینکه اقدامی انجام دهیم، قبل از اینکه به جلو حرکت کنیم، باید بررسی کنیم.

And then something we need to consider the  cost. Hopefully every day you're presented with  

و بعد چیزی که باید در نظر بگیریم هزینه است. امیدوارم هر روز

great ideas and you can say that's a great idea.  Instead you can say I can get behind that idea.

ایده‌های عالی به شما ارائه شود و بتوانید بگویید که این یک ایده عالی است. در عوض می‌توانید بگویید که من می‌توانم از آن ایده حمایت کنم.

Now to get behind something means that you  support it. This is a very natural expression  

حالا، پشت چیزی بودن به این معنی است که شما از آن حمایت می‌کنید. این یک عبارت خیلی طبیعی است که

you can say to someone, mm, you're really on  to something. If someone is on to something,  

می‌توانید به کسی بگویید، ممم، تو واقعاً داری به یه چیزی می‌رسی. اگر کسی در مسیر درستی قرار دارد،

it means they're moving in the right direction,  they're making progress. I really think you're on  

یعنی در مسیر درست حرکت می‌کند و در حال پیشرفت است. واقعاً فکر می‌کنم داری

to something here. Or you can say that's spot  on, that's spot on, simply you can say 100%.

یه چیزی رو کشف می‌کنی. یا می‌توانید بگویید که کاملاً درست است، کاملاً درست است، به سادگی می‌توانید بگویید ۱۰۰٪.

Now notice native speakers pronounce this  as uh 100, not 100%, it's unstressed 100,  

حالا توجه کنید که گویشوران بومی این را uh 100 تلفظ می‌کنند، نه 100%، بلکه 100 بدون استرس است،

100%. Native speakers love  simply replying with 100%.

100%. گویشوران بومی عاشق این هستند که به سادگی و با اطمینان کامل پاسخ دهند.

This is the same as that spot on 100%. This  means that's completely correct, accurate,  

این همان نقطه روی ۱۰۰٪ است. این یعنی کاملاً درست، دقیق،

or I completely agree. You work every day and  there are meetings taking place every day,  

یا من کاملاً موافقم. شما هر روز کار می‌کنید و هر روز جلساتی برگزار می‌شود،

so you might say or here, let's meet  to discuss this. Instead you can ask,  

بنابراین می‌توانید بگویید یا اینجا، بیایید همدیگر را ببینیم تا در این مورد صحبت کنیم. در عوض می‌توانید بپرسید،

are you free to go over this? So  to go over something means to.

آیا آزاد هستی که از این موضوع بگذری؟ بنابراین گذشتن از چیزی به معنی گذشتن است.

Review it and when you review something you  generally discuss it as well. Now you could  

آن را مرور کنید و وقتی چیزی را مرور می‌کنید، معمولاً در مورد آن بحث نیز می‌کنید. حالا می‌توانید

also say when are you free? When are you  free so you're asking for a specific date  

بگویید کی وقتتان آزاد است؟ کی وقتت آزاده؟ خب، یه تاریخ مشخص می‌خوای، می‌تونی

you can ask, can we touch base on this  soon. So if you touch base on something  

بپرسی، می‌تونیم به‌زودی در این مورد با هم صحبت کنیم؟ بنابراین اگر شما در مورد چیزی صحبت می‌کنید، به این

it means you discuss it, you connect with  someone to discuss something specific.

معنی است که در مورد آن بحث می‌کنید، با کسی ارتباط برقرار می‌کنید تا در مورد چیز خاصی صحبت کنید.

You can be very specific and say,  does Monday at 11 a.m. work for you?

می‌توانید خیلی دقیق بگویید، آیا دوشنبه ساعت ۱۱ صبح برای شما مناسب است؟

Now you can include the topic and say work for you  to discuss this if you want, but that's optional  

حالا می‌توانید موضوع را اضافه کنید و بگویید اگر مایلید، برایتان وقت بگذارم تا در موردش بحث کنیم، اما این اختیاری است،

or you can simply say let's set aside some time  if you set aside time it means you allocate it,  

یا می‌توانید به سادگی بگویید بیایید زمانی را کنار بگذاریم. اگر زمانی را کنار بگذارید، به این معنی است که آن را اختصاص می‌دهید،

you reserve it. Let's set aside some time  to iron out the details to iron out is a  

رزرو می‌کنید. بیایید کمی وقت بگذاریم تا جزئیات را اتو کنیم،

great phrase or verb. It means to finalize  or to resolve if things are in a state of.

عبارت یا فعل خیلی خوبی است. به معنای نهایی کردن یا حل و فصل کردن است، اگر اوضاع در وضعیتی ... باشد.

Uncertainty or conflict even you're just ironing  out the last details. Now I'm sure you say let's  

حتی اگر تازه در حال حل و فصل آخرین جزئیات باشید، باز هم عدم قطعیت یا تضاد وجود دارد . حالا مطمئنم که می‌گویید بیایید

start every day. Let's start the project, let's  start making dinner, whatever it is. Instead you  

هر روز شروع کنیم. بیا پروژه رو شروع کنیم، بیا شام درست کنیم، هرچی که هست. در عوض می‌توانید

can say let's get the ball rolling. So to get the  ball rolling is an idiom that means to start. This  

بگویید بیایید کار را شروع کنیم. بنابراین، شروع کردن (to get the ball rolling) اصطلاحی است که به معنی شروع کردن یا شروع کردن است. این هم یک

is another common idiom let's hit the ground  running. Now if you hit the ground running.

