Work English: 12 Phrasal Verbs for Job Interviews

Yeah, tomorrow is great.

آره فردا عالیه

Yeah, what time should I show up?

بله، چه ساعتی باید حاضر شوم؟

Okay.

باشه.

Okay, I'll be there.

باشه من اونجا میام

Thank you so much.

خیلی ممنونم.

All right, see you tomorrow.

باشه فردا میبینمت

Bye.

خدا حافظ.

Yes, I have a job interview tomorrow.

بله فردا مصاحبه کاری دارم.

Hey, everyone.

هی همه.

I'm Alex.

من الکس هستم

Thanks for clicking, and welcome to this lesson on ten phrasal verbs for job interviews.

با تشکر از کلیک کردن، و به این درس در مورد ده فعل عبارتی برای مصاحبه شغلی خوش آمدید.

So, in this lesson, I will be looking at some vocabulary that you can use as the interviewee,

بنابراین، در این درس، به برخی از واژگانی می پردازم که می توانید به عنوان مصاحبه شونده استفاده کنید،

or you might hear from the interviewer in your job interview.

یا ممکن است در مصاحبه شغلی خود از مصاحبه کننده بشنوید.

So, let's begin.

بنابراین، بیایید شروع کنیم.

First, go over.

ابتدا برو

So, to go over something means to review it in detail.

بنابراین، مرور چیزی به معنای بررسی دقیق آن است.

So, you might hear your, you know, the interviewer say, "I was going over your CV", or you might

بنابراین، ممکن است بشنوید که مصاحبه‌کننده می‌گوید، "من داشتم رزومه شما را بررسی می‌کردم"، یا ممکن

say to the interviewer, "I was going over your website", "I was going over the job description",

است به مصاحبه‌کننده بگویید، "من داشتم وب‌سایت شما را مرور می‌کردم"، "من داشتم شرح شغل را مرور می‌کردم".

maybe you noticed the advertisement for the job online, or you noticed it on their website,

ممکن است متوجه آگهی شغلی آنلاین شده باشید یا در وب سایت آنها متوجه آن شده اید

and you say, "I went over your website", "I went over the job description", or maybe the

و می گویید "من وب سایت شما را مرور کردم" ، "من شرح شغل را مرور کردم" یا ممکن است

person interviewing you says, "Okay, I'm going over your CV", and it says here that you have

شخصی که با شما مصاحبه می کند بگوید: "خوب، من رزومه شما را بررسی می کنم، و اینجا می گوید که شما مثلاً

five years of experience in crisis management, for example.

پنج سال سابقه مدیریت بحران دارید.

Okay?

باشه؟

So, this means to review, right?

بنابراین، این به معنای بررسی است، درست است؟

To look.

نگاه كردن.

You can go over a website, go over a job description, go over a resume or CV.

می توانید به یک وب سایت بروید، شرح شغل را مرور کنید، رزومه یا CV را مرور کنید.

Next, take on.

بعد، به عهده بگیرید.

So, this is something that you can use, a phrasal verb you can use to talk about, you

بنابراین، این چیزی است که می توانید از آن استفاده کنید، یک فعل عبارتی که می توانید برای صحبت در مورد آن استفاده کنید، می

know, one of your strengths.

دانید، یکی از نقاط قوت شماست.

So, to take on something means to begin to handle or deal with something, such as, "I

بنابراین، به عهده گرفتن چیزی به معنای شروع به رسیدگی یا برخورد با چیزی است، مانند "من

like taking on", like take on, right?

دوست دارم به عهده بگیرم"، مانند قبول کردن، درست است؟

Like you're very active, you're jumping on things.

مثل اینکه خیلی فعال هستید، روی چیزها می پرید.

"I like taking on new challenges.

"من دوست دارم چالش های جدید را قبول

I like taking on responsibilities.

کنم. دوست دارم مسئولیت ها را بپذیرم.

I like taking on major projects", right, where I'm the one who's responsible for it.

دوست دارم پروژه های بزرگ را بپذیرم"، درست، جایی که من مسئول آن هستم.

"I like taking on a leadership role.

"من دوست دارم نقش رهبری را بر عهده

I like being a leader."

بگیرم. دوست دارم رهبر باشم."

So, to take on means, you know, to begin to handle something or deal with something, like

بنابراین، می‌دانید که به عهده گرفتن به این معنی است که شروع به رسیدگی به چیزی یا برخورد با چیزی کنید، مانند

you're attacking it, jumping on it, and you are taking on a challenge, taking on responsibility,

اینکه دارید به آن حمله می‌کنید، روی آن می‌پرید، و چالشی را بر عهده می‌گیرید، مسئولیت می‌پذیرید،

taking on projects.

