Learn 100 Advanced Adjectives to Describe Personality in 30 Minutes | FREE LESSON PDF

Welcome back to JForrest English Training.

به آموزش زبان انگلیسی JForrest خوش آمدید.

I'm Jennifer.

من جنیفر هستم

And today you're going to learn 100 advanced adjectives to describe people and personality.

و امروز شما 100 صفت پیشرفته را برای توصیف افراد و شخصیت یاد خواهید گرفت.

You can use these adjectives to describe yourself when you're attending a job interview or on

وقتی در یک مصاحبه شغلی شرکت می کنید یا در

your resume.

رزومه خود می توانید از این صفت ها برای توصیف خود استفاده کنید.

To sound very advanced and professional.

به نظر بسیار پیشرفته و حرفه ای. بیا

Let's get started.

شروع کنیم.

First, let's talk about sentence structure.

ابتدا اجازه دهید در مورد ساختار جمله صحبت کنیم.

Commonly you can use to be plus adjective.

معمولاً می توانید از صفت به اضافه استفاده کنید.

Janice is nice.

جانیس خوبه

Of course you need to conjugate your verb according to the subject I am nice.

البته باید فعل خود را با توجه به موضوع I am nice جمع کنید.

Another common structure is to use adjective plus noun.

یکی دیگر از ساختارهای رایج استفاده از صفت به اضافه اسم است.

I met a nice person.

من با یک فرد خوب آشنا شدم.

Notice the adjective comes directly before the noun.

توجه کنید که صفت مستقیماً قبل از اسم می آید .

So it's article, adjective, noun.

پس مقاله، صفت، اسم است.

I met a nice person.

من با یک فرد خوب آشنا شدم.

Pay attention to this sentence structure.

به این ساختار جمله توجه کنید.

I'll also teach you more advanced sentence structures in the different examples.

همچنین در مثال‌های مختلف ساختار جملات پیشرفته‌تری را به شما آموزش می‌دهم .

Now let's get started with our 100 advanced adjectives starting from A all the way to

حالا بیایید با 100 صفت پیشرفته از A تا

Z.

Z شروع کنیم

Adaptable, adaptable.

.

This is when you're willing and able to change to suit different conditions.

این زمانی است که شما مایل و قادر به تغییر با شرایط مختلف هستید.

So let's say one minute you're editing a report, next you're leading a presentation, next you're

بنابراین فرض کنید یک دقیقه در حال ویرایش یک گزارش هستید، بعد در حال رهبری یک ارائه هستید، سپس در حال

analyzing financial information.

تجزیه و تحلیل اطلاعات مالی هستید.

So you're working and changing to do many different things.

بنابراین شما در حال کار و تغییر برای انجام کارهای مختلف هستید.

I'm very adaptable.

من خیلی سازگارم

Adept, adept.

ماهر، ماهر.

You're adept at something.

تو در کاری ماهر هستی

Notice that preposition at.

به این حرف اضافه توجه کنید.

When you're adept at something, it means you're skilled at something.

وقتی در کاری مهارت دارید، به این معنی است که در کاری مهارت دارید.

You're very good at something.

تو یه چیزی خیلی خوبه

I'm very adept at using SAP.

من در استفاده از SAP بسیار ماهر هستم.

Adventurous, Adventurous.

ماجراجو، ماجراجو.

This is when you're willing to try new or different things.

این زمانی است که شما مایل هستید چیزهای جدید یا متفاوتی را امتحان کنید.

A job posting might say we're looking for someone who's adventurous because this position

یک آگهی شغلی ممکن است بگوید ما به دنبال فردی هستیم که ماجراجو باشد زیرا این موقعیت

requires traveling all over the world.

مستلزم سفر به سراسر جهان است.

So if you're adventurous, you can apply affectionate, affectionate.

بنابراین اگر اهل ماجراجویی هستید، می‌توانید با محبت و محبت به کار ببندید .

This is showing feelings of liking or love.

این نشان دهنده احساس دوست داشتن یا عشق است.

She gave me an an affectionate farewell.

او با من خداحافظی محبت آمیزی کرد.

So a very loving farewell.

پس یک خداحافظی بسیار عاشقانه

I've summarized all 100 adjectives into a free lesson PDF that includes the adjective,

من تمام 100 صفت را در یک PDF درس رایگان که شامل صفت،

the definition, and an example sentence.

تعریف و یک جمله مثال است، خلاصه کرده ام.

You can look in the description for the link to download the free lesson PDF.

برای دانلود فایل PDF رایگان درس می توانید به توضیحات مراجعه کنید.

Ambitious, ambitious.

جاه طلب، جاه طلب.

This is when you have a strong desire to become successful in your career.

این زمانی است که شما تمایل زیادی به موفقیت در حرفه خود دارید.

Here or in life, I'm attracted to ambitious men.

در اینجا یا در زندگی، من جذب مردان جاه طلب هستم .

Does that describe you?

آیا این شما را توصیف می کند؟

Are you ambitious, artistic, Artistic.

آیا شما جاه طلب، هنرمند، هنرمند هستید؟

This is when you're able to create or enjoy art.

این زمانی است که شما می توانید هنر خلق کنید یا از آن لذت ببرید .

Would you describe yourself as artistic?

آیا خودتان را هنرمند توصیف می کنید؟

Assertive Assertive.

قاطعانه قاطعانه.

When you're assertive, it means you're confident, saying what you mean or what you feel without

وقتی قاطع هستید، به این معنی است که اعتماد به نفس دارید، بدون ترس آنچه را که می خواهید می گویید یا احساس می کنید

fear.

.

I need to work on being more assertive.

من باید روی قاطعیت بیشتر کار کنم.

I need to work on.

من باید کار کنم

Saying what I want, saying what I feel without being afraid of what other people might think

آنچه را که می خواهم بگویم، آنچه را که احساس می کنم بدون ترس از اینکه دیگران در

of me.

مورد من چه فکری می کنند بگویم.

I need to work on being more assertive, attentive, attentive.

من باید روی قاطعیت، توجه و دقت بیشتر کار کنم .

When you're attentive, it means you're very helpful and you take care of others.

