Ten Important Short Habits for Speaking English Fluently.

Hello everyone! A warm welcome to this channel!  Today, in this video, we will talk about ten  

سلام به همه! خوش آمدید به این کانال! امروز، در این ویدیو، در مورد ده

short habits that will help you speak efficient  English. So, let’s start with the first habit.  

عادت کوتاه صحبت خواهیم کرد که به شما کمک می کند انگلیسی کارآمد صحبت کنید . بنابراین، بیایید با اولین عادت شروع کنیم.

The first habit is to write things down. Writing  does help us remember far better than just reading  

اولین عادت این است که چیزها را یادداشت کنید. نوشتن به ما کمک می‌کند خیلی بهتر از خواندن صرف به خاطر بسپاریم،

because while writing, you imprint your thoughts  not only on paper but also on your mind. Studies  

زیرا در حین نوشتن، افکار خود را نه تنها روی کاغذ بلکه در ذهن خود نیز حک می‌کنید. مطالعات

have shown that the more senses you use to process  information, the more likely you will remember it.  

نشان داده‌اند که هرچه حواس بیشتری برای پردازش اطلاعات استفاده کنید ، احتمال اینکه آن‌ها را به خاطر بسپارید، بیشتر می‌شود.

Reading is simply visual. Writing adds a tactile  element. It also forces one to concentrate and not  

خواندن به سادگی تصویری است. نوشتن یک عنصر لمسی اضافه می‌کند . همچنین فرد را مجبور می‌کند که تمرکز کند و از

skim the material. Moreover, we have two kinds  of memories: long-term and short-term. When you  

مواد کم نکند. علاوه بر این، ما دو نوع خاطره داریم: بلندمدت و کوتاه مدت. وقتی

write things down, you pass the information  from short-term memory to long-term memory.  

چیزهایی را یادداشت می‌کنید، اطلاعات را از حافظه کوتاه‌مدت به حافظه بلندمدت منتقل می‌کنید.

During this process, you spend longer with the  information because you write it down. Trust me,  

در طول این فرآیند، به دلیل اینکه آن‌ها را یادداشت می‌کنید، زمان بیشتری را صرف آن می‌کنید. به من اعتماد کنید،

it's effective whenever you come across new words,  phrases, idioms, or any other information related  

هر زمان که با کلمات، عبارات، اصطلاحات، یا هر اطلاعات دیگری مرتبط

to your speaking skills. So, dear learners,  without wasting your time, just jot it down. Now,  

به مهارت‌های گفتاری خود برخورد کنید، مؤثر است. بنابراین، زبان آموزان عزیز، بدون اتلاف وقت، فقط آن را یادداشت کنید. حالا بیایید

let’s talk about the second habit. The second  habit is to pause before you respond. The pause  

در مورد عادت دوم صحبت کنیم. عادت دوم این است که قبل از پاسخ دادن مکث کنید. مکث به

helps you feel comfortable in your words and, in  turn, will help you align your thoughts correctly.  

شما کمک می‌کند در کلمات خود احساس راحتی کنید و به نوبه خود به شما کمک می‌کند افکارتان را به درستی تراز کنید.

Short pauses or short breaks give you time to  process your thoughts and focus on the keywords.  

مکث های کوتاه یا وقفه های کوتاه به شما فرصت می دهد تا افکارتان را پردازش کنید و روی کلمات کلیدی تمرکز کنید.

