Sound More Fluent In English In ONE HOUR (Precise Words You Need To Sound Like A Native Speaker)

Do you want to expand your vocabulary with natural Expressions that native speakers use.

آیا می خواهید دایره لغات خود را با عبارات طبیعی که گویشوران بومی استفاده می کنند گسترش دهید.

So you sound more advanced fluent and natural in English. Well, that's exactly what you'll

بنابراین شما در زبان انگلیسی روانتر و طبیعی تر به نظر می رسید . خوب، این دقیقاً همان کاری است که

do in this lesson. Let's get started. First, let's talk about the most common alternatives

در این درس انجام خواهید داد. بیا شروع کنیم. ابتدا، بیایید در مورد رایج ترین جایگزین های

to saying thank you, so you can sound more fluent and natural. So let's have a situation

تشکر کردن صحبت کنیم تا بتوانید روان تر و طبیعی تر به نظر برسید. پس بیایید موقعیتی داشته باشید

where you could say, thank you. Hmm.

که بتوانید بگویید متشکرم. هوم

Mmm. Well, I have this free speaking guide that I give to my students. So, if you haven't

ممم خوب، من این راهنمای سخنرانی رایگان را دارم که به دانش آموزانم می دهم. بنابراین، اگر

downloaded this yet, I want you to download this for free. Just go to my website. J4s

هنوز این را دانلود نکرده اید، می خواهم این را به صورت رایگان دانلود کنید. فقط به وب سایت من بروید J4s

english.com, and you can download your free guide how to speak English, fluently, and

english.com، و شما می توانید راهنمای رایگان خود را برای نحوه صحبت کردن انگلیسی، روان و

confidently in six, easy steps. So this is the reason why I get the most thank yous from

مطمئن در شش مرحله آسان دانلود کنید. بنابراین این دلیلی است که من بیشترین تشکر را از

students.

دانش آموزان دریافت می کنم.

Download the guide and then they reply to the message and they want to thank me. So

راهنما را دانلود کنید و سپس به پیام پاسخ می دهند و می خواهند از من تشکر کنند. پس

why don't you try that? Go download this guy and then you can send me a message using one

چرا آن را امتحان نمی کنید؟ برو این مرد را دانلود کن و سپس می‌توانی با استفاده از یکی

of these other Expressions. How fun will that be? Okay. So, of course, you could say thank

از این عبارات دیگر برای من پیام ارسال کنی. چقدر سرگرم کننده خواهد بود؟ باشه. بنابراین، البته، اکنون می‌توانید تشکر کنید،

you now, there's one really easy way that you can just turn this simple. Think you into

یک راه واقعاً آسان وجود دارد که می‌توانید به همین سادگی انجام دهید. فکر می کنم شما را به

a really

یک

A natural expression. And I'm sure you know it you can simply say. Thanks, thanks so one

بیان واقعا طبیعی است. و من مطمئن هستم که شما آن را می دانید که می توانید به سادگی بگویید. ممنون، متشکرم یک

word, right? Thanks. And of course, we're adding that s on thanks. The S is not optional.

کلمه، درست است؟ با تشکر. و البته، ما اضافه می کنیم که با تشکر. S اختیاری نیست.

We don't have the S on. Thank you. It's not there. It's never there. But we have

ما S را روشن نداریم. متشکرم. آنجا نیست. هرگز آنجا نیست. اما ما

The S on thanks so thanks. And then if you want to be really friendly, you can add an

The S را داریم با تشکر، پس با تشکر. و سپس اگر می‌خواهید واقعاً دوستانه باشید، می‌توانید بعد از آن یک

exclamation point or an emoji smiley face afterwards, thanks. Okay. So that's a really

علامت تعجب یا یک شکلک شکلک اضافه کنید ، با تشکر. باشه. بنابراین این یک راه واقعا

simple but definitely the most natural way. That's absolutely how the majority of native

ساده است اما قطعا طبیعی ترین راه است. این دقیقاً همان چیزی است که اکثریت

English speakers are going to. Thank you. Thanks.

انگلیسی زبانان مادری دارند. متشکرم. با تشکر.

Okay, another one. This is taking our thanks and just adding two simple words to it. Thanks

باشه یکی دیگه این یعنی تشکر از ما و افزودن دو کلمه ساده به آن.

so much. Thanks so much. So this one just really adds that emphasis to the things and

خیلی ممنون. خیلی ممنون. بنابراین این یکی واقعاً آن تاکید را به چیزها اضافه می کند و

you can still add your smiley face emoji or exclamation point afterwards as well. Thanks

شما همچنان می توانید شکلک صورتک یا علامت تعجب خود را بعد از آن نیز اضافه کنید.

so much.

خیلی ممنون.

All right. Next you could use the Expression. Thanks a ton. Thanks a ton. Okay, so a ton

خیلی خوب. بعد می توانید از Expression استفاده کنید. یک تن ممنون یک تن ممنون بسیار خوب، بنابراین یک تن

in English is like a slang way of saying. A lot for example, you can say, oh I have

در انگلیسی مانند یک روش عامیانه برای گفتن است. به عنوان مثال، شما می توانید بگویید، آه، من

a ton of work to do. I have a ton of emails

کارهای زیادی برای انجام دادن دارم. من تعداد زیادی ایمیل دارم که

Al's to reply to. I have a ton of reports to read. I need a ton of money so I we're

باید به آنها پاسخ دهم. من گزارش های زیادی برای خواندن دارم. من به مقدار زیادی پول نیاز دارم، بنابراین ما

just using a ton to mean a lot and this is something that native English speakers do

فقط از یک تن برای معنای زیادی استفاده می کنیم و این چیزی است که انگلیسی زبانان بومی

all the time. So there's a little bonus expression for you that you learn today. So we're taking

همیشه انجام می دهند. بنابراین یک عبارت کوچک برای شما وجود دارد که امروز یاد می گیرید. بنابراین ما از

this same concept and of course you can say thanks a lot.

همین مفهوم استفاده می‌کنیم و البته می‌توانید بسیار تشکر کنید.

I could be one of these Expressions. Right? Thanks a lot. But just a sound that much more

من می توانم یکی از این عبارات باشم. درست؟ خیلی ممنون. اما فقط صدایی که بسیار

natural. That much more like a native English speaker. You can say. Thanks a ton. Thanks

طبیعی تر است. که خیلی بیشتر شبیه یک انگلیسی زبان مادری است . می توانی بگویی. یک تن ممنون با تشکر

a ton, which simply means. Thanks a lot.

یک تن، که به سادگی به این معنی است. خیلی ممنون.

The next one, this is a really fun expression is really cute but definitely it's not slang

مورد بعدی، این یک عبارت واقعاً سرگرم کننده است، واقعاً زیبا است، اما قطعاً

in any way so you could use this in any situation. Thanks a bunch. Thanks a bunch. Okay. Now

به هیچ وجه عامیانه نیست، بنابراین می توانید در هر موقعیتی از آن استفاده کنید. بسیار ممنون. بسیار ممنون. باشه. حالا

a bunch can be used in just the same way as a ton. So they both mean a lot in slang

یک دسته را می توان به همان روشی که یک تن استفاده کرد. بنابراین هر دو در

NG natural English. So you can say, I have a bunch of work to do. I have a bunch of emails

زبان عامیانه NG طبیعی معنای زیادی دارند. بنابراین می توانید بگویید، من یکسری کار دارم. من یک سری ایمیل

to reply to this laptop cost me a bunch. I wish I had a bunch of money, so again it means

برای پاسخ به این لپ تاپ دارم که هزینه زیادی برایم دارد. ای کاش انبوهی پول داشتم، پس باز هم معنی

a lot. So you can say thanks a bunch which means thank

زیادی دارد. بنابراین می توانید یک مشت تشکر کنید که به معنای

A lot. But I like this one, because it's cute. Thanks a bunch. Okay, another one. This is

بسیار سپاسگزار است. اما من این یکی را دوست دارم، زیرا ناز است. بسیار ممنون. باشه یکی دیگه این

a really great expression and I'm sure you'll kind of understand the meaning. If I said,

یک بیان واقعا عالی است و من مطمئن هستم که شما به نوعی معنی آن را درک خواهید کرد. اگر گفتم،

thanks a million, thanks a million. Well, a million is a w, right? If you had a million

یک میلیون ممنون، یک میلیون ممنون. خوب، یک میلیون یک w است، درست است؟ اگر یک میلیون

emails in your inbox, you would have

ایمیل در صندوق ورودی خود داشتید،

have a lot of emails. If you had a million reports to write, you would have a lot of

ایمیل های زیادی خواهید داشت. اگر یک میلیون گزارش برای نوشتن داشتید،

reports to. Right. Right. So by saying, thanks a million. We're really just saying thanks

گزارش های زیادی برای نوشتن داشتید. درست. درست. بنابراین با گفتن، یک میلیون متشکرم. ما واقعاً فقط تشکر می کنیم

a lot because a million is a lot, right? So really, these are three different ways of

زیرا یک میلیون خیلی زیاد است، درست است؟ بنابراین واقعاً، اینها سه روش مختلف برای

simply saying, thanks a lot, but just notice, it's

گفتن ساده، بسیار متشکرم هستند، اما فقط توجه کنید،

A time, a bunch million. So they all mean the article and of course they're all thanks.

یک زمان است، یک دسته میلیون. بنابراین همه آنها مقصود مقاله هستند و البته همه آنها متشکرم.

Thanks with an S. Okay? So there are three different ways to Simply say, thanks a lot

ممنون با S. باشه؟ بنابراین سه راه مختلف وجود دارد که به سادگی بگوییم، خیلی متشکرم

and the last one, this one it doesn't even use thank you or thanks and because of that,

و آخرین مورد، این یکی حتی از تشکر یا تشکر استفاده نمی کند و به همین دلیل،

it might be one of my favorites.

ممکن است یکی از موارد مورد علاقه من باشد.

Just because it's a little bit unique, it's a little bit unexpected, but definitely still

فقط به این دلیل که کمی منحصر به فرد است، کمی غیرمنتظره است، اما قطعا هنوز هم

very popular, very common, very natural and it's, you're the best, you're the best. So,

بسیار محبوب، بسیار رایج، بسیار طبیعی و این است که شما بهترین هستید، شما بهترین هستید.

for example, let's say my friend surprised me and came over to my house and brought me

به عنوان مثال، فرض کنید دوستم من را غافلگیر کرد و به خانه من آمد و

my favorite chocolate chip cookies of

شیرینی های شکلاتی مورد علاقه من را از

First, I could say, thanks so much. Thanks a million. Thanks a ton, I can absolutely

اول برایم آورد، می توانم بگویم بسیار متشکرم. یک میلیون ممنون خیلی ممنون، من کاملاً می توانم به

think her, but I could also say you're the best, you're the best. And at the same time,

او فکر کنم، اما همچنین می توانم بگویم که تو بهترینی، تو بهترینی. و در عین حال

this implies the thank you. And in implies that I'm really happy right? So because it's

این به معنای تشکر است. و به این معنی است که من واقعا خوشحالم درست است؟ بنابراین چون

a little bit unique, I feel like it has a

کمی منحصر به فرد است، احساس می کنم

Longer meaning to it. So again, when you go download this speaking guide, this free guide,

معنای طولانی تری برای آن دارد. پس دوباره، وقتی می‌روید این راهنمای صحبت کردن، این راهنمای رایگان را دانلود کنید، می‌توانید

you could write back in your email and you can say, teacher, you're the best Jennifer

در ایمیل خود بنویسید و می‌توانید بگویید، معلم، شما بهترین جنیفر هستید،

you're the best or of course you can use one of the other things Expressions that I taught

شما بهترین هستید یا البته می‌توانید از یکی دیگر استفاده کنید. چیزهایی عباراتی که به شما یاد دادم

you. So, there you go. Now you have a list of all these other ways to say, thank you.

. بنابراین، شما بروید. اکنون فهرستی از تمام این راه‌های دیگر برای گفتن، متشکرم دارید.

So again, make sure you go down your free guide and then practice one of these expressions.

بنابراین دوباره، مطمئن شوید که راهنمای رایگان خود را پایین آورده و سپس یکی از این عبارات را تمرین کنید.