وقتی حواس تان باشد، به این معناست که خیلی کمک کننده هستید و از دیگران مراقبت می کنید.

I try to be very attentive to my students, which means I try to be very helpful, authentic,

من سعی می‌کنم به دانش‌آموزانم توجه زیادی داشته باشم، یعنی سعی می‌کنم بسیار مفید، معتبر،

authentic.

معتبر باشم.

This means that you're real, you're true.

این به این معنی است که شما واقعی هستید، شما واقعی هستید.

You're not pretending to be someone that you're not.

شما تظاهر به کسی نمی کنید که نیستید.

You're authentic.

شما معتبر هستید

Sometimes being authentic around others is difficult.

گاهی اوقات واقعی بودن در کنار دیگران دشوار است.

Sometimes being the real you is difficult because you're afraid that people might judge

گاهی اوقات واقعی بودن دشوار است، زیرا می ترسید که دیگران

you approachable, approachable.

شما را قابل دسترس و قابل دسترس قضاوت کنند.

This describes someone who is friendly and easy to talk to.

این نشان دهنده فردی است که دوستانه است و به راحتی می توان با او صحبت کرد.

My goal is for all my students to describe me as approachable.

هدف من این است که همه دانش آموزانم مرا به عنوان فردی قابل دسترس توصیف کنند.

Would you describe me As for approachable, friendly, and easy to talk to?

آیا می‌توانید مرا در رابطه با صمیمی، دوستانه و آسان صحبت کردن با او توصیف کنید؟

If so, put that in the comments.

اگر چنین است، آن را در نظرات قرار دهید.

Jennifer, you're approachable, balanced, balanced.

جنیفر، تو قابل دسترس، متعادل و متعادل هستی.

This is when you consider all sides or opinions equally.

این زمانی است که همه طرف ها یا نظرات را به طور مساوی در نظر بگیرید.

Even though she's a Democrat, she's very balanced.

اگرچه او یک دموکرات است، اما بسیار متعادل است.

She considers other sides and opinions other than Democratic opinions, bright, bright.

او طرف ها و نظراتی غیر از عقاید دمکراتیک را روشن و درخشان می داند.

This is another way of saying smart or intelligent or someone who learns quickly.

این یک راه دیگر برای گفتن باهوش یا باهوش یا کسی است که سریع یاد می گیرد.

My students are all very bright.

شاگردان من همه بسیار باهوش هستند.

I know you'll learn these adjectives very quickly because you're bright, broad minded.

من می دانم که شما این صفت ها را خیلی سریع یاد خواهید گرفت، زیرا شما روشنفکر و گسترده هستید.

Broad minded.

وسعت فکر

This is someone who is willing to accept different behaviors, different opinions, different lifestyles.

این کسی است که حاضر است رفتارهای مختلف، نظرات مختلف، سبک زندگی متفاوت را بپذیرد.

Being broad minded is important when you work with people from around the world.

زمانی که با افرادی از سراسر جهان کار می کنید، داشتن ذهن گسترده اهمیت دارد .

Candid, candid.

صریح، رک.

When someone is candid, it means that they're honest and they tell the truth about a situation.

وقتی کسی رک است، به این معنی است که او صادق است و حقیقت را در مورد یک موقعیت می گوید.

To be candid, I left my job because I didn't like my boss cheerful.

صادقانه بگویم، من شغلم را رها کردم زیرا دوست نداشتم رئیسم شاد باشد.

This is someone who is happy and positive, cheerful.

این کسی است که شاد و مثبت و شاد است.

I try to surround myself with cheerful people.

سعی می کنم اطرافم را با افراد شاد احاطه کنم.

Chill, chill.

خنک، خنک

This is an informal adjective, but commonly used, and it describes someone who is relaxed,

این یک صفت غیررسمی است، اما معمولاً استفاده می‌شود و کسی را توصیف می‌کند که آرام است،

who isn't worried, isn't anxious, who's very chill.

نگران نیست، مضطرب نیست، بسیار سرد است.

As I get older, I become more and more chill.

هر چه بزرگتر می شوم بیشتر و بیشتر سرد می شوم.

More relaxed.

آرام تر.

I don't stress as much.

من زیاد استرس ندارم من

I'm not as anxious or worried.

آنقدرها مضطرب یا نگران نیستم. من

I'm chill.

خنکم آیا

Are you chill?

شما سرد هستید؟

Put that in the comments.

آن را در نظرات قرار دهید.

If you are, I'm chill.

اگر شما هستید، من خنک هستم.

Clever, clever.

باهوش، باهوش

This is another advanced way of seeing smart or intelligent.

این یکی دیگر از راه های پیشرفته برای باهوش یا باهوش دیدن است.

Someone who learns quickly.

کسی که سریع یاد می گیرد.

She's a very clever student, Communicative.

او دانش آموز بسیار باهوشی است، ارتباط برقرار می کند.

Communicative.

ارتباطی.

This describes someone who is willing to talk to others and who is willing to share information.

این به کسی اشاره می کند که مایل به صحبت با دیگران است و مایل به اشتراک گذاری اطلاعات است.

Did you notice that Julie wasn't very communicative at the meeting today?

آیا متوجه شدید که جولی در جلسه امروز خیلی اهل ارتباط نبود ؟

Compassionate.

دلسوز.

Compassionate.

دلسوز.

This is someone who is very sympathetic to others, especially when others are in a difficult

این فردی است که با دیگران بسیار دلسوز است ، به خصوص زمانی که دیگران در شرایط سختی هستند

situation and they want to help that person.

و می خواهند به آن شخص کمک کنند.

They're very compassionate.

آنها بسیار دلسوز هستند.

She's a compassionate reporter, competitive, competitive.

او یک خبرنگار دلسوز، رقابتی، رقابتی است.

This describes someone who really wants to win and who enjoys competition.

این کسی را توصیف می کند که واقعاً می خواهد برنده شود و از رقابت لذت می برد.

I am very competitive.

من خیلی رقابتی هستم.

Sometimes I'm a little too competitive because I love winning.

گاهی اوقات من کمی بیش از حد رقابتی هستم زیرا عاشق برنده شدن هستم.

What about you?

تو چطور؟

Are you competitive?