You don’t need to rush ahead of yourself. Most  importantly, it allows your listener to process  

نیازی نیست که جلوتر از خود عجله کنید. مهمتر از همه، به شنونده شما اجازه می دهد تا

each part of your thoughts and stay connected  with you. The famous author Mark Twain said,  

هر قسمت از افکار شما را پردازش کند و با شما در ارتباط بماند. نویسنده معروف مارک تواین گفت:

“The right word may be effective, but no word was  ever as effective as a rightly timed pause.” Let  

«کلمه مناسب ممکن است مؤثر باشد، اما هیچ کلمه‌ای به اندازه یک مکث زمان‌بندی شده مؤثر نبوده است». اجازه دهید به

me tell you, our train of thought often surpasses  our train of words. We need to pause to make them  

شما بگویم، رشته فکری ما اغلب از مجموعه کلمات ما پیشی می‌گیرد. ما باید مکث کنیم تا آنها را با

match and run together. Always remember English  is not about speaking fast. It is all about how  

هم تطبیق دهیم و اجرا کنیم. همیشه به یاد داشته باشید که انگلیسی تند صحبت کردن نیست. همه چیز در مورد نحوه

you express yourself. The most important factor in  speaking English is not “what you say.” It’s “how  

بیان خودتان است. مهمترین عامل در صحبت کردن به زبان انگلیسی «آنچه می گویید» نیست. این "چگونه

you say”. So, just don’t rush while speaking.  Take a pause and then speak. The third short  

می گویید" است. بنابراین، هنگام صحبت کردن، عجله نکنید. کمی مکث کنید و سپس صحبت کنید. سومین

habit. Prioritize your task for a day. Limit your  to-do list to the topmost important task. Now  

عادت کوتاه. کار خود را برای یک روز اولویت بندی کنید. فهرست کارهایتان را به مهم‌ترین کار محدود کنید. اکنون

the question arises: What should be the important  tasks of the day that would lead to achieving your  

این سؤال پیش می‌آید: وظایف مهم روز که منجر به دستیابی به

goal of English speaking? Let me talk a little  bit about this. People mostly wake up and ask  

هدف شما از زبان انگلیسی می‌شود چه باید باشد؟ بگذارید کمی درباره این موضوع صحبت کنم. مردم اکثراً از خواب بیدار می شوند و

for bed tea or coffee, but you are an English  learner. Instead of asking for a bed tea, you  

چای یا قهوه می خواهند، اما شما یک زبان انگلیسی هستید . به جای درخواست یک چای تختخواب،

should ask for bed English. Bed English may sound  weird. Right? But it's an incredible habit for  

باید انگلیسی تختخواب را بخواهید. انگلیسی تخت ممکن است عجیب به نظر برسد . درست؟ اما این یک عادت باورنکردنی برای

learning English. Just after you wake up, whatever  thoughts come into your mind should be in English.  

یادگیری زبان انگلیسی است. درست بعد از بیدار شدن، هر فکری که به ذهنتان می‌رسد باید به زبان انگلیسی باشد.

Your day should start with thinking in English  and Speaking in English. And throughout the day,  

روز شما باید با فکر کردن به زبان انگلیسی و صحبت کردن به زبان انگلیسی شروع شود. و در طول روز،

you should carry on with this habit. The moment  we wake up, the first thing that comes to our mind  

باید این عادت را ادامه دهید. لحظه‌ای که از خواب بیدار می‌شویم، اولین چیزی که به ذهنمان می‌رسد این

is aaj to main late ho gaya. Oh, I’m late today.  And why do we get late? Because we all have the  

است که به مرحوم هو گایا می‌پردازیم. اوه امروز دیر اومدم و چرا دیر میرسیم؟ زیرا همه ما عادت داریم

habit of snoozing the alarm button. After waking  up, you need to think in English. For example,  

که دکمه زنگ را به تعویق بیندازیم. پس از بیدار شدن، باید به انگلیسی فکر کنید. برای مثال،

English related to your bed. Let’s understand  it further.

انگلیسی مربوط به تخت شما. بیایید آن را بیشتر درک کنیم.