اصطلاح رایج دیگر است: «بیا شروع کنیم». حالا اگر با سرعت به زمین خوردی.

It means you start, but you start with a lot of  enthusiasm and energy so it's a very positive  

یعنی شما شروع می‌کنید، اما با اشتیاق و انرژی زیادی شروع می‌کنید، بنابراین یک اصطلاح بسیار مثبت است

idiom or you can simply say let's do it  let's do it. So someone might ask you,  

یا می‌توانید به سادگی بگویید بیایید انجامش دهیم، بیایید انجامش دهیم. خب، شاید کسی از شما بپرسد،

should we start dinner now? And instead of saying  let's start, you can say let's do it. Let's do it  

آیا باید الان شام را شروع کنیم؟ و به جای اینکه بگویید بیایید شروع کنیم، می‌توانید بگویید بیایید انجامش دهیم. بیا انجامش بدیم، بیا

let's do it. Or you can say let's get going, let's  get moving, let's get cracking so notice you.

انجامش بدیم. یا می‌توانید بگویید بیایید شروع کنیم، بیایید حرکت کنیم، بیایید شروع کنیم تا متوجه شما شویم.

Use get for all three of these options and then  the next verb is in the ING form or you can use  

برای هر سه این گزینه‌ها از get استفاده کنید و سپس فعل بعدی به شکل ING باشد یا می‌توانید از

something that will make you sound very natural  in a fun casual way. You can say it's go time,  

چیزی استفاده کنید که باعث شود خیلی طبیعی و به شیوه‌ای سرگرم‌کننده و غیررسمی به نظر برسید. می‌توان گفت وقت حرکت است،

which means it's time to start. Every  day you may need to cancel plans and say  

که یعنی وقت شروع کردن است. هر روز ممکن است لازم باشد برنامه‌ها را لغو کنید و بگویید

I can't attend the meeting, the conference,  the party, the appointment, whatever it is.

نمی‌توانم در جلسه، کنفرانس، مهمانی، قرار ملاقات یا هر چیز دیگری که هست شرکت کنم.

You can say I can't make. Remember that  verb make? In this case it means attend.  

میتونی بگی من نمیتونم موفق بشم. فعل make را یادتان هست؟ در این صورت به معنای حضور داشتن است.

I can't make the meeting or natives love saying  oh I can't make it it representing the meeting or  

من نمی‌توانم کاری کنم که جلسه برگزار شود یا بومی‌ها عاشق این هستند که بگویند اوه، من نمی‌توانم این کار را بکنم، این نمایانگر جلسه یا

the party or the appointment. You can say sorry, I  have a scheduling conflict. So this means you have  

مهمانی یا قرار ملاقات است. می‌توانید بگویید ببخشید، من تداخل زمانی دارم. بنابراین این یعنی شما

another appointment or meeting at the exact same  time. It was an unavoidable scheduling conflict.

دقیقاً در همان زمان یک قرار ملاقات یا جلسه دیگر دارید . این یک تداخل برنامه‌ریزی اجتناب‌ناپذیر بود.

Or you can say sorry I'm already booked, booked,  

یا می‌توانید بگویید «ببخشید، من از قبل وقتم پر شده، وقتم پر شده»،

which again means you have another meeting at  the exact same time. You can say unfortunately  

که باز هم به این معنی است که دقیقاً در همان زمان جلسه دیگری دارید. می‌توانید بگویید متأسفانه

I have another commitment that is a more  formal and professional way of saying sorry  

من تعهد دیگری دارم که روش رسمی‌تر و حرفه‌ای‌تری برای ابراز تاسف است.

I can't make it or you can simply state I'm  not free I'm not available at that time and  

نمی‌توانم بیایم یا می‌توانید به سادگی بگویید من وقت آزاد ندارم، در آن زمان در دسترس نیستم و

you can be specific about the time as well  instead of saying they work well together.

می‌توانید زمان را نیز مشخص کنید، به جای اینکه بگویید آنها با هم خوب کار می‌کنند.

You can say they have a strong rapport,  rapport. Not that T is silent. They have  

میشه گفت که اونا یه رابطه‌ی قوی دارن، یه رابطه‌ی دوستانه. نه اینکه تی ساکت باشد. آنها

a strong rapport or strong relationship. You can  say they're close knit. Notice the K is silent,  

یک رابطه یا تفاهم قوی دارند. میشه گفت که اونا خیلی به هم نزدیکن. توجه کنید که K بی‌صدا است، به معنی «نزدیک به هم» (

close knit, and you need the verb to be  they're close knit, or you can use close  

close knit) و برای اینکه « آنها نزدیک به هم هستند» به فعل «بودن» (be they’re close knit) نیاز دارید، یا می‌توانید از «نزدیک به هم»

knit as an adjective and say they're a team,  a close knit team. You could use a different.

به عنوان صفت استفاده کنید و بگویید آنها یک تیم هستند، یک تیم نزدیک به هم. می‌تونستی از یه چیز دیگه استفاده کنی.