And why don't you just leave it in the comment as well. Get that extra practice. Let me know

و چرا آن را در کامنت هم نمی گذارید . آن تمرین اضافی را انجام دهید. به من بگویید

which one of these expressions are new to you. Or do you know any other ways to say

کدام یک از این عبارات برای شما جدید است . یا راه های دیگری برای تشکر می دانید

thank you? Because let me tell you, this is not an exhaustive list. There are definitely

؟ زیرا اجازه دهید به شما بگویم، این یک لیست جامع نیست. قطعا

other ways, but these are my personal.

راه های دیگری هم وجود دارد، اما اینها شخصی من هستند.

Anil favorites. All right, thank you so much for watching this video. You're the best.

مورد علاقه آنیل. بسیار خوب، از شما برای تماشای این ویدیو بسیار سپاسگزارم. تو بهترینی.

Now that, you know, how to say thank you now truly, let's talk about how to say you're

اکنون که می‌دانید چگونه واقعاً از شما تشکر کنید ، بیایید در مورد نحوه گفتن اینکه به

welcome naturally as well. First of all, let's start with you're welcome. You're welcome

طور طبیعی خوش آمدید صحبت کنیم. اول از همه، بیایید با شما شروع کنیم. شما خوش آمدید

is absolutely unnatural expression. I'd use it all the time. In fact, if you look at the

بیان کاملا غیر طبیعی است. من همیشه از آن استفاده خواهم کرد. در واقع، اگر به

comments section,

بخش نظرات،

Of some of my past YouTube videos. A lot of students do think me. Thanks for the video.

از برخی از ویدیوهای قبلی یوتیوب من نگاه کنید. بسیاری از دانش آموزان به من فکر می کنند. با تشکر از ویدیو.

Thanks so much teacher. Thanks for the Great Expressions, and I generally write back, you're

خیلی ممنون استاد با تشکر از عبارات عالی، و من به طور کلی می نویسم، شما

welcome. That was pretty much the standard reply that I use, so, you can absolutely use.

خوش آمدید. این تقریباً پاسخ استانداردی بود که من استفاده می کنم، بنابراین، شما کاملاً می توانید استفاده کنید.

You're welcome. However, there are times when maybe you're welcome, sounds a little too.

خواهش میکنم. با این حال، مواقعی وجود دارد که شاید شما خوش آمدید، کمی هم به نظر می رسد.

Formal a little too stiff or you simply want some alternative. So you don't always have

رسمی کمی بیش از حد سفت و یا شما به سادگی می خواهید یک جایگزین. بنابراین لازم نیست همیشه

to say, you're welcome every single time. So that's what we'll do here. I'll give you

بگویید، هر بار خوش آمدید. بنابراین این کاری است که ما در اینجا انجام خواهیم داد. من

six other ways. You can say, you're welcome expression. One happy to help. This is a great

شش راه دیگر به شما می دهم. شما می توانید بگویید، شما خوش آمدید بیان. یکی خوشحال می شود کمک کند. این عالی است

one, it's really friendly. And in terms of

، واقعا دوستانه است. و از نظر

Formality. You can use this expression in both professional situations and Casual situations

رسمی. شما می توانید این عبارت را هم در موقعیت های حرفه ای و هم در موقعیت های گاه به

as well. So this is something I would absolutely say to my boss. So let's say my boss said

گاه استفاده کنید. بنابراین این چیزی است که من کاملاً به رئیسم می گویم. بنابراین بیایید بگوییم که رئیس من گفت

Jennifer, thanks so much for that report. I can simply reply back and say happy to help

جنیفر، بسیار متشکرم برای آن گزارش. من به سادگی می توانم پاسخ بدهم و بگویم خوشحالم برای کمک

happy to help happy to help. So notice here, just for pronunciation.

خوشحال هستم برای کمک خوشحال هستم. بنابراین به اینجا توجه کنید، فقط برای تلفظ.

Because I want you to say it like a native, English speaker knows I'm saying happy to

از آنجایی که می‌خواهم آن را مانند یک بومی بگویید، انگلیسی‌زبان می‌داند که می‌گویم خوشحالم که به

help 22, that's because this preposition here is unstressed. So I'm not going to say happy

۲۲ کمک می‌کنم، به این دلیل است که این حرف اضافه در اینجا بدون تاکید است. بنابراین نمی‌خواهم بگویم خوشحالم که

to help, that's just a little too robotic. So it's just a naturally happy to help to

کمک می‌کنم، این فقط کمی بیش از حد رباتیک است. بنابراین به طور طبیعی کمک کردن به

happy to help happy to Hope. And again, show your happiness.

شادی برای کمک به امید خوشحال است. و باز هم شادی خود را نشان دهید.

In your facial expression. Happy to help. So, say it with a slight smile and your tone

در حالت چهره شما خوشحال میشم بتونم کمک کنم. بنابراین، آن را با یک لبخند خفیف بگویید تا زمانی که شما نیز لبخند می زنید، لحن شما

will instantly be a little bit higher when you smile as well, which is what we want,

بلافاصله کمی بالاتر می رود، این همان چیزی است که ما می خواهیم،

because happy is higher in Tone happy to help. So just add that expression to really make

زیرا شادی در تون خوشحال است که کمک کند. بنابراین فقط آن عبارت را اضافه کنید تا واقعاً

this statement pop. So you can use this in any situation socially or professional.

این عبارت ظاهر شود. بنابراین شما می توانید در هر موقعیتی از نظر اجتماعی یا حرفه ای از آن استفاده کنید.

Lee happy to help expression to my pleasure. This is a great expression that again can

لی خوشحال است که به ابراز رضایت من کمک می کند. این یک بیان عالی است که دوباره می تواند

be used in both social and professional situations. I would, in fact, say that this expression

در موقعیت های اجتماعی و حرفه ای استفاده شود. من در واقع می گویم که این عبارت

is more common in professional situations. So let's say my coworker, sends me an email

در موقعیت های حرفه ای بیشتر رایج است. بنابراین فرض کنید همکارم، یک ایمیل به من می‌فرستد

and says thanks so much for helping me with the

و می‌گوید خیلی ممنون که به من کمک کرد

And Tatian I could simply hit reply and right, two words, my pleasure, my pleasure Expression,

و تاتیان من به سادگی می‌توانم پاسخ و راست را بزنم، دو کلمه، خوشحالی من، لذت من بیان،

3. It was my pleasure or it's my pleasure, okay? This is very similar to expression to,

3. این خوشحالی من بود یا خوشحالم. ، باشه؟ این بسیار شبیه به بیان است،

of course it's using pleasure again, my pleasure. So I'm simply adding the subject

البته استفاده از لذت دوباره، لذت من. بنابراین من به سادگی فاعل

it and the verb to be. Now I wanted to point this out because you will hear native English

it و فعل to be را اضافه می کنم. اکنون می‌خواهم به این نکته اشاره کنم، زیرا زبان انگلیسی بومی را می‌شنوید، از

speakers, use the longer form. So instead of simply saying my pleasure using it, but

فرم طولانی‌تر استفاده کنید. بنابراین به جای اینکه به سادگی بگویم لذت من از آن استفاده می کنم، اما

then we have two different options. So I just wanted to clarify these for you because you

پس از آن ما دو گزینه متفاوت داریم. بنابراین من فقط می خواستم این موارد را برای شما روشن کنم زیرا

might be a little bit confused when you hear them. So we have to remember that our verb

ممکن است با شنیدن آنها کمی گیج شوید . بنابراین باید به خاطر داشته باشیم که زمان فعل ما به

tense will tell us what time

ما می گوید که من در چه ساعتی

I'm frame. This expression is in. So if I said it was my pleasure, what verb tense is

هستم. این عبارت در است. پس اگر گفتم این لذت من بود، چه زمان فعل در

being used here? Hmm. Of course, it's the past simple, is the verb to be in the past.

اینجا استفاده می شود؟ هوم البته، این گذشته ساده است، فعل to be در گذشته است.

Simple, it was my pleasure. So what does this tell you about the action?

ساده، لذت من بود. پس این چه چیزی در مورد عمل به شما می گوید؟

It's in the past, right? The action has already been completed. So let's say my coworker says,

این در گذشته است، درست است؟ اقدام قبلاً انجام شده است. بنابراین فرض کنید همکارم می‌گوید،

thanks for buying me coffee. So thanks for buying me coffee and I could simply say, oh,

ممنون که برایم قهوه خریدید. بنابراین از اینکه برای من قهوه خریدید متشکرم و می توانم به سادگی بگویم، اوه،

it's my pleasure. It was my pleasure. It was my pleasure. So when I see this, I already

خوشحالم. لذت من بود. لذت من بود. بنابراین وقتی این را دیدم، قبلاً برای

bought my coworker a coffee. The action is

همکارم یک قهوه خریدم. عمل

Is complete but let's say the situation is a little bit different. Let's say I go to

کامل است اما بیایید بگوییم وضعیت کمی متفاوت است. فرض کنید من به سمت

my co-workers desk and I say, oh, I'm just going to Starbucks. Can I get you a coffee?

میز همکارانم می روم و می گویم، اوه، من فقط به استارباکس می روم. میتونم براتون یه قهوه بیارم؟

And they say, yeah, sure. I'd love a coffee. Thanks so much. And I say, oh, it's my pleasure.

و آنها می گویند، بله، مطمئنا. من یک قهوه دوست دارم خیلی ممنون. و من می گویم، اوه، این خوشحالی من است.

So here, the action hasn't happened yet, right? Because I offered to buy my coworker, a coffee,

بنابراین در اینجا، عمل هنوز اتفاق نیفتاده است، درست است؟ چون به همکارم پیشنهاد خرید قهوه دادم،

they accepted. And now I'm going to go get the coffee. So I use, it's my pleasure for

قبول کردند. و حالا برم قهوه بیارم. بنابراین من استفاده می کنم، لذت من برای

an action.

یک عمل است.

That hasn't taken place yet. Okay, so it was my pleasure, you've already done the action

که هنوز اتفاق نیفتاده بسیار خوب، پس خوشحال شدم، شما قبلاً اقدامی را انجام داده اید

that you're being thanked for. It's my pleasure. You haven't completed the action yet you're

که از شما تشکر می شود. باعث خوشحالی من است. هنوز این عمل را انجام نداده‌اید،

being thanked in advance basically. Okay. But both of those you can use. Now, if you're

اساساً از شما قبلاً تشکر می‌شود. باشه. اما از هر دوی آنها می توانید استفاده کنید. حالا اگر

a little bit confused, do I use was or do I use is? Well, you can simply just say

کمی گیج شده اید از was استفاده می کنم یا از is استفاده می کنم؟ خوب، شما به سادگی می توانید بگویید

Oh my pleasure and then you don't have to worry about it, right? So always look for

اوه خوشحالم و بعد لازم نیست نگران آن باشید، درست است؟ بنابراین همیشه به دنبال

ways to make learning just as easy and simple as possible and maybe this is one of those

راه‌هایی باشید که یادگیری را تا حد امکان آسان و ساده کنید و شاید این یکی از آن

times if you're more at the beginner level and this is confusing, you simply just say

مواقعی باشد که اگر در سطح مبتدی هستید و این گیج کننده است، فقط

my pleasure and then it works for past actions and future actions as well.

خوشحالم را بگویید و سپس برای کارهای گذشته کار می‌کند. و اقدامات آتی نیز

Expression for no problem. This is a great one. Probably one of the most common Expressions

بیان بدون مشکل این یکی عالی است . احتمالاً یکی از متداول ترین عباراتی است

that I use socially. Now you can definitely use this in the workplace as well, but perhaps

که من به صورت اجتماعی استفاده می کنم. اکنون قطعاً می‌توانید از آن در محل کار نیز استفاده کنید، اما شاید

I would use it more with coworkers in an informal relationship. So every every workplace has

من در یک رابطه غیررسمی با همکاران بیشتر از آن استفاده کنم . بنابراین هر محل کار دارای

a different level of formality. Now, maybe in Europe.

سطح متفاوتی از رسمیت است. حالا، شاید در اروپا.

Workplace, you're a little more formal with your co-workers or with your boss. So using

در محل کار، شما با همکاران یا رئیس خود کمی رسمی تر هستید. بنابراین استفاده از

this expression wouldn't sound that natural, but if you do have a more informal work place

این عبارت آنقدرها هم طبیعی به نظر نمی رسد، اما اگر محل کار غیررسمی تری دارید که در آن به طور

where you greet each other more naturally, well then definitely feel free to use this

طبیعی تری با یکدیگر احوالپرسی می کنید، مطمئناً با خیال راحت از این

expression. It is not slang in any way. I don't want to give you the impression that

عبارت استفاده کنید. به هیچ وجه عامیانه نیست. من نمی‌خواهم این تصور را به شما بدهم که

it's slang is simply a more casual friendly tone.