پروژه‌ها را به عهده می‌گیرید.

You can really use this to sell yourself in a job interview, which is really the goal

شما واقعاً می توانید از این برای فروش خود در یک مصاحبه شغلی استفاده کنید، که واقعاً

of a job interview, as well as, you know, the employer should be selling themselves

هدف یک مصاحبه شغلی است، و همچنین، می دانید ، کارفرما باید خود را

to you as well.

به شما نیز بفروشد.

So, carry out.

بنابراین، انجام دهید.

So, to carry out something means to do a particular piece of work.

بنابراین، انجام کاری به معنای انجام یک کار خاص است.

So, one of my strengths is carrying out difficult tasks, carrying out complex analyses.

بنابراین، یکی از نقاط قوت من انجام کارهای دشوار، انجام تحلیل های پیچیده است.

So, if you carry out something, you do the work.

بنابراین، اگر کاری را انجام دهید، کار را انجام می دهید.

You don't just say you're going to do it, you say you're going to do it, and you do

شما فقط نمی گویید که این کار را انجام خواهید داد، بلکه می گویید که این کار را انجام خواهید داد و آن را انجام می دهید

it.

.

Okay?

باشه؟

So, I often carry out difficult, complex analyses.

بنابراین، من اغلب تجزیه و تحلیل های دشوار و پیچیده را انجام می دهم .

I carry out difficult tasks.

من کارهای سخت را انجام می دهم. به عنوان مثال

I carry out a lot of different projects, for example.

، من پروژه های مختلفی را انجام می دهم .

All right.

خیلی خوب.

Next, if you want to talk about your punctuality, or you might hear your employer, potential

در مرحله بعد، اگر می‌خواهید در مورد وقت‌شناسی خود صحبت کنید، یا ممکن است شنیدید که کارفرمایتان، کارفرمای احتمالی

employer, asking about your punctuality, you can use the phrasal verbs "get in" or "show

، در مورد وقت‌شناسی شما می‌پرسد، می‌توانید از افعال عبارتی «وارد وارد شوید» یا «

up" to talk about the times that you arrive for work.

نمایش» برای صحبت در مورد زمان‌هایی که وارد می‌شوید استفاده کنید. کار کردن

For example, you might hear the person say, "Oh, thank you for showing up early.

به عنوان مثال، ممکن است بشنوید که شخص می گوید: "اوه، ممنون که زود حاضر شدید.

Thank you for coming to the interview, for arriving at the interview early."

ممنون که به مصاحبه آمدید، برای اینکه زودتر به مصاحبه رسیدید."

Now, of course, this will depend on the formality of your employer, of the person you're speaking

اکنون، البته، این به رسمیت کارفرمای شما، شخصی که با او صحبت می کنید بستگی

to, some interviewers are very casual, others are more formal.

دارد، برخی از مصاحبه کنندگان بسیار معمولی هستند، برخی دیگر رسمی تر هستند.

So, "Thank you for showing up early", "show up" is a bit more casual than some of the

بنابراین، «از اینکه زود حاضر شدید، متشکرم»، « نمایش» کمی غیر معمول‌تر از برخی از افعال

other phrasal verbs on this list.

عبارتی دیگر در این فهرست است.

And you might say, you know, "I consider myself to be a punctual person.

و ممکن است بگویید، می دانید، "من خودم را فردی وقت شناس می

I like to get in a few minutes early", you know, before my shift starts, or before I

دانم. دوست دارم چند دقیقه زودتر بروم"، می دانید، قبل از شروع شیفت من یا قبل از

have to start work.

شروع کار.

Right?

درست؟

Next, "speak up".

بعد، "صحبت کن".

So, if you are someone who speaks up, you like to express your ideas or your feelings

بنابراین، اگر شما فردی هستید که صحبت می‌کند، دوست دارید ایده‌ها یا احساسات خود را

freely, openly, frankly.

آزادانه، آشکار و صریح بیان کنید.

You're not hiding things, you're not shy, you're not timid, you speak up.

شما چیزها را پنهان نمی کنید، شما خجالتی نیستید، شما ترسو نیستید، صحبت می کنید.

Okay?

باشه؟

So, I speak up if I notice areas for improvement.

بنابراین، اگر متوجه مناطقی برای بهبود باشم، صحبت می‌کنم .

