Learn English Vocabulary Daily #14.2 — British English Podcast

Hello, and welcome to The English Like a Native Podcast.

سلام، و به پادکست انگلیسی مانند یک بومی خوش آمدید.

My name is Anna and you're listening to Week 14, Day 2 of Your English Five a

اسم من آنا است و شما در حال گوش دادن به Week 14, Day 2 of Your English Five a

Day, a series that aims to increase your active vocabulary by five pieces every

Day هستید، سریالی که هدف آن افزایش پنج قطعه واژگان فعال شما در هر

day of the week from Monday to Friday.

روز هفته از دوشنبه تا جمعه است.

Let's kick off today's list.

بیایید لیست امروز را شروع کنیم.

We start this list with the noun camping.

این لیست را با اسم کمپینگ شروع می کنیم.

Camping.

چادر زدن.

This is spelled C A M P I N G.

این به صورت C A M P I N G.

Camping.

Camping نوشته می شود.

This always brings a smile to my face because it brings back so many memories.

این همیشه لبخند بر لبان من می آورد زیرا خاطرات بسیاری را زنده می کند.

Camping, if you're not familiar with the word, describes the activity

کمپینگ، اگر با این کلمه آشنا نیستید، فعالیت

of staying in a tent on holiday.

اقامت در چادر در تعطیلات را توصیف می کند.

I actually did a really fun podcast about a year ago all

من در واقع حدود یک سال پیش یک پادکست بسیار سرگرم کننده در

about the activity of camping.

مورد فعالیت کمپینگ تهیه کردم.

So, camping, something that I did a lot as a child, I haven't done

بنابراین، کمپینگ، کاری که در دوران کودکی زیاد انجام می‌دادم، در

enough of as an adult because I'm a bit of a wimp if I'm being honest.

بزرگسالی به اندازه کافی آن را انجام نداده‌ام، زیرا اگر صادقانه بگویم، کمی آدم بداخلاق هستم.

Camping is hard work and especially in this country it's hard to know

کمپینگ کار سختی است و به خصوص در این کشور سخت است که بدانید

what the weather's going to do and camping is great if it's dry.

هوا چه خواهد کرد و کمپینگ اگر خشک باشد عالی است.

It's not so much fun if it's really wet and windy.

اگر واقعاً خیس و باد باشد چندان جالب نیست.

Anyway, here's an example sentence for you.

به هر حال، در اینجا یک جمله مثال برای شما آورده شده است.

"Have you got all the equipment we need for camping?

"آیا تمام وسایل مورد نیاز ما برای کمپینگ را دارید؟

There aren't any shops locally, so we can't afford to forget anything!"

هیچ مغازه ای در محلی وجود ندارد، بنابراین ما نمی توانیم چیزی را فراموش کنیم!" آیا

Are you interested in camping?

به کمپینگ علاقه دارید؟ آیا

Have you done much camping during your lifetime?

در طول زندگی خود کمپینگ زیادی انجام داده اید؟

Do you plan to go on a camping holiday in this coming year?

آیا قصد دارید در سال آینده به تعطیلات کمپینگ بروید؟

Alright, let's move on to the next word.

خوب، بیایید به کلمه بعدی برویم.

This is a verb and it is to pitch.

این یک فعل است و تن دادن است.

To pitch.

به زمین زدن.

We spell this P I T C H.

این P I T C H. Pitch را می نویسیم

Pitch.

.

Pitch.

گام صدا.

To pitch is to put up a tent and make it ready to use.

برافراشتن به معنای برپا کردن چادر و آماده کردن آن برای استفاده است.

So, you pitch your tent.

پس تو چادرت را بزن

You actually pitch your tent on a pitch.

شما در واقع چادر خود را در یک زمین برپا می کنید.

So you might take the pitch nearest to the road or the pitch next to the stream or

بنابراین می‌توانید نزدیک‌ترین زمین به جاده یا زمین کنار رودخانه یا

a pitch right in the middle of a field.

زمینی درست در وسط یک زمین را انتخاب کنید.

So, that's an easy one to remember.

بنابراین، به خاطر سپردن آن آسان است.

The verb and the noun pitch and pitch.

فعل و اسم pitch و pitch.