زبان عامیانه آن به سادگی یک لحن دوستانه معمولی است .

Own. So it might be appropriate for your workplace or it might not be that's for you to decide,

صاحب بنابراین ممکن است برای محل کار شما مناسب باشد یا ممکن است این تصمیم شما نباشد،

okay? So again, we'll take the coffee example. So my coworker wants to thank me for the coffee.

خوب؟ بنابراین دوباره، ما مثال قهوه را در نظر می گیریم. بنابراین همکارم می خواهد از من برای قهوه تشکر کند.

I just brought them. They say, aw, general for your awesome. Thanks so much. And I say

تازه آوردمشون آنها می گویند، اوه، ژنرال برای عالی شما. خیلی ممنون. و من می گویم

no problem, no problem. Now, there is a slang expression that we use with this.

مشکلی نیست، مشکلی نیست. حالا یک عبارت عامیانه ای وجود دارد که ما با آن استفاده می کنیم.

Expression and that simply saying no prob no prob, no prob. So this is simply, of course,

بیان و این که به سادگی گفتن no prob no prob, no prob. بنابراین، این به سادگی، البته،

taking problem and shortening it to prop. Now I would use this orally only with my friends.

در نظر گرفتن مشکل و کوتاه کردن آن برای پشتیبانی است. الان فقط با دوستانم از این به صورت خوراکی استفاده می کنم.

I wouldn't use it in the workplace and I would use this in text form as well where we tend

من از آن در محل کار استفاده نمی‌کنم و از آن به‌صورت متنی نیز استفاده می‌کنم، جایی که تمایل داریم

to abbreviate our words, even

کلمات خود را مخفف کنیم،

Even more no, prob expression 5, it was nothing, it is nothing, okay? So again, we have our

حتی بیشتر از آن نه، عبارت مشکل 5، چیزی نبود، چیزی نیست، باشه؟ بنابراین، دوباره، ما باید

was is situation the same rules, apply. It was nothing in this situation. I already bought

شرایط خود را همان قوانین، اعمال می شود. در این شرایط چیزی نبود. من قبلاً

my coworker at the coffee. I already helped them with their report. I already returned

همکارم را در قهوه خریدم. من قبلاً با گزارش آنها به آنها کمک کردم. من قبلاً

that client call for them, the action.

آن تماس مشتری را برای آنها بازگردانده ام.

Is completed. It was nothing. It was nothing and of course I can't say oh it's nothing,

تکمیل شده است. هیچی نبود. چیزی نبود و البته نمی توانم بگویم اوه چیزی نیست،

it's nothing, of course it is. It's it's contraction. That's how I need of English speakers. Going

چیزی نیست، البته که هست. این انقباض است. اینطوری به انگلیسی زبانان نیاز دارم. میخوام

to say it, it's nothing. So this I've committed to buying my coworker. The coffee, I've committed

بگم چیزی نیست بنابراین من متعهد به خرید همکارم هستم. قهوه، من متعهد

to completing the report, but the action hasn't happened yet. Oh, it's nothing expression.

به تکمیل گزارش هستم، اما عمل هنوز اتفاق نیفتاده است. اوه، این چیزی نیست.

6 of course any time. So by using this you're letting the person know that anytime they

6 البته در هر زمان. بنابراین با استفاده از این به فرد اجازه می‌دهید هر زمان که به

need help or want assistance, they can come to you. You're like saying you're open to

کمک نیاز داشت یا کمک می‌خواهد، می‌تواند به شما مراجعه کند. شما مثل این هستید که بگویید برای

receive requests for help. Now we can use this both in a social situation or a professional

دریافت درخواست کمک آماده هستید. اکنون می توانیم از این هم در موقعیت اجتماعی و هم در

situation professionally. I would probably use this with my co-workers.

موقعیت حرفه ای استفاده کنیم. من احتمالا از این با همکارانم استفاده خواهم کرد.

Workers. If I had a very casual relationship with my boss, well then I would use it with

کارگران اگر رابطه خیلی عادی با رئیسم داشتم، پس از آن با او استفاده می کردم

him or her. However, if I had a more formal relationship with my boss, I would probably

. با این حال، اگر رابطه رسمی تری با رئیسم داشتم، احتمالاً

use my pleasure or happy to help instead. All right, so now it's your turn to practice.

به جای آن از خوشحالی یا خوشحالی خود استفاده می کردم. بسیار خوب، پس اکنون نوبت شماست که تمرین کنید.

So thank you so much for watching this video today.

پس از تماشای این ویدیو امروز بسیار سپاسگزارم .

What did you reply back? So decide, which one of these Expressions, you want to use,

چه جوابی دادی؟ بنابراین تصمیم بگیرید که کدام یک از این عبارات را می خواهید استفاده کنید،

you don't need to use them all. Maybe just learn to 2/3. So you have some different Expressions,

نیازی به استفاده از همه آنها ندارید. شاید فقط 2/3 را یاد بگیرید. بنابراین شما عبارات مختلفی دارید،

you can use and write in the comments, which one you just use. So if I said, thanks so

می توانید استفاده کنید و در نظرات بنویسید که فقط از کدام یک استفاده می کنید. بنابراین اگر گفتم، خیلی ممنون

much for watching this video. Now, let's talk about how to say no in a natural way, that's

از تماشای این ویدیو. حال، بیایید در مورد چگونگی نه گفتن به روش طبیعی صحبت کنیم،

still.

هنوز هم همینطور است.

It sounds really professional and polite. So let's say your coworker comes to your desk

واقعا حرفه ای و مودبانه به نظر می رسد. بنابراین فرض کنید همکار شما در پایان روز به میز شما می آید

at the end of the day and says, can you stay late and help me finish this report and you

و می گوید، آیا می توانید تا دیر وقت بمانید و به من کمک کنید تا این گزارش را تمام کنم و

want to say, no, but at the same time you don't want to hurt your co-workers feelings,

می خواهید بگویید، نه، اما در عین حال نمی خواهید به همکارتان آسیب برسانید. -احساسات کارگران،

you don't want them to feel like you're not a team player or that you're being rude. So,

شما نمی خواهید آنها احساس کنند که شما یک بازیکن تیم نیستید یا اینکه شما بی ادب هستید. بنابراین،

you want to say no in a polite.

شما می خواهید با ادب نه بگویید.

A professional way. So let's look at the different Expressions that you can use expression. One,

یک راه حرفه ای بنابراین بیایید به عبارات مختلفی که می توانید از بیان استفاده کنید نگاه کنیم. یکی،

I'm sorry, I can't. This is a very simple, but very powerful expression. In the first

متاسفم، نمی توانم. این یک عبارت بسیار ساده، اما بسیار قدرتمند است. در

part we're simply saying I'm sorry, we're expressing regret for the situation. This

قسمت اول ما به سادگی می گوییم متاسفم، ما از این وضعیت ابراز پشیمانی می کنیم. این

sounds very polite. It will leave your coworker feeling good. Knowing that you

بسیار مودبانه به نظر می رسد. باعث می شود همکارتان احساس خوبی داشته باشد. دانستن اینکه شما تا

You have some regret for not being able to help in this situation. Now, notice my facial

حدی پشیمان هستید که نمی توانید در این شرایط کمک کنید. حالا به

expression and my tone of voice. When I say this i'msorry i'msorry, so you can see the

حالت چهره و لحن صدای من توجه کنید. وقتی من این را می گویم متاسفم متاسفم، بنابراین می توانید پشیمانی را ببینید

regret and here, the regret in my voice, that is really important. So make sure that your

و اینجا، پشیمانی در صدای من، واقعاً مهم است. بنابراین مطمئن شوید که

tone of voice and your facial expression shows.

لحن صدا و حالت چهره شما مشخص است.

The regret and, of course, we're using a contraction here, like a native English speaker would,

پشیمانی و البته، ما در اینجا از انقباض استفاده می کنیم، مانند یک انگلیسی زبان مادری، من

I'm, I'm sorry, I'm sorry, I can't. So, at the first part we're expressing our regret,

، متاسفم، متاسفم، نمی توانم. بنابراین، در قسمت اول ما ابراز پشیمانی می کنیم،

but at the second part, we're being firm. So we're letting the person know clearly that.

اما در قسمت دوم، قاطعانه رفتار می کنیم. بنابراین ما به شخص به وضوح این را می‌دانیم.

No, I can't. So that's where the no comes in with the, I can't. But if you simply,

نه، نمی توانم. پس اینجاست که نه با آن وارد می شود، من نمی توانم. اما اگر شما

Simply said, I can't. Well, that might be a little rude to be honest, but when you add,

به سادگی گفتید، من نمی توانم. خوب، صادقانه بگویم ممکن است کمی بی ادب باشد، اما وقتی اضافه می کنید،

I'm sorry with that tone of voice and facial expression. I'm sorry. I can't. So we have

با آن لحن صدا و حالت چهره متاسفم . متاسفم. من نمی توانم. پس

regret but firm. So very useful, very powerful expression, you can use in pretty much any

پشیمانیم اما محکم. بنابراین عبارت بسیار مفید و بسیار قدرتمندی است که می توانید تقریباً در هر

situation expression to sorry. I have a deadline

موقعیتی از عبارت متاسفم استفاده کنید. من یک مهلت دارم

Notice here it's very similar to the first one at the beginning of the expression. We're

توجه کنید که در اینجا بسیار شبیه به اولین مورد در ابتدای عبارت است. ما به

simply dropping the subject and the verb to be. I'm we're just getting rid of it and we're

سادگی فاعل و فعل to be را کنار می گذاریم . من تازه داریم از شر آن خلاص می شویم و تازه داریم

just starting with sori. Now this is totally acceptable and you could do it in the first

با سوری شروع می کنیم. در حال حاضر این کاملا قابل قبول است و شما می توانید آن را در

expression as well. You could just simply say, sorry, I can again with this. Make sure

عبارت اول نیز انجام دهید. شما فقط می توانید به سادگی بگویید، متاسفم، من دوباره می توانم با این کار. مطمئن شوید که

you have

That tone of voice and facial expression to show your regret sorry I have a deadline.

لحن صدا و حالت چهره را دارید تا پشیمانی خود را نشان دهید متاسفم که مهلت دارم.

So notice what's different in this situation. I'm expressing my regret but instead of simply

بنابراین توجه کنید که در این شرایط چه چیزی متفاوت است. من ابراز پشیمانی می کنم اما به جای اینکه به سادگی

stating no I can't. I'm providing a reason now, providing a reason is very powerful as

بگویم نه نمی توانم. من در حال حاضر یک دلیل ارائه می کنم ، ارائه دلیل نیز بسیار قدرتمند است

well because it makes the person

زیرا باعث می شود

Person feel good about being rejected basically, because they understand that. It's not your

فرد اساساً از طرد شدن احساس خوبی داشته باشد، زیرا آنها این را درک می کنند. این انتخاب شما نیست

choice, it's not your option, there's a situation, A circumstance. A scenario that is making

، انتخاب شما نیست، یک موقعیت وجود دارد، یک شرایط. سناریویی که

it impossible for them to help you. So it is very polite to provide a reason. Sorry,

کمک به شما را برای آنها غیرممکن می کند. بنابراین ارائه دلیل بسیار مؤدبانه است. با عرض پوزش،

I have a deadline

من یک ضرب الاجل دارم

Now, I have a deadline is an excellent reason because it's very broad. It's not being specific

حالا، من یک مهلت دارم یک دلیل عالی است زیرا بسیار گسترده است. به

generally, when you provide a reason in this situation, you don't want to be too specific.

طور کلی مشخص نیست، وقتی در این موقعیت دلیلی ارائه می دهید، نمی خواهید خیلی خاص باشید.