آیا شما رقابتی هستید؟

Charismatic, charismatic.

کاریزماتیک، کاریزماتیک.

This is someone who is well liked and well admired, and because of that they're able

این کسی است که به خوبی مورد علاقه و تحسین قرار می گیرد و به همین دلیل می تواند

to influence others easily.

به راحتی بر دیگران تأثیر بگذارد.

If you want to win the election, you need to be more charismatic.

اگر می خواهید در انتخابات پیروز شوید، باید کاریزماتیک تر باشید.

Consider it, Consider it.

در نظر بگیرید، آن را در نظر بگیرید.

This is when you care about and respect others.

این زمانی است که به دیگران اهمیت می دهید و به آنها احترام می گذارید.

It was very considerate of you to change the meeting because you knew I had an appointment.

تغییر جلسه از جانب شما بسیار محتاط بود زیرا می دانستید که من قرار ملاقاتی دارم.

Constructive.

سازنده.

Constructive.

سازنده.

This is usually information or advice that's meant to help someone or help someone improve

این معمولاً اطلاعات یا توصیه هایی است که به منظور کمک به کسی یا کمک به بهبود

their performance.

عملکرد خود است.

Can I give you some constructive criticism?

آیا می توانم یک انتقاد سازنده به شما بکنم؟

Can I criticize you?

آیا می توانم از شما انتقاد کنم؟

But in a way that's meant to help you improve, help you improve your performance?

اما به گونه ای که به شما کمک می کند تا عملکرد خود را بهبود ببخشید؟

Can I give you some constructive criticism?

آیا می توانم یک انتقاد سازنده به شما بکنم؟

Coy.

خجالتی

Coy.

خجالتی

When someone's coy, they intentionally don't reveal information because they want to make

وقتی کسی خجالتی است، عمداً اطلاعاتی را فاش نمی‌کند زیرا می‌خواهد

that information more engaging or interesting.

آن اطلاعات را جذاب‌تر یا جالب‌تر کند.

She's being very coy about the party.

او در مورد مهمانی بسیار خجالتی است.

So she's not sharing a lot of details about the party, but that makes you wonder about

بنابراین او جزئیات زیادی در مورد مهمانی به اشتراک نمی گذارد ، اما این باعث می شود که در مورد مهمانی تعجب کنید

the party and want to know more.

و بخواهید بیشتر بدانید.

So it makes you interested in the party.

بنابراین شما را به مهمانی علاقه مند می کند.

She's being very coy about the party.

او در مورد مهمانی بسیار خجالتی است.

Courageous, courageous.

شجاع، شجاع.

Someone who's courageous is able to control their fear or negative emotion in fearful

کسی که شجاع است می تواند ترس یا احساسات منفی خود را در

or dangerous situations.

موقعیت های ترسناک یا خطرناک کنترل کند.

It was very courageous of you to quit your job and go back to school in your 40s.

این بسیار شجاعانه بود که در 40 سالگی شغل خود را رها کردید و به مدرسه بازگشتید.

Creative, creative.

خلاق، خلاق.

This is someone who produces or uses unique or original ideas.

این کسی است که ایده های منحصر به فرد یا بدیع را تولید یا استفاده می کند .

We're looking for someone who's creative, curious, curious.

ما به دنبال فردی هستیم که خلاق، کنجکاو، کنجکاو باشد.

This is someone who is interested in learning about the world around them.

این کسی است که علاقه مند به یادگیری در مورد جهان اطراف خود است.

Being curious is a great quality when you're learning a language.

وقتی در حال یادگیری زبان هستید، کنجکاو بودن یک ویژگی عالی است .

Would you agree with that?

آیاشماباآن موافقید؟

If you agree, put I agree in the comments.

اگر موافق هستید، من موافقم را در نظرات قرار دهید.

Dependable.

قابل اعتماد

Dependable.

قابل اعتماد

This is someone deserving of trust and confidence.

این کسی است که شایسته اعتماد و اطمینان است.

My assistant is very dependable, determined, determined.

دستیار من بسیار قابل اعتماد، مصمم، مصمم است.

When you're determined, you want something really badly, and you're not willing to let

وقتی مصمم هستید، به شدت چیزی را می خواهید ، و حاضر نیستید اجازه دهید

anything or anyone stop you from getting the thing that you want.

هیچ چیز یا کسی شما را از رسیدن به چیزی که می خواهید باز دارد.

If you're determined, you'll become fluent.

اگر مصمم باشید، مسلط خواهید شد.

That's my promise to you.

این قول من به شماست

But it takes determination.

اما عزم راسخ می خواهد.

You need to be determined direct.

شما باید مستقیما مصمم باشید.

Direct.

مستقیم.

When someone's direct, it means they communicate in a way that says exactly what they mean

وقتی کسی مستقیماً صحبت می کند، به این معنی است که او به گونه ای ارتباط برقرار می کند که دقیقاً منظور خود را به

in a very honest way, without worrying about being judged or hurting someone's feelings.

روشی بسیار صادقانه بیان می کند، بدون اینکه نگران قضاوت شدن یا جریحه دار شدن احساسات کسی باشد.

I like how our CEO is very direct.

من دوست دارم مدیر عامل ما خیلی مستقیم است.

Even when delivering bad news.

حتی زمانی که اخبار بد را ارائه می دهید.

Dynamic, Dynamic.

پویا، پویا.

This is someone who has a lot of different ideas and who is very energetic and forceful.

این کسی است که ایده های بسیار متفاوتی دارد و بسیار پرانرژی و نیرومند است.

Has anyone ever told you that you're very dynamic, easygoing, easygoing?

آیا تا به حال کسی به شما گفته است که شما بسیار پویا، راحت و راحت هستید؟

This describes someone who is relaxed and who doesn't easily get upset.

این کسی را توصیف می کند که آرام است و به راحتی ناراحت نمی شود.

My new manager is way more easygoing than my last one, Eclectic.

مدیر جدید من بسیار راحت تر از آخرین من، التقاطی است.

Eclectic.

التقاطی.

When something is eclectic, it consists of many different types, methods or styles.

وقتی چیزی التقاطی است، از انواع، روش ها یا سبک های مختلف تشکیل شده است.

