English Vocabulary To Sound Smarter (C1 WORDS)

Welcome to this video.

به این ویدیو خوش آمدید.

Do you wish that you had some English vocabulary to sound smarter.

آیا آرزو می کنید که کمی واژگان انگلیسی داشته باشید تا هوشمندتر به نظر برسید.

Well that's exactly what I'm going to share with you today, you're going to get the top

خوب این دقیقاً همان چیزی است که من امروز با شما به اشتراک می‌گذارم، شما

15 C1 words that you can add to your vocabulary to sound smarter.

15 کلمه برتر C1 را دریافت خواهید کرد که می‌توانید به دایره لغات خود اضافه کنید تا هوشمندتر به نظر برسید.

Of course I'm Jennifer from JForrest English dot com.

البته من جنیفر از JForrest English dot com هستم.

Now let's dive in and get started.

حالا بیایید شیرجه بزنیم و شروع کنیم.

Intro Music

موسیقی مقدماتی آیا

Are you ready to learn some English vocabulary to sound smarter.

آماده هستید تا واژگان انگلیسی را یاد بگیرید تا هوشمندتر به نظر برسید.

You're going to learn 15 C1 words.

شما 15 کلمه C1 را یاد خواهید گرفت.

So, make sure you get out a pen, piece of paper, take notes because that's what smart

بنابراین، مطمئن شوید که یک خودکار، یک تکه کاغذ بیرون آورده اید، یادداشت برداری کنید، زیرا این کاری است که

students do, right.

دانش آموزان باهوش انجام می دهند، درست است.

And make sure you watch right to the end of this video because I saved the best for last.

و مطمئن شوید که دقیقاً تا آخر این ویدیو را تماشا کنید زیرا بهترین ها را برای آخرین بار ذخیره کردم.

So let's go.

پس بزن بریم.

Here's number one.

اینجا شماره یک است.

Fiasco.

شکست مفتضحانه.

This is a noun, and it means a complete failure or collapse.

این یک اسم است و به معنای شکست یا فروپاشی کامل است.

Now you describe something as a fiasco.

حالا شما چیزی را به عنوان یک فاجعه توصیف می کنید.

For example, you could say the conference was a complete fiasco.

به عنوان مثال، می توان گفت که کنفرانس یک شکست کامل بود.

So, a complete failure.

بنابراین، یک شکست کامل.

It means the exact same thing, but side by side, failure is more of a beginner word.

دقیقاً به همین معنی است، اما در کنار هم، شکست بیشتر یک کلمه مبتدی است.

It's an everyday word.

این یک کلمه روزمره است.

Fiasco instantly makes you sound smarter.

فیاسکو فوراً باعث می شود که شما باهوش تر به نظر برسید.

Number two, to revel in something.

شماره دو، لذت بردن از چیزی.

This is a phrasal verb.

این یک فعل عبارتی است.

So pay attention to the sentence structure because you need the preposition in, to revel

بنابراین به ساختار جمله توجه کنید زیرا برای لذت بردن از چیزی به حرف اضافه in نیاز دارید

in something.

.

This has an easy meaning, it simply means to really enjoy something, and take pleasure

این معنای آسانی دارد، به سادگی به معنای لذت بردن از چیزی و لذت بردن

in something.

از چیزی است.

For example, he revelled in his new promotion.

به عنوان مثال، او در ترفیع جدید خود لذت برد.

He really enjoyed his new promotion, took a lot of pleasure from it.

او واقعاً از ترفیع جدید خود لذت برد، از آن لذت زیادی برد.

Now just an important note.

حالا فقط یک نکته مهم.

Don't confuse the pronunciation with the very common word reveal.

تلفظ را با کلمه بسیار رایج آشکار اشتباه نگیرید.

We're talking about revel, revel.

ما در مورد لذت صحبت می کنیم، شادی.

Reveal.

آشکار ساختن.

Revel.

شادی

Noticed the difference in the vowel sound.

متوجه تفاوت در صدای مصوت شد.

This is a short sound.

این یک صدای کوتاه است.

Uh.

اوه

Revel.

شادی

Long sound reveal.

آشکار شدن صدای بلند

He revelled in his promotion.

او از ترفیع خود لذت برد.

Number three, to anticipate.

شماره سه، برای پیش بینی.

This is a verb.

این یک فعل است.

And it's used when something is likely, or probable.

و زمانی استفاده می شود که چیزی محتمل یا محتمل باشد.

So I could say, we're not anticipating any problems tonight.

بنابراین می توانم بگویم، امشب هیچ مشکلی را پیش بینی نمی کنیم .