For example, when you wake up,  

به عنوان مثال، وقتی از خواب بیدار می شوید،

you look at your bed. You can think about  the different parts of the bed. Now, let’s  

به رختخواب خود نگاه می کنید. می‌توانید به قسمت‌های مختلف تخت فکر کنید. اکنون، بیایید

understand the different parts of the bed. Let’s  see here. This portion this portion of the bed is  

قسمت‌های مختلف تخت را بفهمیم. بیایید اینجا را ببینیم. به این قسمت این قسمت از تخت،

called headboard top Rail, and this portion this  portion is called headboard slat. See here. This  

ریل بالای سر تخته و به این قسمت تخته سر تخته می گویند. اینجا را ببین. این

is mattress. This is called mattress, and this  portion, this full portion is called cross rail.  

تشک است. به این می‌گویند تشک، و این قسمت، این قسمت کامل را کراس ریل می‌گویند.

If you come down then here this portion is called  side rail, and these are drawers. Right? Side  

اگر پایین بیایید، اینجا به این قسمت ریل جانبی می‌گویند و اینها کشو هستند. درست؟

drawers and this portion this down this portion  is called bottom side rail and this portion this  

کشوهای کناری و این قسمت پایین این قسمت ریل پایینی و به این قسمت این

portion of the bed is called footboard slat,  footboard slat, footboard slat. Now, here, this  

قسمت از تخت، تسمه پاشنه پا، لت پارویی، تخته پاشنه نامیده می شود. اکنون، در اینجا، به این

portion of the bed is called headboard leg. Right?  And this portion of the bed is called cleat. This  

قسمت از تخت، پای تخته می‌گویند. درست؟ و این قسمت از تخت را گیره می گویند. به این

is called cleat. This portion is called footboard  top Rail, and this down part is called bottom  

گیره می گویند. به این قسمت ریل پایینی و این قسمت پایین

front rail. This portion is called front leg. This  portion is called front leg, and this portion is  

ریل جلویی پایینی می‌گویند. به این قسمت پای جلو می گویند. به این قسمت، پای جلو، و به این قسمت،

called cut slats, and this portion is called side  drawer slot. This portion is called side drawer slot.

اسلات برش، و به این قسمت، شکاف کشوی جانبی می‌گویند. به این قسمت شکاف کشوی جانبی می‌گویند.

If you start your day with English in mind,  it will boost your confidence. I know it may  

اگر روز خود را با در نظر گرفتن زبان انگلیسی شروع کنید، اعتماد به نفس شما را افزایش می‌دهد. می دانم که ممکن است

be difficult for you. After all, old habits die  hard. Trust me, slowly and gradually, you will be  

برای شما سخت باشد. به هر حال، عادت های قدیمی به سختی از بین می روند . به من اعتماد کنید، به آرامی و به تدریج

habituated to this practice. Now, let’s talk about  the fourth habit. Be less reactive. What I mean by  

به این عمل عادت خواهید کرد. حالا بیایید در مورد عادت چهارم صحبت کنیم. کمتر واکنش نشان دهید. منظور من از

becoming less reactive is just ignore the people  who criticize you. Itihas gawah raha hain. History  

کمتر واکنشی این است که افرادی را که از شما انتقاد می کنند نادیده بگیرید. ایتیها گاواه رها هاین. تاریخ

says whenever someone tries to learn new things,  people criticize them. For example, when Thomas  

می‌گوید هرگاه کسی سعی می‌کند چیزهای جدیدی یاد بگیرد، مردم از او انتقاد می‌کنند. به عنوان مثال، زمانی که توماس

Edison was trying to make a bulb, everyone around  him made fun of him. They would say he has already  

ادیسون سعی داشت یک لامپ بسازد، همه اطرافیان او را مسخره کردند. آنها می گویند که او قبلاً

attempted 100 times. What is he gonna achieve?  He is wasting his time. But Thomas Edison didn’t  

100 بار تلاش کرده است. او به چه چیزی می رسد؟ وقتش را تلف می کند. اما توماس ادیسون

react and wasn’t disappointed because of their  remarks. He didn’t lose the hope. And finally,  

واکنشی نشان نداد و به دلیل اظهارات آنها ناامید نشد . او امید خود را از دست نداد. و در نهایت،

what he did, the whole world knows about it.  Right? So, my dear learns, be less reactive.  