You pitch your tent on a pitch.

شما چادر خود را در یک زمین برپا می کنید.

Here's an example sentence.

در اینجا یک جمله مثال است.

"Oh, it's going to take ages to pitch this tent, why couldn't

"اوه، برافراشتن این چادر زمان می برد، چرا نمی

you just buy a pop-up one?"

توانید یک پاپ آپ بخرید؟"

Next on the list is an adjective and it is alight, alight.

بعدی در لیست یک صفت است و alight، alight است.

So, this is spelled A L I G H T, alight.

بنابراین، این A L I G H T، alight نوشته می شود.

Alight.

شعله ور.

If something is alight, then it is burning.

اگر چیزی روشن است، پس در حال سوختن است.

It's on fire.

در آتش است.

It's alight.

روشن است.

Hopefully you'll never hear someone say,

امیدوارم هرگز نشنیدید که کسی بگوید:

"Oh no, your hair is alight!"

"اوه نه، موهایت روشن است!"

Which can sometimes happen if you're leaning over a candle or a

اگر روی شمع یا اجاق روشن خم شده باشید

lit stove and you have long hair.

و موهایتان بلند باشد، گاهی ممکن است اتفاق بیفتد.

Sometimes it can just catch fire, can't it?

گاهی اوقات ممکن است فقط آتش بگیرد، اینطور نیست؟

It can catch fire.

می تواند آتش بگیرد.

And then you are alight.

و سپس شما خاموش هستید.

Now, let's move on to our example sentence.

حالا بیایید به مثال مثال خود برویم.

"Please don't charge your phone on the bed, didn't you hear, Tony's phone

"لطفا تلفن خود را روی تخت شارژ نکنید ، آیا نشنیدی، تلفن تونی

caught alight due to a faulty charger."

به دلیل شارژر معیوب آتش گرفت."

Next on our list is an idiom and it is neck of the woods.

بعدی در لیست ما یک اصطلاح است و گردن جنگل است.

Neck of the woods.

گردنه جنگل.

Now we usually say this neck of the woods, your neck of the

حالا ما معمولاً می گوییم این گردنه جنگل، گردن شما از

woods, his neck of the woods.

جنگل، گردن او از جنگل.

So, we need to know which neck of the woods you are talking about.

بنابراین، ما باید بدانیم که در مورد کدام گردن از جنگل صحبت می کنید.

But let's get the spelling right first.

اما بیایید ابتدا املا را درست کنیم.

We spell this idiom N E C K, neck.

ما این اصطلاح را N E C K، گردن می نویسیم.

Of the, O F and T H E, of the.

از، O F و T H E، از.

And woods, WOODS . Neck of the woods.

و چوب، وودز. گردنه جنگل.

This means a part of a particular area.

این به معنای بخشی از یک منطقه خاص است.

So, the part of town that you live in is a very particular part, it's your part,

بنابراین، بخشی از شهر که در آن زندگی می‌کنید، بخش بسیار خاصی است، این قسمت شماست،

so we call that your neck of the woods.

بنابراین ما آن را گردنه جنگل می‌نامیم.

And if I'm walking in your area, the particular area of town that you live

و اگر من در منطقه شما، منطقه خاصی از شهر که

in, and you see me, you might say,

در آن زندگی می کنید، قدم می زنم و من را می بینید، ممکن است بگویید

"Anna, what are you doing in my neck of the woods?"

"آنا، در گردنه من جنگل چه می کنی؟"

Or,

"What are you doing in this neck of the woods?

یا

"توی این گردنه جنگل چیکار میکنی؟

I've never seen you here before."

من قبلا تو رو اینجا ندیده بودم."

So, it's just referring to a particular area.

بنابراین، این فقط به یک منطقه خاص اشاره دارد.

Here's an example sentence.

در اینجا یک جمله مثال است.

"Hi there Joanna, I haven't seen you in this neck of the woods before!

"سلام جوانا، من تو را قبلاً در این گردنه جنگل ندیده ام! آیا به

Are you visiting someone?"

دیدن کسی می روی؟"

OK, let's move on to our last word for today.

خوب، بیایید به آخرین حرف خود برای امروز برویم.

It is a noun and it is wilderness.

اسم است و بیابان است.