I work with an eclectic group of students in the finally fluent Academy.

من با یک گروه التقاطی از دانش آموزان در آکادمی در نهایت روان کار می کنم.

So I work with many different types of students in the Finally fluent Academy.

بنابراین من با انواع مختلفی از دانش آموزان در آکادمی در نهایت روان کار می کنم.

Emotional.

عاطفی.

Emotional.

عاطفی.

This is when you have an expressed strong feelings and emotions.

این زمانی است که شما احساسات و عواطف قوی ابراز می کنید.

John became very emotional at his retirement party.

جان در جشن بازنشستگی خود بسیار احساساتی شد .

Energetic, Energetic.

پرانرژی، پرانرژی.

This is when you have a lot of energy.

این زمانی است که شما انرژی زیادی دارید.

Even though she's almost 80, my grandmother is very energetic.

مادربزرگ من با وجود اینکه تقریباً 80 سال دارد، بسیار پرانرژی است.

Enthusiastic, enthusiastic.

مشتاق، مشتاق.

This is when you have an interest in a particular subject and you're very eager to want to be

این زمانی است که شما به یک موضوع خاص علاقه دارید و بسیار مشتاق هستید که بخواهید

part of that subject.

بخشی از آن موضوع باشید.

I love how enthusiastic you are about our new plan, Extroverted.

من عاشق این هستم که چقدر در مورد طرح جدید ما، برونگرا، مشتاق هستید.

Extroverted.

برون گرا.

This describes a person who enjoys being with other people and are very energetic when they're

این فردی را توصیف می کند که از بودن با دیگران لذت می برد و زمانی که با دیگران است بسیار پرانرژی است

with other people.

.

Although I'm not very extroverted, I love working in sales.

اگرچه من خیلی برونگرا نیستم، اما عاشق کار در فروش هستم.

Exuberant.

پرشور.

Exuberant.

پرشور.

This describes someone who is very energetic and simply happy to be alive.

این کسی را توصیف می کند که بسیار پرانرژی است و به سادگی از زنده بودن خوشحال است.

She's an exuberant speaker, fearless, fearless.

او سخنران پرشور، نترس، بی باک است.

Of course, this means you're free from fear.

البته این به این معنی است که شما از ترس آزاد هستید.

Good negotiators need to be fearless, flexible, flexible.

مذاکره کنندگان خوب باید نترس، انعطاف پذیر و انعطاف پذیر باشند.

This is when you're able to change or be changed based on the situation.

این زمانی است که شما قادر به تغییر یا تغییر بر اساس موقعیت هستید.

My schedule is very flexible next week.

برنامه من در هفته آینده بسیار منعطف است.

Forgiving, forgiving.

بخشنده، بخشنده.

This describes someone who forgives easily.

این کسی را توصیف می کند که به راحتی می بخشد.

I'm thankful I have a forgiving boss.

ممنونم که رئیسی بخشنده دارم.

A boss who forgives easily.

رئیسی که به راحتی می بخشد.

Fruitful, fruitful.

پربار، پربار.

This is something that produces good results.

این چیزی است که نتایج خوبی ایجاد می کند.

He had a fruitful career as a lawyer, so it says.

او به عنوان یک وکیل حرفه ای پربار داشت، بنابراین می گوید.

He was very successful in his career.

او در حرفه خود بسیار موفق بود.

He produced good results.

او نتایج خوبی به دست آورد.

Frank Frank.

فرانک فرانک.

This describes someone who is honest and sincere.

این کسی را توصیف می کند که صادق و صادق است.

Thank you for being frank with me.

از اینکه با من صریح بودید متشکرم

Now remember that Frank is the name of a man.

حالا به یاد داشته باشید که فرانک نام یک مرد است.

So you could possibly say Frank is very frank.

بنابراین احتمالاً می توانید بگویید فرانک بسیار رک است.

So a man whose name is Frank is very frank, which means he's very honest and sincere,

بنابراین مردی که نامش فرانک است بسیار صریح است، به این معنی که او بسیار صادق و صمیمی است، دوست

Fun loving, fun loving.

داشتنی سرگرم کننده، دوست داشتنی سرگرم کننده است.

This is when you enjoy having fun and not being too serious.

این زمانی است که از تفریح ​​کردن لذت می برید و خیلی جدی نیستید.

Although I'm the CEO of a Fortune 500 company, I'm also very fun, loving, gregarious.

اگرچه من مدیر عامل یک شرکت Fortune 500 هستم، اما بسیار سرگرم کننده، دوست داشتنی و با همدل هستم.

Gregarious.

اجتماعی.

This is someone who likes being with other people.

این کسی است که دوست دارد با دیگران باشد .

Being gregarious is an important quality of a nurse.

اجتماعی بودن یکی از ویژگی های مهم یک پرستار است.

Because if you're a nurse, you need to like being around other people and spending time

زیرا اگر شما یک پرستار هستید، باید دوست داشته باشید که در کنار افراد دیگر باشید و

with your patients.

با بیماران خود وقت بگذرانید.

Genuine.

اصل.

Genuine.

اصل.

This describes someone who is real and exactly what they appeared to be.

این کسی را توصیف می کند که واقعی است و دقیقاً همان چیزی است که به نظر می رسد.

Her speech was genuine, Honorable.

سخنان او صادقانه بود، محترم.

Honorable.

محترم.

Notice that silent.

به سکوت توجه کنید.

H honorable.

H محترم.

This is someone who's honest, Silent H honest and fair.

این کسی است که صادق، سایلنت اچ صادق و منصف است.

She's an honorable boss and I respect her decision.

او یک رئیس شریف است و من به تصمیم او احترام می گذارم .

Humble, Humble.

فروتن، فروتن.

This is someone who is modest, who shows a low estimate of their own worth.

این کسی است که متواضع است و ارزش خود را کم برآورد می کند.

Although she makes $2,000,000 a year, she's very humble.

اگرچه او سالانه 2000000 دلار درآمد دارد، اما بسیار متواضع است.

So this means she doesn't act like she makes $2,000,000 a year, She drives a regular car,

بنابراین این بدان معناست که او طوری رفتار نمی کند که سالانه 2000000 دلار درآمد دارد، او یک ماشین معمولی رانندگی می کند،

lives in a regular house, wears regular clothes.