کاری که او انجام داد، تمام دنیا از آن خبر دارند. درست؟ پس عزیزم یاد بگیر کمتر واکنشی نشان بده.

Whenever people make fun of your English, you  don’t need to react. Because the people who laugh  

هر زمان که مردم انگلیسی شما را مسخره می‌کنند، لازم نیست واکنشی نشان دهید. زیرا افرادی که

at your pronunciation, at your broken English, and  criticize you, one day they will be surprised at  

به تلفظ شما، به انگلیسی شکسته شما می خندند و از شما انتقاد می کنند، یک روز از

how you have improved your English. How have you  learned such good English? They will try to find  

پیشرفت شما در زبان انگلیسی شگفت زده خواهند شد. چگونه انگلیسی به این خوبی یاد گرفته‌اید؟ آنها تلاش خواهند کرد تا

out what you did for this. They will ask you  about it. And here, let me add one more point:  

بفهمند شما برای این کار چه کردید. آنها از شما درباره آن سؤال خواهند کرد. و در اینجا، اجازه دهید یک نکته دیگر را اضافه کنم:

being nonreactive will help you in various aspects  of your life. Now let me tell you how it will help  

غیر واکنشی بودن به شما در جنبه‌های مختلف زندگی کمک می‌کند . حالا اجازه دهید به شما بگویم که چگونه به

you learn English. Suppose you are in your  classroom and trying to answer in English,  

یادگیری زبان انگلیسی کمک می‌کند. فرض کنید در کلاس درس خود هستید و سعی می‌کنید به انگلیسی پاسخ دهید،

that too in broken English; let it be because  you are still learning. You are under process.  

آن هم به انگلیسی شکسته. اجازه دهید چون هنوز در حال یادگیری هستید. شما در جریان هستید

And you observe that everybody is making fun  of your English. Don’t you think the situation  

و مشاهده می کنید که همه انگلیسی شما را مسخره می کنند. فکر نمی‌کنید وضعیت

would be very embarrassing? Yes, it would be. In  this situation, you have two options: either you  

خیلی شرم‌آور باشد؟ بله، می شود. در این موقعیت، دو گزینه دارید: یا

react and lose your emotional stability,  which will add up your stress level. You  

واکنش نشان دهید و ثبات عاطفی خود را از دست بدهید، که سطح استرس شما را افزایش می‌دهد. شما

will not only deliver your message incorrectly  but also lose your confidence. And that’s it.  

نه تنها پیام خود را اشتباه ارسال می‌کنید بلکه اعتماد به نفس خود را نیز از دست می‌دهید. و همین است.

You are out of the game. But if you choose the  second option, and in the case of this option,  

شما از بازی خارج شده اید. اما اگر گزینه دوم را انتخاب کنید، و در مورد این گزینه، به

you are not on the ground of being a reactive  person. You are a non-reactive person. Suppose  

دلیل اینکه فردی واکنشی نیستید، نیستید . شما فردی غیر واکنشی هستید. فرض کنید

you are a non-reactive person during the English  learning journey. You are in a classroom and  

در طول سفر یادگیری انگلیسی، فردی غیر واکنشی هستید . شما در کلاس درس هستید و

trying to answer in broken English. Your friends  are making fun of you, but remember you are a  

سعی می‌کنید به انگلیسی شکسته پاسخ دهید. دوستانتان شما را مسخره می کنند، اما به یاد داشته باشید که

non-reactive person this time. What happens? You  will not lose your emotional stability. It will  

این بار فردی غیر واکنشی هستید. چه اتفاقی می افتد؟ ثبات عاطفی خود را از دست نخواهید داد. به

allow you to analyze the situation objectively  or help you communicate constructively. It will  