Now you could say they're a close knit family,  they're a close knit group of friends, for  

حالا میشه گفت که اونا یه خانواده صمیمی هستن، مثلاً یه گروه از دوستای صمیمی هستن

example. These are close knit communities. Or you  can say they have a positive working relationship,  

. اینها جوامعی صمیمی و نزدیک به هم هستند. یا می‌توانید بگویید که آنها یک رابطه کاری مثبت دارند،

they have a supportive working relationship. You  can also say they complement each other. If two  

آنها یک رابطه کاری حمایتی دارند. همچنین می‌توان گفت که آنها مکمل یکدیگر هستند. اگر دو

things, they, if two things complement each other,  it means they go well together like cookies and.

چیز، آنها، اگر دو چیز یکدیگر را تکمیل کنند، یعنی اینکه آنها با هم خوب جور در می‌آیند، مثل کلوچه و.

Glass of milk. They compliment each other  so two people can go well together. They  

لیوان شیر. آنها از یکدیگر تعریف می‌کنند، بنابراین دو نفر می‌توانند به خوبی با هم کنار بیایند. آنها از

compliment each other. Let's talk about  greetings and small talk. You need to  

یکدیگر تعریف می‌کنند. بیایید در مورد سلام و احوالپرسی و گپ و گفت‌های خودمانی صحبت کنیم. باید

start using how's it going? This is the greeting  in North America. How's it going? How's how's  

شروع به استفاده کنی، اوضاع چطوره؟ این سلام و احوالپرسی در آمریکای شمالی است. اوضاع چطور پیش میره؟

it going? How's it going? But make sure you  get that pronunciation howzitzit, how's it,  

اوضاع چطور پیش میره؟ (or: حالت چطوره؟) اوضاع چطور پیش میره؟ اما مطمئن شو که تلفظش رو درست متوجه می‌شی، مثلاً howzitzit، حالت چطوره، حالت چطوره

how's it going? Repeat after me, how's it going?

؟ بعد از من تکرار کن، حالت چطوره؟

You can also say long time no see, long  time no see, for example, Jennifer,  

همچنین می‌توانید بگویید مدت زیادی است که ندیده‌ام، مدت زیادی است که نمی‌بینم، مثلاً جنیفر،

long time no see. I was on vacation so I  couldn't watch your lessons. So you can  

مدت زیادی است که نمی‌بینم. من در تعطیلات بودم، بنابراین نتوانستم درس‌های شما را تماشا کنم. بنابراین می‌توانید

provide the reason why it's been long time no  see. Long time no see. So I hope you're not  

دلیل اینکه مدت زیادی است ندیده‌اید را ارائه دهید . خیلی وقته ندیدمت. بنابراین امیدوارم

saying that because I hope you're watching my  lessons every week. If you are put that right,  

این را نگویی، چون امیدوارم هر هفته درس‌های من را تماشا کنی. اگر درست متوجه شدید،

that's right, put that right  in the comments. How about.

درست است، آن را در قسمت نظرات بنویسید. چطور؟

This one. What have you been up to? Now  you can also say lately or recently,  

این یکی. چه کارهایی انجام داده‌اید؟ حالا می‌توانید بگویید recently یا recently هم،

but they're optional. What have you  been up to? Now up to means doing.  

اما استفاده از آنها اختیاری است. چه کارهایی انجام داده‌ای ؟ حالا up to به معنی انجام دادن است.

What have you been doing? So this is in  the present perfect continuance. This is  

چه کار می‌کردی؟ بنابراین این در زمان حال کامل استمراری است.

how you greet someone. How's it going?  Long time no see. What have you been up  

اینجوری به کسی سلام می‌کنی. اوضاع چطور پیش میره؟ خیلی وقته ندیدمت. چه کارهایی انجام می‌دادی

to? You can use all three at the same time.  Now you can also say nice to see you again.

؟ شما می‌توانید از هر سه مورد به طور همزمان استفاده کنید. حالا شما هم می‌توانید بگویید از دیدن دوباره‌تان خوشحالم.

Instead of nice, you can say great, lovely,  wonderful, or simply good. Good to see you again.  

به جای nice، می‌توانید بگویید great، lovely، wonderful یا صرفاً good. خوشحالم که دوباره می‌بینمت.

Now notice I didn't use the subject or verb. It  is in spoken English. It's, it's nice to see you  

حالا توجه کنید که من از فاعل یا فعل استفاده نکردم. به زبان انگلیسی گفتاری است. از دیدن دوباره شما خوشحالم

again. You can just drop that in casual spoken  English. Nice to see you again. Or you can ask  

. (Oo, kheyli hamishe konam konam.) می‌توانید آن را در انگلیسی محاوره‌ای و خودمانی استفاده کنید . از دیدن دوباره شما خوشحالم. یا می‌توانید از

someone how's your day been so far? How's your  day been so far? Now this is the same as how.

کسی بپرسید که روزت تا الان چطور بوده است؟ روزت تا الان چطور بوده؟ حالا این هم مثل همون روشه.

How's your day been going so far? We just don't  include the verb because it's obvious. Now let's  

روزت تا الان چطور گذشته؟ ما فقط فعل را نمی‌آوریم چون واضح است. حالا بیایید

talk about asking about preferences and opinions.  Number 6, how does that sound to you? You need to  

در مورد پرسیدن در مورد ترجیحات و نظرات صحبت کنیم. شماره ۶، این چه حسی به شما می‌دهد؟ تو باید

know this one. So for example, how does going on  vacation sound to you? So instead of that, you can  

این یکی را بدانی. برای مثال، رفتن به تعطیلات برای شما چگونه به نظر می‌رسد؟ بنابراین به جای آن، می‌توانید

specify the something and it's a gerund, or you  can use a noun. How does a vacation sound to you?