Wilderness.

We spell this W I L D E R N E S S.

بیابان.

ما این را W I L D E R N E S S.

Wilderness.

Wilderness می نویسیم.

Wilderness.

بیابان.

Wilderness describes an area of land that has not been used to grow crops or

بیابان منطقه ای از زمین را توصیف می کند که برای کاشت محصولات استفاده نشده است یا

it's not had towns or roads built on it.

شهرها یا جاده هایی در آن ساخته نشده است.

It's just a very natural area.

این فقط یک منطقه بسیار طبیعی است.

And usually it's not been used because it's very hot there or cold there,

و معمولا استفاده نمی شود چون آنجا خیلی گرم است یا آنجا سرد است

or it doesn't have suitable terrain.

یا زمین مناسبی ندارد.

The earth isn't good for building on.

زمین برای ساختن خوب نیست

So, this is usually the wilderness.

بنابراین، این معمولاً بیابان است.

It might be a very rocky area or a very sandy area, or it

ممکن است یک منطقه بسیار صخره ای یا یک منطقه بسیار شنی باشد، یا

might be dense with forest.

ممکن است متراکم با جنگل باشد.

So, that would be the wilderness where there is nothing but

بنابراین، آن بیابانی است که در آن چیزی جز

the wild, the wilderness.

وحشی، بیابان وجود ندارد.

Here's an example sentence.

در اینجا یک جمله مثال است.

"There's nothing better on a Sunday morning than taking a stroll in

هیچ چیز در صبح یکشنبه بهتر از قدم زدن در

the wilderness to clear the mind and get ready for the day ahead."

بیابان برای پاک کردن ذهن و آماده شدن برای روز آینده نیست.

Alright, that's our five for today.

خوب، این پنج مورد امروز ماست.

Let's do a quick recap.

بیایید یک جمع بندی سریع انجام دهیم.

We had the noun camping, which is the activity of staying in

اسم کمپینگ را داشتیم که

a tent, usually for a holiday.

معمولاً برای تعطیلات در چادر ماندن است.

We had the verb pitch, which is the act of putting up your

ما فعل pitch را داشتیم که عملی است که در آن چادر خود را برپا می کنید

tent and making it ready to use.

و آن را برای استفاده آماده می کنید.

We had the adjective alight, which describes the burning of something

ما صفت alight را داشتیم که سوزاندن چیزی

or something being on fire.

یا چیزی در حال آتش گرفتن را توصیف می کند.

We had the idiom neck of the woods, which is your, this, our, area.

ما اصطلاح گردن جنگل را داشتیم که منطقه شما، این، ماست.

And then we had the noun wilderness, which is an area of land that

و سپس ما اسم بیابان را داشتیم، که منطقه ای از زمین است که

hasn't been used for anything.

برای چیزی استفاده نشده است.

It is just wild.

این فقط وحشی است.

So, let's do this now for pronunciation.

بنابراین، بیایید این کار را اکنون برای تلفظ انجام دهیم.

Please, repeat after me.

لطفا بعد از من تکرار کنید.

Camping.

چادر زدن.

Camping.

چادر زدن.

Pitch.

گام صدا.

Pitch.

گام صدا.

Alight.

شعله ور.

Alight.

شعله ور.

Neck of the woods.

گردنه جنگل.

Neck of the woods.

گردنه جنگل.

Wilderness.

بیابان.

Wilderness.

بیابان.

Fantastic.

خارق العاده.

Now, let's just test your memory on that.

حالا بیایید فقط حافظه خود را روی آن تست کنیم.

What is the idiom that we use to talk about a particular area?

اصطلاحی که برای صحبت در مورد یک منطقه خاص استفاده می کنیم چیست؟

Neck of the woods.

گردنه جنگل.

And what adjective would I use to describe something that's on fire?

و برای توصیف چیزی که در آتش است از چه صفتی استفاده کنم؟

Ah, it's

آه،

alight.

روشن است.

What's the verb that would describe the action of putting up my tent?

چه فعل می تواند عمل چادر من را توصیف کند؟

Pitch.

گام صدا.

Pitching my tent.

چادرم را برافراشتم

And what's the activity of then staying in that tent for a little holiday?