شما این امکان را می دهد که موقعیت را به طور عینی تجزیه و تحلیل کنید یا به شما کمک می کند که به طور سازنده ارتباط برقرار کنید.

not only uplift your confidence but also help you  to align your thoughts. Isn’t it? But if you’re  

نه تنها اعتماد به نفس شما را بالا می برد، بلکه به شما کمک می کند تا افکارتان را همسو کنید. اینطور نیست؟ اما اگر

constantly reacting to the people around you.  You are not living your life. My dear learners,  

دائماً به افراد اطراف خود واکنش نشان می دهید. تو زندگیت رو نمیکنی یادگیرندگان عزیز من،

being a non-reactive person is like having a  superpower. Don’t mind the people who backbite  

غیر واکنشی بودن مانند داشتن یک ابرقدرت است. به افرادی که

about your English. Ignore them. Always remember,  “Dog can bark at the moon, but it cannot bring it  

درباره انگلیسی شما غیبت می کنند اهمیت ندهید. آنها را نادیده بگیر. همیشه به یاد داشته باشید، «سگ می تواند در ماه پارس کند، اما نمی تواند آن را

down.” The fifth habit. Find hobbies that engage  your mind and soul. The most important thing is  

پایین بیاورد.» عادت پنجم سرگرمی هایی را پیدا کنید که ذهن و روح شما را درگیر کند. مهمترین چیز این است که

to find an activity that you enjoy the most. And  stick with it. Here, you could play some small  

فعالیتی را پیدا کنید که بیشتر از همه از آن لذت ببرید. و به آن بچسبید. در اینجا، می‌توانید چند

games that engage you in English, like vocabulary  chain, guessing a word, completing a sentence,  

بازی کوچک که شما را به زبان انگلیسی درگیر می‌کند، مانند زنجیره واژگان، حدس زدن یک کلمه، تکمیل یک جمله،

and many more. Find a TV program that is  appropriate for your age, class, and learning  

و بسیاری موارد دیگر انجام دهید. برنامه تلویزیونی متناسب با سن، کلاس و

level of your English. Let’s see the sixth habit.  Speak in English as much as you can. Rather than  

سطح یادگیری انگلیسی شما پیدا کنید. بیایید عادت ششم را ببینیم. تا جایی که می توانید به زبان انگلیسی صحبت کنید. به جای

going for any English coaching, you better start  to swallow, eat, laugh, react, and sleep with the  

رفتن به هر مربی انگلیسی، بهتر است با زبان انگلیسی در زندگی روزمره خود شروع به بلعیدن، خوردن، خندیدن، واکنش نشان دادن و خوابیدن کنید

English language in your daily life. First, for  the time being, minimize Hindi or your mother  

. ابتدا، در حال حاضر، زبان هندی یا زبان مادری خود را

tongue from your everyday life and replace your  old habits with new habits of learning English.  

از زندگی روزمره خود به حداقل برسانید و عادات قدیمی خود را با عادات جدید یادگیری انگلیسی جایگزین کنید.

If you watch only Hindi movies and Hindi web  series or listen to Hindi songs of Bollywood  

اگر فقط فیلم‌های هندی و سریال‌های وب هندی تماشا می‌کنید یا به آهنگ‌های هندی بالیوود گوش می‌دهید

and do everything in Hindi then it is the right  time for you to change these habits. Activate  

و همه کارها را به هندی انجام می‌دهید، زمان مناسبی برای تغییر این عادات است.

channels on your TV that would help you to absorb  more English. Start listening to English songs.  

کانال‌هایی را در تلویزیون خود فعال کنید که به شما کمک می‌کنند زبان انگلیسی بیشتری را جذب کنید. شروع به گوش دادن به آهنگ های انگلیسی کنید.