چیزی را مشخص کنید و آن یک مصدر است، یا می‌توانید از یک اسم استفاده کنید. تعطیلات برای شما چگونه به نظر می‌رسد؟

How does that sound? You can ask someone, are  you more of a coffee person or a tea person?  

این چطور صدایی دارد؟ می‌توانید از کسی بپرسید، شما بیشتر اهل قهوه هستید یا چای؟

Now here the structure is, are you more of a  noun or noun? Morning person or night person?  

حالا ساختار اینه، تو بیشتر یه اسم هستی یا یه اسم؟ آدم صبح یا آدم شب؟

Stay in person or go out person? Now you don't  have to use the word person. A noun could be,  

حضوری بمونم یا حضوری برم؟ حالا لازم نیست از کلمه شخص استفاده کنید. یک اسم می‌تواند این باشد: «آیا

are you more of a spender, someone who spends  money or a saver, someone who saves money.

شما بیشتر ولخرج هستید، کسی که پول خرج می‌کند یا پس‌اندازکننده، کسی که پول پس‌انداز می‌کند؟» در

How about this? Would you rather, would  you rather, and then you need a base verb.  

مورد این چطور؟ آیا ترجیح می‌دهی، آیا ترجیح می‌دهی، و بعد به یک فعل پایه نیاز دارید.

Would you rather stay in or go out? So  would you rather base verb or base verb?

ترجیح میدی تو خونه بمونی یا بری بیرون؟ خب، فعل پایه رو ترجیح میدی یا فعل پایه رو؟

Would you rather fly or would you rather drive?

ترجیح میدی پرواز کنی یا رانندگی؟ می‌توانید

You can say, would you rather have sushi or pizza,  

بگویید، ترجیح می‌دهید سوشی بخورید یا پیتزا،

watch a movie or go dancing. Number  9, how do you feel about that? This  

فیلم تماشا کنید یا به رقص بروید. شماره ۹، چه احساسی در مورد آن داری؟ این

is a great one to have. How do you feel  about that? How do you feel about that?

یکی عالیه که باید داشته باشی. چه احساسی در مورد آن دارید؟ چه احساسی در این مورد دارید؟

How do you feel about that? Or number 10, what  do you think about that? Now for both 9 and 10,  

چه احساسی در این مورد دارید؟ یا شماره ۱۰، نظرت در موردش چیه؟ حالا برای هر دو عدد ۹ و ۱۰،

you would use a gerund or a noun. For example,  how do you feel about going dancing tonight?  

باید از اسم مصدر یا اسم استفاده کنید. برای مثال، نظرت در مورد اینکه امشب به رقص برویم چیست؟

Or what do you think about a walk? So a walk is  the noun. What do you think about a walk tonight?

یا نظرت در مورد یه پیاده روی چیه؟ بنابراین پیاده‌روی اسم است. نظرتون در مورد پیاده‌روی امشب چیه؟

What do you think about that?  Now let's talk about expressing  

نظر شما در این مورد چیست؟ حالا بیایید در مورد ابراز

preferences and opinions. Number  11, honestly, I think it's great.

ترجیحات و نظرات صحبت کنیم. شماره ۱۱، راستش را بخواهید، به نظرم عالیه.

Honestly, I think you look great. So you  could say I think going, the German verb,  

راستش را بخواهید، به نظرم عالی به نظر می‌رسید. بنابراین می‌توانید بگویید که به نظر من رفتن، فعل آلمانی،

going on vacation is a great idea, but you  can just use great to represent a great idea.  

رفتن به تعطیلات ایده خیلی خوبی است، اما می‌توانید از great برای نشان دادن یک ایده عالی استفاده کنید.

Or number 12, to be honest, to be honest,  I'm not a big fan of it, so you can use.

یا شماره ۱۲، راستش را بخواهید، راستش را بخواهید، من خیلی طرفدارش نیستم، بنابراین می‌توانید از آن استفاده کنید.

or to be honest, interchangeably  and notice to be a fan of after  

یا راستش را بخواهید، به جای هم و توجه کنید که طرفدارِ بعد از

you would use a noun or gerund. To be  honest, I'm not a big fan. Number 13,  

استفاده از اسم یا مصدر هستید. راستش را بخواهید، من طرفدار پر و پا قرصی نیستم. شماره ۱۳،

I use this one every day. It's totally  your call. If something is your call,  

من هر روز از این یکی استفاده می‌کنم. کاملاً به خودت بستگی داره. اگر چیزی انتخاب شماست،

it's your decision, so you decide. Totally  your call. Or number 14, I'd go with this one.

تصمیم با شماست، پس شما تصمیم می‌گیرید. کاملاً حق با شماست. یا شماره ۱۴، من این یکی را انتخاب می‌کنم.

So I would go with, and then in spoken  English, I'd, I'd, I'd go with. This means  

بنابراین من با ("با") شروع می‌کردم، و بعد در انگلیسی محاوره‌ای، می‌گفتم، می‌گفتم، می‌گفتم. این یعنی

I would support or I would choose and then you  can specify the noun. Let's go with this one.

