A Loaded Topic Advanced English Speaking Practice

all right are you an advanced English speaker  then you are in the right place we are going  

خوب آیا شما یک انگلیسی زبان پیشرفته هستید پس در جای مناسبی هستید که می رویم

to practice speaking English with a loaded topic  loaded topic we'll get to that we'll get to that  

برای تمرین مکالمه انگلیسی با موضوع بارگذاری شده موضوع بارگذاری شده به آن می رسیم که به آن می رسیم

now today's text is very long we're going to take  it nice and slow sometimes we will repeat after  

اکنون متن امروز بسیار طولانی است ما آن را خوب و آهسته می گیریم گاهی اوقات تکرار می کنیم

me sometimes shadowing sometimes just looking at  the definition we we'll just take it as it comes  

من گاهی اوقات سایه می زنیم، گاهی اوقات فقط نگاه کردن به تعریفی که در

all right here it comes I been reading about  some countries that are fighting each other  

اینجا آمده است را می خوانیم. که با یکدیگر می جنگند

but I need some help with the vocabulary all  right I'm going to say that again feel free to  

اما من در مورد واژگان به کمک نیاز دارم خیلی خب، می‌خواهم بگویم که

join me if you wish I've been reading about  some countries that are fighting each other  

اگر می‌خواهید درباره برخی از کشورهایی که با یکدیگر می‌جنگند مطالعه می‌کردم، دوباره به من بپیوندید

but I need some help with the vocabulary and  well frankly how to talk about it casually  

اما من به کمکی در مورد واژگان نیاز دارم و خوب صادقانه بگویم که چگونه می‌توانم در مورد آن به طور معمول

with someone and well frankly Frankly Speaking I  need to know how to talk about it casually with

با کسی صحبت کنم و رک و پوست کنده می‌توانم در مورد آن صحبت کنم.

someone when I pause I'm I'm waiting for  you to repeat if you like all right that's  

من منتظرم تکرار کنید اگر دوست دارید خیلی خوب است

a loaded topic a loaded topic now loaded  means tricky charged sensitive delicate  

یک موضوع بارگذاری شده است یک موضوع بارگذاری شده اکنون بارگذاری شده به این معنی است که

it's a sensitive topic it's a delicate  topic it's difficult to deal with  

موضوع حساسی است

if someone asks you a question that maybe you  don't want to deal with it you don't want to  

اگر کسی از شما سؤالی می پرسد که شاید شما نمی خواهید به آن بپردازید، رسیدگی به آن دشوار است.

answer it you can say oh that's a loaded question  that's a loaded question in this situation that's  

سؤال                                                                                                                                                                                             مبحث بارگذاری‌ شده و هم

a loaded topic that's a loaded topic but also  great for learning Advanced vocabulary don't  

مبحثی بارگذاری شده است،

you think yeah that's a loaded topic but  also great for learning Advanced vocabulary

هم  عالی برای یادگیری واژگان پیشرفته.

plus understanding Global issues is always a win a  

win it's a positive thing it's good plus  understanding Global issues is always a

win so from what I understand  the conflict is all about  

درباره

political and ideological differences  political and ideological differences

تفاوت‌های سیاسی و ایدئولوژیکی تفاوت‌های ایدئولوژیک

ideological ideological ideological  ideological differences so from what  

ایدئولوژیک تفاوت‌های ایدئولوژیک ایدئولوژیک، بنابراین از آنچه

I understand the conflict is all  about political and ideological

من می‌فهمم این درگیری تماماً مربوط به تفاوت‌های سیاسی و ایدئولوژیک است،

differences but man I get confused when  I hear terms like ideological intentions  

اما من وقتی اصطلاحاتی مانند مقاصد ایدئولوژیک را می‌شنوم گیج می‌شوم،

man so that's showing frustration right but man  I get confused when I hear terms like ideological

بنابراین این نشان‌دهنده ناامیدی است درست است، اما مرد وقتی می‌شنوم عباراتی مانند اهداف ایدئولوژیک را می‌شنوم گیج می‌شوم.

intentions can you break those down for  me okay so this this is this uh today's  

text is a conversation between two people  we're not focusing on the conversational  