Turn on the subtitles if you are having difficulty  understanding the accent. You will need a lot of  

اگر در درک لهجه مشکل دارید، زیرنویس را روشن کنید . شما به صبر زیادی نیاز خواهید داشت

patience. But trust me, this really helps. That’s  how you could brush up your English. The seventh  

. اما به من اعتماد کنید، این واقعا کمک می کند. به این ترتیب می‌توانید انگلیسی خود را تقویت کنید. هفتمین

habit is practice. Practice is the powerful source  of learning English. Speak whenever, wherever,  

عادت تمرین است. تمرین منبع قدرتمند یادگیری زبان انگلیسی است. هر زمان، هر کجا،

and however. Try to grab every single moment to speak  in English for your practice. It doesn’t matter if  

و به هر حال صحبت کنید. سعی کنید تک تک لحظات خود را برای تمرین خود به انگلیسی صحبت کنید. مهم نیست

you talk with the wrong accent. It's completely  fine because you are learning, and you have all  

با لهجه اشتباه صحبت کنید. این کاملاً خوب است زیرا شما در حال یادگیری هستید، و همه

the right to make mistakes and learn from them.  Forget how people would judge you; forget how  

حق دارید که اشتباه کنید و از آنها درس بگیرید. فراموش کنید که مردم چگونه شما را قضاوت می کنند. فراموش کنید که

people would think of you. All these stuffs don’t  matter. Just speak as much as you can. If people  

مردم در مورد شما چگونه فکر می کنند. همه این چیزها مهم نیست. فقط تا می توانید صحبت کنید. اگر مردم

don’t understand you, repeat it. But don't quit  practising. Let’s talk about the eighth habit.  

شما را نمی‌فهمند، آن را تکرار کنید. اما تمرین را ترک نکنید . بیایید در مورد عادت هشتم صحبت کنیم.

Speak more than you listen. People generally  advise listening more than you speak, but this  

بیشتر از اینکه گوش کنید صحبت کنید. عموماً مردم توصیه می‌کنند بیشتر از آنچه صحبت می‌کنید گوش کنید، اما این

rule is not applicable while learning a language.  Always remember that speaking is a stepping stone  

قانون هنگام یادگیری زبان قابل اجرا نیست. همیشه به یاد داشته باشید که صحبت کردن یک پله

for non-native speakers to learn English. Let’s  understand this: reading is an individual task,  

برای افراد غیر بومی برای یادگیری زبان انگلیسی است. بیایید این را بفهمیم: خواندن یک کار فردی است،

but speaking is an interactive process. You can  appreciate others' ways of thinking and ask many  

اما صحبت کردن یک فرآیند تعاملی است. می‌توانید از طرز فکر دیگران قدردانی کنید و

questions through speaking. This helps your mind  understand how certain parts should link together  

از طریق صحبت کردن سؤالات زیادی بپرسید. این به ذهن شما کمک می‌کند بفهمد چگونه قسمت‌های خاصی باید

while speaking. Speaking has a positive impact  on reading cognitively. If you really want to  

هنگام صحبت کردن به هم مرتبط شوند. صحبت کردن تأثیر مثبتی بر خواندن شناختی دارد. اگر واقعاً می‌خواهید

tune in to the language swiftly, you must speak  as much as possible. Therefore, for the students  

به سرعت با زبان هماهنگ شوید، باید تا آنجا که ممکن است صحبت کنید. بنابراین، برای دانش‌آموزانی

who are horrible at listening, I always recommend  that they work through speaking first. Moreover,  

که در گوش دادن وحشتناک هستند، همیشه توصیه می‌کنم که ابتدا از طریق صحبت کردن کار کنند. علاوه بر این،

speaking gives a chance to clarify meaning and  encourages learners to revise their understanding  

صحبت کردن فرصتی برای روشن شدن معنا می دهد و یادگیرندگان را تشویق می کند که درک خود را

constantly. The ninth habit. The ninth habit is  having no validation and expectations from others.  

به طور مداوم تجدید نظر کنند. عادت نهم. عادت نهم این است که اعتبار و انتظاری از دیگران نداشته باشید.