من حمایت می‌کردم یا من انتخاب می‌کردم و سپس می‌توانید اسم را مشخص کنید. بیایید با این یکی پیش برویم.

Number 15, I get where you're coming from, or  I totally get where you're coming from if you  

شماره ۱۵، منظورت رو می‌فهمم، یا اگه می‌خوای

want to make it stronger, and this means  I understand your opinion or perspective.  

قوی‌ترش کنی، کاملاً می‌فهمم منظورت چیه، و این یعنی نظر یا دیدگاهت رو درک می‌کنم.

I get where you're coming from. Now let's talk  about apologizing number 16, sorry about that.

می‌فهمم منظورت از حرفت چیه. حالا بیایید در مورد عذرخواهی شماره ۱۶ صحبت کنیم، بابت آن متاسفم.

Sorry about that. So notice I  dropped the IM and simply said  

متاسفم از این بابت. پس توجه کنید که من پیام‌رسان را حذف کردم و فقط گفتم

sorry about. And then if you use  a verb, you would use the gerund  

بابت این موضوع متاسفم. و اگر از فعل استفاده می‌کنید، از فعل مصدر استفاده می‌کنید

verb. Sorry about spilling coffee  on your white rug. Sorry about that.

. بابت ریختن قهوه روی فرش سفیدتان متاسفم. متاسفم از این بابت. می‌توانید به

You can simply say my bad, my bad, this is a more  informal way. My bad, my bad. You can say I didn't  

سادگی بگویید «بد من، بد من»، این یک روش غیررسمی‌تر است. حالم بده، حالم بده. می‌تونی بگی

mean to, and then if you want, you can continue.  I didn't mean to spill coffee. I didn't mean to.

منظورم این نبود، و بعد اگه خواستی، می‌تونی ادامه بدی. قصد نداشتم قهوه بریزم. من قصدی نداشتم.

Or number 19, simply a sound whoops, whoops,  

یا شماره ۱۹، به سادگی صدای «اوپس، اوپس»،

that's the sound we make when we  do something like spill. Whoops,  

این صدایی است که ما وقتی کاری مثل ریختن چیزی انجام می‌دهیم، تولید می‌کنیم. اوه،

sorry. Oops, sorry. Or number 20. I love this  one. I'll make it up to you. Do you know what  

ببخشید. اوه، ببخشید. یا شماره ۲۰. من عاشق این یکی هستم. برات جبران می‌کنم. می‌دونی

this means? I'll make it up to you. This means  I'll rectify, so correct, or I'll compensate.

این یعنی چی؟ برات جبران می‌کنم. یعنی یا اصلاح می‌کنم، پس درستش می‌کنم، یا جبران می‌کنم.

for this mistake. For example, sorry  about spilling coffee on your white  

برای این اشتباه. برای مثال، بابت ریختن قهوه روی

rug. I'll make it up to you. So how could  I do that? Well, I'll clean it myself,  

فرش سفیدتان عذرخواهی می‌کنم. برات جبران می‌کنم. پس چطور می‌توانستم این کار را انجام دهم؟ خب، خودم تمیزش می‌کنم،

I'll clean your rug, or I'll pay for  it to be cleaned. I'll compensate you.  

فرشت رو تمیز می‌کنم، یا پول تمیز کردنش رو می‌دم. برات جبران می‌کنم.

I'll make it up to you. I'll make it  up to you. I'll make it up to you.

برات جبران می‌کنم. برات جبران می‌کنم. برات جبران می‌کنم.

I'll make it up to you. Now let's talk about  saying thank you. Number 21, thanks a bunch,  

برات جبران می‌کنم. حالا بیایید در مورد تشکر کردن صحبت کنیم. شماره ۲۱، خیلی

a bunch. This is a casual and friendly way to  say thank you or thank you so much. Thanks,  

خیلی ممنونم. این یک روش غیررسمی و دوستانه برای تشکر یا ابراز تشکر زیاد است. ممنون،

thanks a bunch. Number 22, I really appreciate it.  

خیلی ممنون. شماره ۲۲، واقعاً ازش ممنونم.

So notice here, you don't use the  words thank you, it's implied. I.

بنابراین توجه کنید، شما از کلمات متشکرم استفاده نمی‌کنید، این به طور ضمنی بیان می‌شود. من.

Really appreciate it. I really appreciate it.

واقعاً از آن قدردانی می‌کنم. من واقعاً قدردان آن هستم.

Number 23, you're the best. Thanks. Or you  can just say you're the best. This is one  

شماره ۲۳، تو بهترینی. ممنون. یا فقط میتونی بگی که تو بهترینی. این یکی

of my personal favorites. Thank you. You're the  BEST best. Number 24, I can't thank you enough.  

از موارد مورد علاقه شخصی من است. متشکرم. تو بهترین، بهترینی. شماره ۲۴، نمی‌تونم به اندازه کافی ازت تشکر کنم.

This sounds like a strong thank  you. I can't thank you enough.

این مثل یک تشکر قوی به نظر می‌رسد . من نمی توانم به اندازه کافی از شما تشکر کنم.