متن امروز مکالمه‌ای است بین دو نفر ما روی جنبه مکالمه تمرکز نمی‌کنیم، می‌خواهیم

aspect we're we're going to focus on  just what the text says sure thing  

روی آن چیزی تمرکز کنیم که متن چیز مطمئنی می‌گوید

so ideological basically means a set of beliefs  or ideas a set of beliefs or ideas forms your  

بنابراین ایدئولوژیک اساساً به معنای مجموعه‌ای از باورها یا ایده‌ها است که مجموعه‌ای از باورها یا ایده‌ها ایدئولوژی شما را تشکیل می‌دهند،

ideology so your ideology is formed by your  beliefs and ideas right sure thing so ideological  

بنابراین ایدئولوژی شما توسط باورها و ایده‌های شما شکل می‌گیرد.

basically means a set of beliefs or ideas a set  of beliefs or ideas form forms your ideology for  

ایده‌ها از ایدئولوژی شما شکل می‌گیرند

example one country has a different ideology  compared to the other they have ideological  

مثلاً یک کشور ایدئولوژی متفاوتی دارد نسبت به کشور دیگر تفاوت‌های ایدئولوژیک دارند

differences I'm going to say that again for  example one country has a different ideology  

می‌خواهم بگویم که دوباره مثلاً یک کشور ایدئولوژی متفاوتی دارد

compared to the other they have IDE ideological  differences I stumbled oh well I'm going to make  

در مقایسه با کشور دیگر آنها دارای تفاوت‌های ایدئولوژیک IDE هستند. من تصادفاً اوه خوب، من

mistakes throughout this lesson you'll see I  promise I will not disappoint you all right  

در طول این درس اشتباه می‌کنم، شما متوجه خواهید شد.

perhaps one nation is very religious and its IDE  ideologies clash with a neighboring country in  

درگیری با یک کشور همسایه در

that situation tensions might rise sound familiar  I think it sounds familiar perhaps one nation is  

آن وضعیت تنش‌ها ممکن است افزایش یابد آشنا به نظر می‌رسد من فکر می‌کنم آشنا به نظر می‌رسد شاید یک ملت

very religious and its ideology IES clash with  a neighboring country in that situation tensions  

بسیار مذهبی باشد و ایدئولوژی آن IES با کشور همسایه برخورد می‌کند در آن شرایط تنش‌ها

might rise tensions are just like stress between  them right is that what you're talking about  

ممکن است تنش‌ها را افزایش دهند درست مثل استرس بین آنها هستند درست این است که آنچه شما در مورد آن صحبت می‌کنید تنش‌ها دقیقاً مانند

tensions are just like stress between them  right kind of like when two people don't get  

along is that what it's like is it like when is  it kind of like when two people don't get along

استرس بین آنها است. وقتی تنش هست دو نفر با هم کنار نمی‌آیند،

when there's tension it's like there's  always a chance for things to blow up  

مثل این است که همیشه فرصتی وجود دارد که چیزها منفجر شوند،

blow up in this situation is an outburst  of anger ra or literally blow up huh when  

در این موقعیت، انفجار خشم است یا به معنای واقعی کلمه منفجر می‌شوند، وقتی

there's tension it's like there's  always a chance for things to blow

تنش وجود دارد، مثل این است که همیشه فرصتی وجود دارد که چیزها

up you can use that word even in everyday  situations like there's tension between Kim  

منفجر شوند، می‌توانید از این کلمه حتی در موقعیت‌های روزمره استفاده کنید،

and her boss because they don't see I to  eye they don't see eye to eye they don't  

چون من آن‌ها را به تنش می‌بینم. چشم در چشم نمی بینند آنها

agree with each other on something if you  don't agree with someone on something you  

در موردی با یکدیگر موافق نیستند   اگر  در مورد چیزی با کسی موافق نیستید   در مورد چیزی موافق

don't see eye to eye let's look at  that example sentence again there's  

نیستید   بیایید دوباره به آن جمله مثال نگاه کنیم،

tension between Kim and her boss  because they don't see ey to eye

تنش بین کیم و رئیسش وجود دارد زیرا آنها چشم به چشم نمی بینند

okay so what if one country doesn't recognize  the other as a legitimate State what exactly  

خوب است، پس چه می شود اگر یک کشور کشور دیگر را دقیقاً به رسمیت من را به عنوان یک کشور قانونی به رسمیت نشناسد.