So it's simply saying we're not expecting, problems are not likely, or probable.

بنابراین به سادگی می گویند ما انتظار نداریم، مشکلات محتمل یا محتمل نیست.

Now remember this is a verb, so notice the verb tense.

حالا به یاد داشته باشید که این یک فعل است، پس به زمان فعل توجه کنید.

We're not anticipating any problems tonight.

ما امشب هیچ مشکلی را پیش بینی نمی کنیم.

This is in the present continuous.

این در حال استمراری است.

It's simply negative, but in the present continuous.

صرفاً منفی است، اما در زمان حال استمراری.

Number four, to exaggerate.

شماره چهار، برای اغراق.

This is when you make something seem larger, more important, better, or even worse than

این زمانی است که چیزی را بزرگ‌تر، مهم‌تر، بهتر یا حتی بدتر از آنچه

it actually is.

هست نشان می‌دهید.

A lot of people do this with their problems.

بسیاری از مردم با مشکلات خود این کار را انجام می دهند.

They might have a problem that's like this.

ممکنه مشکلی مثل این داشته باشن

But then they exaggerate it, and they make the problem sound like this.

اما بعد آن را اغراق می کنند و مشکل را اینگونه جلوه می دهند.

They exaggerate.

اغراق می کنند.

Another example, I could say, that was the best meal I've ever had.

مثال دیگر، می توانم بگویم، این بهترین وعده غذایی بود که تا به حال خورده ام.

I'm not exaggerating.

من اغراق نمی کنم.

So notice I'm using this in the negative to say, I'm not making it better than it actually

بنابراین توجه کنید که من از این به صورت منفی استفاده می کنم تا بگویم، من آن را بهتر از آنچه هست نمی کنم

is.

.

It is that good in reality.

در واقعیت آنقدر خوب است.

Now we can use this with any adjective.

اکنون می توانیم این را با هر صفتی استفاده کنیم.

That was the worst meal, the most expensive meal.

این بدترین وعده غذایی بود، گرانترین وعده غذایی.

The most unique meal.

بی نظیر ترین غذا.

The spicy meal.

غذای تند.

I'm not exaggerating.

من اغراق نمی کنم.

Number five, to indicate.

شماره پنج برای نشان دادن

This is a verb.

این یک فعل است.

And this is when you make something clear, or you simply show something.

و این زمانی است که شما چیزی را روشن می کنید، یا به سادگی چیزی را نشان می دهید.

We use this a lot in research studies and reports.

ما از این در مطالعات و گزارشات تحقیقاتی بسیار استفاده می کنیم .

For example, the study indicated that the cost of gold is increasing.

به عنوان مثال، این مطالعه نشان داد که قیمت طلا در حال افزایش است.

So this is just a smarter way to say, the study showed that the cost of gold is increasing.

بنابراین این فقط یک راه هوشمندانه برای گفتن است، این مطالعه نشان داد که هزینه طلا در حال افزایش است.

Number six, inevitable.

شماره شش، اجتناب ناپذیر.

That's a fun word to say.

این یک کلمه سرگرم کننده برای گفتن است.

Inevitable.

اجتناب ناپذیر.

Inevitable.

اجتناب ناپذیر.

This is an adjective.

این یک صفت است.

And it's when something is certain to happen.

و این زمانی است که اتفاقی قطعا رخ خواهد داد.

So 99.9% going to happen.

بنابراین 99.9٪ اتفاق می افتد.

Now we generally use this with negative outcomes.

اکنون ما معمولاً از این با نتایج منفی استفاده می کنیم.

If you keep eating fast food, a heart attack is inevitable.

اگر به خوردن فست فود ادامه دهید، حمله قلبی اجتناب ناپذیر است.

Number seven, to intend.

شماره هفت، به قصد.

This is a verb.

این یک فعل است.

And it's used when you have a plan or a purpose.

و زمانی استفاده می شود که برنامه یا هدفی داشته باشید.

We commonly use this in the negative to say we don't have a plan, or purpose.

ما معمولاً از این به صورت منفی استفاده می کنیم تا بگوییم برنامه یا هدفی نداریم.

For example, I could say, I didn't intend to hurt your feelings.

مثلاً می‌توانم بگویم، قصد جریحه‌دار کردن احساسات شما را نداشتم.

That wasn't my plan.

این برنامه من نبود

That wasn't my purpose.

هدف من این نبود

I didn't intend to hurt your feelings.

من قصد جریحه دار کردن احساسات شما را نداشتم.

Now you can definitely use this in the positive.

حالا شما قطعا می توانید از این در مثبت استفاده کنید.