So, you want to say, you know what, if I'm working at a company and I see a deficiency,

بنابراین، می‌خواهید بگویید، می‌دانید، اگر من در شرکتی کار می‌کنم و کمبودی را می‌بینم،

I notice something that could be better, I speak up about it.

متوجه چیزی می‌شوم که می‌تواند بهتر باشد، در مورد آن صحبت می‌کنم.

I talk to the people who can make a difference, who can make a decision, who can change this

من با افرادی صحبت می کنم که می توانند تغییر ایجاد کنند، می توانند تصمیم بگیرند، کسانی که می توانند این موضوع را تغییر دهند، کسانی که می

issue, who can change and improve this problem.

توانند این مشکل را تغییر دهند و بهبود بخشند.

Can you improve a problem?

آیا می توانید یک مشکل را بهبود بخشید؟

You know what I mean.

شما می دانید منظورم چیست.

Find a solution.

راه حلی پیدا کن.

Okay?

باشه؟

So, I speak up if I feel someone isn't being treated fairly.

بنابراین، اگر احساس کنم با کسی منصفانه رفتار نمی شود، صحبت می کنم.

I speak up if I notice injustice, essentially, in the workplace.

اگر اساساً در محل کار متوجه بی عدالتی شوم، صحبت می کنم .

Okay?

باشه؟

So, depending on your employer, you know, this is a positive trait, it's good to speak

بنابراین، بسته به کارفرمای شما، می دانید، این یک ویژگی مثبت است، خوب است که صحبت کنید

up.

.

Most people want their employees to speak up and express their ideas or express their

اکثر مردم از کارکنان خود می خواهند که صحبت کنند و ایده های خود را بیان کنند یا احساسات خود

feelings on how they feel the company can improve.

را در مورد اینکه چگونه احساس می کنند شرکت می تواند بهبود یابد بیان کنند.

Depending on your employer, sometimes speaking up is not super great if you do it, like,

بسته به کارفرمایتان، گاهی اوقات صحبت کردن خیلی عالی نیست اگر این کار را همیشه انجام دهید

all the time, so just be careful.

، پس فقط مراقب باشید.

You guys, you know what I'm talking about.

شما بچه ها، می دانید در مورد چه چیزی صحبت می کنم.

All right.

خیلی خوب.

All right, so we have done one, two, three, four, five phrasal verbs.

بسیار خوب، بنابراین ما یک، دو، سه، چهار، پنج فعل عبارتی را انجام دادیم.

I said there would be 10 in this lesson, so let's do five more.

من گفتم در این درس 10 عدد خواهد بود، پس بیایید پنج مورد دیگر را انجام دهیم.

I'm going to go look at them over there.

من میرم اونجا نگاهشون کنم

Here we are.

اینجا هستیم.

Next, to depend on or rely on someone means to trust someone.

بعد، وابستگی یا تکیه کردن به کسی به معنای اعتماد کردن به کسی است.

So, this is a positive trait that you can mention to your employer that you have.

بنابراین، این یک ویژگی مثبت است که می توانید به کارفرمای خود که دارید ذکر کنید.

So, for example, you can say, "At my last job, my last employer relied on me, trusted

بنابراین، برای مثال، می توانید بگویید: "در آخرین کارم، آخرین کارفرمای من به من اعتماد کرد، به

me, depended on me to coordinate employee schedules."

من اعتماد کرد، برای هماهنگی برنامه های کارمندان به من وابسته بود."

Maybe you were a coordinator at your last job.

شاید در آخرین کارتان هماهنگ کننده بودید.

My last employer relied on me, depended on me, trusted me to provide accurate sales reports.

آخرین کارفرمای من به من متکی بود، به من وابسته بود، به من برای ارائه گزارش های دقیق فروش اعتماد کرد.

Maybe you were a sales associate, maybe you were a marketing manager and you had to provide

شاید شما یک همکار فروش بودید، شاید یک مدیر بازاریابی بودید و باید گزارش های

accurate sales reports to your boss.

دقیق فروش را به رئیس خود ارائه می دادید.

This is a good thing, so please use.

این چیز خوبی است، پس لطفا استفاده کنید.

You can depend on me, you can rely on me.

شما می توانید به من تکیه کنید، می توانید به من تکیه کنید.

My last job, my last employer relied on me, depended on me to do something, to deliver

آخرین کارم، آخرین کارفرمای من به من متکی بود، به من وابسته بود که کاری انجام دهم، چیزی را تحویل

something.

دهم.

Next, call in.

در مرحله بعد، تماس بگیرید

To call in simply means to call work to tell them something.