does that mean what exactly does that mean  a legitimate State they don't recognize the  

آنها

other as a legitimate State what exactly  does that mean legitimate is another one  

دیگری را به‌عنوان یک کشور مشروع نمی‌شناسند، دقیقاً معنای آن مشروع چیست، یکی دیگر

of those words that trips me up it trips me  up what's trips me up it confuses me it's  

از آن کلماتی است که مرا به سمت بالا سوق می‌دهد، مرا گیج می‌کند،

like you trip and you fall down legitimate is  another one of those words that trips me up I  

مثل اینکه تو سفر می‌کنی و تو زمین می‌خوری، یکی دیگر از آن کلماتی است که من را به زیر می‌اندازد، من

think it just means valid right okay here's a  point I want to make right here if you're if  

فکر می‌کنم اگر اینجا می‌خواهم به درستی اشاره کنم درست است.

you're giving a definition of a word you want  to pause and then emphasize the definition so  

شما تعریفی از کلمه ای ارائه می دهید که می خواهید  آن را متوقف کنید و سپس بر تعریف تأکید می کنید بنابراین

I think it's I think it just means and you want to  pause right there for a second and then emphasize  

فکر می کنم این است من فکر می کنم فقط به معنی است و شما می خواهید همانجا برای یک ثانیه مکث کنید و سپس تأکید کنید

valid I think it just means valid right one  more time I think it just means valid right you

valid من فکر می کنم فقط به معنای صحیح درست است  یک بار دیگر فکر می کنم فقط به معنای معتبر است درست شما

try valid legitimate yeah pretty much pretty  much it means valid legit legitimate means  

سعی کنید معتبر قانونی بله تقریباً تقریباً به معنی

something is legal or official like  a company is legitimate meaning it's  

چیزی معتبر  قانونی به معنای قانونی است یا رسمی

not shady and it follows the laws that means  it's legitimate in this context one country  

مبهم نیست و از قوانین پیروی می کند که به این معنی است که در این زمینه مشروع است یک کشور   کشور

doesn't see the other as a legitimate country  which causes a whole lot of drama right causes  

دیگر را کشوری مشروع نمی بیند

a whole lot of drama whole lot of L  lot of L A whole lot of drama in this  

context one country doesn't see the other as a  legitimate country which causes a whole lot of

که باعث نمایش کلی

drama I also came across the word friction  is that just like a fancy way to say conflict

درام می شود. بگو تضاد

I also came across the word friction is that just  a fancy way to say conflict pretty much friction  

من همچنین با کلمه اصطکاک برخورد کردم این است که یک روش فانتزی برای گفتن تضاد تقریباً اصطکاک

is like a lowkey conflict a lowkey conflict  what's low-key lowkey means not so intensive  

مانند یک درگیری کم‌کلید است یک درگیری کم‌کلید  آنچه کم‌کلید است به این معناست که خیلی شدید نیست

it's a modest or restrained conflict pretty  much friction is like a low-key conflict low-key  

یک درگیری متوسط ​​یا محدود است تقریبا اصطکاک مانند یک درگیری کم کلید است. می‌دانی که

means not so intensive it's a modest or  restrained conflict something that's kind  

of simmering under the surface you know  simmering simmering is like boiling water  

جوشیدن به آرامی در زیر سطح می‌جوشد،

water that's boiling just a little bit yeah it's  like a a negative emotion or a disagreement is  

آبی که فقط کمی در حال جوشیدن است

growing slowly simmering under the surface  something that's kind of simmering under the

surface you know when you feel like there's a  bit of awkwardness or disagreement but no one's  

saying anything that's friction so there's  some awkwardness it's awkward things don't  

بی دست و پا بودن چیزهای ناخوشایند است چیزها

feel right it's awkward awkwardness that's  describing the feeling in the in the room in  

احساس درستی نمی کنند بی دست و پا ناجور است که احساس را در اتاق توصیف می کند در

the air or disagreement but no one's saying  anything thing that's friction sometimes me  

هوا یا اختلاف نظر اما هیچ کس چیزی نمی گوید که اصطکاک است گاهی اوقات من

and my wife we have friction you know when  you feel like there's a bit of awkwardness  