It's like saying thank you very much, and  my absolute personal favorite is number 25,  

مثل اینه که بگی خیلی ممنونم، و آهنگ مورد علاقه‌ی شخصی من شماره‌ی ۲۵ هست،

you rock, you rock. Just do not say you  are rock because the sentence structure  

تو فوق‌العاده‌ای، تو فوق‌العاده‌ای. فقط نگویید که راک هستید چون ساختار جمله

is too rock. You rock, you rock. Put  that in the comments. You rock. You.

خیلی راک است. تو عالی هستی، عالی هستی. آن را در نظرات بنویسید. تو محشری. شما.

Let's move on and talk about reacting  to news and surprises. Number 26,  

بیایید ادامه دهیم و در مورد واکنش به اخبار و غافلگیری‌ها صحبت کنیم. شماره ۲۶،

are you serious? Are you serious?  You can also simply say seriously  

جدی میگی؟ جدی میگی؟ همچنین می‌توانید به سادگی بگویید جدی

or really? Seriously? Are you  serious? Number 27, no way, no.

یا واقعاً؟ جدی؟ جدی می‌گی؟ (Fay, jadid, kheili kheili khoob?) شماره ۲۷، به هیچ وجه، نه.

Way. Remember this is news or surprise, so you  need to add some enthusiasm. No way. No way,  

راه. به یاد داشته باشید که این یک خبر یا سورپرایز است، بنابراین باید کمی شور و شوق به آن اضافه کنید. به هیچ وجه. به هیچ وجه، به

no way, no way. 28, that's unbelievable.  That's unbelievable. This is an alternative  

هیچ وجه، به هیچ وجه. ۲۸، باور نکردنیه. این باورنکردنیه. این یک جایگزین

to saying I can't believe it. That's  unbelievable. That's unbelievable.

برای گفتن «باورم نمی‌شود» است. این باورنکردنیه. این باورنکردنیه.

Number 29, you've got to be kidding me. You've  got to be kidding me. You've got to be kidding  

شماره ۲۹، حتماً داری شوخی می‌کنی. حتماً داری شوخی می‌کنی. حتماً داری شوخی می‌کنی

me. Or number 13, wow, I didn't see  that coming. I love this one. Wow,  

. یا شماره ۱۳، وای، من پیش‌بینی نمی‌کردم که این اتفاق بیفتد. من عاشق این یکی هستم. وای،

I didn't see that coming. You could also say  no way I didn't see that coming or seriously,  

من اینو پیش‌بینی نکرده بودم. همچنین می‌توانید بگویید که به هیچ وجه پیش‌بینی نمی‌کردم که این اتفاق بیفتد یا جدای از شوخی،

I didn't see that coming. And to not see something  coming means you were not expecting it. Just know.

پیش‌بینی نمی‌کردم که این اتفاق بیفتد. و ندیدن چیزی که قرار است اتفاق بیفتد، به این معنی است که انتظارش را نداشته‌اید. فقط بدونید.

That all of these expressions can be used  for positive or negative surprises. It  

اینکه همه این عبارات می‌توانند برای غافلگیری‌های مثبت یا منفی استفاده شوند.

depends on the context. For example, you  bought me a new car, that's very positive,  

بستگی به زمینه دارد. مثلاً، تو برای من یک ماشین جدید خریدی، این خیلی مثبته،

right? I just got a new car for free. You bought  me a new car. Wow, I didn't see that coming.  

درسته؟ من همین الان یه ماشین نو رایگان گرفتم. تو برای من یک ماشین جدید خریدی. وای، من اینو پیش بینی نکرده بودم.

I didn't expect it. Or how about this?  You're breaking up with me? Seriously?

انتظارش را نداشتم. یا این چطوره؟ داری ازم جدا میشی؟ جدی؟ حتماً

You've got to be kidding me. So if you're breaking  up with me, it means you're ending our romantic  

داری شوخی می‌کنی. بنابراین اگر داری از من جدا می‌شوی، یعنی داری به رابطه عاشقانه‌مان پایان می‌دهی

relationship. You've got to be kidding me. So  that's a negative. Or how about this? You got  

. حتماً داری شوخی می‌کنی. بنابراین این یک نکته منفی است. یا این چطوره؟ تو

fired. I can't believe it. That's terrible.  I'm so sorry. Or you got promoted. I can't  

اخراج شدی. باورم نمیشه. این وحشتناک است. خیلی متاسفم. یا اینکه ترفیع گرفتی. باورم نمیشه

believe it. That's incredible. Congratulations. So  again, it depends on context, how you use these.

. این باورنکردنیه. تبریک می‌گویم. بنابراین، دوباره، بستگی به زمینه و نحوه استفاده از اینها دارد.

Wow, I didn't see that coming. Now let's  talk about making social plans. 31,  

وای، من اینو پیش بینی نکرده بودم. حالا بیایید در مورد تهیه برنامه‌های اجتماعی صحبت کنیم. ۳۱،

are you free tonight? So are you free  tonight? Do you want to hang out this  

امشب وقتت آزاده؟ خب، امشب وقتت آزاده ؟ می‌خوای این

weekend? Do you want to hang out  this weekend? So to hang out,  

آخر هفته بریم بیرون؟ می‌خوای این آخر هفته بریم بیرون؟ بنابراین، بیرون رفتن

this means to spend time together socially.  33, let's get together this weekend. So the  

به معنای گذراندن وقت با یکدیگر به صورت اجتماعی است. ۳۳، بیا این آخر هفته دور هم جمع بشیم. بنابراین

phrasal verb to get together means to come  together as a group. Or how about this?