For example, we're talking about C1 vocabulary.

به عنوان مثال، ما در مورد واژگان C1 صحبت می کنیم.

This video is intended for advanced students.

این ویدیو برای دانش آموزان پیشرفته در نظر گرفته شده است.

Number 8, mistaken.

شماره 8 اشتباه

This is an adjective.

این یک صفت است.

And it's when you're simply wrong.

و این زمانی است که شما به سادگی در اشتباه هستید.

You're wrong in opinion or judgment.

شما در نظر یا قضاوت اشتباه می کنید.

So I could say, I thought the conference started at nine.

بنابراین می‌توانم بگویم، فکر می‌کردم کنفرانس در ساعت نه آغاز شد.

But I was wrong.

اما من اشتباه می کردم.

You can say that.

شما می توانید آن را بگویید.

Or why not sound smarter and say, I thought the conference started at nine, but I was

یا چرا هوشمندانه تر به نظر نمی رسم و نمی گوییم، فکر می کردم کنفرانس ساعت نه شروع شد، اما

mistaken.

اشتباه کردم.

So just that one small change will instantly make you sound smarter.

بنابراین فقط یک تغییر کوچک فوراً شما را باهوش تر می کند.

Number nine, noticeable.

شماره نه قابل توجه

This is an adjective.

این یک صفت است.

It's when something is easy to see, or recognize.

زمانی است که چیزی به راحتی قابل مشاهده یا تشخیص است.

For example, I could say there's an improvement in your speaking skills.

به عنوان مثال، می‌توانم بگویم که مهارت‌های گفتاری شما بهبود یافته است.

Now improvement is a noun.

اکنون بهبود یک اسم است.

So I can modify our noun with our adjective noticeable and say, there's a noticeable improvement

بنابراین من می توانم اسم خود را با صفت قابل توجه خود تغییر دهم و بگویم، پیشرفت قابل توجهی

in your speaking skills.

در مهارت های گفتاری شما وجود دارد.

It makes your sentence more complex.

این جمله شما را پیچیده تر می کند.

And it makes the improvement sounds better, because it's easy to see or recognize.

و صدای بهبود را بهتر می کند، زیرا دیدن یا تشخیص آن آسان است.

Number 10, substantial.

شماره 10، قابل توجه است.

This is an adjective.

این یک صفت است.

This means large in size value or worth.

این به معنی ارزش یا ارزش بزرگ است.

For example, her promotion was substantial.

به عنوان مثال، ارتقاء او قابل توجه بود.

It was large, in value, or in worth.

بزرگ، از نظر ارزش یا ارزش بود.

Cha-ching!

چا-چینگ!

Number, 11.

شماره، 11.

Absorb.

جذب.

You need this one, because when you absorb information, it means you understand it fully.

شما به این یکی نیاز دارید، زیرا وقتی اطلاعات را جذب می کنید، به این معنی است که آن را به طور کامل درک می کنید.

So when you start a new job, you might say, there's so much information to absorb.

بنابراین وقتی شغل جدیدی را شروع می کنید، ممکن است بگویید، اطلاعات زیادی برای جذب وجود دارد.

So you have to get the information but then you also have to understand it fully.

بنابراین شما باید اطلاعات را بدست آورید اما سپس باید آن را به طور کامل درک کنید.

So hopefully you're absorbing all of these new words.

بنابراین امیدوارم که همه این کلمات جدید را جذب کرده باشید .

Number 12, to compel.

شماره 12، برای اجبار.

This is a verb.

این یک فعل است.

It means to force someone to do something.

یعنی کسی را وادار به کاری کردن.

For example, he was compelled to wear a suit to work.

مثلاً مجبور شد برای سرکار کت و شلوار بپوشد .

This means he didn't want to wear a suit, somebody, most likely his boss or the company

این بدان معنی است که او نمی خواست کت و شلوار بپوشد، کسی، به احتمال زیاد رئیس او یا

as a whole, forced him.

کل شرکت، او را مجبور کرده است.

They compelled him to wear a suit.

آنها او را مجبور به پوشیدن کت و شلوار کردند.

Number 13, drastically.

شماره 13، به شدت.

This is an adverb.

این یک قید است.

It modifies a verb.

یک فعل را اصلاح می کند.

And when something happens drastically, it's in a severe and sudden way.

و وقتی چیزی به شدت اتفاق می افتد، به شکلی شدید و ناگهانی است.

For example, everyone's daily routine was drastically changed in 2020.

به عنوان مثال، روال روزانه همه در سال 2020 به شدت تغییر کرد.