و همسرم اصطکاک داریم می دانید وقتی احساس می کنید که یک

or disagreement but no one's saying anything  that's friction again you know when you feel  

نفر مخالف است یا یک ایراد وجود دارد. هر چیزی که اصطکاک است دوباره می‌دانید وقتی احساس می‌کنید

like there's a bit of awkwardness or disagreement  but no one's saying anything that's friction

کمی ناهنجاری یا اختلاف وجود دارد، اما هیچ‌کس چیزی نمی‌گوید که اصطکاک است،

ah like when someone's talking during  a movie and you feel the tension in  

آه مثل زمانی که کسی در حین فیلم صحبت می‌کند و تنش را در

the room but no one says anything ah  like when someone's talking during a  

اتاق احساس می‌کنید، اما هیچ‌کس چیزی نمی‌گوید آه، مثل زمانی که کسی در حین فیلم صحبت می‌کند

movie and you feel the tension  in the room but no one says

و شما دقیقاً احساس می‌کنید که در حین فیلم چیزی نمی‌گوید.

anything exactly you nailed it you nailed it  that's it okay so moving on let's say that one  

اشکالی ندارد پس ادامه دهیم بیایید بگوییم که یک

country is concerned about the others nuclear  program oh no now we're getting serious okay  

کشور نگران برنامه هسته‌ای دیگری است اوه نه، الان داریم جدی می‌شویم خوب

so moving on let's say let let's hypothetically  let's say that one country is concerned about  

بنابراین ادامه می‌دهیم اجازه دهید فرضاً بگذاریم بگوییم که یک کشور نگران

the other's nuclear program this was I don't  even know if I say it correctly all the time  

برنامه هسته‌ای کشور دیگر است، این بود، من حتی نمی‌دانم اگر به درستی می‌گویم برنامه هسته‌ای همیشه

nuclear nuclear nuclear nuclear Pro nuclear  nuclear nuclear program there we go I know  

that oh wait what what's going on let's go back  let me say this again okay so moving on let's  

منتظر بمانم. چه خبر است، اجازه دهید به عقب برگردیم اجازه دهید دوباره این را بگویم خوب است، بنابراین ادامه می‌دهیم بیایید

say that one country is concerned about the  others nuclear program I know that concerned  

بگوییم که یک کشور نگران برنامه هسته‌ای دیگر است، می‌دانم که نگران بودن

is just another way to say worried or anxious  but how would you use it casually how would  

راه دیگری برای گفتن نگران یا مضطرب است، اما چگونه می‌توانید از آن به طور

you use concerned casually you can use it like  I'm concerned about this project deadline it's a  

معمول استفاده کنید.

little more formal than worried but totally common  okay I'm going to say it again you can use it like  

متداول باشه، دوباره می‌خواهم از آن استفاده کنید، مثل

I'm concerned about this project deadline it's a  little more formal than worried but totally common  

من نگران این هستم که مهلت این پروژه کمی رسمی‌تر از نگرانی است، اما کاملاً رایج است

so I could say I'm concerned about my English  speaking skills I could say that right well  

بنابراین می‌توانم بگویم که نگران مهارت‌های مکالمه انگلیسی‌ام هستم.

yes you could you could say that but honestly  your English is solid no need to be concerned  

your English is solid I mean it's very good it's  very solid your English is solid no need to be

انگلیسی شما قوی است نیازی به

concerned let's see what else  have I been reading about the  

نگرانی نیست بیایید ببینیم درباره درگیری چه چیز دیگری می خواندم

conflict what else have I been reading about the

چه چیز دیگری در مورد درگیری می خواندم

conflict I read that both countries are trying to  assert their power in the region what's assert all  

about okay I'm going to say that again I read  that both countries are trying to assert their  

خواندم که هر دو کشور در تلاش هستند

power in the region what's assert all about to  assert just means to declare something confidently  

قدرت خود را در منطقه ابراز کنند.

or push something forward to assert just means to  declare something confidently or push something  

چیزی به جلو برای ادعا کردن فقط به این معنی است که با اطمینان چیزی را اعلام کنید یا چیزی را به جلو فشار دهید، اگر در حال

forward if you're asserting your Authority you're  showing people you're in charge here if you're  