The next compelling habit is to be independent  while learning this language. Sometimes, we expect  

عادت قانع کننده بعدی این است که هنگام یادگیری این زبان مستقل باشید. گاهی اوقات، ما انتظار داریم

somebody to appreciate or motivate us during  this learning journey. If this doesn’t happen,  

کسی در طول این سفر یادگیری از ما قدردانی کند یا به ما انگیزه دهد . اگر این اتفاق نیفتد،

we become very sad, but always remember you  don’t need any kind of validation, recognition,  

بسیار ناراحت می‌شویم، اما همیشه به یاد داشته باشید که به هیچ نوع تأیید، شناسایی،

or acknowledgment about your ability to learn this  English language. However, nobody is gonna come  

یا تصدیق درباره توانایی‌تان برای یادگیری این زبان انگلیسی نیاز ندارید. با این حال، هیچ‌کس نمی‌آید

and pat your back for your efforts. Let me give  you one example. Whenever you wear a new dress,  

و به پشت شما برای تلاش‌هایتان ضربه نمی‌زند. بذار یک مثال برات بزنم. هر زمان که لباس جدیدی می پوشی، هوس

you crave appreciation, And when nobody praises  you for the dress, you become sad. You get  

قدردانی می کنی، و وقتی کسی از تو برای لباس تعریف نمی کند، غمگین می شوی.

disappointed. You feel that nobody noticed it,  and you start doubting your choice. But in another  

ناامید می‌شوید. شما احساس می کنید که هیچ کس متوجه آن نشده است، و شروع به شک در انتخاب خود می کنید. اما در

case, when someone compliments you, you feel  exuberant. Isn’t it? I want to draw your attention  

مورد دیگری، وقتی کسی از شما تعریف می‌کند، احساس شادابی می‌کنید. اینطور نیست؟ من می خواهم توجه شما را

here. Do you really need your friends' validation  of whether your dress is good or not? No,  

در اینجا جلب کنم. آیا واقعاً به تأیید دوستانتان در مورد خوب بودن یا نبودن لباستان نیاز دارید؟ نه،

you don’t need. That’s your choice. Suppose you  speak broken English, and your friends laugh at  

نیازی ندارید. این انتخاب شماست فرض کنید به انگلیسی شکسته صحبت می‌کنید و دوستانتان به

you. Let them laugh because you made the choice to  learn this language at any cost. During learning,  

شما می‌خندند. بگذارید بخندند زیرا شما تصمیم گرفتید این زبان را به هر قیمتی یاد بگیرید. در طول یادگیری،

you have to pass through this phase. You must  be self-aware to recognize your mistakes and  

باید از این مرحله عبور کنید. شما باید خودآگاه باشید تا اشتباهات خود را بشناسید و

learn from them. That’s it. Remember, you are  not competing with efficient English speakers,  

از آنها درس بگیرید. خودشه. به یاد داشته باشید، شما با انگلیسی زبانان کارآمد رقابت نمی‌کنید،

but you are attempting to reach your personal  potential. You need to fight alone to learn  

بلکه سعی می‌کنید به پتانسیل شخصی خود دست پیدا کنید . برای یادگیری

this language called English. You need  to struggle alone. And the tenth and the  

این زبان به نام انگلیسی باید به تنهایی بجنگید. شما باید به تنهایی مبارزه کنید. و دهمین و

last habit. Take breaks and recharge yourself.  Two vital ingredients of learning English are  

آخرین عادت. استراحت کنید و خود را شارژ کنید. دو عنصر حیاتی یادگیری زبان انگلیسی

your mind and your attitude. Everything starts  from your mind. If you have a positive mindset,  

ذهن و نگرش شماست. همه چیز از ذهن شما شروع می شود. اگر طرز فکر مثبتی دارید،

then only you can generate sentences in English.  Let’s understand this by an analogy: Take one case  