You can simply say, something more General. Now, I have a deadline that deadline could

شما به سادگی می توانید بگویید، چیزی کلی تر. اکنون، من یک ضرب الاجل دارم که ضرب الاجل می تواند

be anything. It could mean, I have a meeting, I have a presentation to prepare for. I have

هر چیزی باشد. این می تواند به این معنی باشد که من جلسه ای دارم، ارائه ای برای آماده شدن دارم. من

a report to finish

گزارشی برای تکمیل

Finish, I haven't emailed to reply to, I have a client call, so it could mean a lot of different

Finish دارم، ایمیلی ارسال نکرده ام تا به آن پاسخ دهم، من یک تماس مشتری دارم، بنابراین می تواند به معنای

things, but it's strong enough that the person understands that the deadline is important

چیزهای مختلفی باشد، اما به اندازه کافی قوی است که فرد بفهمد مهلت مهم است

and it's not optional for you to change it. So very powerful reason. Sorry I have a deadline

و اختیاری نیست تا شما آن را تغییر دهید پس دلیل بسیار قوی متأسفانه من یک مهلت دارم

Expression 3,

Expression 3،

Unfortunately I can't today. This is very similar to Expressions one and two instead

متأسفانه امروز نمی توانم. این بسیار شبیه عبارات یک و دو است

of using i'msorry or sorry, we're expressing regret differently and we're using unfortunately.

به جای استفاده از i'msorry یا sorry، ما پشیمانی را متفاوت بیان می کنیم و متاسفانه از آن استفاده می کنیم.

Now unfortunately implies that the situation isn't going to happen, unfortunately. And

اکنون متأسفانه نشان می دهد که این وضعیت قرار نیست متأسفانه اتفاق بیفتد. و

again, look at my facial expression.

دوباره به حالت صورتم نگاه کن

And tone of voice. Unfortunately, I can't today. So, by saying I can't today in a way,

و لحن صدا. متاسفانه امروز نمیتونم بنابراین، با گفتن من امروز نمی‌توانم به نوعی، به

I'm letting the person know that there are some something happening today. That is preventing

فرد اجازه می‌دهم تا بداند که امروز چیزی در حال رخ دادن است. این باعث می شود که

me from helping. So in that sense the person is going to interpret the reason themselves.

من نتوانم کمک کنم. بنابراین از این نظر، شخص خودش دلیل را تفسیر می کند.

So they might assume I have a deadline or they might assume

بنابراین آنها ممکن است فرض کنند که من مهلت دارم یا ممکن است فرض کنند که

I have another meeting or a report to write, so I'm leaving it to the person to interpret

من جلسه دیگری یا گزارشی برای نوشتن دارم، بنابراین من این را به خود شخص واگذار می کنم که

the reason themselves. Now you might want to be a little cautious with this one by saying,

خودش دلیل را تفسیر کند. حالا ممکن است بخواهید کمی احتیاط کنید و بگویید،

I can't today because the person might come back and say, how about tomorrow and then

من امروز نمی توانم، زیرا ممکن است آن شخص برگردد و بگوید فردا چطور است و بعد

you might be obliged to say yes,

ممکن است مجبور شوید بله بگویید،

Because generally we don't like to reject somebody twice in a row, right? We just don't

زیرا معمولاً ما دوست نداریم دو بار پشت سر هم کسی را رد کنید، درست است؟ ما فقط

like to do that. So be careful by saying today it might get you into some trouble expression

دوست نداریم این کار را انجام دهیم. بنابراین مراقب باشید که امروز بگویید ممکن است شما را با بیان مشکلی مواجه کند،

for I'd love to but I have another commitment, this is a great expression, it's very polite.

زیرا من دوست دارم، اما من تعهد دیگری دارم، این یک بیان عالی است، بسیار مودبانه است.

So let's look at the beginning part, I'd love

پس بیایید به قسمت ابتدایی نگاه کنیم، من دوست دارم

Of to. I'd, I'd so what do we have here? Hmm. Well, we have, I would love to. And we're

Of. من می خواهم، پس ما اینجا چه داریم؟ هوم خوب، ما داریم، من خیلی دوست دارم. و ما می

taking, I would, and we're forming a contraction. I'd I'd love to so notice how soft that D

گیریم، من می کنم، و در حال شکل گیری یک انقباض هستیم. خیلی دوست دارم متوجه شوم که D چقدر نرم

is I'd, but when I say it with word after it, the sounds very much blend together. I'd

است، اما وقتی آن را با کلمه بعد از آن می گویم، صداها بسیار با هم ترکیب می شوند. I'd

All of to you almost don't hear it but a native English speaker we hear it. Our ear understands

All of you تقریباً آن را نمی‌شنوید، اما یک انگلیسی زبان مادری ما آن را می‌شنویم. گوش ما آن صدا را درک می کند

that sound and you need to hear it because the expression would not be grammatically.

و شما باید آن را بشنوید زیرا این عبارت از نظر دستوری نخواهد بود.

Correct, if you didn't have that, even though it's such a soft sound, it makes the sentence

درست است، اگر شما آن را نداشتید، با وجود این که صدای بسیار ملایمی است، جمله را از نظر

grammatically correct? Because without it, you would

گرامری درست می کند؟ زیرا بدون آن، شما به

Simply say I love to but that's not the expression. That's a present, simple statement. That's

سادگی می گویید دوست دارم، اما این بیان نیست. این یک بیانیه حاضر و ساده است. این چیزی

not what we want we want. I would love to, I'd love to. So if you're having trouble with

نیست که ما می خواهیم. من دوست دارم، من دوست دارم. بنابراین اگر

that pronunciation at first, you can simply say I would love to, but I'll be honest, I

در ابتدا با آن تلفظ مشکل دارید، می‌توانید به سادگی بگویید که دوست دارم، اما صادقانه بگویم، من کاری

made an English speaker isn't going to see that we use contractions. So you're going

کردم که انگلیسی‌زبان متوجه نشود که ما از انقباضات استفاده می‌کنیم. بنابراین شما می خواهید

to hear from us. I'd love to

از ما بشنوید. من دوست دارم این کار را انجام دهم،

So I encourage you to work on that pronunciation and tell you feel confident using the contraction.

بنابراین من شما را تشویق می‌کنم که روی آن تلفظ کار کنید و به شما بگویم که با استفاده از انقباض احساس اطمینان کنید.

Now, be careful with this one because if you say I'd love to the person is going to think

حالا، مراقب این یکی باشید، زیرا اگر بگویید من دوست دارم، به آن شخص فکر می‌کند که

you're accepting their request because we use, I'd love to. And notice my tone of voice

درخواست او را می‌پذیرید زیرا ما استفاده می‌کنیم، خیلی دوست دارم. و توجه کنید که لحن صدای من

is happier. It's upbeat. I'd love to that's how we accept a request.

شادتر است. این خوشبین است. من دوست دارم که اینگونه درخواست را بپذیریم.

Just so for this one, you have to use the but I'd love to with regret in my face. I've

فقط برای این یکی، شما باید استفاده کنید، اما من دوست دارم با پشیمانی در چهره من. من

love to, but I have another commitment. This is an excellent reason again because it's

دوست دارم، اما تعهد دیگری دارم. این یک دلیل عالی است، زیرا

very broad. It's not specific. I have another commitment. A commitment could be both.

بسیار گسترده است. مشخص نیست. من تعهد دیگری دارم . یک تعهد می تواند هر دو باشد.

Lee or professionally. So perhaps your commitment is you have to pick your kid up from school

لی یا حرفه ای. بنابراین شاید تعهد شما این باشد که باید فرزندتان را از مدرسه بیاورید

or your commitment is you have tickets to the movies tonight. So it could be socially,

یا تعهدتان این است که امشب بلیط سینما دارید. بنابراین می تواند از نظر اجتماعی باشد،

it could also be professionally. Your commitment is, you have to send the report to your boss

همچنین می تواند حرفه ای باشد. تعهد شما این است که تا ساعت 5:00 گزارش را برای رئیس خود ارسال کنید

by 5:00. You have to call your client and provide them with an update. So again, you're

. شما باید با مشتری خود تماس بگیرید و به روز رسانی آن را ارائه دهید. بنابراین باز هم، شما از

not

sighing the commitment, but you're letting the person know that this commitment is important

تعهد آه نمی کشید، بلکه به فرد اجازه می دهید بداند که این تعهد مهم است

and I have to follow through. So it's a very strong reason and it's a very polite. Reason

و من باید آن را دنبال کنم. بنابراین دلیل بسیار قوی و بسیار مؤدبانه ای است. دلیل

is one that you can use in many different situations. I'd love to. But I have a commitment

چیزی است که می توانید در موقعیت های مختلف از آن استفاده کنید. من دوست دارم. اما من یک

expression 5, I'd like to help but I'm already booked up expression. 5. This is

عبارت تعهد 5 دارم، می‌خواهم کمک کنم، اما قبلاً بیان تعهد را رزرو کرده‌ام. 5. این است

Learn to expression for notice how we're saying, I'd, I'd like to I would like to so we're

یاد بگیرید برای اطلاع بیان کنید که چگونه می گوییم، من، من می خواهم به من می خواهم، بنابراین ما از

using that model would I'd like to but here I'm saying I'd like to help so I'm including

آن مدلی استفاده می کنیم که من می خواهم، اما اینجا می گویم من می خواهم دوست دارم کمک کنم پس فعل را هم اضافه می کنم

the verb. Because remember, in our question it was, can you stay late and help me finish

. چون به یاد داشته باشید، در سوال ما این بود، می توانید تا دیر وقت بمانید و به من کمک کنید تا گزارش را تمام کنم

the report. So we're in our

. بنابراین ما در پاسخ خود هستیم

Answer, I'd like to help. I'd like to help you finish the report. Now, I need of English,

، من می خواهم کمک کنم. من می خواهم به شما کمک کنم تا گزارش را تکمیل کنید. اکنون، من به زبان انگلیسی نیاز دارم،

speaker will always express their ideas in the quickest easiest way. So we're not going

گوینده همیشه ایده های خود را به سریع ترین و ساده ترین راه بیان می کند. بنابراین ما

to repeat the entire request. That's just not going to happen, but I might include the

کل درخواست را تکرار نمی کنیم. این اتفاق نمی افتد، اما من ممکن است فعل را در نظر بگیرم

verb. Again, I'd like to help but I'm already booked

. باز هم، من می خواهم کمک کنم، اما من قبلا رزرو شده ام

Up. Okay, to be booked up. So as you know you can book a hotel room, you can book an

. خوب، برای رزرو کردن. بنابراین همانطور که می دانید می توانید اتاق هتل رزرو کنید، می توانید

airline ticket. You can book any other ticket as well, but you can also book time in somebody's

بلیط هواپیما رزرو کنید. شما می توانید هر بلیط دیگری را نیز رزرو کنید، اما همچنین می توانید زمان را در برنامه شخصی رزرو کنید

schedule. So when I look at my schedule and I see that, whoa, I have meeting after meeting

. بنابراین وقتی به برنامه‌ام نگاه می‌کنم و می‌بینم که، اوه، جلسه‌ای پشت سر هم

after meeting after meeting. I would say wow.

جلسه‌ای پشت سر هم دارم. من می گویم وای.