ادعای اقتدار خود هستید، به افرادی نشان می‌دهید که در اینجا مسئول هستید، اگر    در حال ادعای اقتدار خود

asserting your Authority you're showing people  you're in charge here countries assert their power  

هستید، به مردم نشان می‌دهید که در اینجا مسئول هستید، کشورها قدرت خود را

by flexing their military or making alliances with  other other countries countries assert their power  

با انعطاف نظامی خود

by flexing their military or making alliances  with other countries flexing their military is  

یا ایجاد اتحاد با قدرت نظامی خود با سایر کشورها نشان می‌دهند. انعطاف‌پذیری ارتش آن‌ها

when a country publicly uses military power  to intimidate an enemy that's flexing their

زمانی است که یک کشور علناً از قدرت نظامی استفاده می‌کند برای ترساندن دشمنی که در حال انعطاف است

military all right okay that makes sense so  

I could say something like  she asserts her opinion in

meetings yeah you could say that yeah that's  a good way to use it it's when someone doesn't  

hold back and just say says what's on their mind  so it's when someone doesn't hold back they just  

say what's on their mind I changed up the tense  there didn't I yeah that's a good way to use it  

در نظر آنها زمانش را تغییر دادم، بله، این راه خوبی برای استفاده از

it's when someone doesn't hold back and just says  what's on their mind one final word Ambitions I  

آن است   وقتی کسی خودداری نمی‌کند و فقط می‌گوید یک کلمه آخر در ذهنش است جاه طلبی‌ها من

get what it means I understand the word I get what  it means but how do I use it without sounding too

معنی آن را می‌فهمم معنی کلمه را می‌فهمم اما چگونه از آن استفاده کنم بدون اینکه خیلی رسمی به نظر برسد.

formal Ambitions can sound a bit formal  but you can use it casually too it's just  

a strong desire to achieve something so you  could say he's got big Ambitions to become a

می‌توانم بگویم او جاه‌طلبی‌های بزرگی برای

CEO or even more casually my ambition is to travel  

مدیر عامل شدن دارد یا حتی غیرعادی‌تر جاه‌طلبی من این است که سفر کنم

the world it's all about context  it's all about context I'm G take a

دنیا همه چیز درباره زمینه است همه چیز در مورد زمینه است.

sip I'm going to take a sip of liquid all  right here we go nice well I've got Ambitions  

to become fluent in English and watch movies  without subtitles do you have that ambition  

do you have this ambition here he said nice  well I've got ambitions to become fluent in  

خوب خوب، من جاه طلبی دارم که به انگلیسی مسلط باشم

English and watch movies without subtitles oh  that's difficult that is so difficult because  

و فیلم بدون زیرنویس تماشا کنم، اوه، این سخت است که خیلی سخت است، زیرا

it's not just about being fluent in English no  no you have to be culturally fluent you have to  

فقط مسلط بودن به زبان انگلیسی نیست نه نه، شما باید از نظر فرهنگی مسلط باشید، باید

know pop culture you have to know um just there's  so much involved in understanding a movie's uh uh  

فرهنگ پاپ را بدانید، شما باید بدانید.

you know the words in a movie it's it's not  just typical English sometimes sometimes it  

گاهی اوقات، گاهی اوقات

is it depends on the movie right all right  that's a solid ambition you're on your way  

بستگی به فیلم دارد، خیلی خوب، این یک جاه طلبی است که شما در راه هستید

for sure you're on your way for sure you'll  soon be flexing your English skills for all to

مطمئن باشید که در راه هستید، مطمئناً به زودی مهارت های انگلیسی خود را بهبود خواهید داد تا همه

see all right that's a solid ambition it's a good  ambition you're on your way you you are making  

خوب ببینند، این یک جاه طلبی است، یک جاه طلبی خوب است، شما در راه هستید،

progress towards that that and that goal for sure  for sure you are you're doing wonderful you'll  

مطمئن باشید که به زودی به این هدف خواهید رسید و مطمئن خواهید بود که به این هدف خواهید رسید.

soon be flexing your English skills for all to  see all right I'm going to say that one more time  

مهارت‌های انگلیسی خود را برای همه درست کنید. می‌خواهم بگویم که یک بار دیگر

that's a solid ambition you're on your way for  sure you'll soon be flexing your English skills  