فعل مرکب to get together به معنی دور هم جمع شدن به صورت گروهی است. یا این چطوره؟

How about we grab coffee after work? So here,  grab is an informal way of saying get or have,  

چطوره بعد از کار یه قهوه بخوریم؟ بنابراین در اینجا، grab یک روش غیررسمی برای گفتن get یا have است،

but it is extremely common. Now  you grab a meal, a food item,  

اما بسیار رایج است. حالا شما یک وعده غذایی، یک خوراکی

or a drink item. For example, let's grab  lunch today, a meal, or are you free to  

یا یک نوشیدنی برمی‌دارید. مثلاً، بیایید امروز ناهار بخوریم، یک وعده غذایی، یا شما آزاد هستید که

grab a bite? A bite represents food.  Are you free to grab a bite tonight?

یک لقمه بخورید؟ لقمه نشان دهنده غذا است. امشب وقت داری یه چیزی بخوری؟

How about we go grab some coffee?  Number 35, we need to catch up. Wow,  

چطوره بریم یه قهوه بخوریم؟ شماره ۳۵، باید جبران کنیم. وای،

we need to catch up. To catch up, this means  to spend time sharing news and information. So  

باید جبران کنیم. برای رسیدن به اهدافتان، این به معنای صرف وقت برای به اشتراک گذاشتن اخبار و اطلاعات است. بنابراین می‌توانم

I could say, we need to catch up. Are you  free tonight? Now let's talk about asking  

بگویم، ما باید به آنها برسیم. امشب وقتت آزاده؟ حالا بیایید در مورد درخواست

for help. Could you give me a hand with  this? Give me a hand with this, Dallas.

کمک صحبت کنیم. میشه در این مورد به من کمک کنی ؟ دالاس، در این کار به من کمک کن.

Or you can say, can you lend me a hand? Now  after with you would use a noun or a errant,  

یا می‌توانید بگویید، می‌توانید به من کمک کنید؟ حالا بعد از with از اسم یا errant استفاده می‌کنید،

so you can say could or can, could  it slightly more formal, could or can  

بنابراین می‌توانید بگویید could یا can، می‌توانید کمی رسمی‌تر بگویید could یا can   می‌توانید در

you lend or give me a hand with something dinner  or with doing something with making dinner?

کاری برای شام به من کمک کنید یا در کاری برای شام درست کردن به من کمک کنید؟

Number 38, do you mind? Not we need the Jared.  Do you mind driving me to the airport? You  

شماره ۳۸، اشکالی نداره؟ ما به جرد احتیاج نداریم. اشکالی نداره منو تا فرودگاه برسونی؟

can also say, would you mind doing Jared  doing me a favor. Notice that co-location  

همچنین می‌توانید بگویید، میشه یه لطفی در حق جرد بکنی؟ توجه داشته باشید که با هم مکانی، به

you do someone a favor. Number 40, I could really.

کسی لطف می‌کنید. شماره ۴۰، واقعاً می‌توانستم. از

Use your help. This sounds  like a serious request. Hey,  

کمکتان استفاده کنید. این یک درخواست جدی به نظر می‌رسد. هی،

would you do me a favor? Would you do me a  favor? Now let's talk about offering help. 41,  

یه لطفی در حقم می‌کنی؟ میشه یه لطفی در حقم بکنی ؟ حالا بیایید در مورد پیشنهاد کمک صحبت کنیم. ۴۱،

let me know if you need a hand. A hand means help  or any help. Just let me know if you need a hand.

اگه کمکی لازم داشتی بهم خبر بده. دست به معنی کمک یا هر کمکی است. فقط اگه به ​​کمک نیاز داشتی بهم خبر بده.

42. I'd be happy. I'd be happy to  help. I'd be happy to lend you a  

۴۲. خوشحال می‌شدم. خوشحال می‌شوم کمکی کنم. خوشحال میشم کمکی از

hand. So notice I would means I'd I'd,  I'd be happy to lend. So the infinitive  

دستم بربیاد. بنابراین توجه کنید که منظور از «من می‌توانستم» (I would) این است که «من می‌خواستم»، یعنی « من خوشحال می‌شدم که قرض بدهم». بنابراین مصدرِ ‎lânātā‎‏ (

to lend you a hand. I'd be happy to help  you. Or you can say if you need anything.

به معنای کمک کردن به تو) می‌شود. خوشحال می‌شوم کمکتان کنم. یا اگر چیزی لازم دارید، می‌توانید بگویید.

Just ask. If you need anything just ask. I'm  here if you need anything. This sounds very  

فقط کافیست بخواهید. اگر چیزی نیاز داشتی، فقط کافیه بپرسی. اگه چیزی لازم داشتی من اینجام. این خیلی جذاب به نظر می‌رسد

inviting. I'm here. I'm here if you need anything  or I'm here if you need me. If you need anything,  

. من اینجام. اگر چیزی نیاز داشتی من اینجام یا اگر به من نیاز داشتی من اینجام. اگه چیزی لازم داشتی،

I'm here, OK? Number 45, don't worry,  I've got your back. Don't worry.