I'm really booked up today. I'm really booked up today or I could say I'm really booked

من واقعا امروز رزرو کردم من واقعاً امروز رزرو شده ام یا می توانم بگویم که امروز واقعاً رزرو شده ام

today, the up turning this into a phrasal verb by using up. Its optional. It's not required

. اختیاری است

if you say I'd like to help but I'm already booked. That's okay too. Booked booked up,

اگر می گویید می خواهم کمک کنم اما قبلا رزرو شده ام، الزامی نیست. این هم اشکالی ندارد. رزرو شده،

they're the same. But again, you're not specifying how

آنها یکسان هستند. اما باز هم، شما نحوه

You're booked, you're not saying you have a meeting at 5:00 and then a report to submit

رزرو خود را مشخص نمی‌کنید، نمی‌گویید که در ساعت 5:00 جلسه دارید و سپس گزارشی برای ارسال

and then a phone call with a client, you're just letting them know your schedule is full

و سپس تماس تلفنی با مشتری دارید، بلکه فقط به آنها اطلاع می‌دهید که برنامه بیان کامل است

expression. Six, I wish I could but I have other plans, I wish I could. So here were

. شش، ای کاش می توانستم، اما برنامه های دیگری دارم، کاش می توانستم. بنابراین در اینجا از

using the modal could. And again we use could for

مودال استفاده می‌کردیم. و دوباره از can برای

Little situations. So by saying I wish I could the person instantly knows right there that

موقعیت های کوچک استفاده می کنیم. بنابراین با گفتن ای کاش می‌توانستم، فرد فوراً می‌داند که

I can't because could is a hypothetical. So if I say, I wish I could, I don't need to

نمی‌توانم، زیرا می‌توانم یک فرضیه است. بنابراین اگر بگویم، ای کاش می توانستم، نیازی به

say, but I can't. It's implied. Alrighty, so instead, I just simply can provide my reason

گفتن ندارم، اما نمی توانم. ضمنی است. خیلی خب، در عوض، من به سادگی می‌توانم دلیلی را که

I wish I could, but I have other

ای کاش می‌توانم، ارائه کنم، اما برنامه‌های دیگری دارم

Plans. So this again is being very general in your reason why you're not specifying what

. بنابراین این باز هم در دلیل شما که چرا

those plans are. However, if you say you have other plans, it does imply socially. So it

آن برنامه ها را مشخص نمی کنید بسیار کلی است. با این حال، اگر می گویید برنامه های دیگری دارید، به معنای اجتماعی است. بنابراین به این

implies that your plans are something that's taking place after work, not necessarily for

معنی است که برنامه های شما چیزی است که بعد از کار انجام می شود، نه لزوما برای

work purposes. So if you want to use one that implies both work,

اهداف کاری. بنابراین اگر می‌خواهید از یکی استفاده کنید که هم کار را به همراه داشته باشد و

And socially you can use the commitment or a deadline instead. So it's your choice. Feel

هم از نظر اجتماعی، می‌توانید به جای آن از تعهد یا مهلت استفاده کنید. پس انتخاب شماست با خیال

free to mix and match these reasons. And mix-and-match the Expressions as well, have some fun with

راحت این دلایل را با هم ترکیب کنید. و عبارات را نیز با هم ترکیب کنید، کمی با آن سرگرم شوید

it. Alright, so now you have six very natural, very polite, very professional Expressions,

. خوب، پس اکنون شش عبارت بسیار طبیعی، بسیار مودبانه و بسیار حرفه ای دارید

that you can use the next time you need to say, no to your coworker.

که می توانید دفعه بعد که نیاز دارید به همکارتان نه بگویید، از آنها استفاده کنید.

How long talk about alternative ways that you can say goodbye? You can absolutely say

چه مدت در مورد راه های جایگزینی که می توانید خداحافظی کنید صحبت کنید؟ شما کاملاً می توانید

bye or goodbye? It's grammatically correct. The problem is that, it sounds very formal

خداحافظی یا خداحافظی کنید؟ از نظر گرامری درست است. مشکل این است که به نظر می رسد بسیار رسمی

and native speakers. Don't really say goodbye. We say goodbye but then we add on a nostril

و بومی است. واقعا خداحافظی نکن ما خداحافظی می کنیم، اما سپس یک حالت سوراخ بینی را اضافه می کنیم

expression. So let's talk about natural Expressions. You can use in everyday situations like shopping,

. پس بیایید در مورد عبارات طبیعی صحبت کنیم. می‌توانید در موقعیت‌های روزمره مانند خرید،

Beeping at the grocery store at a restaurant or dealing with a customer service agent,

بیپ زدن در فروشگاه مواد غذایی در رستوران یا برخورد با یک نماینده خدمات مشتری استفاده کنید،

you can say bye but then add on take care. Bye, take care. Now, you can also say take

می‌توانید خداحافظی کنید، اما سپس مراقب باشید. خداحافظ مواظب خودت باش. حالا شما هم می تونید بگید

care and then by take care. Bye. Or you can simply say, take care taker, you can say,

مواظب باشید و بعد مراقب باشید. خدا حافظ. یا می‌توانید به سادگی بگویید، مراقب خود باشید، می‌توانید بگویید،

have a good and then whatever the time reference is have a good day morning afternoon.

خوش بگذرانید و بعد از آن هر چه که مرجع زمان باشد، یک بعدازظهر روز خوبی داشته باشید.

Own evening night or you can say have a good one. Which is General to any situation. Have

شب خود را داشته باشید یا می توانید بگویید شب خوبی داشته باشید . که برای هر موقعیتی عمومی است.

a good one. Bye. Take care. Have a good one. A quick tip is that native speakers commonly

یک خوب. خدا حافظ. مراقب باش. یک خوب. یک نکته سریع این است که گویشوران بومی معمولاً

combine multiple expressions? Like, I just did, bye, take care. Have a good night. It's

چندین عبارت را ترکیب می کنند؟ مثل، من فقط انجام دادم، خداحافظ، مواظب خودت باش. شب خوبی داشته باشی.

very common to use. Two, three or more Expressions. So feel free to combine them. Now you can

استفاده از آن بسیار رایج است. دو، سه یا چند عبارت پس با خیال راحت آنها را ترکیب کنید. حالا می توانید

replace the adjectives. Good with a different out.

صفت ها را جایگزین کنید. خوب با ظاهر متفاوت

Adjective have a wonderful day, have a fabulous afternoon. Have a fantastic weekend. You can

صفت روز فوق العاده ای داشته باشید، بعد از ظهر افسانه ای داشته باشید . آخر هفته فوق العاده ای داشته باشید. فعلاً می توانید

say bye for now, which implies that you're going to see that person again. Bye for now,

خداحافظی کنید، که به این معنی است که دوباره آن شخص را خواهید دید. فعلاً خداحافظ،

or you can say enjoy the rest of and then, the time period, enjoy the rest of your day,

یا می توانید بگویید از بقیه و سپس، دوره زمانی لذت ببرید، از بقیه روز،

your night, your evening, your weekend, your vacation, enjoy the rest of your evening.

شب، عصر، آخر هفته، تعطیلات، از بقیه عصر خود لذت ببرید.

Now I created a free lesson PDF that summarizes.

حالا من یک PDF درس رایگان ایجاد کردم که خلاصه می شود.

All the greetings from this lesson. You can look for the link in the description or the

همه درود از این درس. می توانید لینک را در قسمت توضیحات یا

comments section below. Now, let's talk about saying goodbye to your friends. The most common

نظرات زیر جستجو کنید. حالا بیایید در مورد خداحافظی با دوستانتان صحبت کنیم. رایج ترین آن این

is see you soon. See you later. A common one is also talk soon by talk soon. See you later.

است که به زودی می بینمت. بعدا میبینمت. یک مورد رایج نیز این است که به زودی به زودی صحبت کنیم. بعدا میبینمت.

I'll see you later. Now, if you have a future date planned with that friend, you can say

من بعدا می بینمت. حالا، اگر قرار آینده ای با آن دوست دارید، می توانید بگویید

see you next weekend. See you tomorrow. See you.

آخر هفته آینده می بینمت. فردا می بینمت. به امید دیدار .

At the party and reference that next event. You can add can't wait to to add some excitement.

در مهمانی و اشاره به آن رویداد بعدی. شما می توانید برای اضافه کردن کمی هیجان صبر کنید.

Can't wait to see you next weekend. Can't wait to see you at the party. You can say

نمی توانم صبر کنم تا آخر هفته آینده شما را ببینم. بی صبرانه منتظر دیدن شما در مهمانی هستم. می‌توان گفت

by it was so nice seeing you instead of so nice, you can add. It was awesome, it was

خیلی خوب بود که دیدمت به جای خیلی خوب، می‌توانی اضافه کنی. عالی بود،

amazing. It was wonderful. It was lovely. And instead of seeing

فوق العاده بود فوق العاده بود دوست داشتنی بود. و به جای اینکه

You, you can add it was lovely catching up, it was lovely having dinner, it was lovely

شما را ببینید، می توانید اضافه کنید که دوست داشتنی بود، خوردن شام دوست داشتنی بود، چت دوست داشتنی بود،

chatting so you can add different alternatives to that expression. If your friend is getting

بنابراین می توانید جایگزین های مختلفی به آن عبارت اضافه کنید. اگر دوست شما

into a vehicle, you can add by drive safe by have a safe trip. Be well. Now, if you

سوار یک وسیله نقلیه می شود، می توانید با رانندگی ایمن اضافه کنید و سفری ایمن داشته باشید. خوب باشی. اکنون، اگر

don't have a next date planned with your friend, you can add something to show you why

قرار ملاقات بعدی با دوست خود برنامه ریزی نکرده اید، می توانید چیزی اضافه کنید تا به شما نشان دهد چرا

Want to see them again. Bye, let's catch up soon. Don't be a stranger. Keep in touch.

می خواهید دوباره آنها را ببینید. خداحافظ، بیایید زودتر پیگیری کنیم. غریبه نباش در تماس باش.

This is a very common one, by keep in touch, take care. Now, let's talk about some more

این یک مورد بسیار رایج است، با حفظ تماس، مراقب باشید. حالا بیایید در مورد موارد غیررسمی تر صحبت کنیم

informal. Slang Expressions, you can use these with your friends, your family, or even with

. عبارات عامیانه، می‌توانید تا زمانی که وضعیت غیررسمی‌تر باشد، با دوستان، خانواده‌تان یا حتی با

your co-workers as long as the a more informal situation. We commonly use, Gada got to gotta

همکارانتان استفاده کنید . ما معمولاً استفاده می کنیم، گادا باید

I gotta go, I gotta jet, I gotta head out, I gotta take off, I gotta hit the road. I

بروم، باید جت کنم، باید بیرون بیایم، باید بلند شوم، باید به جاده بروم. من

gotta get going 6:00, I gotta jet. You can also say catch you later, which just means

باید ساعت 6 بروم، باید جت کنم. همچنین می‌توانید بگویید بعداً شما را بگیر، که فقط به این معنی است که

see you later. Catch you later. And notice, I took you and reduced it to ya. Catch you

بعداً می‌بینمت. بعد به شما ملحق میشم. و توجه کنید، من شما را گرفتم و آن را به شما کاهش دادم. بعد به شما ملحق میشم

later. Catch you later. Sometimes we just say later, later. A fun expression is catch.

. بعد به شما ملحق میشم. گاهی فقط می گوییم دیرتر، دیرتر. بیان سرگرم کننده گرفتن است.

You on the flip side, I have no

شما در طرف مقابل، من هیچ

no idea what the flip side is, but catch you on the flipside, catch you on the flippety-flip.

ایده ای ندارم که طرف مقابل چیست، اما شما را از آن طرف می گیرم، شما را از آن طرف می گیرم.

I'll catch on the flippety-flip by some people say, peace out. I personally have never said

من در تلنگر برخی از مردم می گویند، صلح. من شخصاً هرگز

this but I do hear it. A lot from some other speakers, peace out or simply piece. So if

این را نگفته ام اما آن را می شنوم. بسیاری از سخنرانان دیگر، صلح یا به سادگی قطعه. بنابراین اگر با

that suits your personality, you can use that one. Peace out. One of the most common informal

شخصیت شما مطابقت دارد، می توانید از آن استفاده کنید . صلح. یکی از رایج ترین

Expressions is just Sia. So we take see.

عبارات غیررسمی فقط Sia است. بنابراین ما می بینیم.

Later and we reduce it to Sia. Okay. Bye. See ya, Let's talk about some Expressions.

بعدا و به سیا تقلیل می دهیم. باشه. خدا حافظ. ببینید، بیایید در مورد برخی از عبارات صحبت کنیم.

You can use with your husband/wife. Boyfriend/Girlfriend significant other spouse life partner. Bye

می توانید با همسر یا همسرتان استفاده کنید. دوست پسر/دوست دختر شریک زندگی دیگر همسر. خداحافظ

my love, my love, and we say it in such a nice voice. Bye my love. I miss you already.

عشق من، عشق من، و ما آن را با صدای زیبا می گوییم. خداحافظ عشق من. دلم برایت تنگ شده است

I like that one. I miss you already even though they're right there, I miss you already. Buy

من آن را دوست دارم. دلم برایت تنگ شده است، حتی با وجود اینکه آنها همان جا هستند، از قبل دلم برایت تنگ شده است.

my love Barbara jewelry.

جواهرات باربارای عشق من را بخر.

I miss you too. Now we can use our pet name for each other by sweetheart. Bye sweetie.