در یک خانه معمولی زندگی می کند، لباس های معمولی می پوشد.

She's humble, handy, handy.

او متواضع، خوش دست، خوش دست است.

Someone who is handy means they're really skilled with using their hands, especially

کسی که دستی است به این معنی است که واقعاً در استفاده از دستان خود مهارت دارد، به خصوص

when it comes to tools and repairing, fixing, or even making things.

در مورد ابزارها و تعمیر، تعمیر، یا حتی ساختن چیزها.

I am not very handy, which means I'm not very good at repairing or fixing things or making

من خیلی خوش دست نیستم، یعنی در تعمیر یا تعمیر چیزها یا ساختن

things using tools with my hands.

وسایل با استفاده از ابزار با دستانم خیلی خوب نیستم.

What about you?

تو چطور؟

Would you describe yourself as handy?

آیا خودتان را دستی توصیف می کنید؟

Are you handy?

دستی هستی؟

Imaginative.

تخیلی.

Imaginative.

تخیلی.

This is someone who can easily think of new, creative, original, innovative ideas.

این کسی است که به راحتی می تواند به ایده های جدید، خلاقانه، بدیع و نوآورانه فکر کند.

Kemal is an imaginative designer, inquisitive, inquisitive.

کمال یک طراح تخیلی، کنجکاو، کنجکاو است.

This describes someone who wants to know about a lot of different things.

این کسی را توصیف می کند که می خواهد در مورد بسیاری از چیزهای مختلف بداند.

Usually, someone who's inquisitive asks a lot of questions.

معمولاً فردی که کنجکاو است سؤالات زیادی می پرسد.

I love when my students are inquisitive about my lessons, so I love when my students ask

من عاشق وقتی دانش آموزانم در مورد درس های من کنجکاو هستند، بنابراین وقتی دانش آموزانم سؤال می پرسند دوست دارم

questions.

.

Impeccable, Impeccable.

بی عیب و نقص، بی عیب و نقص.

This is something that is perfect, that has no mistakes, no errors, no flaws.

این چیزی است که کامل است، بدون اشتباه، بدون خطا، بدون نقص است.

Sylvia gave an impeccable performance.

سیلویا عملکرد بی عیب و نقصی ارائه داد.

Intuitive, intuitive.

شهودی، شهودی.

When someone's intuitive, it means they can understand things, but more based on emotions

وقتی کسی شهودی است، به این معنی است که می تواند چیزها را درک کند، اما بیشتر بر اساس احساسات

and feelings rather than facts or information.

و عواطف است تا حقایق یا اطلاعات.

I'm very intuitive when it comes to hiring, which means when I hire someone I trust.

من در مورد استخدام بسیار شهود هستم، به این معنی که وقتی کسی را استخدام می کنم که به آن اعتماد دارم.

The feeling I get about that person rather than the facts on their resume.

احساسی که نسبت به آن شخص دارم تا حقایق موجود در رزومه او.

So they might have this amazing resume, but when I'm talking to them, if I don't get a

بنابراین آنها ممکن است این رزومه شگفت انگیز را داشته باشند، اما وقتی با آنها صحبت می کنم، اگر

good feeling about that person, I'm not going to hire them.

احساس خوبی در مورد آن شخص نداشته باشم، آنها را استخدام نمی کنم.

Which means I'm very intuitive.

یعنی من خیلی شهودی هستم.

I trust my intuition.

من به شهودم اعتماد دارم.

I'm very intuitive.

من خیلی شهودی هستم.

Ingenious.

مبتکرانه

Ingenious.

مبتکرانه

This is very intelligent or skillful.

این بسیار هوشمندانه یا ماهرانه است.

The way you handled that situation was ingenious.

روشی که شما با آن موقعیت برخورد کردید مبتکرانه بود.

Inviting, Inviting someone who's inviting makes you feel very welcome in any new environment

دعوت کردن، دعوت کردن از کسی که دعوت می‌کند باعث می‌شود در هر محیط یا موقعیت جدیدی احساس خوبی داشته باشید

or situation.

.

The new HR manager is very inviting, jubilant, jubilant.

مدیر منابع انسانی جدید بسیار دعوت‌کننده، شاد و شاد است.

This is feeling and expressing great happiness, usually because of a success.

این احساس و ابراز خوشحالی بزرگ است، معمولاً به دلیل موفقیت.

The fans were jubilant after the game, so they were very happy, which means the team

هواداران بعد از بازی خوشحال بودند، بنابراین آنها بسیار خوشحال بودند، یعنی تیم

won.

پیروز شد.

The fans were jubilant, keen, keen.

هواداران شاد، مشتاق و مشتاق بودند.

This describes someone who is very willing and eager and wants something.

این کسی را توصیف می کند که بسیار مایل و مشتاق است و چیزی می خواهد.

She's very keen.

او خیلی مشتاق است.

She's already followed up with me, so maybe we had an interview yesterday.

او قبلاً با من پیگیری کرده است، بنابراین شاید دیروز مصاحبه ای داشتیم.

And she already sent me an e-mail asking if I needed to know anything else about her.

و او قبلاً یک ایمیل برای من فرستاده بود که از او خواسته بود چیز دیگری در مورد او بدانم.

She's very keen, kind hearted, kind hearted.

او بسیار مشتاق، مهربان، مهربان است.

This is someone who really enjoys helping other people.

این کسی است که واقعا از کمک به دیگران لذت می برد .

My doctor is very kind hearted, lively, lively.

دکتر من بسیار مهربان، سرزنده، سرزنده است.

This is someone who's full of energy and enthusiasm.

این کسی است که پر از انرژی و اشتیاق است.

My team is so lively today.

تیم من امروز خیلی سرزنده است.

Logical.

منطقی.

Logical.

منطقی.

This means reasonable based on good judgment.

این به معنای منطقی بر اساس قضاوت خوب است.

You made a logical decision.

تصمیم منطقی گرفتی

Loyal.

وفادار

Loyal.

وفادار

This is someone who provides support in any situation.