این یک جاه‌طلبی است که شما در راه هستید مطمئناً به زودی مهارت‌های انگلیسی خود را بهبود می‌دهید

for all to see all right hey guess what that  was the text and now we are going to do a shadow  

تا همه متوجه شوند خوب هی حدس بزنید این متن چه بود و اکنون می‌خواهیم یک قسمت سایه   انجام دهیم و

part it's a long text so I'm just going to read  it and you can try to read along and say it out  

سعی کنید آن را بخوانید و سعی کنید آن را بخوانم. با

loud if you can match my Pace let's do it here  we go I've been reading about some countries that  

صدای بلند   اگر می‌توانید با سرعت من مطابقت داشته باشید، بیایید این کار را اینجا انجام دهیم ما می‌رویم من در مورد برخی از کشورها مطالعه کرده‌ام که   با

are fighting each other but I need some help with  the vocabulary and well frankly how to talk about  

یکدیگر می‌جنگند، اما به کمک نیاز دارم در مورد واژگان و رک و پوست کنده چگونه

it casually with someone that's a loaded topic  but also great for learning Advanced vocabulary  

با کسی صحبت کنم     در مورد آن موضوعی پربار اما همچنین برای یادگیری واژگان پیشرفته بسیار عالی است

plus understanding Global issues is always a  win so from what I understand the conflict is  

بعلاوه درک درگیری‌های سیاسی به علاوه درک مسائل

all about political and ideological differences  but man I get confused when I hear terms like  

سیاسی به‌علاوه این است  تفاوت‌ها اما من وقتی عباراتی مانند

ideological and tensions can you break those down  for me sure thing so ideological basically means a  

ایدئولوژیک و تنش‌ها را می‌شنوم گیج می‌شوم، می‌توانی آن‌ها را بشکنی، مطمئناً چیزی که ایدئولوژیک اساساً به معنای

set of beliefs or ideas a set of beliefs or ideas  forms your ideology for example one country has  

مجموعه‌ای از باورها یا ایده‌هاست که مجموعه‌ای از باورها یا ایده‌ها ایدئولوژی شما را تشکیل می‌دهند، مثلاً یک کشور

a different ideology compared to the other they  have ideological differences perhaps one nation  

ایدئولوژی متفاوتی نسبت به کشور دیگر دارند، آنها تفاوت‌های ایدئولوژیکی دارند، شاید یک ملت   ممکن است یک کشور

is very religious and its ideologies clash  with a neighboring country in that situation  

خیلی مذهبی باشد ممکن است با تنش‌های ایدئولوژیکی آن کشور

tensions might rise tensions are just  like stress between them right kind  

تنش پیدا کند. درست مثل استرسی که بین آنها وجود دارد، درست مثل

of like when two people don't get along  when there's tension it's like there's  

وقتی که دو نفر با هم کنار نمی‌آیند، وقتی تنش وجود دارد، مثل این است که

always a chance for things to blow up you  can use the word in everyday situations  

همیشه فرصتی برای منفجر شدن چیزها وجود دارد.

like there's tension between Kim and  her boss because they don't see eye

okay so what if one country doesn't recognize  the other as a legitimate State what exactly  

does that mean legitimate is another one of those  words that trips me up I think it just means valid

کلماتی که مرا غافلگیر می‌کنند، فکر می‌کنم این فقط به معنای

right yeah pretty much legitimate means  something is legal or official like like a  

درست است، بله تقریباً مشروع یعنی چیزی قانونی یا رسمی است مانند

company is legitimate meaning it's not shady and  it follows the laws in this context one country  

شرکتی مشروع است به این معنی که مبهم نیست و  از قوانین در این زمینه پیروی می‌کند   کشور

doesn't see the other as a legitimate country  which causes a whole lot of drama I also came  

دیگری را به عنوان کشوری قانونی نمی‌بیند که باعث نمایش کلی می‌شود.

across the word friction is that just like a  fancy way to say conflict pretty much friction  

is like a lowkey conflict lowkey means not so  intensive it's a modest or restrained conflict  

تضاد کم به این معنی است که آنقدر شدید نیست، یک درگیری متوسط ​​یا محدود است

something that's kind of simmering under the  surface you know when you feel like there's  