We went from going out every day to staying home every day.

ما از هر روز بیرون رفتن به خانه ماندن هر روز تبدیل شدیم.

Our routines changed drastically.

روال ما به شدت تغییر کرد.

Number 14, excessive.

شماره 14، بیش از حد.

This is an adjective, and it means too much.

این یک صفت است و به معنای بیش از حد است.

The amount of sugar in processed food is excessive.

میزان قند موجود در غذاهای فرآوری شده بیش از حد است.

It's too much.

خیلی زیاد است.

And finally, generalize.

و در نهایت تعمیم دهید.

This is our verb.

این فعل ماست

And it's used when you say something is true all the time, when in reality, it isn't.

و زمانی استفاده می شود که شما همیشه می گویید چیزی درست است ، در حالی که در واقعیت اینطور نیست.

It's only true some of the time, perhaps.

این فقط در بعضی مواقع درست است، شاید.

For example, many people say that Canada is cold all the time.

به عنوان مثال، بسیاری از مردم می گویند که کانادا همیشه سرد است.

You can't generalize about the climate in Canada.

شما نمی توانید در مورد آب و هوای کانادا تعمیم دهید .

We have a very diverse climate.

ما آب و هوای بسیار متنوعی داریم. می

It can get really hot, and it can also get really cold.

تواند واقعاً گرم شود و همچنین می تواند واقعاً سرد شود.

So now you have lots of English vocabulary to sound smarter.

بنابراین اکنون واژگان انگلیسی زیادی برای هوشمندتر به نظر رسیدن دارید.

Let me know in the comments which one was your favorite.

در نظرات به من بگویید که کدام یک مورد علاقه شما بود.

My favorite was definitely number one fiasco.

مورد علاقه من قطعا شکست شماره یک بود.

I think just because it's really fun to say.

من فکر می کنم فقط به این دلیل که گفتن آن واقعاً سرگرم کننده است.

Fiasco.

شکست مفتضحانه.

It sounds a little Italian.

کمی ایتالیایی به نظر می رسد.

I have no idea if it is.

هیچ نظری ندارم که هست یا نه.

Fiasco.

شکست مفتضحانه.

I like it.

خوشم می آید.

What about you, share your pick, and practice it, in the comments below.

در مورد شما، انتخاب خود را به اشتراک بگذارید و آن را تمرین کنید، در نظرات زیر.

Now I'm also going to recommend two other videos for you and I'll leave those links

اکنون دو ویدیوی دیگر را نیز به شما توصیه می کنم و آن لینک ها را

in the description.

در توضیحات می گذارم.

One is on how to use As well.

یکی در مورد نحوه استفاده از آن است.

Also, and Too.

همچنین، و بیش از حد.

Because those are three words that you absolutely need to know if you want to sound smarter.

زیرا این سه کلمه هستند که اگر می‌خواهید هوشمندتر به نظر برسید، باید بدانید.

And the second video is on Business English Vocabulary.

و ویدیوی دوم در واژگان انگلیسی تجاری است .

And that's if you want to sound smarter in the workplace.

و این در صورتی است که می خواهید در محل کار هوشمندتر به نظر برسید.

And if you found this video helpful, hit the like button, share with your friends, and

و اگر این ویدیو برای شما مفید بود، دکمه لایک را بزنید، با دوستان خود به اشتراک بگذارید و

of course subscribe.

البته مشترک شوید.

Now before you go, make sure you head on over to my website, jforrestenglish.com, and download

اکنون قبل از رفتن، مطمئن شوید که به وب‌سایت من، jforrestenglish.com سر زده‌اید و

your free speaking guide.

راهنمای سخنرانی رایگان خود را دانلود کنید.

In this guide I share six tips on how to speak English fluently and confidently.

در این راهنما، من شش نکته را در مورد چگونگی صحبت کردن به زبان انگلیسی روان و مطمئن به اشتراک می‌گذارم.

And until next time, Happy Studying.

و تا دفعه بعد، مطالعه مبارک.

Do you feel smarter already.

آیا از قبل احساس می کنید باهوش تر هستید

You should, because these are very advanced words!

شما باید، زیرا این کلمات بسیار پیشرفته هستند !

And you're going to impress everyone when you add them to your vocabulary.

و هنگامی که آنها را به دایره لغات خود اضافه کنید، همه را تحت تأثیر قرار خواهید داد.

Now, make sure you practice, leave some examples in the comments and I'll see you my next video.

حالا حتما تمرین کنید، چند نمونه در کامنت بگذارید تا ویدیوی بعدی خود را ببینم.

Bye.

خدا حافظ.