این کسی است که در هر شرایطی حمایت می کند .

Kirk is our most loyal manager.

کرک وفادارترین مدیر ماست.

He's been with the company for 20 years.

او 20 سال است که در شرکت است.

Laudable.

خیرخواهانه.

Laudable.

خیرخواهانه.

This is something that deserves praise.

این چیزی است که شایسته ستایش است.

Even though there was no success or little success, your actions are laudable.

با وجود اینکه هیچ موفقیتی به دست نیامده و یا موفقیت کمی حاصل نشده است، اقدامات شما قابل ستایش است.

So even though you didn't succeed or get the result you wanted, you still deserve praise.

بنابراین حتی اگر موفق نشدید یا به نتیجه ای که می خواستید نرسیدید، باز هم مستحق ستایش هستید. به

Most likely because you acted in a very responsible way.

احتمال زیاد به این دلیل که شما به شیوه ای بسیار مسئولانه عمل کردید .

Mature, mature.

بالغ، بالغ.

When someone's mature, it means they act in a way that's very well developed emotionally.

وقتی فردی بالغ می شود، به این معنی است که به گونه ای رفتار می کند که از نظر عاطفی بسیار خوب رشد کرده است.

Although Chirac is only an intern, he's very mature, so this suggests he acts.

اگرچه شیراک فقط یک کارآموز است، اما بسیار بالغ است، بنابراین این نشان می دهد که او عمل می کند.

In a way that makes him seem older because he's more well developed emotionally compared

به گونه ای که باعث می شود او مسن تر به نظر برسد زیرا در مقایسه با سنش از نظر عاطفی بهتر رشد کرده است

to his age.

.

Meticulous.

دقیق.

Meticulous.

دقیق.

This means very careful with close attention to detail.

این بدان معنی است که بسیار دقیق با توجه دقیق به جزئیات.

As a quality assurance professional, I need to be meticulous, marvelous, marvelous.

به عنوان یک حرفه ای تضمین کیفیت، باید دقیق، شگفت انگیز و شگفت انگیز باشم.

This is another way of saying very good.

این یک راه دیگر برای گفتن بسیار خوب است.

Marvelous.

شگفت انگیز

They did a marvelous job for the new client.

آنها کار شگفت انگیزی برای مشتری جدید انجام دادند.

Nimble, nimble.

زیرک، زیرک.

This is someone who is quick and exact with either their movements or their thoughts.

این کسی است که با حرکات یا افکار خود سریع و دقیق است.

His nimble hands are perfect for repairing antiques.

دستان زیرک او برای تعمیر عتیقه جات مناسب است.

Antiques are very delicate but he can move his hands in a very quick way.

عتیقه‌ها بسیار ظریف هستند اما او می‌تواند دست‌هایش را به سرعت حرکت دهد.

His hands are very nimble, open minded, open minded.

دستان او بسیار زیرک، ذهن باز، ذهن باز است.

This describes someone who is willing to consider ideas or opinions that are different from

این به کسی اشاره می‌کند که مایل است ایده‌ها یا نظراتی متفاوت از نظر

their own.

خود را در نظر بگیرد.

Doctors are becoming more and more open minded, optimistic, optimistic.

پزشکان روز به روز بازتر، خوش بین تر و خوش بین تر می شوند.

This describes someone who is hopeful.

این کسی را توصیف می کند که امیدوار است.

Who sees the good parts of a situation or who believes that goodwill come from a situation?

چه کسی قسمت های خوب یک موقعیت را می بیند یا چه کسی معتقد است که حسن نیت از یک موقعیت ناشی می شود؟

I'm optimistic that I'll pass my oral exam.

من خوشبین هستم که در امتحان شفاهی خود موفق شوم.

I'm hopeful out of this world.

من از این دنیا امیدوار هستم

Out of this world, this is something that's extraordinary superb.

خارج از این دنیا، این چیزی است که فوق العاده عالی است.

Your design skills are out of this world, outgoing, outgoing.

مهارت‌های طراحی شما خارج از این دنیا، برون‌گرا و برون‌گرا هستند.

This is someone who is friendly and energetic and finds it easy and enjoyable being with

این کسی است که دوستانه و پرانرژی است و برایش راحت و لذت بخش است

other people.

.

Now that I feel confident with my English, I'm more outgoing at work.

اکنون که با زبان انگلیسی خود احساس اطمینان می کنم، در محل کارم برون گراتر هستم.

This is something a lot of students want to have.

این چیزی است که بسیاری از دانش آموزان می خواهند داشته باشند.

So definitely improve your English so you can be more outgoing, pensive, pensive.

بنابراین قطعاً زبان انگلیسی خود را بهبود ببخشید تا بتوانید برون‌گرا، متفکرتر و متفکرتر باشید.

When someone is pensive, it means they're thinking and they're usually quite quiet.

وقتی کسی متفکر است، به این معنی است که در حال فکر کردن است و معمولاً کاملاً ساکت است.

They're thinking very seriously.

خیلی جدی فکر میکنن

They're pensive.

آنها متفکر هستند.

Julie was very pensive during our presentation, which means she was quite quiet during the

جولی در حین ارائه ما بسیار متفکر بود، یعنی در حین ارائه کاملاً ساکت بود

presentation and she was just thinking.

و فقط فکر می کرد.

Proactive, proactive.

فعال، فعال.

This means that you take action to change something rather than waiting for the situation

این بدان معناست که شما به جای اینکه منتظر بمانید تا آن موقعیت

to happen and then simply reacting to the situation.

اتفاق بیفتد و سپس به سادگی به موقعیت واکنش نشان دهید، برای تغییر چیزی اقدام می کنید.

One of my best qualities is that I'm proactive, perceptive, Perceptive.

یکی از بهترین ویژگی های من این است که من فعال، فهیم، فهیم هستم.

This means that you're very good at noticing.

این بدان معنی است که شما در توجه کردن بسیار خوب هستید.

Details and information that other people may not notice.

جزئیات و اطلاعاتی که دیگران ممکن است متوجه آن نشوند.

We really appreciate your perceptive comments.

ما واقعا از نظرات سنجیده شما قدردانی می کنیم.

So you provided information that nobody else thought of, but you were very perceptive.