دل منم برات تنگ شده. حالا ما می توانیم از نام حیوان خانگی خود برای یکدیگر توسط یار استفاده کنیم. خداحافظ عزیزم

By Cuddle Bear by my darling, or whatever your romantic name for each other is and if

با نوازش خرس توسط عزیزم، یا هر اسم عاشقانه‌ای که برای همدیگر دارید، و اگر

you have young kids, you can use this really cute expression, which goes, see you later

بچه‌های کوچک دارید، می‌توانید از این عبارت واقعاً زیبا استفاده کنید، که می‌گوید: بعداً

alligator. Do you know what comes next in a while crocodile, but just use that one with

تمساح می‌بینمت. آیا می دانید بعد از مدتی کروکودیل چه چیزی می آید ، اما فقط از آن برای

young children.

کودکان خردسال استفاده کنید.

Now let's talk about professional Expressions that you can use at work in a job interview,

حالا بیایید در مورد عبارات حرفه ای صحبت کنیم که می توانید در محل کار در یک مصاحبه شغلی،

a networking event or conference by looking forward to seeing you again soon. Looking

یک رویداد شبکه ای یا کنفرانس استفاده کنید و مشتاقانه منتظر دیدار مجدد شما هستیم. مشتاقانه

forward to working together. So notice the Jaron verb we need, you can also use a noun

منتظر همکاری با هم هستیم. بنابراین به فعل Jaron مورد نیاز خود توجه کنید، اگر برای اولین بار با کسی ملاقات می‌کنید، می‌توانید از یک اسم

looking forward to the conference looking forward to the project if you're meeting someone

در انتظار کنفرانس در انتظار پروژه استفاده کنید

for the first

First time you can say bye. It was a pleasure. It was a pleasure meeting you. It was nice

. لذت بخش بود. از ملاقات با شما خوشحال شدم.

talking to you in a job interview. We generally Express appreciation. Thank you so much for

صحبت کردن با شما در یک مصاحبه شغلی خوب بود. ما به طور کلی قدردانی می کنیم. به خاطر این فرصت، از شما بسیار تشکر می کنم

this opportunity. I look forward to hearing from you. The interviewer will also Express

. من مشتاقانه منتظر شنیدن شما هستم. مصاحبه کننده همچنین

appreciation. Thank you so much for coming today. I appreciate your time. Thank you so

قدردانی خواهد کرد. خیلی ممنون که امروز اومدی قدردان وقت شما هستم. خیلی ممنون

much for your time today.

از وقتی که امروز گذاشتید.

Be in touch shortly. Notice that expression in touch. We'll be in touch soon, we'll be

به زودی در تماس باشید به آن عبارت در تماس توجه کنید. به زودی با هم تماس خواهیم گرفت،

in touch shortly. Superiors can add some words of encouragement by, keep up the good work,

به زودی با هم تماس خواهیم گرفت. مافوق‌ها می‌توانند چند کلمه دلگرم کننده اضافه کنند، به کار خوب،

the great work, the amazing work, or they might say if you need me, I'm a phone call

کار عالی، کار شگفت‌انگیز ادامه دهند، یا ممکن است بگویند اگر به من نیاز دارید، من یک تماس تلفنی دارم

away by. If you need me I'm a phone call away. You know where to find me, which is letting

. اگر به من نیاز دارید من یک تماس تلفنی دور هستم. شما می دانید کجا مرا پیدا کنید، که به

you know.

شما اطلاع می دهد.

You can just text me, you know, where to find me. I'll be on my phone, you know, where to

شما فقط می توانید به من پیام دهید، می دانید، کجا من را پیدا کنید. من با تلفن خود تماس خواهم گرفت، می دانید، کجا می توانم

find me or a comment. One in the office is by my doors, always open, and that's encouraging

من را پیدا کنم یا یک نظر. یکی در دفتر کنار درهای من است، همیشه باز است، و این

you to come back. If you want to discuss anything, or if you need help, I door is always open.

شما را تشویق می کند که برگردید. اگر می‌خواهید درباره چیزی بحث کنید، یا اگر به کمک نیاز دارید، درب من همیشه باز است.

Well, there are so many different ways to say, goodbye. So, have fun adding these to

خب، راه‌های مختلفی برای گفتن خداحافظی وجود دارد. بنابراین، از افزودن این موارد به

your vocabulary. What's your favorite expression? Leave that in the comments.

دایره لغات خود لذت ببرید. عبارت مورد علاقه شما چیست؟ آن را در نظرات بگذارید.

Below and remember to download the free lesson, PDF that summarizes everything, the link is

در زیر و به یاد داشته باشید که درس رایگان را دانلود کنید، PDF که همه چیز را خلاصه می کند، لینک

in the description below and keep improving your vocabulary. With this lesson to help

در توضیحات زیر است و به بهبود دایره لغات خود ادامه دهید. با این درس به

you sound fluent and natural. And you can get your free speaking Guy where I share six

شما کمک می کند روان و طبیعی به نظر برسید. و شما می توانید رایگان صحبت کردن پسر خود را از جایی که من شش

ticks on how to speak English, fluently and confidently. You can get that on my website

نکته را در مورد نحوه صحبت کردن انگلیسی، روان و مطمئن به اشتراک می گذارم، دریافت کنید. شما می توانید آن را در وب سایت من

right here. So now get started with your next lesson. Now you're going to learn over 50

از اینجا دریافت کنید. بنابراین اکنون با درس بعدی خود شروع کنید . اکنون بیش از 50

different words that you can use to share.

کلمه مختلف را یاد خواهید گرفت که می توانید از آنها برای اشتراک گذاری استفاده کنید.

Share your opinion professionally and naturally in English. Now, let's get started with first

نظر خود را به صورت حرفه ای و طبیعی به زبان انگلیسی به اشتراک بگذارید. اکنون، اجازه دهید ابتدا

sharing your personal opinion. Let's say you're in a work meeting and you have an idea you

نظر شخصی خود را به اشتراک بگذاریم. فرض کنید در یک جلسه کاری هستید و ایده ای دارید که می

want to share with everyone. We should hire a marketing expert to build our website. You

خواهید با همه به اشتراک بگذارید. ما باید یک متخصص بازاریابی برای ساخت وب سایت خود استخدام کنیم. شما

can absolutely say that, but you can sound more professional more advanced if you use

کاملاً می توانید این را بگویید، اما اگر از یک کلمه نظر استفاده کنید، می توانید حرفه ای تر به نظر برسید

an opinion word. Now, there are many different phrases you can use to share your personal

. اکنون، عبارات مختلفی وجود دارد که می توانید برای به اشتراک گذاشتن نظر شخصی خود از آنها استفاده کنید

opinion.

.

I recommend starting with two to three that you like the most and then you can add more

من توصیه می کنم با دو تا سه موردی که بیشتر دوست دارید شروع کنید و بعد از اینکه

once you get comfortable with them. So you have variety and you're not always using the

با آنها راحت شدید می توانید موارد بیشتری را اضافه کنید. بنابراین شما تنوع دارید و همیشه از یک مورد استفاده نمی کنید

same one. Here's the list in my opinion. As far as I'm concerned, from my perspective,

. این لیست به نظر من است. تا آنجا که به من مربوط می شود، از منظر من،

from my point of view, personally, I think that in my view, I'd say that. I believe that

از دیدگاه خودم، شخصاً فکر می کنم که از نظر من، این را بگویم. من معتقدم که به

I strongly firmly, believe that.

شدت به آن اعتقاد دارم.

I'm convinced that there's no doubt in my mind that I feel that in my mind, it seems

من متقاعد شده ام که هیچ شکی در ذهنم نیست که در ذهنم این احساس را دارم، به نظرم

to me that. So, let's take our idea again. We should hire a marketing expert to build

اینطور می رسد. بنابراین، بیایید دوباره ایده خود را بگیریم. ما باید یک متخصص بازاریابی برای ساخت

our website. As far as I'm concerned, we should hire a marketing expert, in my opinion, in

وب سایت خود استخدام کنیم. تا جایی که به من مربوط می شود، به نظر من، به نظر من باید یک متخصص بازاریابی استخدام کنیم

my mind. Personally, I think that we should hire a marketing expert so you can use any

. من شخصاً فکر می کنم که باید یک متخصص بازاریابی استخدام کنیم تا بتوانید از هر

one of these. And remember variety is

یک از این موارد استفاده کنید. و به یاد داشته باشید تنوع کی است که

Ki you don't always want to say in my opinion, you can absolutely use that but you want to

به نظر من همیشه نمی خواهید بگویید، شما کاملاً می توانید از آن استفاده کنید اما می خواهید

have variety. Now let's talk about agreeing with an opinion. So you're in a meeting and

تنوع داشته باشید. حالا اجازه دهید در مورد موافقت با یک نظر صحبت کنیم. بنابراین شما در یک جلسه هستید و

a calling says we should postpone the conference or your colleague, use an opinion, word and

یک تماس می گوید باید کنفرانس را به تعویق بیندازیم یا همکار شما، از یک نظر، کلمه استفاده کنید و

said, I firmly believe that we should postpone the conference. Now let's say that you agree

گفتید، من کاملاً معتقدم که باید کنفرانس را به تعویق بیندازیم . حال فرض کنید که شما

with your colleague. What can you say?

با همکار خود موافق هستید. چی میتونی بگی؟

Say well again here's a big list. Start with 1 to 2 and add them as you get comfortable.

دوباره خوب بگویید اینجا یک لیست بزرگ است. با 1 تا 2 شروع کنید و در صورت راحتی آنها را اضافه کنید.

I agree. I agree with you. I think so too. That's a good point. You're right. Definitely.

موافقم. من با شما موافقم. من هم همینطور فکر می کنم. نکته خوبی است. حق با شماست. قطعا.

Absolutely. I second that I couldn't have said it better myself. I couldn't agree more.

کاملا. دوم اینکه خودم بهتر از این نمی توانستم بگویم. من نمی توانستم بیشتر موافق باشم.

We're on the same page. You hit the nail on the head. So your colleague says from my perspective,

ما در یک صفحه هستیم. میخ را به سر می کوبید . بنابراین همکار شما از دیدگاه من می‌گوید،

we should postpone the

ما باید آن را به تعویق بیندازیم

And you say I couldn't agree more. We should postpone the conference, you're right? We

و شما می‌گویید من نمی‌توانم بیشتر موافق باشم. ما باید کنفرانس را به تعویق بیندازیم، درست می گویید؟ ما

should postpone the conference. Absolutely. We should postpone the conference. I agree

باید کنفرانس را به تعویق بیندازیم. کاملا. ما باید کنفرانس را به تعویق بیندازیم. من

with you. Now, let's say your colleague Sheridan opinion. That started with. I don't think

با شما موافقم. حالا بیایید نظر همکارتان شریدان را بگوییم . که با شروع شد. من فکر نمی کنم من

I don't think we should postpone the conference personally. I don't think we should postpone

فکر نمی کنم که ما شخصاً کنفرانس را به تعویق بیندازیم . به نظر من نباید

the conference. We have one very specific phrase that you can use when you want to agree.

کنفرانس را به تعویق بیندازیم. ما یک عبارت بسیار خاص داریم که وقتی می خواهید موافقت کنید می توانید از آن استفاده کنید.

Free with a negative opinion. Do you know what that is in my mind? I don't think we

آزاد با نظر منفی. میدونی چی تو ذهنم هست؟ به نظر من نباید

should postpone the conference. Neither do. I neither, do I, you only use this when you're

کنفرانس را به تعویق بیندازیم. نه انجام دهید. من نه، آیا شما فقط زمانی از این استفاده می کنید که

agreeing with? I don't think neither do. I now, let's talk about disagreeing with an

با آن موافق هستید؟ من فکر نمی کنم این کار را انجام دهید. حالا بیایید در مورد مخالفت با یک

opinion. So you're in a meeting. And you're calling says in my mind, we should look for

نظر صحبت کنیم. بنابراین شما در یک جلسه هستید. و شما زنگ می زنید در ذهن من می گوید، ما باید به دنبال

a new supplier. Now, you

یک تامین کننده جدید باشیم. حالا شما

I would agree. What can you say you can say, I disagree with you. I'm afraid I disagree

موافقم شما چه می توانید بگویید که می توانید بگویید، من با شما مخالفم. می ترسم مخالفت کنم،

on the contrary I understand where you're coming from, but I respect your opinion, but

برعکس می فهمم از کجا می آیی، اما به نظرت احترام می گذارم، اما

that's a good point. However, I see your point but I have a different perspective I think.