چیزی که به نوعی زیر سطح می جوشد، می دانید وقتی احساس می کنید

a bit of awkwardness or disagreement  but no one's saying anything that's

کمی بی دست و پا یا اختلاف وجود دارد اما هیچ کس چیزی نمی گوید که

friction ah like when someone's talking in  during a movie and you feel the tension in  

اصطکاک باشد آه مانند زمانی که کسی در حین فیلم صحبت می کند و شما احساس می کنید که تنش در

the room but no one says anything exactly you  nailed it okay so moving on let's say that one  

اتاق نیست. بیایید بگوییم که یک

country is concerned about the others nuclear  program I know that concerned is just another  

کشور نگران برنامه هسته‌ای دیگر است. من می‌دانم که نگرانی تنها راه دیگری است

way to say worried or anxious but how would  you use it casually you you can use it like  

برای گفتن نگران یا مضطرب، اما چگونه  از آن استفاده می‌کنید، می‌توانید از آن استفاده کنید، مثل

I'm concerned about this project deadline it's  a little more formal than worried but totally

من نگران این هستم که ضرب‌الاجل این پروژه کمی رسمی‌تر از نگرانی باشد، اما کاملاً

common so I could say I'm concerned about  my English speaking skills yes you could  

رایج است، بنابراین می‌توانم بگویم که من می‌توانم صادقانه به زبان انگلیسی صحبت کنم.

but honestly your English is solid no need to be  concerned let's see what else have I been reading  

باید نگران باشیم بیایید ببینیم چه چیز دیگری

about the conflict I read that both countries are  trying to assert their power in the region what's  

درباره درگیری خوانده‌ام. خواندم که هر دو کشور تلاش می‌کنند تا قدرت خود را در منطقه نشان دهند.

assert all about to assert just means to declare  something confidently or push something forward  

if you're asserting your Authority you're showing  people you're in charge here I'm in charge here  

countries assert their power by flexing their  military or making alliances with other countries  

کشورها

flexing their military is when a country  publicly uses military power to intimidate an

ارتش خود را انعطاف می‌دهند وقتی یک کشور علناً از قدرت نظامی برای ترساندن

enemy okay that makes sense so I could say  something like she asserts her opinion in  

دشمن استفاده می‌کند، خوب این منطقی است، بنابراین می‌توانم چیزی بگویم مانند اینکه او نظر خود را در جلسات بیان می‌کند،

meetings yeah that's a good way to to use  it it's when someone doesn't hold back or  

بله، این روش خوبی برای استفاده از آن است  وقتی کسی خودداری نمی‌کند یا

just says what's on their mind one final word  Ambitions I get what it means but how do I use  

فقط می‌گوید چه چیزی در ذهنش است یک کلمه آخر جاه‌طلبی‌ها می‌توانم به نظر می‌رسم معنای آن را نمی‌کنم .

it without sounding too formal Ambitions can sound  a bit formal but you can use it casually too it's  

رسمی است، اما می‌توانید از آن استفاده کنید، این

just a strong desire to achieve something so you  could say he's got big Ambitions to become a CEO  

فقط یک تمایل شدید برای رسیدن به چیزی است، بنابراین می‌توانید بگویید که او جاه‌طلبی‌های بزرگی برای مدیر عامل شدن دارد

or even more casually my ambition is to travel  the world it's all about context nice well I've  

یا حتی غیرعادی‌تر جاه‌طلبی من این است که به دنیا سفر کنم، همه چیز در مورد زمینه است.

got Ambitions to become fluent in English and  watch movies without subtitles that's a solid  

ambition you're on your way for sure you'll soon  be flexing your English skills for all to see one  

مهارت‌های انگلیسی خود را برای همه به‌کار بگیرید تا یک

more time that's a solid ambition you're on your  way for sure you'll soon be flexing your English  

بار دیگر ببینند، این یک جاه‌طلبی است که در راه هستید، مطمئن باشید به‌زودی مهارت‌های انگلیسی خود را

skills for all to see boom good workout way to  go keep moving forward one step at a time get  

برای همه تقویت خواهید کرد تا شاهد رونق تمرینی خوب باشید.

all the steps in englishcoachchad.com  and I will see you in the next step