بنابراین شما اطلاعاتی را ارائه کردید که هیچ کس دیگری به آن فکر نمی کرد، اما بسیار فهیم بودید.

We appreciate your perceptive comments.

ما از نظرات سنجیده شما قدردانی می کنیم.

Persistent.

مداوم.

Persistent.

مداوم.

This is when you continue doing something in a determined way, even when you face difficulties

این زمانی است که شما به انجام کاری به روشی مصمم ادامه می دهید، حتی زمانی که با مشکلات

or challenges.

یا چالش هایی روبرو می شوید.

When I'm solving a problem, I'm very persistent, punctual, punctual.

وقتی دارم مشکلی را حل می کنم، خیلی پیگیر، وقت شناس، وقت شناس هستم.

This means you arrive or you do something at this schedule time, so it means not late.

این به این معنی است که شما می‌رسید یا کاری را در این زمان برنامه انجام می‌دهید، پس به این معنی است که دیر نیست.

Thankfully, the contractors are very punctual.

خوشبختانه پیمانکاران بسیار وقت شناس هستند.

They say they'll be here at 9:00 AM and 9:00 AM.

آنها می گویند ساعت 9:00 صبح و 9:00 صبح اینجا خواهند بود .

They're here.

آنها اینجا هستند.

They're very punctual, qualified, qualified.

آنها بسیار وقت شناس، واجد شرایط، واجد شرایط هستند.

This is when you have the skill, the knowledge, or the ability to do something specific.

این زمانی است که شما مهارت، دانش یا توانایی انجام کاری خاص را دارید.

Ronnie is the most qualified accountant I know.

رونی ماهرترین حسابداری است که من می شناسم.

Riveting, riveting.

پرچین، پرچین.

This means extremely interesting.

این به معنای بسیار جالب است.

The speakers at the conference were all riveting.

سخنرانان کنفرانس همگی جذاب بودند.

Renowned, renowned.

مشهور، مشهور.

This means you're famous for something specific.

این بدان معنی است که شما برای چیز خاصی مشهور هستید.

Maya Angelou is a renowned poet, so she's famous.

مایا آنجلو یک شاعر مشهور است، بنابراین او مشهور است.

Out for something specific, Poetry.

برای چیزی خاص، شعر.

She's a renowned poet.

او یک شاعر مشهور است.

Ravishing, ravishing.

شیفته، شیفته.

This means extremely beautiful.

این یعنی فوق العاده زیبا.

You look ravishing in that dress.

تو با اون لباس جذاب به نظر میای

Or if you're a male, you look ravishing in that suit.

یا اگر مرد هستید، در آن کت و شلوار جذاب به نظر می رسید.

Reverent.

محترم.

Reverent.

محترم.

This is showing great respect or admiration.

این نشان دهنده احترام یا تحسین بسیار است.

The reverent crowd became silent when she appeared on stage.

وقتی او روی صحنه ظاهر شد، جمعیت محترم ساکت شدند.

So to show their respect and admiration, the crowd became silent.

پس برای نشان دادن احترام و تحسین خود، جمعیت ساکت شدند.

So we can say they're a reverent crowd.

بنابراین می توانیم بگوییم که آنها یک جمعیت محترم هستند.

Self reliant, self reliant.

متکی به خود، متکی به خود.

This means that you rely on your own skills and abilities when you work remotely.

این بدان معناست که وقتی از راه دور کار می کنید، به مهارت ها و توانایی های خود تکیه می کنید.

You need to be self reliant, sensible, sensible.

شما باید متکی به خود، معقول، معقول باشید.

This means having and using good judgment.

این به معنای داشتن و استفاده از قضاوت خوب است.

I like working with Hameed.

من دوست دارم با حمید کار کنم.

He's very sensible, savvy, savvy.

او بسیار معقول، باهوش، باهوش است.

This means you have practical knowledge and skills.

این بدان معناست که شما دانش و مهارت عملی دارید .

She's very savvy when it comes to marketing.

او در مورد بازاریابی بسیار باهوش است.

And I'm sure you're familiar with the term tech savvy, which means.

و من مطمئن هستم که شما با اصطلاح tech savvy که به معنی است آشنا هستید.

You're very skilled and knowledgeable when it comes to technology.

شما در زمینه فناوری بسیار ماهر و آگاه هستید .

Tech savvy.

دانش فنی

I'm very tech savvy.

من خیلی با تکنولوژی آشنا هستم

What about you?

تو چطور؟

Are you tech savvy?

آیا شما در زمینه فناوری اطلاعات دارید؟

Put that in the comments.

آن را در نظرات قرار دهید.

I'm tech savvy.

من با تکنولوژی آشنا هستم

I'm not tech savvy.

من اهل فن آوری نیستم

Supportive.

حمایت کننده.

Supportive.

حمایت کننده.

This is giving encouragement and approval.

این تشویق و تایید است.

As a teacher, I try to be very supportive to all my students.

من به عنوان یک معلم سعی می کنم از همه دانش آموزانم حمایت زیادی کنم.

Sincere, sincere.

مخلص، مخلص

This means honest, not false, not invented.

این یعنی صادقانه، نه دروغین، نه اختراع شده.

Her apology was sincere.

عذرخواهی او صادقانه بود.

So she said I'm sorry, and she said it in an honest way, not I'm sorry.

بنابراین او گفت متاسفم و این را صادقانه گفت، نه من متاسفم.

Where clearly she's not actually sorry, I'm sorry.

جایی که به وضوح او واقعا متاسف نیست، متاسفم.

Her apology was sincere, straightforward, straightforward.

عذرخواهی او صادقانه، صریح، صریح بود.

This means honest.

این یعنی صادقانه

And not hiding one's opinions.

و عقاید خود را پنهان نکنیم.

I love how straightforward surely is sage.

من عاشق این هستم که واقعاً مریم گلی ساده است.

Sage.

حکیم.

This means wise, and we use it specifically with people who are wise because they're old,

این به معنای عاقل است، و ما آن را به طور خاص برای افرادی استفاده می کنیم که عاقل هستند، زیرا آنها پیر هستند،

and with their old age they gain.

و با پیری خود آنها را به دست می آورند.