فقط شما می توانید جملاتی را به زبان انگلیسی ایجاد کنید. بیایید این را با یک قیاس درک کنیم: یک مورد   را در نظر بگیرید

where you have a very good, luxurious car that  shines like anything. But its engine doesn’t work  

که یک ماشین بسیار خوب و مجلل دارید که مانند هر چیزی می درخشد. اما موتور آن به درستی کار نمی‌کند

properly. You can’t use it for long journeys.  And on the other hand, you have a simple car  

. شما نمی توانید از آن برای سفرهای طولانی استفاده کنید. و از طرف دیگر، شما یک ماشین ساده   دارید

that doesn’t look so nice, but its engine works  perfectly. You can use it confidently. You can  

که چندان زیبا به نظر نمی رسد، اما موتور آن کاملاً کار می کند . می توانید با اطمینان از آن استفاده کنید. می‌توانید

take it from New Delhi to Kanya Kumari without a  second thought. Let me ask you. Which car would  

بدون فکر کردن، آن را از دهلی نو به کانیا کوماری ببرید . بذار ازت بپرسم کدام خودرو را

you prefer? It’s very obvious. The simple one.  Isn’t it? You will choose the car whose engine  

ترجیح می‌دهید؟ خیلی واضحه یکی ساده. اینطور نیست؟ شما خودرویی را انتخاب می‌کنید که موتور آن

works perfectly because other things don’t  matter—only the engine matters. Similarly,  

عالی کار می‌کند، زیرا چیزهای دیگر مهم نیستند — فقط موتور مهم است. به طور مشابه،

our mind is also like an engine. If you don’t  have a positive mindset while learning a language,  

ذهن ما نیز مانند یک موتور است. اگر هنگام یادگیری زبان، ذهنیت مثبتی نداشته باشید،

your engine won’t work. When a car’s engine gets  heated up, what do we do? We just cool it down,  

موتور شما کار نخواهد کرد. وقتی موتور خودرو گرم می شود، چه کنیم؟ فقط آن را خنک می‌کنیم،

then start it again. In a similar manner, you need  to train the Engine called mind for English. So,  

سپس دوباره شروع می‌کنیم. به روشی مشابه، باید موتوری به نام ذهن را برای انگلیسی آموزش دهید. بنابراین،

while getting up, while sitting down, while  eating, while drinking, while walking, while  

هنگام بلند شدن، هنگام نشستن، هنگام خوردن، نوشیدن، هنگام راه رفتن، هنگام

standing, while waiting for someone, only English.  That’s how you need to develop this habit. So,  

ایستادن، در حالی که منتظر کسی هستید، فقط انگلیسی. به این ترتیب باید این عادت را در خود ایجاد کنید. بنابراین،

like an Engine of a car, it’s crucial to take  breaks and recharge yourself so that you can  

مانند موتور یک ماشین، بسیار مهم است که استراحت کنید و خودتان را شارژ کنید تا بتوانید

work towards your goal with full potential.  Jab hamara ye engine roopi dimaag garam ho  

با پتانسیل کامل برای رسیدن به هدف خود تلاش کنید. جاب هامارا یه موتور روپی دیماگ گارام هو   جاتا هاین

jata hain. Isse cool down kijiye, isse fir se break dijiye or fir se shuru kar dijiye. I wish you all the  

. Isse cool down kijiye، isse fir se break dijiye یا fir se shuru kar dijiye. برای شما

best for your bright future. Before I sign off,  let me share my golden words. Dip in the ocean  

بهترین ها را برای آینده درخشانتان آرزو می کنم. قبل از اینکه امضا کنم، اجازه دهید کلمات طلایی خود را به اشتراک بگذارم. بارها و بارها در اقیانوس غوطه ور شوید

again and again until you get your favourite  shell. Bye-bye! See you in the next video!

تا پوسته مورد علاقه خود را بدست آورید . خداحافظ! شما را در ویدیوی بعدی می بینیم!