این نکته خوبی است. با این حال، من نظر شما را می بینم اما فکر می کنم دیدگاه دیگری دارم.

Can I share my opinion? That's one way of looking at it. But have you considered

آیا می توانم نظر خود را به اشتراک بگذارم؟ این یکی از راه های نگاه کردن به آن است. اما آیا به این

Considered the fact that no, the first one I shared I disagree with you it's probably

واقعیت توجه کرده اید که نه، اولین موردی که من به اشتراک گذاشتم با شما مخالفم احتمالاً

the least commonly used because it sounds argumentative and we generally want to say

کمتر مورد استفاده قرار می گیرد زیرا استدلالی به نظر می رسد و ما به طور کلی می خواهیم

this softly to someone so it's way more common to say I'm afraid. I'm afraid I disagree with

این را به آرامی به کسی بگوییم بنابراین گفتن من می ترسم بسیار رایج تر است. . می ترسم با

you. It makes it a lot softer or you could acknowledge that I respect your opinion.

شما مخالف باشم. خیلی نرم تر می شود یا می توانید تصدیق کنید که به نظر شما احترام می گذارم.

Kenyan bought, I don't think that's a good idea. I respect your opinion, but I think

کنیایی خرید، فکر نمی کنم این ایده خوبی باشد. من به نظر شما احترام می گذارم، اما فکر می کنم

we should keep our supplier. My personal favorite in this category is I understand where you're

ما باید تامین کننده خود را حفظ کنیم. مورد علاقه شخصی من در این دسته این است که می‌دانم

coming from, but and then you share your opinion, or whatever information you like, I understand

از کجا آمده‌اید، اما سپس نظر خود را به اشتراک می‌گذارید، یا هر اطلاعاتی را که دوست دارید، می‌دانم که

where you're coming from. This is another way of saying. I respect your opinion. I understand

از کجا آمده‌اید. این یک راه دیگر برای گفتن است. من به نظر شما احترام می گذارم می فهمم

where you're coming from. Bye.

از کجا می آیی خدا حافظ.

But right now isn't the best time to change our suppliers because it's our busiest time

اما در حال حاضر بهترین زمان برای تغییر تامین کنندگان ما نیست زیرا شلوغ ترین زمان سال ما است

of year. We should wait until Q4. And remember you can add your personal opinion words as

. باید تا Q4 صبر کنیم. و به یاد داشته باشید که می توانید کلمات نظر شخصی خود را نیز اضافه کنید

well. From my perspective in my mind, from my point of view we should wait until q 4.

. از دیدگاه من در ذهن من، از دیدگاه من باید تا q 4 صبر کنیم

So you can absolutely combine these different opinion, words together. Now let's talk about

. حالا بیایید در مورد

sharing a general opinion. So something that

به اشتراک گذاشتن یک نظر کلی صحبت کنیم. بنابراین چیزی که

Most people would agree with here's a statement. Repetition is key when you're learning any

اکثر مردم با آن موافق هستند در اینجا یک بیانیه است. هنگامی که در حال یادگیری هر مهارت جدیدی هستید، تکرار کلیدی است

new skill. Now I personally believe this but is not my opinion per se. This is just a commonly

. حالا من شخصاً به این اعتقاد دارم اما فی نفسه نظر من نیست. این فقط یک

held opinion by most people by many different people. So, here are some general opinion

عقیده رایج توسط اکثر مردم توسط افراد مختلف است. بنابراین، در اینجا چند کلمه نظر کلی وجود دارد

words. You can use it said that, it's believed that I've heard that

. شما می توانید از آن استفاده کنید، گفته می شود که، اعتقاد بر این است که من شنیده ام که

It's considered that it's generally accepted that most agree that some say that it goes

به طور کلی پذیرفته شده است که اکثر آنها موافق هستند که برخی می گویند

without saying that researchers experts suggest that. So I could say it's generally accepted.

ناگفته نماند که کارشناسان متخصصان این را پیشنهاد می کنند. بنابراین می توانم بگویم که به طور کلی پذیرفته شده است.

That repetition is key when you're learning any new skill and personally I agree and personally

این تکرار زمانی کلیدی است که شما در حال یادگیری هر مهارت جدیدی هستید و شخصاً موافقم و شخصاً

I couldn't have said it better myself so you absolutely can share.

نمی‌توانستم آن را بهتر بگویم، بنابراین شما کاملاً می‌توانید آن را به اشتراک بگذارید.

General opinion, but then agree with that, General opinion, using one of the phrases

نظر عمومی، اما سپس با آن موافق باشید، نظر عمومی، با استفاده از یکی از عباراتی که

you've already learned or maybe you want to disagree with this statement. Well then, of

قبلاً یاد گرفته اید یا شاید می خواهید با این جمله مخالف باشید. خوب پس،

course, you can use one of the phrases to disagree on the contrary repetition. Isn't

البته، می توانید از یکی از عبارات برای مخالفت با تکرار مخالف استفاده کنید.

that important? I'm afraid I disagree repetition. Isn't that important in my mind? And then

این مهم نیست؟ می ترسم با تکرار مخالفت کنم. آیا این در ذهن من مهم نیست؟ و سپس می

you can share your opinion. And finally, let's talk about how to ask someone.

توانید نظر خود را به اشتراک بگذارید. و در نهایت، بیایید در مورد چگونگی پرسیدن از کسی صحبت کنیم.

For their opinion. So let's say I shared a general opinion. Most agree that repetition

برای نظر آنها. بنابراین فرض کنید من یک نظر کلی را به اشتراک گذاشتم. اکثراً موافق هستند که

is key, when learning a new skill. And I want to ask for your opinion on this specific topic.

در هنگام یادگیری یک مهارت جدید، تکرار کلیدی است. و من می خواهم نظر شما را در مورد این موضوع خاص بپرسم.

I can say, do you agree? What's your opinion? What do you think? What are your thoughts?

میتونم بگم موافقی؟ نظرتون چیه؟ شما چی فکر میکنید؟ نظر شما چیست؟

What's your view? How do you see the situation? What's your take on it? What about you?

نظر شما چیست؟ وضعیت را چگونه می بینید؟ نظر شما در مورد آن چیست؟ تو چطور؟

How about you has that been your experience? What is your experience been? Are we on the

شما چطور این تجربه شما بوده است؟ تجربه شما چی بوده؟ آیا ما در

same page? Is that something you would support to? So if you're talking to someone who's

یک صفحه هستیم؟ آیا این چیزی است که شما از آن حمایت می کنید ؟ بنابراین اگر با کسی صحبت می کنید که

currently learning a new skill, it could be really interesting to ask them. Has that been

در حال حاضر در حال یادگیری یک مهارت جدید است، می تواند واقعاً جالب باشد که از او بپرسید. آیا این

your experience. What are your thoughts on that? Do you agree? Finally, let's talk about

تجربه شما بوده است نظر شما در آن مورد چیست؟ موافقید؟ در نهایت، بیایید در مورد

all the essential job interview vocabulary that you need to

تمام واژگان ضروری مصاحبه شغلی که به شما کمک می کند تا به

Help you sound fluent Advanced and natural. So you land your dream job. Let's get started

شما کمک کند حرفه ای پیشرفته و طبیعی به نظر برسید صحبت کنیم. بنابراین به شغل رویایی خود دست پیدا می کنید. بیایید

with the first question that you're going to be asked, tell me about yourself. When

با اولین سوالی که قرار است از شما پرسیده شود شروع کنیم، درباره خودتان بگویید. وقتی

you're asked this question, you absolutely must use the Expression. I have more of them

این سوال از شما پرسیده می شود، باید از Expression استفاده کنید. من تعداد بیشتری از آنها

over, or almost 10 years of experience, and then you can add as a and your job title.

یا تقریباً 10 سال تجربه دارم، و سپس می توانید عنوان شغلی خود را اضافه کنید.

As our project manager as an accountant, don't forget. That article is very important that

به عنوان مدیر پروژه ما به عنوان یک حسابدار، فراموش نکنید. آن مقاله بسیار مهم است که

it's there before your job title. Now you can also talk about your experience in a particular

قبل از عنوان شغلی شما وجود داشته باشد. اکنون می توانید در مورد تجربه خود در یک زمینه خاص نیز صحبت کنید

field. I have almost 20 years of experience in the project management industry, I have

. من تقریبا 20 سال تجربه در صنعت مدیریت پروژه دارم، من

more than 15 years of experience in the

بیش از 15 سال تجربه در

The it sector so you can use field industry or sector. Now notice you have more than or

بخش The it دارم، بنابراین شما می توانید از صنعت یا بخش میدانی استفاده کنید. اکنون توجه کنید که بیشتر از یا

over, that's when the number is greater than, and then you have almost that's when the number

بیشتر دارید، آن زمانی است که عدد بزرگتر از آن است، و پس از آن تقریباً زمانی است که عدد

is less than. So if you actually have 13 or 14 years of experience, well it sounds better

کمتر از آن است. بنابراین اگر واقعاً 13 یا 14 سال تجربه دارید، بهتر به نظر می رسد

to use a round number like 15. So you can say almost

که از یک عدد گرد مانند 15 استفاده کنید. بنابراین می توانید بگویید تقریباً

Years of experience, if you have 13 or 14, now, you can add to this and tell us more

سال ها تجربه، اگر 13 یا 14 سال دارید، اکنون می توانید به این اضافه کنید و به ما بگویید. بیشتر

about your responsibilities in that role. So you can say in this role which is your

در مورد مسئولیت های خود در آن نقش. بنابراین می توانید در این نقش بگویید که

role as a financial analyst. In this role, you could also say in that role. It doesn't

نقش شما به عنوان یک تحلیلگر مالی چیست. در این نقش هم می شود گفت در آن نقش.

matter. In this that role I was responsible for, or you can say, I am responsible.

مهم نیست. در این نقش من مسئول بودم یا می توان گفت من مسئول هستم.

For was if you're viewing the role as complete and I am responsible for, if you're currently

برای اینکه اگر نقش را کامل می‌بینید و من مسئول آن هستم، اگر در حال حاضر

doing that role, I was responsible for now. After this, we need a gerund verb. So you

آن نقش را انجام می‌دهید، من در حال حاضر مسئول بودم. بعد از این به یک فعل جیروند نیاز داریم. بنابراین

can use many, many different verbs to talk about your experience. These are the most

می توانید از افعال بسیار بسیار مختلف برای صحبت در مورد تجربه خود استفاده کنید. اینها

common verbs you can use in this role. I was responsible for

رایج ترین افعالی هستند که می توانید در این نقش استفاده کنید. من مسئول

Managing overseeing leading coordinating creating developing reviewing improving streamlining.

مدیریت نظارت بر هماهنگی های پیشرو در ایجاد توسعه بررسی بهبود کارآمدسازی بودم.

And analyzing. Of course, you can use other verbs, but these are the most common. Now

و تجزیه و تحلیل. البته، می توانید از افعال دیگری استفاده کنید ، اما این افعال رایج ترین هستند. در حال حاضر

streamlining. This means improving the efficiency or Effectiveness. So, as a financial analyst

ساده. این به معنای بهبود کارایی یا اثربخشی است. بنابراین، به عنوان یک تحلیلگر مالی

you could say,

می توان گفت،

I have over 20 years of experience, as a financial analyst in the IT industry. In this role,

من بیش از 20 سال تجربه به عنوان یک تحلیلگر مالی در صنعت IT دارم. در این نقش،

I'm responsible for overseeing a team of 15 people and I'm responsible for streamlining,

من مسئول نظارت بر تیمی متشکل از 15 نفر هستم و مسئولیت ساده‌سازی

our operations. Now, in a job interview you absolutely want to use more academic or formal

عملیات‌هایمان را بر عهده دارم. اکنون، در یک مصاحبه شغلی شما کاملاً می خواهید از صفت های آکادمیک یا رسمی بیشتری استفاده کنید

adjectives. You don't want to say. I have a lot of

. نمیخوای بگی من

Ends that doesn't sound very strong or convincing, it sounds a lot more impressive. If you say

Ends زیادی دارم که خیلی قوی یا قانع کننده به نظر نمی رسند، خیلی تاثیرگذارتر به نظر می رسند. اگر بگویید

I have extensive experience, I have significant experience. So those are two must know adjectives

من تجربه زیادی دارم، تجربه قابل توجهی دارم . بنابراین، این دو صفت باید بدانید

that you should use in job interviews, extensive and significant, which simply is a more formal

که باید در مصاحبه های شغلی استفاده کنید، گسترده و قابل توجه، که به سادگی روشی رسمی تر

way of saying. A lot of I have significant experience.