. تماس گرفتن به معنای تماس گرفتن با کار است تا چیزی به آنها بگویید.

Now, most often we use the phrasal verb "call in" when we want to talk about being sick

در حال حاضر، اغلب ما از فعل عبارتی "تماس دادن" استفاده می کنیم که می خواهیم در مورد بیمار بودن صحبت کنیم

and having to tell our employer that we cannot come into work because we are sick.

و باید به کارفرمای خود بگوییم که به دلیل مریض بودن نمی توانیم وارد کار شویم.

So, I rarely call in sick.

بنابراین، من به ندرت مریض تماس می گیرم.

An employer would view that as a bonus, right?

یک کارفرما آن را به عنوان یک پاداش در نظر می گیرد، درست است؟

That you are not often sick, that you're healthy, and you can say, "Yeah, I never call in sick.

اینکه شما اغلب مریض نیستید، سالم هستید، و می توانید بگویید: "آره، من هرگز بیمار تماس نمی

I rarely call in sick."

گیرم. من به ندرت مریض تماس می گیرم."

You can also use this to, you know, before your job interview.

می‌دانید که می‌توانید از این برای قبل از مصاحبه شغلی نیز استفاده کنید.

So, before your job interview, maybe you call the employer and say, "Hello, I'm calling

بنابراین، قبل از مصاحبه شغلی، ممکن است با کارفرما تماس بگیرید و بگویید: «سلام، من

in because I dropped off my resume last week, and I'd just like to know if you have had

تماس می‌گیرم چون هفته گذشته رزومه خود را رها کردم و فقط می‌خواهم بدانم آیا

a chance to review it."

فرصتی برای بررسی آن داشته‌اید یا خیر. "

Okay?

باشه؟

So, you can call in, basically to call.

بنابراین، شما می توانید تماس بگیرید، اساسا برای تماس.

Okay?

باشه؟

Next, keep up with.

در مرحله بعد، همراه باشید.

To keep up with things means to stay up to date, stay current, stay recent.

همگام ماندن با چیزها به معنای به روز ماندن، در جریان ماندن، جدید ماندن است.

So, you might tell your potential employer, "I like to keep up with technology.

بنابراین، ممکن است به کارفرمای بالقوه خود بگویید: "من دوست دارم با فناوری

I like to keep up with market trends.

همگام باشم. دوست دارم با روندهای بازار

I like to keep up with client expectations."

همگام باشم. دوست دارم با انتظارات مشتری همگام باشم."

Okay?

باشه؟

So, these are things where you stay recent, you stay current, you stay up to date with

بنابراین، اینها چیزهایی هستند که در آنها اخیراً می مانید، در جریان هستید،

the latest things.

با جدیدترین چیزها به روز می مانید.

Okay?

باشه؟

It's a positive trait.

این یک ویژگی مثبت است.

I'm saying "okay" a lot this video.

من این ویدیو را خیلی می گویم "باشه ".

Not something you want to do in a job interview, although maybe, okay, okay, okay.

کاری نیست که بخواهید در یک مصاحبه شغلی انجام دهید، اگرچه شاید، باشه، باشه، باشه.

Yeah, maybe employers like that.

بله، شاید کارفرماها اینطور باشند.

Depends on the person.

بستگی به شخص دارد.

All right, next.

خیلی خب، بعد

Next, follow up.

بعد، پیگیری کنید.

To follow up means to review or to revisit something again later, or to contact someone

پیگیری به معنای بازبینی یا بازبینی مجدد چیزی بعداً یا تماس مجدد با شخصی

again to give them more information.

برای دادن اطلاعات بیشتر است.

So, for example, the person who interviews you might say, "We will be following up with

بنابراین، برای مثال، فردی که با شما مصاحبه می کند، ممکن است بگوید: "ما

candidates in one week."

در یک هفته آینده کاندیداها را پیگیری خواهیم کرد."

So, maybe it's the end of the interview, you're shaking hands, and they say, "Yes, we are

پس شاید آخر مصاحبه است ، دست می دهید و می گویند بله،

following up with candidates in one week."

یک هفته دیگر کاندیداها را پیگیری می کنیم.

We are contacting them again to give them the results of the interview.

ما دوباره با آنها تماس می گیریم تا نتیجه مصاحبه را به آنها بدهیم.

And you can also follow up on a project.

و همچنین می توانید یک پروژه را پیگیری کنید.