من اینجام، باشه؟ شماره ۴۵، نگران نباش، من پشتتم. نگران نباش.

I got your back. This sounds the  most supportive. Don't worry,  

من هوای تو رو دارم. این بیشترین حمایت را به همراه دارد. نگران نباش،

I've got your back. This means I'm here  to support you. I'm here to help you and  

من پشتتم. این یعنی من اینجام تا ازت حمایت کنم. من اینجام تا بهت کمک کنم و به

it sounds very strong. I've got your  back. Let's talk about saying goodbye.  

نظر خیلی قوی میاد. من هوای تو رو دارم. (Man ahmaghaneh shodam.) بیا در مورد خداحافظی صحبت کنیم.   می‌توانید

You can say bye and then add on take care  or you can just say take care. Take care.

بگویید خداحافظ و بعد اضافه کنید «مراقب خودت باش» یا می‌توانید فقط بگویید «مراقب خودت باش». مواظب خودت باش.

You can of course say see you later and again  you can say bye, see you later take care you can  

البته می‌توانید بگویید بعداً می‌بینمت و دوباره می‌توانید بگویید خداحافظ، بعداً می‌بینمت، مواظب خودت باش. می‌توانید

combine those together and instead of later you  can be specific, see you soon, see you tomorrow,  

این‌ها را با هم ترکیب کنید و به جای بعداً می‌توانید مشخص‌تر بگویید، به زودی می‌بینمت، فردا می‌بینمت،

or even at a specific event or place. See  you at the movies. Take care. See you later.

یا حتی در یک رویداد یا مکان خاص. تو سینما می‌بینمت. مواظب خودت باش. بعداً می‌بینمت.

Number 48, have a good one. This is a very  casual expression. I hear it a lot with  

شماره ۴۸، روز خوبی داشته باشید. این یک عبارت خیلی خودمانی است. من این جمله را زیاد از

service providers when you're at the grocery  store and you leave, they say, have a good one,  

ارائه دهندگان خدمات می‌شنوم که وقتی در فروشگاه مواد غذایی هستید و از آنجا خارج می‌شوید، می‌گویند: «نوش جان، نوش جان

have a good one. Now instead of one, you  can say day, night, evening or afternoon.

.» حالا به جای یک، می‌توانید بگویید روز، شب، عصر یا بعدازظهر.

One is generic. It represents all time  references. Have a good one. Or 49. Talk  

یکی عمومی است. این نشان دهنده تمام مراجع زمانی است. یه روز خوب داشته باشی. یا ۴۹. به

to you soon. Talk to you soon. And  then again instead of soon you can  

زودی با شما صحبت خواهم کرد. به زودی با شما صحبت خواهم کرد. و دوباره به جای «به زودی» می‌توانید

say later tomorrow at the movies, whatever  specific time or place. Talk to you soon.

بگویید «بعداً فردا» در سینما، هر زمان یا مکان خاصی که باشد. به زودی با شما صحبت خواهم کرد.

And number 50, drive safe, drive safe. Now  this only works if the person is driving,  

و شماره ۵۰، ایمن برانید، ایمن برانید. حالا این فقط در صورتی کار می‌کند که شخص در حال رانندگی باشد،

if they are the one behind the  steering wheel. If that isn't  

یعنی پشت فرمان باشد. اگر اینطور نیست

the case, you would change it to safe  travels. So notice drive safe, but.

، آن را به سفرهای ایمن تغییر دهید . بنابراین توجه داشته باشید که ایمن رانندگی کنید، اما.

If you change it, you say safe travels,  

اگر آن را تغییر دهید، می‌گویید سفرهای ایمن،

and safe travels you can use if the person is  driving as well. Drive safe. Now you have 50  

و اگر شخص رانندگی هم می‌کند، می‌توانید از عبارت سفرهای ایمن استفاده کنید . ایمن رانندگی کنید. حالا شما ۵۰

new full phrases in your vocabulary. I could  teach you so many more phrases. Do you want  

عبارت کامل جدید به دایره لغات خود اضافه کرده‌اید. من می‌توانم عبارات خیلی بیشتری به شما یاد بدهم. می‌خوای

me to make another lesson just like this? If  you do put let's go, let's go, put let's go.

یه درس دیگه درست مثل این درست کنم؟ اگر گذاشتید، بزنید بریم، بزنید بریم.

In the comments and of course  make sure you like this lesson,  

در قسمت نظرات بنویسید و البته مطمئن شوید که از این درس خوشتان آمده است،

share it with your friends and subscribe  so you're notified every time I post a new  

آن را با دوستانتان به اشتراک بگذارید و مشترک شوید تا هر بار که درس جدیدی منتشر می‌کنم، مطلع شوید

lesson and you can get this free speaking  guide where I share 6 tips on how to speak  

و بتوانید این راهنمای رایگان صحبت کردن را دریافت کنید که در آن 6 نکته در مورد چگونگی صحبت کردن

English fluently and confidently. You can click  here to download it or look for the link in the  

روان و با اعتماد به نفس انگلیسی را به اشتراک گذاشته‌ام. می‌توانید برای دانلود آن اینجا کلیک کنید یا به دنبال لینک در

description, and you can keep expanding your  vocabulary with this lesson. Watch it now.

توضیحات بگردید و با این درس دایره لغات خود را گسترش دهید. حالا تماشاش کن.