برای گفتن است. بسیاری از آنها تجربه قابل توجهی دارم .

Variance. And again, after this, you need a gerund verb. You can use any of the verbs

واریانس. و دوباره، بعد از این، به یک فعل جیروند نیاز دارید. می توانید از هر یک از افعالی که

I've already shared. And of course, you'll have specific verbs for your industry and

قبلاً به اشتراک گذاشته ام استفاده کنید. و البته، شما افعال خاصی برای صنعت خود و

your specific job title. I have extensive experience creating International marketing

عنوان شغلی خاص خود خواهید داشت. من تجربه گسترده ای در ایجاد کمپین های بازاریابی بین المللی

campaigns for a variety of Industries. Now, after this expression, I have significant

برای صنایع مختلف دارم. اکنون، پس از این بیان، من تجربه گسترده قابل توجهی دارم

extensive experience.

.

You can also use a noun. I have significant project management experience. I have significant

شما همچنین می توانید از یک اسم استفاده کنید. من تجربه مدیریت پروژه قابل توجهی دارم. من تجربه قابل توجهی در

financial analysis experience so you don't have to use a gerund verb. You could also

تجزیه و تحلیل مالی دارم، بنابراین شما مجبور نیستید از فعل جیروند استفاده کنید. شما همچنین می توانید از

use a noun. If you're asked about your education or your credentials, you can simply say I

یک اسم استفاده کنید. اگر از شما در مورد تحصیلات یا مدارک تحصیلی تان سوال شد، می توانید به سادگی بگویید من

have a bachelor of, I have a Bachelor of Science and Bachelor of Arts and Bachelor of engineering,

لیسانس دارم، من لیسانس علوم و لیسانس هنر و لیسانس مهندسی دارم،

whatever that means

هر چه که باشد

Maybe now you can end it there. But you may also choose to identify the school and the

شاید حالا بتوانید آن را به همین جا خاتمه دهید. اما می‌توانید مدرسه و

year, you graduated, those aren't requirements. But if you went to a prestigious or well-known

سالی که فارغ‌التحصیل شده‌اید را نیز مشخص کنید، اینها الزامات نیستند. اما اگر به یک مدرسه معتبر یا معروف رفته‌اید

school or you, recently graduated those might be useful details to include. I have a Bachelor

یا به تازگی فارغ‌التحصیل شده‌اید، ممکن است این جزئیات مفید باشد. من لیسانس

of Science from Cornell, I graduated in 2020. You could also use the verbs received or obtained.

علوم از کرنل دارم، در سال 2020 فارغ التحصیل شدم. همچنین می توانید از افعال دریافت یا به دست آمده استفاده کنید.

Which are more formal than have, however, it's extremely common to use the verb. Have

که رسمی تر از have هستند، با این حال، استفاده از فعل بسیار رایج است. آیا

I have a bachelor, I have a master, but you can absolutely use received or obtain to use

من لیسانس دارم، من کارشناسی ارشد دارم، اما می توانید برای استفاده از

the more formal version. I received my master of education from Cornell in 2020. I obtained

نسخه رسمی تر از دریافت یا دریافت استفاده کنید. من کارشناسی ارشد خود را در سال 2020 از کرنل دریافت کردم. من

my master of engineering from MIT in

در سال 2019 کارشناسی ارشد مهندسی خود را از MIT گرفتم،

in 2019, if your credential is a certification, you can use the verbs. I received I completed

اگر مدرک شما گواهی است، می توانید از افعال استفاده کنید. من دریافت کردم

or I obtained I completed my PMP in 2019. Now notice here, I use an acronym PMP. If

یا به دست آوردم PMP خود را در سال 2019 تکمیل کردم. اکنون توجه کنید که در اینجا از یک مخفف PMP استفاده می کنم. اگر

I'm applying for a job in the project management industry, they know what a PMP is. It's the

من برای شغلی در صنعت مدیریت پروژه درخواست می کنم ، آنها می دانند PMP چیست. این

most prestigious certification in the industry is stands for project.

معتبرترین گواهینامه در صنعت است که مخفف پروژه است.

Matt professional. So there is no need to identify an acronym. If that acronym is well-known

مت حرفه ای. بنابراین نیازی به شناسایی نام اختصاری نیست. اگر این مخفف

in your specific industry, let's talk about your personal strengths. The interviewer is

در صنعت خاص شما شناخته شده است، بیایید در مورد نقاط قوت شخصی شما صحبت کنیم. مصاحبه کننده

likely going to ask. You what are your strengths? What would you say? Are your three best qualities.

احتمالا می پرسد. شما نقاط قوت شما چیست؟ تو چی میگفتی؟ سه ویژگی شما هستند.

So here you can use a transition word as for my strength as for my strengths that's just

بنابراین در اینجا می توانید از یک کلمه انتقالی برای قدرت من و برای نقاط قوت من استفاده کنید که فقط

to introduce

برای معرفی

Zeus the point. As, for my strength, I'm extremely. And then you can list the quality. Now notice

نکته زئوس است. همانطور که، برای قدرت من، من بسیار. و سپس می توانید کیفیت را لیست کنید. حالا توجه کنید

here, I use the adjective extremely. This is a more convincing adjective than I'm really

اینجا، من از صفت فوق العاده استفاده می کنم. این یک صفت قانع‌کننده‌تر از من است

or very you want to avoid those common adjectives because they don't stand out and it's way

یا واقعاً می‌خواهید از آن صفت‌های رایج اجتناب کنید زیرا آنها برجسته نیستند و

more convincing to use a stronger adjective in a job interview like extremely

استفاده از صفت قوی‌تر در یک مصاحبه شغلی بسیار متقاعدکننده‌تر است، مانند

I am extremely hard-working which sound stronger than I'm really hard-working. Let's review

بسیار سخت‌کوش هستم. به نظر قوی تر از آن چیزی است که من واقعاً سخت کوش هستم. بیایید

some common adjectives that you're going to use and for all of these adjectives you're

برخی از صفت های رایجی که قرار است استفاده کنید را مرور کنیم و برای همه این صفت ها از

going to use the verb to be and then list the adjectives, I'm extremely hardworking

فعل to be استفاده کنید و سپس صفت ها را فهرست کنید.

committed, trustworthy, honest focused methodical, proactive a team.

.

I'm player for a team player. You can't use an adjective. You're simply going to say I'm

من برای یک بازیکن تیم هستم. شما نمی توانید از صفت استفاده کنید. شما به سادگی می خواهید بگویید من

a team player, you're not going to say I'm extremely team player that doesn't work. I'm

یک بازیکن تیم هستم، نمی خواهید بگویید من یک بازیکن فوق العاده تیم هستم که کار نمی کند. من

AA, team player. Now, let's talk about some specific skills. You should highlight in your

بازیکن تیم AA هستم. حالا بیایید در مورد چند مهارت خاص صحبت کنیم. شما باید در مصاحبه خود برجسته کنید

interview. Now the following skills are rated as the top ten skills that employers want,

. اکنون مهارت‌های زیر به‌عنوان ده مهارت برتر مورد نظر کارفرمایان رتبه‌بندی می‌شوند،

of course the skills

البته مهارت‌های

Specific to your industry but you can take this as a general list of skills that would

خاص برای صنعت شما، اما می‌توانید این را به‌عنوان فهرستی کلی از مهارت‌هایی در نظر بگیرید که

be useful to highlight during the interview. And to talk about the skills, you can say

برجسته کردن آنها در طول مصاحبه مفید است. و برای صحبت در مورد مهارت ها، می توانید بگویید

I have and for an adjective, you can say, I have advanced, I have Superior. I have excellent

I have و برای یک صفت می توانید بگویید، I have advanced, I have Superior. من عالی هستم

and then you list the skill. I have excellent time management skills. I have Superior.

و بعد شما مهارت را لیست کنید. من مهارت های مدیریت زمان عالی دارم. من سوپریور دارم

Communication skills, I have advanced adaptability skills. The other top 10 skills are problem,

مهارت های ارتباطی، مهارت های سازگاری پیشرفته دارم . 10 مهارت برتر دیگر عبارتند از مشکل،

solving, teamwork. Creativity leadership interpersonal skills attention to detail and work ethic

حل کردن، کار تیمی. مهارت های بین فردی رهبری خلاقیت توجه به جزئیات و اخلاق کاری

for work ethic. We have a very specific adjective and that's strong. I have a strong work ethic.

برای اخلاق کاری. ما یک صفت خیلی خاص داریم و این قوی است. من اخلاق کاری قوی دارم.

So this is the specific expression for work.

بنابراین این عبارت خاص برای کار است.

I think I have a strong work ethic so let's say you want to show off your communication

فکر می کنم اخلاق کاری قوی دارم، بنابراین فرض کنید می خواهید مهارت های ارتباطی خود را نشان دهید

skills. I have Superior communication skills. Now let's say the interviewer wants to know

. من مهارت های ارتباطی عالی دارم حال فرض کنید مصاحبه کننده می خواهد بداند که

why you're interested in this specific position. You could say I'm looking for an opportunity

چرا به این موقعیت خاص علاقه دارید. می توانید بگویید من به دنبال فرصتی هستم

to further or to develop my ex skills. So your project management skills, your teamwork

تا مهارت های سابقم را بیشتر یا توسعه دهم. بنابراین مهارت های مدیریت پروژه شما، مهارت های کار گروهی شما

skills.

.

Your financial analysis skills, whatever the specific skill is you could also say I'm looking

مهارت های تجزیه و تحلیل مالی شما، هر مهارت خاصی که باشد، می توانید بگویید من به

for an opportunity to gain experience in. And then you can talk about a specific field

دنبال فرصتی برای کسب تجربه هستم. و سپس می توانید در مورد یک

industry or sector in the IT industry in the project management field in the marketing

صنعت یا بخش خاص در صنعت فناوری اطلاعات در زمینه مدیریت پروژه در بازاریابی صحبت کنید.

sector. You should absolutely have a conclusion. Don't just say thank you for your time, you

بخش حتما باید یک نتیجه گیری داشته باشید. فقط از وقتی که گذاشتید تشکر نکنید،

should.

باید بگویید.

Leave them with a really strong impression of your skills and your ability to complete

آنها را با تصوری واقعا قوی از مهارت ها و توانایی خود در تکمیل

the job and be an asset to the organization. So you can say, I believe that I know that

کار و داشتن یک دارایی برای سازمان به جای بگذارید. بنابراین می‌توانید بگویید، من معتقدم که می‌دانم

I'm confident that my extensive project management skills would make me a valuable asset to your

مطمئن هستم که مهارت‌های مدیریت پروژه گسترده‌ام، من را به یک دارایی ارزشمند برای

company, your team, your organization.

شرکت، تیم و سازمان شما تبدیل می‌کند.

Ian and I look forward to the opportunity to contribute to your goals. Of course, you

من و ایان مشتاقانه منتظر فرصتی هستیم تا در اهداف شما مشارکت کنیم. البته، شما

should take this and adapt it to your specific industry or roll, but you absolutely want

باید این را در نظر بگیرید و آن را با صنعت یا رول خاص خود تطبیق دهید، اما شما مطلقاً می خواهید

a strong conclusion statement to impress, the interviewer. You just learned a lot of

یک بیانیه نتیجه گیری قوی برای تحت تاثیر قرار دادن مصاحبه کننده داشته باشید. شما به تازگی واژگان زیادی یاد گرفتید

vocabulary. And if you want to keep learning, I suggest watching this lesson next and make

. و اگر می‌خواهید به یادگیری ادامه دهید، پیشنهاد می‌کنم این درس را در مرحله بعد تماشا کنید و مطمئن شوید که

sure you get your free speaking Guy where I share six tips on how to

صحبت رایگان خود را دریافت می‌کنید، جایی که من شش نکته را در مورد نحوه

Speak English, fluently and confidently, you can download the guide right here and now

صحبت کردن انگلیسی، روان و مطمئن به اشتراک می‌گذارم، می‌توانید راهنما را از اینجا دانلود کنید و اکنون

get started with your next lesson.

با آن شروع کنید. درس بعدی شما