You can follow up with your clients, so you can say, it's like, yeah, I like to follow

شما می توانید با مشتریان خود پیگیری کنید، بنابراین می توانید بگویید، مثل این است که، بله، من دوست

up with clients, like, within 24 hours after our initial interview or our initial meeting

دارم در عرض 24 ساعت پس از مصاحبه اولیه یا جلسه اولیه ما،

if you work with clients directly.

اگر مستقیماً با مشتریان کار می کنید، با مشتریان پیگیری کنم.

And then, similar to follow up, but specifically related to communicating, to get back to someone

و سپس، مشابه پیگیری، اما به طور خاص مربوط به برقراری ارتباط، بازگشت به کسی

means to return communication, all right?

به معنای بازگشت ارتباط است ، خوب است؟

So, you can follow up on an issue, a problem, a situation, but to get back to someone strictly

بنابراین، شما می توانید یک موضوع، یک مشکل، یک موقعیت را پیگیری کنید ، اما بازگشت به کسی به شدت

refers to returning communication with someone.

به برقراری ارتباط مجدد با کسی اشاره دارد.

So, thank you for getting back to me.

بنابراین، از شما متشکرم که به من سر زدید.

I try to get back to clients within 24 hours, so I will get back to you.

من سعی می کنم ظرف 24 ساعت به مشتریان برگردم، بنابراین با شما تماس خواهم گرفت.

This means I will return communication once I have more information, okay?

این به این معنی است که وقتی اطلاعات بیشتری داشته باشم، ارتباط را برمی گردم، خوب؟

So, what time should I come in for the interview?

خب، چه ساعتی باید برای مصاحبه بیایم؟

I'll get back to you on that.

در مورد آن به شما باز خواهم گشت.

Give me, you know, I will call you later, basically, because maybe they don't have their

به من بده، می دانی، من بعداً با شما تماس می گیرم، اساساً، زیرا ممکن است آنها

schedule in front of them and they will get back to you.

برنامه خود را در پیش نداشته باشند و دوباره به شما مراجعه کنند.

All right.

خیلی خوب.

So, that is 10 phrasal verbs for job interviews.

بنابراین، این 10 فعل عبارتی برای مصاحبه شغلی است.

Of course, I cannot plan, I cannot foresee every single interview situation you will

البته، من نمی توانم برنامه ریزی کنم، نمی توانم تک تک موقعیت های مصاحبه ای را که با آنها روبرو می شوید پیش بینی کنم

come across, so there are countless phrasal verbs that you can use in a job interview

، بنابراین افعال عبارتی بی شماری وجود دارد که می توانید در یک مصاحبه شغلی از آنها استفاده کنید

setting.

.

The ones I've chosen here are some of the more common ones that you can hopefully use

مواردی که من در اینجا انتخاب کرده‌ام، برخی از رایج‌ترین مواردی هستند که امیدواریم می‌توانید

practically at your next job interview, or maybe these are ones that you will hear at

در مصاحبه شغلی بعدی خود از آن‌ها استفاده کنید، یا شاید این‌ها مواردی هستند که در

a next job interview situation when you apply for that next English job.

موقعیت مصاحبه شغلی بعدی هنگام درخواست برای شغل بعدی انگلیسی خواهید شنید.

So, I wish you luck in all your job interviews.

بنابراین، برای شما در تمام مصاحبه های شغلی خود آرزوی موفقیت می کنم.

Good luck to you guys, and if you want to test your understanding and practice these

برای شما بچه ها موفق باشید، و اگر می خواهید درک خود را امتحان کنید و

phrasal verbs some more, as always, you can check out the quiz on www.engvid.com.

مانند همیشه این افعال عبارتی را بیشتر تمرین کنید، می توانید امتحان را در www.engvid.com بررسی کنید.

You can also check me out on YouTube, where you can subscribe to my channel, click the

همچنین می‌توانید من را در یوتیوب بررسی کنید، جایی که می‌توانید در کانال من مشترک شوید،

bell for notifications, and if you want to go, you know, the whole thing and get me on

زنگ را برای اطلاعیه‌ها کلیک کنید، و اگر می‌خواهید بروید، همه چیز را می‌دانید و من را در

every single social media platform, you can check me out on Facebook and Twitter.

هر پلتفرم رسانه‌های اجتماعی دریافت کنید، می‌توانید من را بررسی کنید. در فیس بوک و توییتر.

Just look for @alexengvid, you'll find me, I promise.

فقط به دنبال @alexengvid بگردید ، قول می‌دهم مرا پیدا کنید.

Until next time, thanks for clicking.

تا دفعه بعد، ممنون که کلیک کردید.

Good luck at your job interview.

در مصاحبه شغلی موفق باشید