Wisdom.

خرد.

They're very sage.

اونا خیلی عاقل هستن

The consultant has 20 years of experience, so we can trust his sage advice.

مشاور 20 سال سابقه کار دارد، بنابراین می توانیم به توصیه های حکیم او اعتماد کنیم.

Steadfast.

ثابت قدم

Steadfast.

ثابت قدم

This means staying the same for a long time.

این به این معنی است که برای مدت طولانی در همان حالت باقی بمانید.

Not changing, not losing purpose.

نه تغییر، نه از دست دادن هدف.

Jose is a steadfast assistant.

خوزه یک دستیار ثابت قدم است.

Tenacious, tenacious.

سرسخت، سرسخت.

This is when you're unwilling to accept defeat.

این زمانی است که شما تمایلی به پذیرش شکست ندارید.

Or unwilling to stop doing or having something.

یا تمایلی به دست کشیدن از انجام یا داشتن کاری نداشته باشید.

Felicity is a tenacious student.

فلیسیتی دانش آموز سرسختی است.

Thrilling, Thrilling.

هیجان انگیز، هیجان انگیز.

This means very exciting.

این به معنای بسیار هیجان انگیز است.

Fabios plan for the company is thrilling, tender, Tender.

طرح فابیوس برای شرکت هیجان انگیز، مناقصه، مناقصه است.

This means gentle, loving or kind.

این به معنای مهربان، دوست داشتنی یا مهربان است.

It's important to be tender when you're delivering bad news.

مهم است که وقتی خبرهای بدی را ارائه می دهید مهربان باشید .

Tactful.

با درایت

Tactful.

با درایت

This is when you're careful not to say or do something that could upset others.

این زمانی است که مراقب باشید کاری را انجام ندهید که باعث ناراحتی دیگران شود.

Yousef quit in a very tactful way.

یوسف با تدبیر استعفا داد.

Upbeat.

خوشبین.

Upbeat.

خوشبین.

This means positive, with hope for the future.

این به معنای مثبت، با امید به آینده است.

Marie is very upbeat about the proposal.

ماری در مورد این پیشنهاد بسیار خوش بین است.

Unrelenting.

بی امان

I like this one.

من این یکی را دوست دارم.

Unrelenting.

بی امان

This means extremely determined.

این به معنای بسیار مصمم است.

Never weakening or ending.

هرگز ضعیف یا پایان نمی یابد.

I appreciate my parents unrelenting support.

من از حمایت بی دریغ والدینم قدردانی می کنم.

Their support never weakens.

حمایت آنها هرگز ضعیف نمی شود.

It never ends.

هیچوقت تمام نمیشود.

It's unrelenting, versatile, versatile.

بی امان، همه کاره، همه کاره است.

This is when you're able to change easily from one activity to another, or when you

این زمانی است که بتوانید به راحتی از یک فعالیت به فعالیت دیگر تغییر دهید یا زمانی که

can use one thing in many different ways.

می توانید از یک چیز به طرق مختلف استفاده کنید.

Brad Pitt is a versatile actor, so he's one actor, but you can use him in many different

برد پیت یک بازیگر همه کاره است، بنابراین او یک بازیگر است، اما شما می توانید از او به طرق مختلف استفاده کنید

ways.

.

Romance, comedy, action, drama.

عاشقانه، کمدی، اکشن، درام.

He's a versatile actor, vibrant, vibrant.

او یک بازیگر همه کاره، پر جنب و جوش، پر جنب و جوش است.

This means energetic, exciting and full of enthusiasm.

این به معنای پرانرژی، هیجان انگیز و پر از اشتیاق است.

I love how vibrant my work environment is.

من دوست دارم محیط کارم چقدر پر جنب و جوش است.

Witty, Witty.

شوخ، شوخ

When someone's witty, it means they're funny, but in a very intelligent way.

وقتی کسی شوخ است، به این معنی است که بامزه است، اما به روشی بسیار هوشمندانه.

My pilot was very witty, youthful, youthful.

خلبان من بسیار شوخ، جوان و جوان بود.

This means having qualities that are typical of young people.

این به معنای داشتن ویژگی هایی است که مختص جوانان است.

Her youthful enthusiasm makes coming to work more enjoyable.

شور و شوق جوانی او، آمدن به سر کار را لذت بخش تر می کند.

So maybe she isn't youthful, maybe she is 50 or 60 years old.

پس شاید او جوان نیست، شاید 50 یا 60 سال دارد.

But her enthusiasm, her energy is youthful, which is a very positive thing.

اما اشتیاق و انرژی او جوانی است که نکته بسیار مثبتی است.

So it's more enjoyable coming to work.

بنابراین سر کار آمدن لذت بخش تر است.

Zealous, zealous.

غیرت، غیرت.

This means enthusiastic and eager.

این به معنای مشتاق و مشتاق است.

I appreciate how zealous she is.

من قدردانی می کنم که او چقدر غیرت دارد.

Amazing job.

کار شگفت انگیز

Now you have 100 advanced adjectives that you can start using in your vocabulary to

اکنون 100 صفت پیشرفته دارید که می توانید از آنها در واژگان خود استفاده کنید تا

sound more advanced and more professional.

پیشرفته تر و حرفه ای تر به نظر برسند.

So what's your favorite new adjective from the list?

پس صفت جدید مورد علاقه شما از لیست چیست؟

Share your favorites in the comments below and leave an example sentence.

موارد دلخواه خود را در نظرات زیر به اشتراک بگذارید و یک جمله مثال بگذارید.

And remember, you can download the free lesson PDF that summarizes all 100 adjectives with

و به یاد داشته باشید، می توانید PDF درس رایگان را دانلود کنید که تمام 100 صفت را با

their meaning and with example sentences.

معنی آنها و با جملات مثال خلاصه می کند.

So look in the description for the link to download the free.

پس لینک دانلود رایگان را در توضیحات نگاه کنید .

Lesson PDF and If you want to keep expanding your vocabulary, you can get started with

PDF درس و اگر می‌خواهید دایره لغات خود را گسترش دهید، می‌توانید

your next lesson right now.

همین الان با درس بعدی خود شروع کنید.