و بعد از آن برای کمی تعطیلات در آن چادر ماندن چه فعالیتی دارد؟

Camping.

چادر زدن.

And if I were to camp in an area that has remained wild, has never been

و اگر بخواهم در منطقه ای کمپ بزنم که وحشی باقی مانده است، هرگز

built on or used for farming, what would I call that particular area?

روی آن ساخته نشده یا برای کشاورزی استفاده نشده است، آن منطقه خاص را چه می نامم؟

Wilderness.

بیابان.

The wilderness.

بیابان.

Fantastic.

خارق العاده.

Alright, let's now put everything together in a little story.

خوب، حالا بیایید همه چیز را در یک داستان کوچک کنار هم بگذاریم.

One of my favourite childhood memories is the camping trips

یکی از خاطرات مورد علاقه من در دوران کودکی، سفرهای کمپینگی است که

we used to take with friends.

با دوستان انجام می دادیم.

We often drove into the desert, or found a local area of mountains and waterfalls

ما اغلب به بیابان می‌رفتیم یا منطقه‌ای از کوه‌ها و آبشارها را پیدا می‌کردیم

to make our home for the weekend.

تا آخر هفته خانه‌مان را بسازیم.

On one trip, we went to a place called 'Fossil Rock'.

در یکی از سفرها به مکانی به نام «سنگ فسیلی» رفتیم.

We hadn't been to that neck of the woods before, so everyone

ما قبلاً به آن گردنه جنگل نرفته بودیم ، بنابراین همه

was excited as it is said to be one of the best locations around.

هیجان زده بودند زیرا گفته می شود یکی از بهترین مکان های اطراف است.

Its name comes from the amazingly preserved fossils

نام آن از فسیل های شگفت انگیزی

that are found on its slopes.

که در دامنه های آن یافت می شود گرفته شده است.

The mountains were formed around 70 million years ago, so we

کوه ها حدود 70 میلیون سال پیش شکل گرفتند، بنابراین ما

really were surrounded by history.

واقعاً توسط تاریخ احاطه شده بودیم.

Anyway, the first job when we arrive at the campsite is always to pitch our

به هر حال اولین کار وقتی به کمپ می رسیم همیشه چادر زدن است

tent, and this time was no different.

و این بار هم فرقی نداشت.

However, we hadn't thought about the wind and how difficult it would

با این حال به باد فکر نکرده بودیم و اینکه

be to put a tent up in this dry, open, hot and windy wilderness!

چادر زدن در این بیابان خشک و باز و گرم و بادخیز چقدر سخت است!

It did take twice as long as usual, and a few of us had to run after ground sheets

دو برابر معمول طول کشید و چند نفر از ما مجبور شدیم دنبال صفحات زمین

and ropes that were blowing away, but eventually we managed to get everyone's

و طناب هایی که در حال وزیدن بودند بدویم، اما در نهایت موفق شدیم

tents up and we settled down to enjoy our first evening under the stars.

چادرهای همه را برپا کنیم و ساکن شدیم تا از اولین عصرمان زیر ستاره ها لذت ببریم.

The best thing about camping is the bonfires we have at night.

بهترین چیز در مورد کمپینگ، آتش سوزی هایی است که در شب داریم.

We make a big pyramid with sticks we've collected or brought with us and

با چوب هایی که جمع کرده ایم یا با خود آورده ایم یک هرم بزرگ درست می کنیم و

once the fire is alight, we all sit around it toasting our marshmallows,

وقتی آتش روشن شد، همه دور آن می نشینیم و مارشمالوهایمان را برشته می کنیم،

playing games and sharing stories.

بازی می کنیم و داستان به اشتراک می گذاریم.

There's nothing better than just being out in the open, among nature and

هیچ چیز بهتر از حضور در فضای باز، در میان طبیعت و

history and most importantly, making memories with family and friends.

تاریخ و مهمتر از همه، ساختن خاطرات با خانواده و دوستان نیست.

And that brings us to the end of today's episode.

و این ما را به پایان قسمت امروز می رساند.

As always, I hope you found it useful.

مثل همیشه امیدوارم براتون مفید بوده باشه

Until tomorrow, take very good care and goodbye.

تا فردا خیلی مواظب باش و خداحافظ.